سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۴

خاکپور:یک تیم ورشکسته را تحویل گرفتم

سرمربی تیم فوتبال امید با حضور در خبرگزاری تسنیم از صحبتی که در تنها دیدارش با کارلوس کی‌روش رد و بدل شد، پرده برداشت و اعلام کرد که سرمربی تیم ملی صراحتاً گفته که نمی‌تواند کمکی به تیم امید کند.
کد خبر : ۲۷۵۱۷۱
صراط:  سرمربی تیم فوتبال امید با حضور در خبرگزاری تسنیم از صحبتی که در تنها دیدارش با کارلوس کی‌روش رد و بدل شد، پرده برداشت و اعلام کرد که سرمربی تیم ملی صراحتاً گفته که نمی‌تواند کمکی به تیم امید کند.

25 آذرماه 93 هدایت تیم امید را قبول کرد. محمد خاکپور که حالا فقط به موفقیت تیم امید فکر می‌کند و در آستانه مسابقات قهرمانی زیر 23 سال آسیا و انتخابی المپیک روحیه بسیار بالایی دارد. او بدون توجه به حواشی یک سال اخیر از زمانی که هدایت تیم امید را در دست گرفت تا همین امروز، شاگردانش را برای المپیکی شدن آماده می‌کند. به همین دلیل سعی کردیم سؤالات از سرمربی بااخلاق تیم فوتبال امید چندان بوی حاشیه ندهد تا این تیم با آرامش کارش را در مسابقات انتخابی المپیک دنبال کند.


گفت‌وگوی مفصل با سرمربی تیم امید در زیر می‌آید.

** در اردوی ترکیه به آنچه می‌خواستیم، نرسیدیم

 از آخرین وضعیت تیم‌تان بگویید که پس از پشت سر گذاشتن اردوی آنتالیا، اردوی بندرعباس را پیش‌رو دارید. در کمتر از یک ماه مانده به آغاز انتخابی المپیک، تیم در چه شرایطی قرار دارد و چقدر به اهداف‌تان رسیدید؟

حدود یک سال قبل و پیش از اینکه لیگ برتر شروع شود، برنامه‌ریزی تیم امید را تا مسابقات انتخابی المپیک انجام دادیم و این برنامه را به مهدی تاج و همکارانش در سازمان لیگ دادم. همان ابتدا گفتم که اگر می‌خواهیم تیم امید موفق باشد باید نسبت به 40 سال گذشته متفاوت باشیم و این بار همان راهی که دفعات قبلی رفتیم را نرویم. اگر قرار باشد دوباره همان کار را انجام دهیم، نتیجه هم همان است. اگر می‌خواهیم نگاهی ویژه داشته باشیم و نتیجه متفاوت هم بگیریم، باید کار جدیدی انجام دهیم. من می‌خواستم حداقل یک ماه پیش از آغاز مسابقات تیم را در اختیار داشته باشم تا از نظر بدنی، ذهنی و تاکتیکی تیم را آماده کنیم. بحث‌های زیادی در این خصوص شد و با اینکه ما تیم را یک ماه تا 40 روز در اختیار داشته باشیم، موافقت نکردند، اما بین بازی‌های لیگ روزهایی را باز کردند تا ما بتوانیم اردوی تدارکاتی داشته باشیم.

پس با این شرایط همان اتفاق 40 سال قبل بازهم رخ داده و کار آنچنان ویژه‌ای صورت نگرفته است...

تمام برنامه من این بود که برای اردوی آنتالیا برنامه‌مان با تیم ملی بزرگسالان تداخل نداشته باشد، چراکه تمام اردوهای یک سال اخیر ما همزمان با فیفادی‌ها بود و زمانی که تیم ملی اردو و بازی رسمی داشت، ما هم اردو برگزار کردیم. اردوی ترکیه تنها اردویی بود که برنامه ما با تیم ملی تقارن نداشت و تعطیلات لیگ فقط برای تیم امید بود. برای این اردو هم یکی دو باشگاه مخالف بودند و یک باشگاه (نفت تهران) هم بازیکنانش را در دو سه روز ابتدایی اردو در اختیار ما نگذاشت. فکر می‌کردیم در اردوی آنتالیا تمام بازیکنان را در اختیار خواهیم داشت، چون تا پیش از این چند بازیکن‌مان در اختیار تیم ملی بزرگسالان بودند. برای آنتالیا فقط لژیونرها را در اختیار نداشتیم و روی این مسئله برنامه‌ریزی کرده بودیم که در این اردو از نظر تاکتیکی روی بازیکنان کار کنیم و به هماهنگی برسیم.

به این دلیل که بچه‌ها در کوران مسابقات هستند و در لیگ برتر بازی می‌کنند، در هیچکدام از اردوها کار بدنسازی نداشتیم و فقط دنبال هماهنگی بودیم. ما ابتدای اردو سه بازیکن نفت را در اختیار نداشتیم، دو بازیکن چند روز ابتدایی را با مصدومیت پشت سر گذاشتند. برای این هم که بتوانیم با باشگاه‌ها تعامل کنیم و آنها نیز به خواسته‌شان برسند، یک بازی تدارکاتی را حذف و یک روز از اردو را کم کردیم تا بازیکنان زودتر به باشگاه‌های‌شان برسند. ما در این اردو دنبال هماهنگی بودیم که این اتفاق رخ نداد، اما اردوی خوبی بود و از نظر آب‌وهوایی با توجه به سرما و بارندگی تهران، توانستیم اردوی خوبی برگزار کنیم. بازی تدارکاتی خوبی هم بود و همان چیزی بود که می‌خواستیم تا بتوانیم تاکتیک‌مان را مرور کنیم.

** دوست نداشتم وارد فوتبال شوم

تصویر ذهنی شما پیش از تحویل گرفتن تیم امید و حالا که یک سال از هدایت این تیم گذشته است، چقدر تفاوت دارد؟

روزی که من تیم امید را تحویل گرفتم، 25 آذرماه سال گذشته بود و حالا یک سال از این اتفاق گذشته است. آنهایی که من را می‌شناسند، می‌دانند که علاقه‌ای به حضور در فوتبال و دنبال کردن کار مربیگری را نداشتم و به توصیه و اصرار حبیب کاشانی این کار را قبول کردم و خوشحال هم هستم که اینجا حضور دارم. وقتی به این شکل صحبت می‌کنیم شاید برخی دوستان و هواداران خُرده بگیرند که اگر کسی چنین پستی و هدایت تیم ملی کشورش را قبول می‌کند، باید افتخار کند. این را من هم قبول دارم، چون جایگاه بالا و مقدسی است و هرکسی که در این جایگاه قرار می‌گیرد و من هم افتخار می‌کنم. اگر می‌گویم دوست نداشتم وارد فوتبال شوم، به دلیل گرفتاری‌های زندگی شخصی خودم است. به این دلیل که سال‌ها از فوتبال دور شده بودم و امروز این فرصت به من داده شده که خدا را بابت داشتن چنین جایگاهی شکر می‌کنم.

به نظرم برای پیش بردن تیم امید، نگاه ویژه‌ای باید وجود داشته باشد. ما 40 سال است که با تیم امید این راه را می‌رویم و موفق نبودیم؛ با مربیان مختلفی که همه از من بهتر و بزرگ‌تر بودند و کار نتیجه نداده است. این دوره با حضور حبیب کاشانی و حمایت‌هایی که او در همه زمینه‌ها کرده است، امید بیشتری وجود دارد. یکی از مشکلات همیشگی تیم امید بحث خروجی بازیکنان سرباز و دانشجو بود اما ما بدون هیچ دردسری از آنها استفاده کردیم. از نظر امکانات هم تیم‌های گذشته امکانات تیم ما را نداشتند و تا به امروز هم تمام باشگاه‌ها و مربیان همکاری خوبی با ما داشته‌اند.

** بعد از هر اردو گزارش کتبی به باشگاه‌ها می‌دهم

 پس تعامل خوبی بین شما و مربیان لیگ برتری وجود دارد.

یکی از کارهایی که من در این تیم انجام دادم، این بود که پس از پایان تمام اردوها گزارش‌های کتبی کاملی از وضعیت بازیکنان به مربیان باشگاهی دادم. اینکه چه کارهایی انجام دادیم، چه سطحی بوده و اگر بازیکن نیاز به استراحت داشته یا در شرایط بازی بوده را به مربی‌اش در باشگاه‌ها اعلام کردیم تا تعامل بین مربیان تیم امید و باشگاهی وجود داشته باشد.


** به منصوریان حق می‌دهم اما مربیان باشگاهی خودشان را جای من قرار دهند

 اما این تعامل از سوی علیرضا منصوریان رخ نداد. او بارها گفته بود اولویتش تیم ملی است و پرچم ایران که در سمت چپ لباس تیم باشگاهی‌اش قرار دارد اهمیت بیشتری دارد. منصوریان حتی گفته بود که با شما «پسرعمو خوانده» است، اما در یکی از مهم‌ترین اردوها همکاری لازم را انجام نداد. در این خصوص با او صحبت کردید؟

همانطور که گفتید، علیرضا پسرعمو خوانده من است. پدران ما در سفری که به مکه داشتند عهد اخوت بستند و من هم با خود او در تیم ملی همبازی بودم. من این حق را به علیرضا و دیگر مربیان لیگ می‌دهم، چون آنها دوست دارند همه بازیکنان را در اختیار داشته باشند. به خصوص وقتی لیگ تعطیل می‌شود و آنها به دنبال ترمیم تیم‌شان هستند و اگر ضعفی داشته باشند تیم‌شان را به لحاظ تاکتیکی و بدنی آماده می‌کنند. وقتی تیم نتیجه نگرفته و تحت فشار است، تصمیمات او برای من قابل احترام است. از تمام مربیان می‌خواهم خودشان را در جایگاه امروز من قرار دهند و بگویند چه تصمیمی بگیرم. اگر اردوهای تیم امید را تعطیل کنیم، موفق می‌شویم؟ ما 40 سال این راه را رفتیم و موفق نشدیم. اکنون هم من به تنهایی نمی‌توانم نتیجه بگیرم و اگر مربیان باشگاهی کمک نکنند و به من دست یاری ندهند، موفق نخواهم شد.

فردا اگر به المپیک صعود کنیم، این من نیستم که موفق شده‌ام، بلکه همه مربیان باشگاهی هستند و مجموعه فوتبال کشورمان تیم امید را به المپیک خواهند رساند؛ به شرط اینکه نگاهی ویژه وجود داشته باشد. اگر هم به المپیک نرویم، تمام فوتبال ما سرخورده خواهد شد، هرچند من باید پاسخگوی نتایج باشم و قطعاً هم پاسخگو خواهم بود. می‌خواهم بگویم موفقیت یا عدم موفقیت منوط به یک شخص نمی‌شود؛ اگر به المپیک برویم باید ببینیم چه کمکی شده و اگر هم نرفتیم باید ببینیم چه مشکلاتی وجود داشته است.

برای رسیدن به موفقیت باید از برخی منافع شخصی گذشت و آنها را زیر پا گذاشت و اگر مدعی هستیم می‌خواهیم به کشورمان خدمت کنیم، این کار را انجام دهیم. نمی‌توانیم هر دو را با هم داشته باشیم. در عین حال من به مربیان باشگاهی حق می‌دهم.

** سازمان لیگ تا حد امکان همکاری کرد

 برخی مربیان دیگر هم به وضعیت بازیکنان‌شان پس از اردوی تیم امید اعتراض داشتند. برخی معتقدند بهتر بود سازمان لیگ کمی بیشتر تعامل می‌کرد و به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌شد که بازی‌های لیگ سه یا چهار روز بعد از اردوی شما برگزار می‌شد تا شاهد این همه حاشیه و جنجال نباشیم...

در یک سال گذشته که با تاج و دوستانش جلسه داشتیم، در خصوص جابجایی بازی‌ها خیلی صحبت کردیم و آنها نیز در سازمان لیگ تلاش زیادی کردند و تا حد امکان همکاری داشتند. کاری ما در تیم امید این بود که برنامه‌ریزی در تمرینات را به گونه‌ای انجام دادیم که اگر بازیکن قرار است دو روز دیگر برای تیم باشگاهی‌اش بازی کند، حتماً در اردوی ما ریکاوری را انجام دهد. اگر دقت کرده باشید، هر موقع بازیکنان تیم امید به تیم‌های باشگاهی برگشتند و بازی کردند، بهترین‌های تیم‌شان از لحاظ جسمانی و تاکتیکی بودند. ما طوری برنامه‌ریزی می‌کنیم که بازیکن ریکاوری کند. به طور مثال امروز با استرالیا بازی پرفشاری انجام دادیم، فردا بعدازظهر به سمت تهران پرواز داشتیم، اما صبح روز بازگشت برای بازیکنان یک جلسه ریکاوری گذاشتیم تا آماده به تیم‌شان بازگردند.

سعی می‌کنیم شرایط باشگاه‌ها را درک کنیم، چون خودمان هم یک روز به عنوان بازیکن در این جایگاه قرار داشتیم. می‌دانیم که بازی کردن، سفر و اردو به بازیکن فشار می‌آورد و اگر ریکاوری انجام نشود، قطعاً آسیب می‌بیند. در گزارش کتبی اردوی ترکیه به مربیان لیگ برتری گفتم که بازیکنان ریکاوری نکردند و این تنها اردویی بود که این کار صورت نگرفت. به این دلیل که خود باشگاه‌ها خواسته بودند بازیکنان‌شان یک روز زودتر برگردند و ما چهارشنبه شب که بازی کردیم، بامداد پنجشنبه پرواز داشتیم و به همین دلیل از باشگاه‌ها خواستم بازیکنان بلافاصله ریکاوری کنند. علم روز می‌گوید اگر بازیکنی در مسابقه شرکت کرد، باید 24 ساعت بعد ریکاوری کند تا آسیب نبیند و به حالت عادی برگردد. این مسئله بازهم به شرایط باشگاه‌ها بازمی‌گردد و مربیان چون تحت فشار هستند، سعی می‌کنند توجیهی یا جوابی برای رسانه‌ها داشته باشند.

 گزارش‌های کتبی شما درباره وضعیت بازیکنان چه زمانی به باشگاه‌ها داده می‌شود؟

بلافاصله بعد از برگزاری آخرین تمرین ما، گزارش‌مان به تهران می‌رسد. در اردوها پیش از اینکه تیم به تهران بازگردد و بازیکنان به باشگاه‌های خود برسند، این گزارش‌ها تنظیم و امضا شده توسط خودم، از سوی سرپرست تیم برای باشگاه‌ها فکس شده است. ما تمام تلاش‌مان را می‌کنیم بازیکن را آماده به باشگاهش تحویل دهیم و این کار را هم کرده‌ایم.


** یک تیم ورشکسته را تحویل گرفتم

 به یک سال قبل برگردیم؛ زمانی که محمد خاکپور به عنوان سرمربی تیم امید انتخاب شد، انتقادهای زیادی نسبت به این مسئله وجود داشت. اینکه شما در فولاد خوزستان با محمد مایلی‌کهن موفق نبودید یا حضور کوتاه مدتتان در استیل‌آذین نتیجه‌ای به همراه نداشت. با توجه به این انتقادها که هنوز هم ادامه دارد، شما هدایت تیمی را قبول کردید که در اینچئون با سرمربیگری نلو وینگادا نتیجه نگرفته بود و در آن مسابقات به لحاظ اخلاقی هم خوب نبود.

خودتان رسانه‌ایی هستید و نسبت به کاری که سالیان سال است انجام می‌دهید، این تجربه را دارید که هر موقع تغییری ایجاد می‌شود یکسری مقاومت و انتقاد وجود دارد. بعضی از این انتقادها منطقی و برخی نیز غرض ورزی است. من خیلی از این انتقادها را قبول می‌کنم، اما هیچوقت نمی‌توان به املای ننوشته نمره داد. روزی که این کار را شروع کردم، اولین صحبتی که با کاشانی و کفاشیان داشتم این بود که تیم امید شخصیت ملی ندارد و 40 سال است که شخصیت ندارد. همیشه گفته‌اند تیم امید هم هست و برویم ببینیم در آخر چه اتفاقی می‌افتد.

المپیک یکی از بزرگترین رویدادهای دنیاست و برای هر کشوری مهم است، به همین دلیل تمام کشورها در تمام رشته‌های ورزشی چهار سال زحمت می‌کشند تا سهمیه المپیک را بگیرند، اما ما در 40 سال گذشته همیشه در چند ماه آخر تیم امید را تشکیل داده‌ایم. یعنی بیش از سه سال را به دلیل اختلاف بین ارگان‌ها، اینکه مربی را چه کسی انتخاب کند، مسئولیت تیم با چه کسی باشد و اختلافی که با باشگاه‌ها وجود دارد، از دست داده‌ و در چند ماه تیم را تشکیل داده‌ایم تا ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. به همین دلیل بود که ابتدای حضورم در تیم امید خواستم به این تیم شخصیت بدهیم، چون اگر این اتفاق رخ ندهد بازهم نمی‌توانیم به المپیک صعود کنیم. ابتدا با بچه‌ها از نظر روحی کار کردیم، چون تیمی که تحویل گرفتیم یک تیم ورشکسته روحی بود. به این دلیل که تیم در مسابقات آسیایی نتایج خوبی نگرفته بود و پیش از اینکه ما تیم را تحویل بگیریم یک برد هم نداشت. حتی در بازی دوستانه با تیم‌های داخلی هم بردی کسب نکرده بود.

** یک سال گذشته این بازیکنان کجا بودند؟

 البته پس از این ماجراها حبیب کاشانی از شما حمایت کرد و در دور اول انتخابی المپیک تیم متحول شده امید را به لحاظ فنی و اخلاقی نسبت به دوره وینگادا دیدیم. با این تیم چه کار کردید که اکنون همه را امیدوار کرده است؟

آن زمان که تیم را تحویل گرفتم در چهره و رفتار بازیکنان دیدم که روحیه ندارند و این باور در آنها نیست که بتوانند تیمی را ببرند. ما با بازیکنان خیلی کار کردیم، جلسه گذاشتیم و سعی داشتیم که نوع برخورد آنها را تغییر دهیم. کم کم توانستیم این باور را در بچه‌ها ایجاد کنیم که می‌توانند برنده باشند. از یک سال قبل تا امروز نتایجی که تیم ما گرفته از لحاظ آماری، بسیار خوب است. تیمی که در یک سال 25 بازی می‌کند و 23 برد، یک باخت و یک تساوی به دست می‌آورد آمار خوبی از خود به جای گذاشته است؛ به خصوص وقتی بعد از آن نتایج تیم را تحویل گرفتیم. این نشان می‌دهد با بازیکنان کار شده و ما برای آنها وقت گذاشتیم. شاید امروز خیلی از دوستان، رسانه‌ها و مربیان در مورد بازیکنان تیم امید به شکلی صحبت می‌کنند که این تیم پر از ستاره است، اما اینطور نیست. اگر بخواهیم مقایسه منصفانه داشته باشیم، باید شرایط فعلی بازیکنان امید را با یک سال قبل آنها مقایسه کنیم. یک سال گذشته این بازیکنان کجا بودند، شرایط‌شان به چه شکل بود و در تیم‌شان چه جایگاهی داشتند؟

یک سال به عقب برگردیم؛ زمانی که من تیم امید را تحویل گرفتم این تیم در اردو بود و بازیکنان دعوت شده بودند که تمرینات آغاز شده بود و ما به کیش رفتیم. در آن اردو دیدم این بازیکنان همه بضاعت فوتبال ایران نیست و به همین دلیل اردو را تعطیل کردم. با همکارانم نشستیم و تمام لیگ را بررسی کردیم، از فدراسیون فوتبال آمار بازیکنان لیگ برتر و لیگ دسته اول را گرفتیم و دقایق بازی آنها را استخراج کردیم. من بازیکنانی را دیدم که در لیگ برتر 700 دقیقه بازی کرده، اما هیچ وقت به تیم امید دعوت نشده است. بر اساس این آمار ما 130 نفر را در دو مقطع 4 روزه به اردو دعوت کردیم و از آنها تست گرفتیم. بازیکنان را دیدم و یک سری را مانند مهدی ترابی، میلاد کمندانی و... را انتخاب کردیم. یکسری هم که قبلاً در اردو بودند، چون شرایط‌شان به این تیم نمی‌خورد، کنار گذاشتیم.

و تیم برای دور اول انتخابی المپیک آماده شد...

بله؛ یوسف وکیا به لحاظ فنی و اخلاقی بازیکن خیلی خوبی است که متأسفانه اکنون به دلیل مصدومیت همراه ما نیست. در اولین دیدارمان که با نپال بود، وکیا که در لیگ برتر خوب بازی می‌کرد و تجربه ملی و لیگ قهرمانان آسیا داشت را از ترکیب خارج و مهدی ترابی را جایگزین او کردم. خیلی از همکارانم از من سؤال داشتند که چرا این کار را کردی و به آنها گفتم اجازه بدهید و ببینید. ترابی در آن بازی نمایش خوبی داشت، در بازی‌های بعدی هم برای ما بازی کرد و این بازیکن اکنون از بازیکنان تیم ملی بزرگسالان و چهره‌های فوتبال ماست. در بازی با عربستان که در تهران شکست خوردیم، میلاد محمدی را در پست هافبک چپ به کار گرفتم و خیلی‌ها به من خُرده گرفتند که چرا از این بازیکن در پست هافبک چپ استفاده می‌کنم، اما اکنون همه فوتبال مملکت دنبال میلاد محمدی هستند.

این توضیحات و نحوه انتخاب بازیکنان و شرایط آنها قبل از حضور در تیم امید را گفتم تا آنهایی که می‌گویند تیم امید پر از ستاره و یک تیم آنچنانی است، شرایط را با یک سال قبل مقایسه کنند. در تیم امید و در باشگاه‌ها برای این بازیکنان زحمت کشیده شده و روی آنها کار شده است تا آنها به شرایط امروز برسند. قطعاً خود بازیکنان هم تلاش کردند که پیشرفت کردند و اکنون به این شرایط رسیدیم و تیم امید خوبی داریم. در حال حاضر به جایی رسیدیم و تیمی داریم که واقعاً یک تیم است، شخصیت ملی دارد و بازیکنانش یکدل هستند. این تیم به این باور رسیده که می‌تواند به زمین برود، نتیجه بگیرد و مقابل هر تیمی به پیروزی برسد. این باوری است که هر مربی آن را می‌خواهد و من خوشحالم تیمم باور پیروز شدن را دارد و چنین تیمی را در اختیار دارم.

** یک جمله تکراری به بازیکنانم می‌گویم

 با این پاسخ به نظر می‌رسد شما ترجیح دادید به جای پرداختن به این حاشیه‌ها و مصاحبه کردن علیه منتقدان‌تان، روی تیم کار کرده و تمرکزتان را برای پیشرفت تیم امید بگذارید.

دقیقاً؛ من یک جمله تکراری دارم که اگر از بچه‌های ما سؤال کنید به شما می‌گویند. هر بار و در هر جلسه‌ای که با بازیکنان صحبت می‌کنم، تأکیدم روی تمرکز است و می‌گویم روی کارتان تمرکز داشته باشید. به آنها می‌گویم اگر غیر از این باشد، عقب می‌مانیم. انتقاد باید باشد و چیزی که باعث می‌شود بیشتر حرکت کنیم و رو به جلو برویم، انتقادات است. بعضاً انتقادات مغرضانه و با حُب و بُغض می‌شود که این انگیزه ما را بیشتر می‌کند. امروز هفت هشت بازیکن تیم امید در تیم ملی بزرگسالان هستند و برای این تیم بازی می‌کنند و من مطمئن هستم 80 تا 90 درصد این بازیکنان در تیم ملی خواهند بود و آینده فوتبال ایران را می‌سازند. ممکن است در آن زمان من اصلاً در فوتبال نباشم، اما باید بدانیم اینها هستند که آینده فوتبال را می‌سازند. انتقاد باید باشد و در همه جهات باعث پیشرفت ما می‌شود. انتقاد اگر منطقی باشد من روی چشمم می‌گذارم، قبول کرده و به آن عمل می‌کنم.

روز اولی که سرمربی تیم امید شدم، به جلسه کانون مربیان فوتبال ایران رفتم و از حاضران در جلسه تشکر کردم و گفتم از همه کمتر می‌دانم و شما بیشتر در فوتبال بوده‌اید. به آنها گفتم حالا من نماینده شما هستم و از این مربیان خواستم اگر دیدند من راهی را اشتباه می‌روم، به خودم بگویند. گفتم نه تعریف و حمایت می‌خواهم، نه چیزی؛ فقط اگر پایم را اشتباه در جایی می‌گذارم به من بگویند، چون من نماینده مربیان ایرانی هستم و اگر اشتباه کنم به پای مربیان ایرانی نوشته خواهد شد. آن موقع می‌گویند یک مربی ایرانی آمد و با امکانات هم نتوانست کاری کند.

 پس از این جلسه کسی بوده که نکته‌ای را به شما گوشزد کند؟

تا این لحظه، نه!


** اولویت با تیم بزرگسالان است

 در صحبت‌هایی که داشتید، گفتید برخی بازیکنان تیم امید هستند که در تیم ملی هم حضور دارند و در آینده هم بیشتر آنها راهی تیم ملی خواهند شد. در این خصوص هم در مقطعی چالشی بین شما و کارلوس کی‌روش به وجود آمده بود. کفاشیان هم چند بار وعده برگزاری جلسه تعاملی بین شما را داده بود که البته جلسه‌ای برگزار نشد.

من به این مسئله، به شکل چالش نگاه نمی‌کنم و هیچوقت هم چالش نداشتم. من در جلسه‌ای که با کفاشیان داشتم، گفتم اگر می‌خواهیم تیم امید شخصیت ملی پیدا کند، باید این تیم را گذرگاه تیم ملی بزرگسالان کنیم. یعنی اگر بازیکنان می‌خواهند به تیم ملی بروند، از تیم امید عبور کنند و این باعث می‌شود تیم امید، شخصیت ملی پیدا کند. اولویت در فوتبال مملکت تیم ملی بزرگسالان است و برای اینکه تیم ملی قوی داشته باشیم، باید تمرکزمان را روی تیم‌های پایه بگذاریم، آنها را خوب آموزش بدهیم تا تیم ملی خوبی داشته باشیم. سیاست کاری ما از روز اول همین بوده و تعامل هم کرده‌ایم و اولویت در بازی‌های رسمی همیشه با تیم ملی است.

در خصوص بازیکنان مشترک بین تیم ملی و تیم امید هم باید بگویم، در دور اول رقابت‌های ما که مسابقات رسمی بود، تیم ملی بازی رسمی نداشت. تیم ملی دو بازی دوستانه داشت و قاعدتاً باید اولویت با بازی‌های رسمی باشد که ما این را در کارمان نشان دادیم. هر زمانی که اردو داشتیم و تیم ملی مسابقات رسمی داشت، تمام بازیکنان ما در اختیار تیم ملی بودند و ابتدا صبر کردیم لیست تیم ملی اعلام شود و بعد ما لیست بازیکنان‌مان را اعلام کنیم. حتی ما چند بار از طریق آقای کفاشیان از کادرفنی تیم ملی خواستیم نفراتی که نیاز دارند را بگویند تا ما این بازیکنان را دعوت نکنیم. ما تعامل را نشان دادیم و امروز هم همین است. اگر تیم ملی بزرگسالان و امید بازی رسمی همزمان داشته باشند، اولویت تیم ملی بزرگسالان است، اما اگر دو تیم همزمان اردو برگزار کنند و یکی بازی رسمی داشته باشد و دیگری بازی دوستانه، اولویت با تیمی است که بازی رسمی دارد.

** کی‌روش به صراحت گفت کمکی به من نمی‌کند

 گفتید از طریق علی کفاشیان از کادرفنی تیم ملی خواستید نام نفرات مدنظرشان را به شما بگویند. چرا از طریق کفاشیان؟ چرا مستقیم با خود کی‌روش ارتباط برقرار نکردید؟

ما هیچوقت با هم ارتباط نداشتیم. یک بار که در فدراسیون فوتبال بودم متوجه حضور کی‌روش در فدراسیون شدم. با توجه به اینکه او سرمربی تیم ملی بزرگسالان و من سرمربی تیم امید هستم و برحسب اینکه یک رده پایین‌تر بودم برای احترام گذاشتن به سرمربی تیم ملی، به اتاقی رفتم که مشغول کار بود. دیدارمان 10 دقیقه و با حضور آقای کاشانی انجام شد. من خودم را به کی‌روش معرفی کردم و گفتم که ما در اختیار تیم ملی بزرگسالان هستیم و اگر کمک و تعاملی باشد، آماده‌ایم. کی‌روش اما صراحتاً و سه بار تکرار کرد که  نمی‌تواند هیچ کمکی به من کند. او گفت که چون من بازیکن و کاپیتان تیم ملی بوده‌ام، بیرون از فوتبال هر کمکی بتواند؛ می‌کند، اما در چارت فوتبالی فدراسیون و کشور، هیچ کمکی نمی‌تواند بکند. زبان انگلیسی من هم بد نیست اما آن روز از مترجم‌شان خواستم که صحبت‌ها را ترجمه کند، چون دوستان دیگری هم بودند که متوجه شوند. وقتی کسی سه بار صراحتاً می‌گوید کمکی نمی‌تواند کند، مشخص است که ارتباطی هم به وجود نمی‌آید.

 در قرارداد کارلوس کی‌روش، آمده بود که او علاوه بر هدایت تیم ملی باید سوپروایزر تیم‌های پایه هم باشد. همانطور که در انتخاب نلو وینگادا برای تیم امید هم گفته شد این مربی با نظر مشورتی کی‌روش هدایت تیم را به عهده گرفته است. آیا شما نپرسیدید که چرا کی‌روش نمی‌تواند کمکی به تیم امید کند؟ چون او تا قبل از برکناری وینگادا مشکلی نداشت و بعد از اخراج او نظرش برگشت و اعلام کرد کمکی به تیم امید نمی‌کند؟

این سؤال را باید از خود کی‌روش بپرسید که چرا کمک نمی‌کند.

 برای خودتان سؤال نشده است؟

دلیلی ندارد که سؤال کنم. من فقط رفته بودم که کی‌روش را ببینم و خودم را معرفی کنم. گویا آن روز هم او از فدراسیون خیلی ناراحت بود. دقیقاً یادم است که به کی‌روش گفتم مسئله مشترکی که بین ما وجود دارد، دو بازیکن (علیرضا جهانبخش و سردار آزمون) هستند که در هر دو تیم عضویت دارند. در این خصوص کی‌روش گفت مشخص نیست که سرمربی تیم ملی بمانم یا نه؛ او گفت اگر سرمربی تیم ملی بماند، به این دو بازیکن نیاز دارد و اگر هم نبودم، شما با کسی که بعد از من می‌آید صحبت کنید.

 این اختلاف نظر یا چالش بین شما و کی‌روش هم باعث انتقادات دیگری هم شده است. شاید خیلی‌ها منتظرند از سوی شما یا محمد مایلی‌کهن نقل قولی منتشر شود یا رفتاری صورت بگیرد تا علیه خودتان از آن استفاده کنند. دلیل این کار چیست و به نظرتان ما ایرانی‌ها، ایرانی‌کُش هستیم؟

فکر نمی‌کنم ما ایرانی‌کُش باشیم. همانطور که شما برای خود خط مشی دارید و اصولی را رعایت می‌کنید، هر خبرگزاری و مجموعه‌ دیگری هم برای خودش اصولی را تعریف کرده و سیاست خودش را دنبال می‌کند.

 مگر نباید برای همه ایرانی‌ها با هر خط مشی و سیاستی پرچم کشور اهمیت داشته باشد؟ آیا تیم امید برای موفقیت پرچم ایران تلاش نمی‌کند که اینگونه به این تیم، کادر و بازیکنانش تاخته می‌شود؟

اگر ما ایرانی هستیم و باید به یکدیگر کمک کنیم، باید همینطور باشد و همه برای موفقیت پرچم تلاش کنند.


** ماجرای دست‌کاری لیست تیم امید

 یک حاشیه یا شیطنت دیگر هم وجود داشت. لیست تیم امید از سوی شما اعلام شده بود، اما در فدراسیون فوتبال جابجایی در لیست صورت گرفت و نام تیم برخی بازیکنان هم اشتباه اعلام شده بود که بعداً مشخص شد لیست شما دست‌کاری شده و در نهایت فهرست دست‌کاری شده روی خروجی سایت فدراسیون فوتبال قرار گرفت. به نظرتان این شیطنت از سوی چه کسی رقم خورده بود؟

آن موضوع گذشته و دوستانی هم که اشتباه کردند، خودشان بعداً به اشتباه‌شان اقرار کردند. من وقتی اسامی را اعلام می‌کنم، نام باشگاه را نمی‌آورم و آنها را بر اساس پستی که دارند دعوت می‌کنم. در آن لیست معروف همین مسئله رعایت شده بود و زیر لیست هم توضیح داده بودم اگر بازیکنی از این لیست به تیم ملی بزرگسالان دعوت شد، اولویت با تیم ملی است و ما بازیکن دیگری را جایگزین خواهیم کرد. خوشبختانه من تمام کارهایی که انجام می‌دهم را مکتوب می‌کنم و لیست آن اردو هم مکتوب وجود دارد. اکنون هم حدود چهار پنج هزار صفحه کارهای مکتوب تیم امید را در دفترم دارم. نمی‌دانم آن روز به چه دلیل اسامی با نام باشگاه‌ها روی سایت فدراسیون آمده بود، بازیکن پرسپولیس را استقلالی معرفی کردند و بازیکن ذوب‌آهن بازیکن پدیده معرفی شده بود و نکته زیر لیست هم در خبر نیامده بود. بعضی وقت‌ها شیطنت‌هایی صورت می‌گیرد. من خدا را شکر می‌کنم که خداوند به من نعمت صبوری را داده و در این مسئله هم صبوری کردم.

** ترسی از حریفان نداریم

کمتر از یک ماه دیگر باید در مسابقات انتخابی المپیک حاضر شویم و با قطرِ میزبان، سوریه‌ای که نایب قهرمان مسابقات غرب آسیا شد و تیم چین که در چند سال اخیر پیشرفت زیادی در فوتبال پایه کرده همگروه هستیم. شرایط این گروه و شانس تیم ایران را در این مسابقات چقدر می‌بینید؟

هر 16 تیمی که در این مسابقات شرکت کردند، تیم‌های خوبی هستند. همه تیم‌ها برنامه‌ریزی و تلاش کرده‌اند که سهمیه المپیک را بگیرند و تک تک بازی‌ها برای تیم‌ها سخت است و یکی از سخت‌ترین تورنمنت‌ها را پیش‌رو داریم. گروه ما شرایط خاص خودش را دارد و ما با تیم قطر همگروه هستیم. تیمی که میزبان است و در مسابقات غرب آسیا نمایش خوبی نداشت، اما آنها تیم خوبی دارند، بازیکنان‌شان خوب هستند و در مسابقات نهایی چهره دیگری خواهند داشت. در آخرین بازی‌شان هم مقابل استرالیا نمایش خوبی داشتند و 3 بر یک پیروز شدند.

نوع بازی کردن تیم سوریه همیشه ناشناخته است و این تیم بالا و پایین زیاد دارد و در غرب آسیا خیلی خوب بود که یکی از فینالست‌ها شد. آنها از نظر بدنی و فنی بسیار قوی و توانا هستند و نمی‌توانیم بگوییم تیم سوریه ضعیف است. همیشه تیم ملی تمام رده‌های ما مقابل سوریه کار سختی داشته‌اند. چین هم با توجه به اینکه روی تیم‌های پایه و لیگ‌شان سرمایه‌گذاری کرده‌اند، تغییر زیادی کرده و قدرتمند است. آقای عسگری، آنالیزور ما 200 صفحه از تیم چین آنالیز آورده و آنها تیم بسیار خوبی دارند. در مجموع گروه سختی داریم، همه تیم‌ها به فکر صعود هستند، اما ما هم آماده رویارویی با هر حریفی هستیم و ترسی نداریم. تمام تلاش‌مان را می‌کنیم تا جزو تیم‌های صعود کننده به المپیک باشیم.

** به المپیکی شدن تیم امید خیلی امیدوارم

 با آرامشی که در تیم امید حکمفرماست، امیدواری زیادی برای رسیدن به المپیک وجود دارد. خود شما چقدر به المپیکی شدن این تیم امیدوار هستید؟

بسیار زیاد؛ همیشه باید امیدوار باشیم. ایران، کشور مستعدی در همه زمینه‌هاست و ما جوان‌های مستعدی داریم. در زمینه کاری خودمان که فوتبال است، با تمام وجود این استعداد را حس می‌کنم. به این دلیل که من سال‌ها در خارج از ایران مربیگری و 12، 13 سال با بازیکنان همین رده سنی (جوانان و امید) در آمریکا کار کرده‌ام و تفاوت استعداد را می‌بینم. وقتی جوان 16، 17 ساله در کشور ما با این امکانات چنین فوتبالی بازی می‌کند و یک بازیکن در همین سن و سال با تمام امکانات در همین سطح فوتبال بازی می‌کند، نشان از استعداد خوب کشور ماست. تیم ما از نظر استعدادی قابل مقایسه با هیچ تیمی نیست و اکنون از نظر انگیزشی هم بازیکنانی داریم که انگیزه بسیار بالایی دارند.

امیدهای ما برای صعود به المپیک بسیار زیاد است. همیشه در زندگی‌ام این اعتقاد را دارم که ما محکوم به تلاش هستیم و نتیجه دست ما نیست. باید تمام تلاش‌مان را در هر زمینه‌ای به کار بگیریم و نتیجه دست خداست. اینکه بگوییم با این نفرات حتماً به المپیک می‌رسیم یا با این نفرات نمی‌توانیم به المپیک برویم، منطقی نیست. ما نفرات بسیار خوبی داریم و تمام تلاش‌مان را هم می‌کنیم و تمام فوتبال مملکت باید توانایی و تلاش خود را کند و هر چیزی که خدا صلاح بداند، اتفاق خواهد افتاد.

** فدراسیون هنوز به تعهداتش عمل نکرده است

در سالروز قبول کردن هدایت تیم امید، قراردادتان با وجود حذف بند 13 امضا شده است؟

نه، هنوز امضا نشده است. نمی‌دانم این قرارداد را چه کسی تنظیم کرده و آن بند را که گفته بود در صورت مصاحبه علیه فدراسیون در هر زمانی باید دو برابر مبلغ قراردادم را غرامت بدهم، در قرارداد آورده بود. نمی‌خواستم دیگر درباره این مسئله صحبت کنم، اما باید بگویم فدراسیون هنوز به تعهدات خود عمل نکرده است. من دقیقاً 25 آذرماه سال گذشته هدایت تیم امید را قبول کردم و حالا یک سال گذشته است که نه من و نه کادرفنی قراردادی امضا نکرده‌اند.

 گویا ریالی هم نگرفته‌اید و آقای کاشانی گفته بود حتی پول توجیبی اردوها را هم نمی‌گرفتید.

همینطور است. بحث من هیچوقت مالی نبوده و اعتراضم به بندهای آن قرارداد این بود که باید به مربی ایرانی شخصیت داد و احترام مربی ایرانی را نگه داشت و با او برخورد انسانی کرد. آن بند قرارداد نه تنها منطقی نبود بلکه بسیار توهین‌آمیز بود. نه تنها برای مربی ایرانی، بلکه اگر این بند در قرارداد هر مربی دیگری باشد، توهین آمیز است. ما هم اعتراض کردیم که در نهایت این بند حذف شد و اکنون یک ماه می‌شود که می‌گویند قرارداد در دست تنظیم است. حالا یا ما در اردو بودیم یا وقتی ما برگشتیم آقای کفاشیان در سفر بوده که فرصت نشده است قرارداد به امضا برسد. بحثی هم در مورد قرارداد نداریم و فقط امیدوارم همان برخوردی که با تمام مربیان دنیا می‌شود، در کشورمان با مربیان وطنی صورت بگیرد.

**  به المپیک برویم، کاشانی را نگه می‌داریم

 گویا بحث استعفای شما بعد از قهرمانی در غرب آسیا هم حفظ نشدن شأن مربی ایرانی بود. استعفای شما هم به یکباره بود و تعجب خیلی‌ها از جمله حبیب کاشانی را برانگیخت.

نمی‌خواهم زیاد این مسئله را باز کنم. به مسابقات هم نزدیک می‌شویم و هرچقدر تمرکزمان را روی کار تیم بگذاریم بهتر است و ان‌شاالله بعد از مسابقات در خصوص این موضوع مفصل صحبت خواهم کرد.

 البته این بار حبیب کاشانی بحث رفتن را به راه انداخته و اخیراً گفته وقتی تیم به المپیک صعود کرد دیگر کنار امیدها نخواهد بود...

ما باید سعی کنیم اگر سرمایه‌ای در ورزش داریم، به نحو احسن از آن استفاده کنیم. سرمایه در همه زمینه‌هاست که یک بخش بازیکن، یک بخش مربی و یک بخش مدیریت است. وقتی مدیری داریم که باعث پیشرفت فوتبال می‌شود، باید حفظ شود. اگر یک مربی داریم که روی او سرمایه‌گذاری کردیم و حالا به تجربه رسیده است، باید از او استفاده کنیم. همانطور که وقتی برای بازیکنی سرمایه‌گذاری می‌کنیم، او را به اردو و مسافرت می‌بریم تا در آینده از او در مسابقات استفاده کنیم، باید این بازیکن را حفظ کرده تا در آینده به فوتبال کشور کمک کند.

حبیب کاشانی تاکنون کمک زیادی به تیم امید کرده و مدیریت و پیشرفت تیم مشخص است. امیدوارم این تیم به المپیک صعود کند تا باعث خوشحالی مردم شویم. بارها گفته‌ام که این تیم نه متعلق به من است و نه کاشانی و نه باید این تیم را برای فدراسیون بدانیم. تیم امید متعلق به مردم است و ما هم باید تلاش کنیم تا با موفقیت تیم امید، مردم را خوشحال کنیم. همه از صعود تیم به المپیک خوشحال می‌شوند و ما باید دست به دست هم بدهیم تا تیم امید موفق شود و مردم خوشحال شوند. ابتدا اجازه دهید تیم به المپیک صعود کند بعد ما کاشانی را نگه می‌داریم.


* از سفر کی‌روش به قطر بی‌خبرم

 آخرین خبری که از سوی کفاشیان در خصوص تیم امید اعلام شده، این است که کارلوس کی‌روش برای ارزیابی و کمک به تیم امید برای مسابقات انتخابی المپیک به قطر می‌آید. با شما در این خصوص صحبتی شده است؟

تا به امروز صحبتی با من در این مورد نشده است.

 اگر کی‌روش به قطر بیاید، از این مسئله استقبال می‌کنید؟

در این خصوص چیزی نمی‌دانم و وقتی به من حرفی نزده‌اند، نمی‌دانم باید از چه چیزی استقبال کنم. نوع مأموریت کی‌روش را نمی‌دانم. به هرجهت همه کسانی که می‌خواهند تیم امید را حمایت کنند،‌ می‌توانند در قطر حضور داشته باشند. ما یک سال است کار می‌کنیم تا به دوحه برسیم و اکنون باید تمام تمرکزمان روی کار خودمان و موفقیت تیم باشد.

** یکسری مسائل در فوتبال ما وجود دارد که با روحیات من نمی‌خواند

 پایان مأموریت خودتان چیست. اگر تیم به المپیک صعود کند که همراه این تیم به مسابقات خواهید رفت و اگر صعود نکنیم چه آینده‌ای خواهید داشت؟

نمی‌دانم اینجا جای گفتن چنین صحبتی هست یا نه، اما من علاقه‌ای به کار مربیگری ندارم. نه از بُعد فنی کار، چون هر چیزی دارم از فوتبال بوده و فوتبال زندگی من را ساخته است. این را برای بازیکنان هم توضیح می‌دهم که تیم فوتبال یک جامعه است، چون نشأت گرفته از جامعه است. به طور مثال اگر در یک اداره همکار من ترفیع بگیرد و من از ارتقای رتبه او خوشحال شوم، اگر همکارم زمین خورد دست او را بگیرم، اگر او خوشحال بود من هم از خوشحالی‌اش خوشحال شوم، آن اداره پیشرفت خواهد کرد. در تیم فوتبال هم شرایط همین است و اگر همه یکدل باشند، پیشرفت و موفقیت حاصل می‌شود.

اگر در یک تیم فوتبال دفاع روی دست من ضعفی داشته باشد و به او کمک کنم، اگر مهاجم تیم گل می‌زند من روی نیمکت خوشحال باشم یا اگر بازیکن بغل دستی من به تیم ملی بزرگسالان دعوت می‌شود، من بیشتر از خودش خوشحال باشم، پیشرفت زودتر حاصل می‌شود. این تیم با این شرایط قطعاً موفق می‌شود و نتیجه می‌گیرد، اما اگر برعکس باشد هیچوقت به نتیجه نخواهیم رسید. اگر مهاجم تیم گل می‌زند من ناراحت شوم، اگر دفاع بغل دستی من ضعف دارد بگویم «بی‌خیال، بذار خودش سوتی بدهد» و بغل دستی‌ام به تیم ملی دعوت می‌شود، من ناراحت شوم هیچوقت نتیجه نخواهیم گرفت. اکنون روحیه تیم ما همدلی است و همه بازیکنان از موفقیت بغل دستی‌شان خوشحال می‌شوند. این را گفتم که بگویم من همیشه مدیون فوتبال هستم و نظم و دیسیپلین را از فوتبال یاد گرفته‌ام و می‌خواهم این مسئله را به بازیکنان هم منتقل کنم. امروز وقتی موفقیت و پیشرفت بازیکنان را می‌بینیم بی‌نهایت خوشحال هستم، اما یکسری مسائل در فوتبال ما وجود دارد که با روحیات من هماهنگ نیست.

 چه مسائلی؟

اینکه بخواهم با مربیگری در تیم‌های باشگاهی هر روز درگیر حاشیه‌ها و حرف و حدیث جدیدی باشم، بعضاً با انتقادهای مغرضانه‌ای روبه‌رو شوم و... با روحیات من سازگاری ندارد. من بسیار مشورت‌پذیر هستم و همیشه گفته‌ام حتی اگر یک کودک 10 ساله مشورت درستی بدهد، آن را می‌پذیرم، اما از طرف دیگر بسیار احساسی هستم. وقتی می‌بینم برخی چیزها خیلی غیرمنصفانه گفته می‌شود و با واقعیت هزاران کیلومتر فاصله دارد، نمی‌توانم تحمل کنم. من نمی‌توانم این مسائل را برای سالیان سال تحمل کنم و به همین دلیل قصد آمدن هم نداشتم، اما اکنون خدا را شکر می‌کنم که در مجموعه‌ای با حاشیه‌های بسیار کم کار کنم و امروز توانسته‌ام اندکی تأثیرگذار باشم. امیدوارم این تیم به المپیک صعود کند و بعد در خصوص این مسائل مفصل صحبت خواهم کرد.

** پیگیری کنید چرا هاشمیان‌ها در ایران کار نمی‌کنند

 این فقط شما نیستید که این حرف را می‌زنید. وحید هاشمیان هم چند بار اعلام کرده دوست ندارد با این شرایط در فوتبال ایران کار کند.

این مسئله باید ریشه‌یابی شود. به نظرم کسانی که در فوتبال و ورزش تأثیرگذار هستند و رسانه‌ها باید این مسئله را ریشه‌یابی کنند که چرا برخی‌ها نمی‌خواهند در این فوتبال باشند و برخی‌ها این فوتبال را رها نمی‌کنند. اگر به دنبال پیشرفت فوتبال‌مان هستیم، باید دنبال این چراها بود. وحید هاشمیان را همه می‌شناسند، او پسری بسیار مؤدب و بااخلاق است. نه فقط فوتبال بلکه تمام 80 میلیون ایرانی روی وحید هاشمیان و وحید هاشمیان‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند. حتی آن پیرمرد و پیرزنی که موقع بازی‌های تیم ملی 90 دقیقه جلوی تلویزیون نشسته‌اند، تسبیح انداختند و صلوات می‌فرستادند که وحید هاشمیان‌ها موفق شوند، روی او سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

وقتی این بازیکن در تیم نوجوانان، جوانان و بزرگسالان به مسافرت رفته، پیشرفت کرده و تبدیل به سرمایه فوتبال کشورمان شده، یعنی روی او سرمایه‌گذاری شده است. ما این هزینه و سرمایه‌گذاری را می‌کنیم که در آینده از او استفاده کنیم. وحید هاشمیان یکی از استعدادهای فوتبال ما بوده که به یکی از معتبرترین کشورهای دنیا رفته و بالاترین مدرک مربیگری را هم گرفته است. چرا نباید از این سرمایه استفاده کنیم و شرایطی را مهیا نکنیم تا وحید تجربه‌ای که کسب کرده را در اختیار جوانان بگذارد؟ این‌ها سؤالاتی است که باید به پاسخ آن رسید.

 البته همیشه این سؤالات پرسیده می‌شود و کسی نیست که پاسخگو باشد.

باید کارگروهی تشکیل شود که تأثیرگذار باشد. این مشکلات باید ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی شود. بارها این صحبت‌ها شده و خیلی‌ها این مباحث را مطرح کرده‌اند اما پایان آن خروجی نداشته است چون کسانی که این کارها را انجام می‌دهند، قدرت اجرایی ندارند. به طور مثال اگر یک کارگروه به این نتیجه رسید که وحید هاشمیان باید به فوتبال ایران بیاید، این کار را انجام دهد و در مدت زمان معین به نتیجه‌ای برسد، فرصت را برای او مهیا کنیم. باید کسی باشد که بتواند شرایط را برای وحید مهیا کند و مثلاً بگوید در آلمان به شما یک تومان می‌دهند و ما دو تومان می‌دهیم که در کشور خودمان کار کنی. برنامه هاشمیان را برای پنج سال بگیریم و از او بخواهیم که ما را در پنج سال از نقطه A به نقطه B برساند. من مطمئن هستم وحید هاشمیان، مهدی مهدوی‌کیا و خیلی از جوانان سالم دیگر می‌توانند این کار را انجام دهند. باید شرایط را فراهم کنیم که وحید نگوید من دوست ندارم در ایران کار کنم. فقط فوتبال نیست، ما در کشتی محمد بنا، در تکواندو مهماندوست، در بوکس روزبهانی و در خیلی از رشته‌های دیگر استعدادهای دیگری داریم که شرایط را برای‌شان فراهم نمی‌کنیم اما فوتبال چون در چشم است، مشکلات آن دیده می‌شود.


** جهانبخش باشخصیت‌ترین فوتبالیست ایران است

 درباره آخرین وضعیت علیرضا جهانبخش هم بگویید که گویا مربی او اجازه نمی‌دهد تیم امید را در انتخابی المپیک همراهی کند و قرار شده خودتان به هلند بروید تا این مشکل را حل کنید.

ابتدا باید از علیرضا جهانبخش قدردانی کنم و به جرأت می‌گویم او در سن خیلی پایین باشخصیت‌ترین فوتبالیست کشور ماست. او پسر بسیار بسیار خوبی است و او فقط در دور اول مسابقات مقدماتی المپیک کنار ما بود، اما در همان یک برخورد شخصیت بزرگ او را دیدم. ورزش و فوتبال ما باید شخصیت‌های بزرگی مثل علیرضا جهانبخش را به عنوان یک الگو به جوانان معرفی کند. ما اینگونه شده‌ایم که دور از جانِ ورزشکاران امروزی و خدایی نکرده، امثال هادی نوروزی را از دست می‌دهیم و بعد درباره شخصیت آنها صحبت و به الگو تبدیل‌شان می‌کنیم. امروز ما یک الگوی زنده مانند علیرضا جهانبخش در فوتبال‌مان داریم و خیلی‌های دیگر هم هستند که شاید من آنها را نشناسنم. در همین تیم امید بازیکنانی داریم که به لحاظ شخصیتی می‌توانند الگو باشند و باید آنها را معرفی کنیم. ما وزارت ورزش و جوانان داریم که یکی از رسالت‌های این وزارتخانه نشان دادن الگوها به جوانان کشور است و جهانبخش یکی از آنهاست.

جهانبخش چند وقت پیش تماسی با من داشت و گفت با تمام وجودم می‌خواهم به تیم امید کمک کنم و گفت خواهش می‌کنم چون آن روزها «فیفا دی» نیست، از فدراسیون بخواهید با باشگاه آلکمار مکاتبه کند تا به من اجازه بدهند تیم امید را همراهی کنم. چند روز پیش جهانبخش تماسی با کاشانی داشت که اعلام کرد مربی‌اش اجازه نمی‌دهد تیم امید را همراهی کند و من گفتم اگر نیاز باشد به هلند می‌روم و رودررو با مربی‌اش صحبت می‌کنم. ما بعد از 40 سال می‌خواهیم به المپیک برویم و باید از همه توانایی‌ها استفاده کنیم که مردم را شاد کنیم. مطمئناً مربی آلکمار هم آنقدر فوتبالی هست که شرایط ما را درک کند و اجازه بدهد جهانبخش ما را همراهی کند.

تسنیم: ... و صحبت پایانی؟

از شما بسیار ممنون هستم. شما جزو رسانه‌هایی هستید که حرمت قلم را می‌داند. قلم زدن بسیار سخت است و به اعتقاد من یکی از سخت‌ترین و دشوارترین کارهای دنیا کاری است که شما انجام می‌دهید. اخبار، یادداشت و مقاله نوشتن برای مردم دشوار است و امکان دارد فردا روز آن دنیا ما را گرفتار نکند. ممکن است من امروز اذهان عمومی را با قلمم منحرف کنم و مردم متوجه نشوند، اما خدایی بالای سر هست که همه چیز را می‌بیند. به همین دلیل از شما ممنونم که حرمت قلم را می‌دانید و برای قلم ارزش قائل هستید. از کسانی هم که به ما کمک می‌کنند تا این تیم، مردم را خوشحال کند تشکر می‌کنم. از مجموعه تیمی خودم، کادرفنی، کادرپزشکی، کادرمدیریتی تشکر می‌کنم که در این مدت من را تحمل کردند. از بازیکنان که تلاش و همکاری کردند تا به یک تیم تبدیل شویم، ممنونم و امیدوارم به لحاظ فنی و اخلاقی نماینده خوبی برای مملکت باشیم و بتوانیم مردم را با صعود به المپیک خوشحال کنیم.

منبع: تسنیم