آزیتا حاجیان در این سریال نقش مادر کیمیا را بازی میکند که درگیرودار حوادث جامعه در دهه 50 و 60 ایران، سعی بر حفظ خانواده خود دارد و میخواهد کشتی خانواده خود را از گرداب حوادث به ساحل برساند.
به بهانه حضور حاجیان در این سریال با وی گفتوگویی انجام دادیم:
«مهری» با بازی شما در سریال کیمیا یکی از شخصیتهای کلیدی داستان است که زندگیاش پستی و بلندی زیادی دارد. چگونه با این شخصیت ارتباط برقرار کردید؟
ما بازیگران همیشه قبل از شروع کار یکسری پیشتولید داریم و روی نقشی که قصد بازی در آن را داریم، تمرکز میکنیم. از لابهلای دیالوگها شخصیت و رزومه نقش را درمیآوریم. اطلاعاتی که برای شناخت و برای نزدیک شدن به نقش لازم است، از همین رزومهها خارج میشود. در این پیشتولیدها ساختار شخصیت شکل میگیرد و بعد از مدتی و در مراحل ساخت مجموعه باید به نقش نزدیک شویم، البته در این راه و بعد از رسیدن به اطلاعات پایهای شخصیت، باید بازیگر به باور شرایط فرضی نزدیک شود.
مهری خیلی آدم غریبهای نبود؛ مادری مقتدر و سختکوش و همسری حامی که برای به سعادت رساندن خانوادهاش میکوشد. ویژگیهای دور از ذهنی ندارد که باورپذیر نباشد. ما به ازای آن در اطراف همه ما زیاد است.
من در کیمیا تقریبا همان نقش همیشگی خودم را که بسیار هم دوستش دارم، بازی میکنم. در این مجموعه من هم مادر هستم و هم همسر و در هر دو نقش باید رنجهایی را که میکشم به تصویر بکشم.
چه شد که شما برای بازی در نقش مهری انتخاب شدید؟
در ابتدای کار و سال قبل از تولید این سریال من برای بازیگردانی دعوت شده بودم. برخی از همکاران عزیزم را که میدانستم برای نقش مهری مناسب هستند، انتخاب کردم و نامشان را برای تهیهکننده و کارگردان مجموعه نوشتم. آقایان انصاریان و افشار بعد از دیدن اسامی گفتند خانم حاجیان لطفا اسم خودتان را هم بالای فهرست بنویسید که گفتم محال است بتوانم در این زمان به بازی در این سریال با مشخصاتی که داشت از جمله طولانی بودنش فکر کنم. البته باور کنید که «کیمیا» را خیلی دوست داشتم، ولی زمان کافی برای حضور در آن را نداشتم بهخصوص این که مسافرتی طولانی هم در پیش داشتم و باید به کانادا میرفتم. ضمنا خسته هم بودم و نمیتوانستم نقش به این سنگینی را بازی کنم. به هر حال آن روز هر دو خندیدند و جریان گذشت.
خاطرم هست در آن زمان و به خاطر برخی مشکلات ساخت سریال کیمیا خیلی به آهستگی پیش میرفت و کار دیگری به من پیشنهاد شد که با اجازه آقای افشار به آن کار پرداختم و بعد نیز به کانادا رفتم. در این میان و وقتی برای دیدار با خانواده به ایران آمده بودم آقای افشار به من زنگ زد و مرا به دفترش دعوت کرد و گفت خانم حاجیان بیا که برای شما نقشه کشیدیم. این بار دیگر نتوانستم پیشنهاد بازی در سریال کیمیا را رد کنم و دوست داشتم خودم را برای حضور در این مجموعه طولانی به چالش بکشم. بعد از کمی فکر و مشورت و بررسی جوانب کلی کار نقش مهری را پذیرفتم.
البته باید این را هم بگویم که من با قلم مسعود بهبهانینیا، نویسنده فیلمنامه کیمیا آشنا بودم. فیلمنامه کیمیا را برای من فرستادند و آن را بار دیگر خواندم و دیدم که این نقش به خوبی شخصیتپردازی شده است؛ پس تسلیم شدم و خودم بازی در نقش مهری را به عهده گرفتم.
اول شما برای بازی در سریال کیمیا انتخاب شدید یا دخترتان در این سریال حضور داشت و شما به آن پیوستید؟
در حال کار روی پیشتولید بودیم که آقای افشار به من گفت مهراوه کجاست؟ گفتم نمیدانم ولی فکر میکنم فعلا بیکار است. کارگردان از من خواست برای بازی در نقش کیمیا با دخترم صحبت کنم که گفتم من مطلقا چنین کاری نمیکنم و اگر میخواهید او در این سریال حضور داشته باشد، خودتان باید با او صحبت کنید. به هر حال سناریو را به مهراوه دادند و او تا نیمه آن را خواند و به من زنگ زد و از من پرسید که این نقش را قبول کند یا نه. به او گفتم به نظرم نقش بسیار خوبی است، ولی ایرادات جزئی دارد. به مهراوه گفتم با آقای افشار در مورد این ایرادها حرف بزن زیرا افشار را کارگردانی منعطف دیدم که میشود با او صحبت کرد. بعد از یکی دو جلسه میان مهراوه و کارگردان و تهیهکننده سریال، نقش کیمیا هم به مهراوه رسید.
اگر اشتباه نکنم این دومین بار بود که بعد از فیلم خاطرهانگیز «دزد عروسکها» شما با مهراوه شریفینیا در قالب یک مجموعه نقش مادر و دختر را بازی کردید. دوست دارم درباره حستان از این بازی بشنوم.
در واقع این بار سومی بود که با مهراوه همبازی شدم. در دزد عروسکها و کیمیا و یک حضور چند قسمتی هم در مجموعه ساعت شنی من با مهراوه کنار هم بودیم.
این بار دومی است که نقش مادر مهراوه را بازی میکنم؛ بار اول در فیلم سینمایی «دزد عروسکها» سال 1368 هم مهراوه نقش دخترم را بازی میکرد. بازی مقابل دخترم بعد از این همه سال خیلی خوشایند است. خیلی حس خوبی بود. چهار ماه با هم آبادان بودیم و مشکل دوری از خانواده را نداشتیم. به هر حال در سریالهای اینچنینی که بازیگر از خانواده خود دور است، به لحاظ عاطفی با مشکل روبهرو میشود و نوعی خلأ احساسی درونش شکل میگیرد، ولی در سریال کیمیا دخترم با من بود و این حس خوبی به من میداد.
کیمیا را با مهراوه اشتباه نمیگرفتید؟
مطلقا. از ابتدای کار مهراوه برای من کیمیا شد. در دزد عروسکها که البته برای مهراوه بیشتر یک بازی بود تا یک کار جدی، گاهی مشکل داشتیم ولی در کیمیا دیگر مشکلی نبود و مهراوه هم به قواعد حرفهای آشنا شده بود. هر دو به هم مشاوره میدادیم و در مواقع نیاز به هم کمک میکردیم.
کاراکتری که شما بازی در آن را بهعهده گرفتید در برهههای مختلف تاریخ معاصر کشورمان حضور دارد. برای پختهتر شدن کاراکتر مهری از دانسته و دیدههای خودتان استفاده کردید؟
کارگردان مجموعه در این راه کمکهای زیادی میکرد. من زمانی که 20 سالم بود با همنسلان کیمیا زندگی کردم؛ ولی این بار قرار بود مادر این نسل باشم و این برای خودم بسیار جذاب بود. البته اطلاعاتم درباره پوشش و دکوپاژ و آرایش صحنه را تا جایی که ممکن بود در اختیار تیم تولید میگذاشتم.
شما در این سریال دختر یک فرد جنوبی هستید که اتفاقا برادرتان هم (شریف) لهجه غلیظ جنوبی دارد. چگونه است که شما لهجه نداشتید؟
اتفاقا برای توضیح این مساله سکانسی در سریال هست. شریف برادر ناتنی من و منوچهر است که وقتی به دنیا میآید مادرش فوت میکند و پدر ما به تهران آمده و دوباره ازدواج میکند که من و منوچهر در تهران به دنیا میآییم و بزرگ میشویم، در صورتی که شریف کنار عمههای ما در خرمشهر بزرگ میشود به همین خاطر او لهجه دارد و ما نداریم.
در صحبتهایتان گفتید که افشار کارگردانی است منعطف. آیا این انعطاف او فقط در مواجهه با نقش کیمیا بود یا اینکه شما نیز در نقش دست بردید و جاهایی را تغییر دادید؟
تعامل میان بازیگران و کارگردان همیشه باعث موفقیت یک مجموعه نمایشی میشود. افشار کارگردانی است که به راحتی میتوان با او درباره نقش صحبت کرد و اتفاقا اگر امکان تغییرات داشته باشد، میپذیرد.