صراط: « تهران ما را خواهد کشت» اگر شما هم این روزها در تهران و باقی شهرهای آلوده ایران رفت و آمد میکنید، حتما این جمله را شنیدهاید، یا احتمالا وقتی پشت چراغ قرمز ایستادهاید و به دمای بالا و غیرعادی این روزهای زمستانی نگاه میکنید، از فکرتان گذشته که این همه ماشین دارند توی حلق ما گاز میدهند.
حتما به این فکر کردهاید که در این هوا این همه ماشین که تنها موجود زنده داخلشان جناب راننده است، چرا باید به حجم آلودگی در شهر اضافه کنند؟ آن هم وقتی که هوای داخل ماشین با هوای خیابانها فرقی نمیکند و جابهجا شدن با ماشین به حفظ سلامتی کمکی نمیکند.
متاسفانه راهی برای فرار از این آلودگی نیست، میگویند شیر بخورید، و کاهوی بیشتر، بنزین وارداتی را هم جایگزین بنزین تولید داخل کردند که نتیجهاش تعداد روزهای آلوده کمتر است، اما هنوز نمیشود در تهران و شهرهایی مثل اراک نفس کشید، بخشی به خاطر جغرافیای شهرها که در محاصره کوهها هستند و بخشی دیگر به خاطر این که این شهرها با اضافهبار جمعیتی رو به رو هستند؛ تعداد آدمهایی که در آنها زندگی میکنند از ظرفیتهای طبیعی خاک و منابع آب و هوای شهرها بیشتر است و در نتیجه مشکل آلودگی هوا در بسیاری از شهرهای ایران به مسالهای تبدیل شده است که به قول وزیر بهداشت « مردم به آن عادت کردهاند.»
مساله آلودگی هوا و جمعیت زیاد در شهرها البته گلی نبوده است که تنها به سر ایران زده شده باشد؛ بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی در طول دوران صنعتیشدن با این مشکل رو به رو بوده و بیشترشان هم راه حل طولانی مدتی برایش پیدا نکردهاند، مگر این که تراکم جمعیت را کاهش دهند، صنایع آلوده کننده را از شهرها دور کنند، مالیات مصرف سوخت و راندن اتومبیل شخصی را بیشتر کنند، محددویتهای ترافیکی ایجاد کنند و استاندارد خودروها را ارتقاء دهند، همچنین حمل و نقل عمومی را توسعه دهند و زیرساختهای الکترونیک را گسترش بدهند که مردم کمتر ناچار به بیرون آمدن از خانههایشان باشند.
همه این راهحلها اما زمانبر و هزینهبر است و نیاز به برنامه دارد، اما فعلا این تهران است که دارد ما را میکشد و نمیشود منتظر ماند تا "کسی از خویش برون آید و کاری بکند." باز هم خبر خوب این است که آدمهای زیادی در بسیاری شهرهای دنیا در این تجربه هم با ما همداستان بودهاند.
Carpool یا "جنبش ماشین اشتراکی" یکی از راههایی است که مردم برای مبارزه خودجوش با آلودگی هوا پیدا کردهاند، وقتی عده زیادی از مردم در حومه شهر زندگی اما در مرکز شهر کار میکنند یعنی هر روز تعداد زیادی از آنها در ساعتهای مشخصی از خیابانهای مشخصی میگذرند تا در یک مسیر مشترک به محل کارشان برسند و شب هم به خانههایشان برگردند.
ایدهای که در ابتدا در جریان جنگ جهانی دوم به دلیل گرانی سوخت در آمریکا اجرایی شد، حالا محبوبیتی جهانی دارد. معمولا در شرایط افزایش آلودگی هوا یا گرانشدن سوخت شهرداریها هم از این ایده استقبال و برای آن تبلیغ میکنند تا با کمتر شدن تعداد ماشینهایی که به خیابانها میآیند هم ترافیک سبکتر شود، هم مصرف سوخت کمتر و هم آلودگی کمتری تولید شود.
قبل از این که اینترنت به این وسعت مورد استفاده قرار بگیرد، مردم از آگهی قرارگذاشتن با همکاران، ثبتنام در آژانسهایی که به صورت تلفنی هماهنگی رانندههای ماشین و همسفران را انجام میداد، یا حتی تعیین نقاط مشخصی از شهر برای قرارگذاشتن با آدمهای همسفر استفاده میکردند.
امروز با گسترش اینترنت همه چیز فرق کرده، اپلیکیشنها و سایتهایی که میشود در آنها برای همسفرشدن با دیگران ثبتنام و مسیرهای مشترک را پیدا کرد وجود دارد، همین طور امکان قبولکردن بخشی از هزینهها، مثل پول بنزین و یا رانندگی نوبتی برای مسیرهای طولانی. از طریق این سایتها و اپلیکیشنها نه تنها میشود برای رسیدن به مقصد و کمک به دیگران برنامهریزی کرد بلکه میشود گروههای دوستی درست کرد، به رانندهها و مسافرهای مختلف اسم و امتیاز داد و از این راه اعتماد بین مردم را هم تقویت کرد. برای مردمی که وسط شهر زندگی میکنند هم جایی برای مشارکت هست، وقتی قرار است با کمتر شدن تعداد ماشینها، خیابانها خلوتتر و آلودگی کمتر تولید بشود بعضی از کسانی که پارکینگ خالی دارند در سایتهای همسفری ثبتنام میکنند تا به ماشینهایی که چندین نفر را سر کار میرسانند کمک کنند که برای پیداکردن جای پارک معطل نشوند.
این روزها با کمتر شدن مقدار هوای قابل تنفس در تهران و بعضی دیگر از شهرهای ایران، امکان همسفرشدن با دیگران از طریق برخی اپلیکیشنهای فارسی فراهم شده است. در برخی سایتها که فعلا نسخه آزمایشی برای تهران در دسترس است میتوانید مسیرهای خودتان را مشخص کنید تا همسفر یا همسفرهایی پیدا کنید و علاوه بر کمکردن هزینههای رانندگی به کاهش آلودگی هوای شهر هم کمک کنید.