صراط: تعدادی از روزنامه نگاران و اعضای تحریریه روزنامه اصلاح طلب بهار روز شنبه با انتشار متنی در فضای مجازی اعلام کردند در اعتراض به سیاستهای مدیران این روزنامه، به صورت دستهجمعی استعفا کردهاند.
آنها در بخشی از بیانیه خود نوشتند: مدیریت جدید روزنامه به فردی واگذار شده تا این فرد که از گذشته نگاهش به روزنامه و کار مطبوعاتی استفاده از آن برای پوشش سایر کارهای اقتصادی بود، با رویکرد کاسبکارانه و غیر حرفهای، اهداف قبلی خود یعنی استفاده پوششی از روزنامه برای سایر کارهای اقتصادی را دنبال کند. مشکلات ما از همان ماه اول که هیچیک از برآوردهای «قنواتی»، که ذرهای آشنایی با یک روزنامه حرفهای ندارد، تحقق پیدا نکرد روز به روز بیشتر شد چرا که او سود خود را باز در تعدیل تحریریه کوچک میدید.
اما چند ساعت پس از انتشار این خبر، منصور قنواتی مدیر مسئول روزنامه بهار در گفت و گو با خبرگزاری ایرنا خبر استعفای دسته جمعی اعضای تحریریه این نشریه را شایعه و کذب محض خواند و گفت: استعفایی در کار نبوده بلکه افرادی به دلیل بی انضباطی از این روزنامه اخراج شده اند.
این مصاحبه مدیر مسئول روزنامه بهار واکنش روزنامهنگاران این روزنامه اصلاح طلب را در پی داشت.
روزنامهنگاران روزنامه بهار ضمن تکذیب اظهارات منصور قنواتی در گفت و گو با در بیانیهای اعلام کردند: مدیرمسئول محترم گویا اصرار دارند که دائماً از لفظ اخراج استفاده کنند -که قطعاً فکر عواقب آن را هم کردهاند- که اگر اینگونه است بله ما اخراج شدیم چون حاضر نبودیم شاهد تعدیل همکاران بخش فنی و تحریریه باشیم، اخراج شدیم چون حاضر نبودیم با مدیریتی که به سادگی برای توجیه عملکرد غلط خود و پذیرش اشتباهات و عذرخواهی، متوسل به دروغ میشود و ادعای کذب بیانضباطی تحریریه و یا درگیری یکی از اعضای تحریریه با یکی از خانمهای فنی و... را بیان میکند همکاری کنیم.
آنها افزودند: حالا که اصرار به استفاده از لفظ اخراج برای ما دارید بله ما اخراج شدیم و یقیناً پیگیر حق و حقوقمان و اعاده حیثیت با شکایت در مراجع قضایی خواهیم بود.
در همین رابطه روزنامه بهار امروز دوشنبه در مقاله ای که نویسنده آن خودش را یک روزنامهنگار باسابقه معرفی کرده و از ذکر نامش خودداری کرده نوشت:
1- شرایط آشفته و راکد امروز مطبوعات ایران ریشه در
عوامل گوناگون دارد که پرداختن به همه آنها مدنظر این نوشتار نیست و صرفا
از زاویه موضوع روزهای گذشته «بهار»، قصد نقد از درون روزنامهنگاری معاصر
ایران را دارم.
2- از خود میپرسم چرا همواره ما اهالی رسانه در ایران فقط و فقط دیگران
را به بدترین حالت ممکن و متصور، نقد میکنیم؟ مثلا دراین سالها همیشه و
همه گاه از فشارهای وارده به حوزه رسانه ازسوی حاکمیت و مسئولان مینالیم و
حتی بهاندازه یکدرصد و یک ذره کوچک، خودمان، رفتارمان، کردارمان و شخصیت
واقعی اجتماعیمان را شایسته نقد درون نمیدانیم؟! تا شاید به خود بیاییم
کهدرصدی از واقعیت تلخ امروز حوزه رسانه ریشه در برخی ناشایستگیهای تنیده
در باورهای به اصطلاح حرفهای خودمان دارد؟!
3- صرفا دراین مجال قصد دارم بههمین موضوع اخیر پیرامون روزنامه «بهار»
بهعنوان یکی از دردهای امروزین و حاد و حتی چرکین مطبوعات ایران اشارهای
گذرا کنم. موضوع را با طرح این سوال آغاز میکنم: «در این کشور چرا دیگر
بخش خصوصی حاضر نیست در حوزه رسانه، سرمایهگذاری کلان کند؟ برای مثال از
خود پرسیدهایم همین الان چرا در بخش تجارت، صنعت و... با وجود رکود
اقتصادی بسیاری از صاحبان بخش خصوصی سرمایه بازهم به سرمایهگذاری خود
ادامه میدهند اما در همین ایران آیا میتوانیم تنها و تنها 5 مورد را در
هر سال مثال بیاوریم که به خود جرئت و ریسک ورود به حوزه مطبوعات بدهند؟
اگر باشند چرا تعدادشان قلیل است و همین افراد اگر بهدرد دلشان گوش کنی،
به گریه میافتی؟!»
4- شاید موارد مختلفی در چرایی سوال بالا مطرح شود اما تجربه 15ساله
حرفهایام و مسائلی که دراین سالها به عینه در تحریریهها و فضای کلی
رسانههایی که در آنها کار کردهام به من میگوید: روح و روانی سخت بایدت
برای سرمایهگذاری دراین حرفه! دوستان محترم، آمدهام یکبار هم شده پس از
15 سال کار دراین حرفه، نقد از درون کنیم خودمان را. خودمان را فریب ندهیم
دوستان. فقط کافی است اندکی رفتارهایمان را نگاهی بیندازیم تا بیشتر مرا
درک کنید از جنس خودتانم؛ اما اینبار آمدهام خودمان را نقد کنم، گرچه
جرئت نوشتن نامم را هم ندارم چون بهخوبی میدانم همین شما هم صنفیهایم چه
بلایی بر سرم خواهید آورد! رفقا، تنها افاده روشنفکری نگیریم. بخش بزرگی
از علتالعللهای اوضاع امروز مطبوعات ایران خودمانیم اما بازهم نمیخواهیم
بپذیریم!
5- حال در همین فرآیند، مورد پیشروی خود یعنی روزنامه «بهار» در دوره
جدید انتشارش را مثال میآوریم. واقعا جای یک سوال اساسی وجود دارد: چهکسی
در فضای امروز مطبوعات ایران دل شیر! میتواند داشته باشد که قصد و عزم
انتشار یک روزنامه حرفهای سیاسی با حداقل جذب 50 نیروی انسانی را حتی به
مخیله خود هم ببرد چه برسد به اینکه عملا و در همین مورد خاص («بهار»)
نهتنها به مخیله خود برد بلکه اجرا هم بکند و...!
6- نتیجهگیری بحث چیست؟! اولین پاسخی که دارنده این عزم و اراده و دلشیر
مدنظر ما از کارش گرفت، متن بسیار مودبانه! و (سزاوار تشویق!) منتشره در
فضای مجازی آن هم بهصورت مجرمانه (استفاده از صفحه اختصاصی یک روزنامه!)
بود! موارد مشابه سالهای قبلی به کنار واقعا آیا همین مورد کافی نیست که
تا سالها کسی جرئت نکند دراین حوزه آن هم با توجه بهتبعاتی که برای آبرو،
سابقه و سرمایهاش دارد نهتنها به مخیله خود سرمایهگذاری دراین عرصه را
نیاورد بلکه به دیگران نهیب بزند که این کار دیوانگی است و جنون! نگارنده
از نزدیک با هیچیک از مدیران این روزنامه حتی یک دیدار خصوصی هم نداشتهام
اما طی همین یکی دو روز از چند فعال مطبوعاتی، وقتی سابقه شخصیتی و
روزنامهنگاریشان را جویا شدم چیزی به بدی و سوءسابقهشان نشیندم.
حتی جویا شدم که حقوق و دستمزد همین تهیهکنندگان مودب اطلاعیه را در
اولین روز هر ماه بهحسابهایشان واریز کرده و بازهم مطلع شدم خودشان از
مدیران اندک مطبوعات ایران هستند که با خبرنگاری و روزنامهنگاری بهاین
جایگاه رسیدهاند. با این وصف، چنین افرادی را سینه دیوار کردن و آنگونه
دربارهشان نوشتن آن هم از جماعتی که خود را هم صنف من و شمای روزنامهنگار
میداند، با کدامین منش، سازگار است؟ دوستان بپذیریم اگر اینها همکاران
ما بهشمار میآیند و واقعا به آن بیانیه و نوشتارشان باور قلبی داشته و
اقرار میکنند که قبل از انتشار آن را یکبار آن هم خیلی سریع و به شکل
تندخوانی خوانده باشند، باید برای سقوط اخلاق، بیهویتی، ناجوانمردی و...
آن هم ازسوی کسانی که داعیهدار روزنامهنگاری عصر نوین و تلگرامی!! این
مملکت هستند، مراسم ختم گرفت!
دوستان، فکر نمیکنید ما و شما که ابتدای هر مقاله، مطلب و یادداشتمان
عنوان «روزنامهنگار» را مینهیم، و دراین وادی همچنان «اخلاق» برایمان شرط
اولیه شغل و حرفهایمان که نه، بل زندگیمان است، چندشآور باشد وقتی
نویسنده و امضاءکننده آن متن، عنوان سردبیری و دبیر گروه سیاسی و... . را
هم با خود یدک میکشد در آینه به خود نگاهی انداخته و آرام و با نام مستعار
بنویسیم و بگوییم خداحافظایروزنامهنگاری «سربی» اما دوستداشتنی دیروز،
و «تلگرامی» و بیاخلاق امروز!