گروه فرهنگی صراط - محمود دعایی مدیرمسئول روزنامه اطلاعات که اخیرا به خاطر چند تخلف از دستور دادستانی مبنی بر ممنوعیت چاپ عکس و اخبار از رییس دولت اصلاحات، مورد انتقاد قرار گرفته، همچنان بر اقدام خود پافشاری می کند.
به گزارش گروه فرهنگی صراط، او در پاسخ به انتقادها، رییس دولت اصلاحات را واجد تعابیری مانند "پاکدست، پاکچشم، پاکاندیش، منیعالطبع و شریف" دانست و ضمن خطاب کردن او با عنوان "کاکای نازنین"، به طرز شگفت انگیزی وی را "حجت دینداری" حاضران در جشن تولدش خواند!
فارغ از نظر و اقدامات دعایی درباره رییس دولت اصلاحات، حامیان او، در انتشار توجیهاتش، به رسانه های منتقد حمله کرده و نقدهای صورت گرفته را "سخیف و عاری از منطق و حتی مضحک" قلمداد کرده اند.
گذشته از این موضوعات، سوالی که مطرح است اینکه چرا روزنامه قدیمی "اطلاعات" در سال های اخیر چنان کاسه "چه کنم چه کنم" دست گرفته که تنها راه مطرح شدن آن، اقدامی خلاف دستور دادستان و به میان کشیدن پای رییس دولت اصلاحات است؟
روزنامه "اطلاعات" تا چند سال پیش، تیراژ آبرومندانه حدود 80 هزار نسخه را حفظ کرده بود، اما اکنون به جایی رسیده است که بر اساس اخبار دریافتی، تنها نزدیک به 16 هزار نسخه در روز چاپ می کند و کمتر از نصف آنرا به فروش می رساند.
این اتفاق برای قدیمیترین روزنامه در حال چاپ ایران که زمانی با تیتر شجاعانه، جسورانه و مشهور "شاه رفت"، تیراژش به مرز یک میلیون نسخه نزدیک شده بود، بسیار ناخوشایند است.
بررسی تخلف روزنامه "اطلاعات" با دستگاه قضایی است و چه بسا حکم به تعطیلی این روزنامه داده شود اما نکته قابل تامل اینکه، شاید تعطیلی این روزنامه نیازی به حکم قضایی هم نداشته باشد؛ چراکه حرکت فعلی این روزنامه که در این سال ها، در محافل رسانه ای از آن به کنایه با عنوان "دیروزنامه" یاد می شود، خود در جهت کم اثر شدن و خنثی بودن و شاید تعطیلی ناخواسته است.
بلایی که بر سر این روزنامه تحت مدیریت محمود دعایی آمده، کار را به جایی رسانده که ظاهرا برخی، تنها راه نجات آن را ایجاد کمپین هایی در فضای مجازی برای ترغیب مردم به خرید روزنامه اطلاعات دیده اند. ماجرا تا جایی پیش رفته که حتی احتمال "نقشه"، "هدفدار" و "نمایشی" بودن اقدام اخیر این روزنامه در چاپ عکس رییس دولت اصلاحات هم به میان کشیده شده است.
اما آیا روزنامه ای که مردم با آن قهر کرده اند، با چنین اقداماتی نجات خواهد یافت و یا همچنان راه سقوط را ادامه خواهد داد؟
به گزارش گروه فرهنگی صراط، او در پاسخ به انتقادها، رییس دولت اصلاحات را واجد تعابیری مانند "پاکدست، پاکچشم، پاکاندیش، منیعالطبع و شریف" دانست و ضمن خطاب کردن او با عنوان "کاکای نازنین"، به طرز شگفت انگیزی وی را "حجت دینداری" حاضران در جشن تولدش خواند!
فارغ از نظر و اقدامات دعایی درباره رییس دولت اصلاحات، حامیان او، در انتشار توجیهاتش، به رسانه های منتقد حمله کرده و نقدهای صورت گرفته را "سخیف و عاری از منطق و حتی مضحک" قلمداد کرده اند.
گذشته از این موضوعات، سوالی که مطرح است اینکه چرا روزنامه قدیمی "اطلاعات" در سال های اخیر چنان کاسه "چه کنم چه کنم" دست گرفته که تنها راه مطرح شدن آن، اقدامی خلاف دستور دادستان و به میان کشیدن پای رییس دولت اصلاحات است؟
روزنامه "اطلاعات" تا چند سال پیش، تیراژ آبرومندانه حدود 80 هزار نسخه را حفظ کرده بود، اما اکنون به جایی رسیده است که بر اساس اخبار دریافتی، تنها نزدیک به 16 هزار نسخه در روز چاپ می کند و کمتر از نصف آنرا به فروش می رساند.
این اتفاق برای قدیمیترین روزنامه در حال چاپ ایران که زمانی با تیتر شجاعانه، جسورانه و مشهور "شاه رفت"، تیراژش به مرز یک میلیون نسخه نزدیک شده بود، بسیار ناخوشایند است.
بررسی تخلف روزنامه "اطلاعات" با دستگاه قضایی است و چه بسا حکم به تعطیلی این روزنامه داده شود اما نکته قابل تامل اینکه، شاید تعطیلی این روزنامه نیازی به حکم قضایی هم نداشته باشد؛ چراکه حرکت فعلی این روزنامه که در این سال ها، در محافل رسانه ای از آن به کنایه با عنوان "دیروزنامه" یاد می شود، خود در جهت کم اثر شدن و خنثی بودن و شاید تعطیلی ناخواسته است.
بلایی که بر سر این روزنامه تحت مدیریت محمود دعایی آمده، کار را به جایی رسانده که ظاهرا برخی، تنها راه نجات آن را ایجاد کمپین هایی در فضای مجازی برای ترغیب مردم به خرید روزنامه اطلاعات دیده اند. ماجرا تا جایی پیش رفته که حتی احتمال "نقشه"، "هدفدار" و "نمایشی" بودن اقدام اخیر این روزنامه در چاپ عکس رییس دولت اصلاحات هم به میان کشیده شده است.
اما آیا روزنامه ای که مردم با آن قهر کرده اند، با چنین اقداماتی نجات خواهد یافت و یا همچنان راه سقوط را ادامه خواهد داد؟
این که ناراحتی نداره . شما ها هم صبح تا شب در تمام رسانه هایتان که تعدادشان هم کم نیست ، عکس های بزرگ و چشم گیر از دوستان ، همراهان و عزیزان خودتان را از قبیل جناب آقایان و بزرگواران : احمدی نژاد ، شریعتمداری ، مصباح یزدی ، کوچک زاده ، حسینیان ، زارعی ، رسایی ، مشایی ، بقایی ، رحیمی ، مرتضوی و .... را منتشر کنید.
تا کور شود هر که نتواند دید.
ثانیا اگر کار ایشان خلاف بود خود مقام رهبری ایشان را خلع میکردند.نیاز به قوه قضاییه نبود.
ثالثا معلوم شد کار ایشان با اطلاع رهبری بوده پس بیخودی شما کاسه داغتر از آش نشوید!!!!!!!
رابعا روزنامه اطلاعات حرفه ای ترین و با انصاف ترین و معقولترین و غیر حاشیه ترین روزنامه در 35 سال انقلاب با مدیریت آقای دعایی بوده.اگر سابقه منفی از ایشان و روزنامه اشان دارید لااقل در این 35 سال میگفتید.
خامسا آقای دعایی چنان دست همه شماها دروغگویان را رو کرد که هیچ کس نمیتوانست اینجوری دست شماها را رو کند.
در آخر خطاب به آقای دعایی حقا که شیر پاک خورده ای و سر سفره حلال نون خورده ای.حقا سید پاک و نجیب اولاد پیغمبری که با وجود دشنامها و توهینها حتی در جواب دادن با حفظ حرمت و با منطق و استدلال پاسخ میدهی.
دیگه با صلوات دعوا را تمام کنید که رهبری به آقای سید محمود دعایی درباره انتشار اخبار سید محمد خاتمی در روزنامه اطلاعات ایراد نگرفته اند.
برای طول عمر رهبر انقلاب و سید محمود دعایی نماینده ولی فقیه در روزنامه اطلاعات بفرست صلوات بر محمد و آل محمد
از طرف یکی از پیروان خط امام و رهبری
جانا سخن از زبان ما میگویی! ما هم درست مثل شما میگوییم نباید با رفتار سلیقهای تنش را در جامعه افزایش داد، نباید با وضع ممنوعیت و ایجاد حساسیت و القای چندگانگی «صفشکنی» کرد و صف یاران انقلاب را شکست.
سیدمحمد خاتمی در کدام دادگاه و توسط کدام قاضی ممنوعالتصویر و ممنوعالبیان شده که برخی صاحبمنصبان، میخواهند سلیقه خود را جانشین قانون کنند؟ کدام کلام فتنهآمیزی بر زبان رانده؟ کدام مقابلهای با نظام کرده؟ کدام بیانیه و نوشتهای علیه جمهوری اسلامی منتشر کرده؟
آفرین برادر. صفشکنی کار مذموم و جفاکارانهای است. صف یاران انقلاب را نمیتوان با حُب و بُغض شخصی شکست. آنهم پاکترین و سالمترین و نجیبترین یاران را.
و «التزام به قانون برای همه ما پسندیدهتر است» ما هم، مثل شما، همین توصیه اکید را برای همگان داریم و برای دستگاه قضا. کسی را که قانون او را محکوم نکرده، نمیتوان از حقوق فردی و اجتماعی محروم کرد. باید همه به قانون التزام داشته باشند.
و اما بعد…
حضرت سعدالله زارعی، نامهای سرگشاده به اینجانب در خبرگزاری فارس منتشر کرده که برخلاف انتقادهای انتقامگونهای که در برخی سایتها و روزنامههای کممخاطب (از جمله «وطن امروز»، «صراطنیوز» و «جهاننیوز») منتشر میشود و آنقدر سخیف و عاری از منطق و حتی مضحک است که هرگز نیازی به جواب ندارد، نامه ایشان از ادبیات متینی برخوردار است. هرچند برادر عزیز جناب سعدالله زارعی در این نامه، اعمال سلیقه دادستان تهران علیه سیدمحمد خاتمی را مانند قیام حضرت امام علیه شاه دانستهاند که در نوع خود مقایسه بیسابقه و بغایت شگفتانگیزی است، معذلک به خاطر نثر متین و کلام مؤدبانه ایشان، پاسخی محترمانه و مستند به ایشان و همه دوستان هماندیش ایشان ارائه میکنم:
بسمالله الرحمن الرحیم
برادر ارجمندم حضرت سعدالله زارعی دام مجده
با سلام و عرض ارادات نامة مرحمتی را از طریق خبرگزاری فارس که سرگشاده بود قرائت کردم. قبل از هر چیز از لحن صمیمانه و بزرگوارانهتان نسبت به خودم سپاسگزارم. هرچند در قضاوتها و برداشت از اقدام حقیر عجولانه و قبل از مذاکره و دریافت توضیح پیشداوری و در مواردی جفا فرمودهاید. اینک به شما و به همة یارانی که چون شما تصور و یا قضاوت میکنند توضیحاتی تقدیم میکنم:
اولاً به قلم و دانش شما احترام میگذارم و تقریباً همة یادداشتهای شما را که نوعاً در کیهان عرضه میشود، در «اطلاعات بینالمللی» منعکس میکنم. ادب و در بسیاری موارد دقت و انصاف شما را همچنان که در برخوردهای برادر ارجمندم جناب صفارهرندی مشاهده کردهام میستایم. اما در این نامه ناچارم جسارتاً نکاتی را یادآور شوم.
برادرم! حقیر جناب خاتمی را مصداق فتنه نمیدانم بلکه او را در آزمون به صحنه آمدن سیاسی در این کشور عنصری میدانم که به انتخاب مردمش خیانت نکرد و در دو دورة سخت، کارنامهای درخشان از ادب، منطق و فرمانبری از ولایت و از همه مهمتر پاکدستی و خلوص به جا گذارد و در جریان انتخابات ۸۸ به دلیل همسویی و دغدغة خدمت به این نظام و مردم از کاندیدایی که صلاحیتش تأیید شد حمایت کرد. همچنانکه آن کاندیدا همچون خود او قبلاً از عالیترین و مقدسترین مقام این نظام (ولیّ امر عظیمالشأن) استجازه کرده بود. حمایت او از آن کاندیدا همچون حضور آن کاندیدا قانونی و مجاز بود و بعد از انتخابات و جریان اعتراضات اولیه، تا زمانی که مقام معظم رهبری سخن فصل را نفرمودند همراهی کرد از آن به بعد در هیچ اقدامی همراهی با معترضین به نتیجة انتخابات نکرد. گرچه از نظر عاطفی تأسف و اندوه خود را از آنچه به انجام رسید دریغ نکرد.
از حضور حقیر در تظاهرات ۹دی یاد کردید که به حمایت از رهبری و خط ترسیم شده بعد از آن بود. به عقیدة حقیر شرکت نکردن مجمع روحانیون در حضور اعتراضی طرفداران کاندیدای مغلوب در خیابان علیرغم دعوت قبلی متابعت از راه رهبری بود با این تفاوت که تن دادن به حمایت و همراهی با منتخب اعلام شده را آنچنان که منتخبین او تن دادند نپذیرفتند. اما جهت آرامش جامعه و حفظ منافع ملی از هیچ کوششی دریغ نکردند. نمونهاش حضور در انتخابات و ریختن رأی به صندوق در چندین مرحلة بعد از آن.
جناب آقای زارعی، آقای خاتمی در همین دورانِ سکوت و آرامش بعد از ماجراهای ۸۸ و ۹دی جهت نشان دادن علاقه و عاطفه و مهر دیرین به ساحت رهبری معظم انقلاب و مصالح کشور و نظام نامهای صمیمانه که بیانگر نظر، عواطف و دغدغههای جدی وی بود به محضر معظمله تقدیم کرد و برای پرهیز از هرگونه شائبه سیاسی متن آن نامه را در یک نسخه که آن هم فقط تقدیم به ایشان شده بود تهیه کرد. نمیدانم آن عزیز چه پاسخی مرحمت فرمودند اما میدانم تعبیر ظریفی داشتند که حکایت از ادب و صمیمیت و دلسوزی نویسندة آن نامه بود.
جناب زارعی! حقیر در طول نیم قرن حضورم در صحنة مبارزات روحانیت همواره به مثابه سربازی کوچک و اینک کهنهسربازی وفادار، خود را وقف خدمت و اطاعت از رهبران انقلاب کردهام. البته در حد توانِ ضعیف و تشخیصِ ناقصم. از طرفی با آقای خاتمی نیم قرن است که آشنا و همراه بودهام. از دورانی که در قم با هم تمرینِ نوشتن مقاله میکردیم تا زمانی که نوشتههای او را که به توصیة مرحوم حاج احمدآقا در ایران تهیه میشد در صدای «روحانیت مبارز ایران» قرائت میکردم تا زمانی که روزهای آغازین حضورم در روزنامه اطلاعات به عنوان اولین یار، یادداشتهایی را برای روزنامه اطلاعات نوشت و اولین دستِ یاریدهنده بود که بازویم را در اردیبهشت ۵۹ گرفت. یادداشتهایی در دفاع از دکترین حکومتی امام: «نظریة ولایت فقیه». تا زمانی که اولین کابینهاش را به مجلس معرفی کرد و من با شناخت و منطق از کابینهاش دفاع کردم تا دورانی که رئیس جمهور بعدی دفتر او را پس گرفت و آرزو کردم در اتاقی که در مؤسسه اطلاعات به او اختصاص دادم حضور یابد و نجیبانه برای اینکه دردسری برایم فراهم نشود، نپذیرفت و فقط یک شب افطار مهمان مؤسسه اطلاعات شد که تصادفاً آن شب هم مصادف با سالروز تولدش بود. به رسم برادری، وفا و صمیمیت دیرینه با تدارک مراسمی ساده بر روی کیکی شمع تولدش را فوت کرد. از آن به بعد عهد کردم این یار عزیز که در کارنامهاش تعابیری افتخارآمیز از دو رهبر عالیقدر این نظام داشته و در عمل جز ادب و مهر و پاکدستی و معرفت نشان نداده بود و در ۸ سال حضورش در رأس قوة اجرایی در صحنة جهانی آوازه و اعتبار انقلاب، اسلام و ایران را به اوج زیبایی و کمال رساند و اینک از او فاصله گرفتهاند تنهایش نگذارم. با هزینة شخصیام و نه از مؤسسه اطلاعات، در دفتر کارش و نه در مؤسسه اطلاعات، تولدش و دوام عمر و حضور و خدمتش به اسلام و میهن را در سالروز تولدش جشن بگیرم و این کمترین حقشناسی و ابراز وفاداری یک یار به کاکای نازنینش هست.
جناب زارعی! برخی یاران شما به او تهمتها میزنند و از آنجا که ایمان دارم همة تهمتها دروغ و جفا به این انسان پاک و نازنین هست بر خود لازم میدانم از او دفاع مسئولانه کنم. او پاکدست، پاکچشم، پاکاندیش، منیعالطبع و شریف هست. چون اجدادش شرف خود را به بیگانه نمیفروشد و در جامعهای که انواع پلشتیها و بدعملیها مردم را از انقلاب و آئین دلسرد و دور کرده به دلیل اعتقاد یاران و دوستانش به آرمانهای پاک و مذهبی او را تجسم اسلام رحمانی میدانند و چون او معتقد به آرمانی است به آن آرمان پایبندند. به همین دلیل در یکی از جشنهای تولدش در دفترش گفتم: شما حجت دینداری این جمعید چه آنکه اگر الگوهایی از درک روشن مذهبی و اعتقادی در این جامعه نباشند و اسلام را آنچنان که هست در عمل و بیان عرضه نکنند تندخوییها و خشونتها و جفاهای برخی مدعیان، مردم را از دین و دینداری بیزار و منزجر میکنند. اگر نبود رهنمودهای مقام معظم رهبری که تبلور آن در دو نامة اخیر معظمله به جوانان غرب نگاشته شده و عمل و رهروی امثال خاتمیهای روشندل و روشنضمیر که دستپروردههای مکتب حیاتبخش اسلام و امام بودهاند چه الگوهایی قابل عرضه بود.
جناب زارعی! حقیر با این شناخت و با این ارتباط نمیتوانم این عزیز را مصداق فتنه بنامم. در روزی که عزیزی از اعضای دفتر مقام معظم رهبری وفاداریم را به خاتمی و نقل سخنها و اظهارات او را در روزنامه برنتافت و از منظر رهبری اعتراضی داشت نامهای خصوصی به محضر رهبر و مرادم نوشتم در آن نامه همة عشق و عاطفه و امید و انتظارم در مورد خاتمی را از آقا در میان گذاشتم. و این انگیزه وفاداریم به خاتمی و استجازة در ادامه همراهیم با وی را بیان کردم. مراد و ولیّ امرم بعد از خواندن آن نامه کریمانه و بزرگوارانه فرمودند: «من هم مثل تو فکر میکنم اما نه به نرمی دلِ تو!» اشک شوق و امیدم جاری شد و از آن روز به بعد کاکایم را غریب نگذاشتم و اگر سخن و مطلبی داشت به دور از هیاهو و جنجال در روزنامه منعکس کردم. همان مقامِ عالی و مسئول در دفتر مجدداً توضیح خواست که متن تقدیمی به محضر مولایم را برایش خواندم. متواضعانه و بزرگوارانه فرمود اگر بین خود و خدایت حجت داری، ادامه بده که تا به امروز ادامه دادهام.
جناب زارعی! شبی که جناب جعفری دادستان محترم انقلاب من و تنی چند از مدیران مسئول مطبوعات را صدا کرد تا بگوید خاتمی خط قرمز و عضو فتنه است دردمندانه و مستنداً به او توضیح دادم که قبول ندارم و چون یقین دارم کاکایم پاک است و سرشار از عاطفه و مهر به رهبری و نظام، مطالبش را انعکاس خواهم داد و تا چند روز قبل تحمل شدم و دوستان در دادسرا عکسالعملی نداشتند. نمونهاش انعکاس اظهاراتم در سالروز تولدش در مهر امسال در روزنامه اطلاعات. بارها پیامهای او را که پیام معرفت و ادب و وفاداری به نظام و رهبریست در روزنامه چاپ کرده بودیم و تحمل شده بود تا اینکه اخیراً مصاحبه او را با سردبیر روزنامه «السفیر» لبنانی همراه با عکسی در حال مصاحبه چاپ شد که مورد اعتراض دادسرای فرهنگ و مطبوعات قرار گرفت. به دوستان در دادسرای ویژه روحانیت که بسیار صمیمانه و دوستانه توضیح خواستند، توضیح دادم که در این ماجرا نه قانونی وضع شده و نه مصوبهای در شورای عالی امنیت ملی بوده، در نامة صمیمانه شما هم اشارهای به مصوبة شورای عالی امنیت ملی هست که قاطعانه میگویم چنین مصوبهای شورای عالی امنیت نداشته تنها در دوران معاونت مطبوعاتی آقای رامین با دبیرخانة مطبوعات شورای امنیت هماهنگی شده بود که متنی را به جراید اعلام کنند که نباید از آقای خاتمی مطلبی عرضه شود که در تحولات بعدی آن دستورالعمل ملغی شد. جهت اطلاع سرکار اخیراً در محاکمة سایت انصافنیوز که به همین اتهام محاکمه میشد به دلیل فقدان مصوبة شورای عالی امنیت ملی مسئول آن سایت تبرئه شد. بر همین اساس هم به مسئول عزیز دادسرای ویژه روحانیت تأکیداً عرض کردم به مشی خود وفاداریم منتهی به خواست آنها از انعکاس عکس کاکا برای پرهیز از جنجال خودداری میکنم و در توضیح به برادران نگران هم عریضهای تقدیم شد که نامة سرگشاده شما در پی آن مرحمت گشت.
صادقانه بگویم خدمت به رهبری و نظام آن است که طیف همراه و همدل ایشان را وسیع کنیم. که در آن طیف همة دلسوزان و علاقهمندان نظام از هر گروه و جناحی بگنجند. در این جهت خالصانه و صادقانه میکوشم و آرزو دارم کاکایم روزی در محضر مراد و مولایم و مولایش مجال یابد: حضوراً بگوید آقا همچنان مرید و دلسوز و فرمانبرداریم. این آرزو از آن مرد رئوف و پدر دلسوز برآوردنیست.
عزیزم زارعی، به گرمی میبوسمت. باز به امید دیدار و درددلهای حضوری و صمیمی.
کمترین برادرت
سید محمود دعایی
جدا صراط و نویسنده صراط دروغ خورد مردم میدید انگار کیهان خریدار داره ؟
درود درود درود
از خدا بترسید
صراط نیوز مثلا محترم، اگر روزنامه ی اطلاعات و اخبار خاتمی کبیر این قدر خواهان در جامعه نداشت، مسلما شما و امثال شما این قدر به هول و ولا نمی افتادین.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید...