سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۰۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۰:۲۱

سراج: خط فتنه در انتخابات دنبال می‌شود

یک کارشناس مسایل سیاسی با بیان اینکه نگاه جریان داخلی فتنه 88 متوجه رهبری نظام بود، گفت: کینه­ ورزی نسبت به رهبر معظم انقلاب در بعضی­ از آنها وجود داشت و سعی کردند عقد­ه‌های فروخورده دهه 60 را در فتنه 88 احیا کنند.
کد خبر : ۲۷۷۴۰۳

صراط: «فتنه 88 تنها آن چیزی نبود که در خیابان به وسیله تعدادی آدم دیده می‌شد،  این یک چیز ریشه داری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوان برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدف‌های بسیار خطرناکی دنبال این کار بود که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمی‌شد، یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت که این حرکت، حرکت 9 دی بود، آمدند بساط فتنه و فتنه گران را در هم پیچیدند، بنابراین حادثه 9 دی یک حادثه ماندنی در تاریخ ماست.»

این جملات، بخش‌هایی از سخنان مقام معظم رهبری در مورد حماسه 9 دی است، روزی که شاید بتوان آن را همه پرسی دوباره‌ای برای تائید نظام جمهوری اسلامی ایران دانست.

در آستانه ششمین سالگرد این حماسه بزرگ مردمی در گفتگو با رضا سراج کارشناس مسایل سیاسی به بررسی زوایای مختلف بروز فتنه، دلایل گستردگی آن، نقش مردم در پایان دادن به 202 روز آشوب و اغتشاش و لزوم یادآوری مجدد این حادثه عبرت آموز پرداختیم:

* سابقه تلاش برای براندازی نرم به سال 62 بر می‌گردد

ـ این یک امر قطعیست که فتنه 88 تلاش گسترده دشمنان برای براندازی نرم نظام بود؛ این دست اقدامات برای براندازی در قالب جنگ نرم در 37 جمهوری اسلامی چند بار سابقه داشته است؟

در واقع تلاش برای براندازی نظام به شکل نفوذ و استحاله به سال 62 بازمی‌گردد؛ در سال 62 حاکمیت جمهوری اسلامی ایران یکپارچه شده و لیبرال‌ها با افشای ماهیت­‌شان توسط مردم منزوی شدند  و از صحنۀ حاکمیت کنار گذاشته شدند، به ویژه در فرآیندهای انتخاباتی تا سال 62 که ما شاهد یکپارچگی حاکمیت می­‌شویم.

بعد از آن فضای امنیتی با طرد منافقین و منزوی شدن گروه‌های ضد انقلاب، در جنگ، ما دست برتر پیدا می‌کنیم.

بعد از فتح خرمشهر و باز پس­‌گیری شهرهای اشغالی و حاکمیت خط امام و نیروهای انقلابی و در همان زمانی که درگیر جنگ بودیم، فضای اقتصادی­ نیز بهبود می‌یابد و یک رضایت نسبی در مردم ایجاد می­‌شود. علی‌رغم محاصره اقتصادی، مراودات­‌مان با کشورهای دنیا و فروش نفت شروع می­‌شود. از آن تاریخ به بعد است که آمریکایی­‌ها متوجه می­‌شوند روش­‌های براندازی سخت نظام‌ها در قبالِ ایران کارگر نخواهد داشت و به سمت روش براندازی نرم از طریق نفوذ و استحاله می‌آیند.

*آمریکایی‌ها قصد نفوذ در بالاترین سطوح نظام را داشتند

آمریکایی­‌ها تلاش­شان این بود که با نفوذ به بالاترین سطح نظام، نظام را از بالا استحاله کنند.

نفوذ در بیت آیت‌الله منتظری؟

بله. آقای منتظری به عنوان هدف اول در این نفوذ انتخاب می­‌شود و دشمن تلاش می­‌کند از طریق واسطه‌هایی خودش را به آقای منتظری نزدیک کند و در این کار موفق هم می­‌شود.

اینها پیش­‌بینی می­‌کردند بعد از امام(ره) آقای منتظری با دیدگاه­‌هایی متفاوت رهبر خواهد شد و نظام را از بالاترین سطحش استحاله می­‌کند.

*امام(ره) خطر نفوذ را سال 62 به خبرگان هشدار دادند

اینکه می­گویم سال 62، دلیلش این است که پیام حضرت امام(ره) به خبرگان رهبری در سال 62 گویای این خط نفوذ است و ایشان آنجا به چهره­‌های صددرصد اسلامی می‌فرمایند که می­‌خواهند در بیوت شما نفوذ کنند و تاکید می‌کنند که الله الله در انتخاب اصحاب خود.

در هر صورت امام(ره) این خط نفوذ را آنجا هشدار دادند و ما بعد از آن شاهد هستیم که گروه­‌های لیبرال، منافقین و ضدانقلاب تدریجاً به آقای منتظری نزدیک می­‌شوند، مثلاً جریان­‌هایی مانند نهضت آزادی و جنبش مسلمانان مبارز و حتی منافقین که یک طلبه خلع لباس شده­‌ای را توسط آقای منتظری لباس می­‌پوشانند.

اینها از طریق باند سید مهدی هاشمی به منتظری نزدیک می­‌شود و مهدی هاشمی به نوعی رابط منافقین با آقای منتظری بود.

* طرح آمریکایی «سیاست نزدیک سری به ایران» در سال 64

این نفوذ در سال 64 جدی­­‌تر می­‌شود چون آمریکایی­‌ها یک طرحی را تحت عنوان «سیاست نزدیک سری به ایران» دنبال می‌کردند.

این سیاست در واقع بنایش بر این بود که با نزدیک شدن به ایران از طریق نفوذ در جریان­‌های نشان ­‌شده، ایران را در پازل راهبردی خودش قرار دهد.

آمریکایی‌ها چه جریان‌هایی را نشان می‌کنند؟

آمریکایی‌ها دو تا جریان را به عنوان هدف اولیه جهت نفوذ انتخاب می‌کنند، یکی جریان آقای منتظری که از دو سال قبل روی آن کار کرده بودند و جریان دوم جریان آقای هاشمی بود.

جریان اول از سال 61 شروع شده بود و عناصر ساواک با باند آقای منتظری از طریق مهدی هاشمی ارتباط داشتند و از قبل انقلاب این ارتباطات را احیا کرده بودند به ویژه «منوچهر قربانی­‌فر» که آقای هاشمی در خاطرات خود به او اشاره می‌کند که ارتباطش با «امید نجف­‌آبادی» بود و منوچهر قربانی عضو ارشد ساواک و همکار CIA و موساد بود و در ماجرای مک فارلین واسط بین آمریکایی­‌ها و این جریان­‌های نفوذی شد.

جریان دوم هم که آقای هاشمی بود. «فولر» یکی از اعضای اطلاعاتی امنیت ملی آمریکا در اردیبهشت 64 طرحی را به «ویلیام کیسی» می­ دهد که این طرح تبدیل به «سیاست نزدیک سری ایران» می­‌شود، بعدها منوچهر قربانی­‌فر که مجری این طرح بوده در وطن­‌العربی اعلام می‌کند که ما برای نزدیکی به ایران دو جریان برنامه­ ریزی کرده بودیم، جریان منتظری و جریان هاشمی؛ جریان هاشمی با پوشش سلاح به ایران آمده بود.

قربانی‌فر می‌دهد که کنگره آمریکا و دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان برای تخصیص بودجه علیه ایران و براندازی این کشور اختلاف نظر داشتند و سلاح‌ها به قیمت چند برابر فروخته می‌شد و  ما این پول­‌ها را می­‌گرفتیم و به جناح منتظری می­­‌دادیم تا آنها بتوانند موقعیت خودشان را در آینده تثبیت کنند.

* آمریکایی‌ها قصد داشتند امام(ره) را برکنار و منتظری را جایگزین کنند

یکی دو سال بعد، یک هفته­ نامه آمریکایی در یک افشاگری اعلام کرد آمریکایی­‌ها در آن هدف سیاست نزدیک سری به دنبال برکناری حضرت امام(ره) از قدرت بودند و قصد داشتند امام(ره) را به اجبار برکنار کرده و جریان­‌های دیگری را جایگزین کنند و یکی از گزینه­‌هایشان هم آقای منتظری بود.

این بازخوانی کوتاه نشان می‌دهد ماجرای نفوذ تنها به حال حاضر ارتباط ندارد و به زمان امام(ره) برمی­‌گردد و همچنین مشخص می‌شود که دشمن از کجا دنبال براندازی نرم به شکل نفوذ و استحاله بوده است.

این پرونده با مدیریت هوشمندانه و حکمت عالیه حضرت امام(ره) خنثی می‌شود. زمانی که ایشان از ماجرای مک فارلین مطلع می­‌شوند آن را به هم می‌زنند و مانع از گسترش نفوذ آمریکایی­‌ها در داخل می­‌شوند اما دور جدید نفوذ و استحاله و تلاش برای براندازی در شکل تغییر رفتار و تغییر ساختار است.

در واقع تغییر رفتار و تغییر ساختار شیبی است که اگر یک نظام در آن افتاد برای آن حد یقفی نمی‌­توان قائل بود، یعنی دیگر ایستگاهی برای ایستادن نیست. نمونه بارز آن شوروی سابق است  شوروی سابق با «گلاسنوست»( شفافیت و فضای باز سیاسی)و «پروسترویکا» (نوسازی اقتصادی) در صدد تغییر رفتار بود اما در این شیب تغییر مجبور به تغییر ساختار و فروپاشی شد.

آمریکایی‌­ها برای جمهوری اسلامی پس از امام خمینی(ره) نیز چنین طراحی­ را انجام داده بودند. آنها می‌خواستند نخست با نفوذ و استحاله ما را در فضای تغییر رفتار قرار دهند و پس از آن در فضای تغییر ساختار.

*خط نفوذ و استحاله از حوزه اقتصادی شروع شد

خط نفوذ و استحاله خطی بود که از حوزه اقتصادی شروع و وارد فضای فرهنگ شد، اگر دولت سازندگی ادامه پیدا می­‌کرد ما حتما وارد فرآیند تغییر رفتار می­‌شدیم، بعد از دولت سازندگی و در دوره اصلاحات در فاز تکمیل شدن این پازل حرکت کردیم و علاوه بر تغییر رفتار در حوزه اقتصادی و فرهنگی یا همان استحالۀ اقتصادی و فرهنگی، بخش سوم یعنی استحاله سیاسی هم به آن اضافه شد.

نتیجۀ تلاش آمریکایی­‌ها در دولت آقای هاشمی و دورۀ کارگزاران باید این می­‌شد که رفتار جمهوری اسلامی ایران تغییر کند و البته اگر نبود هوشمندی و حکمت عالیه رهبر معظم انقلاب که به سیره امام(ره) عمل کردند و مدیریت کردند، جریان نفوذ و استحاله شده در همان دوره 8 ساله، جمهوری اسلامی را نخست به تغییر رفتار و سپس به تغییر ساختار دچار می‌کرد.

در دورۀ اصلاحات شیب تغییر خیلی تندتر شد و ما شاهد این بودیم که اصلاح­‌طلبان به محض پیروزی، نامه­‌هایی به آمریکایی­‌ها نوشتند و از آنها درخواست کمک کردند و به آمریکایی­‌ها قول‌هایی برای تغییر دادند که البته با بی­‌توجهی­‌های این کشور مواجه شد.

آمریکایی­‌ها با بی­‌اعتنایی به این نامه‌ها تحریم­‌های شدیدتری را علیه ایران تحمیل کردند. بعد از اینکه ماجرای 11 سپتامبر پیش آمد باز اصلاح طلبان توسط یکی از سفارت‌خانه‌های خارجی نامه­‌ای را برای آمریکا فرستادند و در آن نامه دیگر عزت­ فروشی و استقلال­ فروشی کردند و گفتند ما حاضریم اسرائیل را به رسمیت بشناسیم، حاضریم حزب‌­­الله را خلع سلاح کنیم و حاضریم ضمانت دهیم که مقاومت اسلامی در فلسطین هیچ عملیات نظامی در سرزمین­‌های 1967 نداشته باشد و شما ما را در محور شرارت قرار ندهید. آمریکایی‌­ها اتفاقاً پس از این نامه دوباره ایران را در محور شرارت قرار دادند و گفتند ایران کانون محور شرارت است و کاندولیزا رایس ایران را کارخانه تروریست­‌پروری دانست.

چرا آمریکایی­‌ها به سخنان آنان اعتنایی نمی­‌کرند؟ می­‌دانستند این افراد و جریان تصمیم گیر اساسی نیستند؟

من فکر می­‌کنم آمریکایی­‌ها با سرشت استکباری و شیطانی خودشان مسائل را تجزیه و تحلیل می­‌کنند. سرشت شیطانی اینگونه است که اگر در برابر آن کوتاه بیایید، آنها پیش‌روی می­‌کنند.

دلیل اینکه آنها به این نامه اعتنایی نکردند این بود که پیش خود گمان کردند ایران دچار مشکل شده است، پس سعی کردند روی نقطه فشار بیشتر فشار بیاورند و پیش خود گفتند حالا که ما با یک تهدید توانستیم این میزان آنها را وادار به عقب­ نشینی کنیم تهدید را بیشتر می­‌کنیم و بی‌ اعتنایی می­‌کنیم تا اینها بیشتر تسلیم شوند.

*برجام سنت رهبری جهانی آمریکا را احیاء کرد

ما اکنون نیز این رفتار را در آمریکایی­‌ها می­‌بینیم؛ برجام خوشایند آمریکایی­‌ها شد؛ اوباما اعلام کرد که برجام سنتِ رهبری جهانی آمریکا یا همان هژمونی آمریکا را حفظ و تقویت می­‌کند، اعلام کردند برجام امنیت اسرائیل را تقویت می­‌کند.

اما علیرغم این برجام آنها باید این جریان  تغییر را نیز تقویت می­‌کردند، شما در داخل شاهد این هستید نسل جدیدی از تحریم‌­ها علیه ما تصویب شد و در آینده نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد. چرا این اتفاق می‌افتد؟ از آن طرف آمریکایی­‌ها به یکسری نتایج مطلوب رسیده بودند و از این طرف تحریم­‌ها کار جریان تغییر را در داخل سخت­‌تر می­‌کند.

آیا آمریکا دچار اشتباه در محاسبات هستند؟ من معتقدم آنها براساس خلق و خوی سرشت شیطانی­‌شان به این اثر نگاه می­‌کنند و همین هم است که ما نباید به آمریکا اعتماد کنیم، این خلق و خوی سرشت شیطانی معنایش این می‌شود که ما توانستیم ایران را تا این نقطه از رسیدن به اهدافش منصرف کنیم پس این فشار و تحریم بوده است که ایران را وادار به عقب­‌نشینی کرده است و اگر به این فشار و تحریم را نیز اضافه کنیم و موجی را در داخل ایجاد کنیم ایران بیشتر عقب­‌نشینی خواهد کرد.

لذا در این تحریم­‌های جدید از جمله محدودیت‌ ورود به ایران که با ابلاغ اوباما همراه شد و بی‌بی سی نیز در گزارشی از این مطلب رمزگشایی و پرده‌برداری می‌کند، هدف این است که اقشار مختلف در مقابل رهبری ایران قرار گیرند و به رهبری ایران فشار بیاورند که پرونده دشمنی با آمریکا را ببندد.

آمریکایی­‌ها هر جایی احساس کنند ما داریم کوتاه می­‌آییم، فشار و تهدید و تحریم­‌هایشان را تشدید خواهند کرد و من این نکته را عرض کنم که اگر نفوذ جریان تعامل و تغییر در حاکمیت توسعه پیدا بکند، هیچ چشم­ انداز روشنی را برای کاهش فشار و تحریم­‌ها نمی­‌بینم بلکه معتقدم تحریم­‌ها و فشارها بیشتر خواهد شد تا آنها به حاکمیت برای عقب­‌نشینی بیشتر فشار بیاورند و مردم را در تنگنای اقتصادی گسترده‌تری قرار می­‌د­هند تا در درون نیز یک گسست برای فشار به حاکمیت جهت عقب­‌نشینی بیشتر ایجاد شود.

*لیبرال‌های ساده اندیش گمان می‌کنند می‌شود با ذات استکباری بازی برد-برد داشت

این بر مبنای شناخت ذات استکباری حاصل می‌­شود و البته در نزاع لیبرال­‌ها یک ساده­‌اندیشی و خوش­‌خیالی خامی وجود دارد که فکر می‌کنند می شود با این ذات استکباری بازی برد ـ برد داشته باشیم.

* برخی فتنه 88 را نوع غنی شده حوادث سال 78 می دانند، این دو واقعه چه تفاوتهایی دارند؟

ما در ادامه موضوع براندازی به فتنه 78 می­‌رسیم؛ در فتنه 78 جمع­‌بندی آمریکایی­‌ها این بود که از بستر جریان اصلاحات استفاده کنند و فضای مسمومی را از طریق نشریات وابسته این جریان در داخل ایجاد کنند تا زمینه­‌ای برای یک جنبش اجتماعی شود و بعد هم یک براندازی در درون را پیش‌بینی کردند.

اما ارزیابی آمریکایی­‌ها از توان جریان اصلاح­‌طلبان افراطی در داخل برای اینکه بتوانند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند، اشتباه از آب درآمد.

ما دیدیم که اینها در مقابل کوی دانشگاه تجمع کردند و مقدماتش هم همان حمله به کوی بود که کاملا از سوی جریان نفوذی وابسته سلطنت­‌طلبان هدایت می‌شد.

من یادم هست در آن مقطع اینها ترددهایی در چند شب به کوی داشتند، جریان­‌هایی که به سلطنت­‌طلبان وصل بودند مثل «مریم شانسی» و «منوچهر محمدی».

اینها از چند شب قبل از حادثه، به کوی تردد داشتند و بخشی از تخریب در کوی و ضرب و شتم­‌ها از ناحیه این افراد انجام شد و جرقه اولیه برای براندازی از سوی آنان زده شد.

* در فتنه 78 آدرس بیت رهبری در مقابل وزارت کشور به آشوب طلبان داده شد

از این مقطع به بعد جریان اصلاح­‌طلبان افراطی کار را در دست گرفتند کسانی که  با سرویس اطلاعاتی در سفارت کانادا در ایران ارتباط داشتند و سردمدار این جریان شدند و شعارهای علیه رهبری سرمی‌دادند.

از همان آغاز هم مشخص بود که نوک پیکان آنها رهبری و براندازی نظام است و بعد از آن هم که به مقابل وزارت کشور رفتند به آنها آدرس بیت رهبری داده شد و آنها گمان نمی­‌کردند که قاطعیت و هوشمندی رهبری، اقدام به موقع سپاه و حضور گسترده مردم این نطفه را در ابتدا خفه کند و سرچشمه‌هایش را مهار کند.

اشتباه­ شان در این مقطع این بود و خیلی روی قدرت­شان و گسترده شدن آن توطئه حساب باز کردند و فکر می­کردند این جریان براندازی به صورت انفجاری تبدیل به یک موج اجتماعی می­‌شود که اشتباه می‌کردند و فکر نمی­‌کردند رهبری در مقابل این موج این چنین با اقتدار بایستد.

در فتنه 88 ماجرا کمی گسترده‌­تر، پیچیده­‌تر و در عین حال سازمان­‌یافته­‌تر بود. برای اینکه خوب عمق و عرض فتنه 88 را فهم کنیم باید مقداری به ریشه­‌یابی فتنه 88 بپردازیم و اینکه اصلاً چرا فتنه 88 طراحی شد؟ طراحی­‌اش برای کجا بود و پشتیبانی­‌اش از کجا شکل گرفت؟

* فتنه‌گران کارگزاران داخلی فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 بودند

من فتنه­‌گران را کارگزار داخلیِ فتنه می­‌بینم. فتنه توسط آمریکایی­‌ها و اسرائیلی­‌ها شکل گرفت. حضرت آقا هم خیلی تاکید دارند این فتنه، فتنه آمریکایی و اسرائیلی است. معتقدم باید نسل جوان ما به ویژه نسل سوم و چهارم  روی ریشه­‌های فتنه 88 مطالعه داشته باشند.

انتخابات سال 84 و حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی نکته‌ای بود که برای آمریکایی­‌ها و غربی­‌ها تبدیل به یک معما شد؛ چطور می­‌شود که این همه برای نفوذ و استحاله تلاش کردند، فشارها و تهدیدات و تحریم‌ها را افزایش دادند اما ملت همچنان بر مدار گفتمان انقلاب حرکت کرد؟

*انتخابات ایران را باید به عجایب هفتگانه دنیا اضافه کرد

چطور می­‌شود با شبهه­‌افکنی، تخریب و تضعیف چهرۀ رهبر معظم انقلاب و نیروهای انقلاب را خدشه دار کرد اما اقتدار رهبری و نفوذ معنوی رهبری روز به روز بیشتر شود و جایگاه ولایت در میان مردم عمق بیشتری پیدا کند؟

این موضوع برای آنان به یک معما تبدیل شد. هفته­­ نامه آلمانی«اشپیگل» می­‌گوید انتخابات ایران و رای مردم در چارچوب این نگاه را باید به عجایب هفت­گانه دنیا اضافه کرد.

تعجب آمریکایی­ها چند ماه بعد از انتخابات شروع می­‌شود اولین کسی که راجع به انتخابات ما در سال 84 تحلیل و اظهارنظر کرد «کسینجر» بود که گفت این یک وزنه چند تنی بود که درون استخر آب افتاد  و وقتی یک وزنه چند تنی در استخر آب می‌افتد، آب از دیواره­‌های استخر فراتر می­‌رود. او ایران را به این استخر آب تعبیر کرد که حالا این انتخابات تاثیر خودش را در منطقه خواهد گذاشت.

*کسینجر: پیروزی اصولگرایان در انتخابات 84 پایان طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا است

کسینجر اولین نتیجه‌­گیری را خودش می­‌کند و می­‌گوید پیروزی اصولگرایان در انتخابات 84 آغازی بر یک پایان است  و آن پایان طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا است. بنابراین آمریکا به سمت فعالسازی کمیته خطر جاری می‌روند.

کمیته خطر جاری کمیته‌­ای است که باید اتحادیه جماهیر شوروی را مهار می­‌کرده و به فروپاشی می­‌رسانده  و موفق هم شد که این کار را انجام بدهد.

این کمیته 5 ماه بعد از انتخابات 84 فعال می­‌شود و دکترین مهار را طراحی می­‌کند و در این دکترین مهار ما باید در سطح داخلی، منطقه‌ای و بین­ المللی مهار می­‌شدیم و بعد در انتخابات 88 به سمت براندازی می­‌رفتیم. یعنی مهار، بعد تغییر رفتار و بعد تغییر ساختار.

یعنی ریشه فتنه 88 در انتخابات 84 است؟

ریشه فتنه 88 در این ماجرا گنجانده می­‌شود و بعد از اینجا معلوم می شود این فتنه، فتنه آمریکایی است. تشکیل کمیته خطر جاری که استراتژیست‌­های آمریکایی­‌ها را جمع می­‌کند که ما باید در مقابل ایران چه کار کنیم. 20 راهکار ارائه می­‌کنند و این 20 راهکار عملیاتی می­‌شود و ما رگه­‌ها و ریشه­‌های این 20 راهکار را به صورت مستقیم در فتنه 88 متوجه می­‌شویم.

*اسرائیل می‌گوید بهترین راه مقابله با برنامه‌ هسته‌ای ایران کمک به روی کار آمدن میانه‌رو هاست

اما اینکه فتنه چرا اسرائیلی است؟ من یک کدی را از یکی مراکز مطالعات استراتژیک اسرائیل عرض می­‌کنم؛ نتیجه تحقیق این مرکز مطالعات استراتژیک این می­‌شود: «بهترین راه مقابله با برنامه­‌های هسته­‌ای ایران ایجاد تغییر در ساختار سیاسی این کشور و کمک به روی کار آمدن پراگماتیسم­‌ها و میانه­‌روهاست». دقت کنید اینجا منظور اسرائیلی­‌ها اصلاح­ طلبان نبوده و این کد دقیقا همزمانی با فعال شدن حلقۀ نیاوران و شکل دادن به گفتمان جدیدی که در سال 88 کنفرانسش را هم برگزار کردند همزمانی دارد.

بعد این مرکز مطالعات استراتژیک اسرائیلی می­‌گوید: باید با اعمال فشارهای بین­ المللی، جنگ روانی و مجازات­‌های اقتصادی پی در پی موجبات نارضایتی داخل نظام، منظور جناح­‌های داخلی نظام، فراهم شود. مهمترین نکته­ اش اینجاست:باید با این اقدامات نسل ایدئولوژیک ایران [یعنی گفتمان امام، انقلاب و رهبری] از صحنه سیاسی خارج شود.»

ما دیدیم در فتنه88، شعار اصلی علیه اصل ولایت فقیه، متهم کردن نیروهای انقلاب به دروغ و تقلب برای منزوی کردن و خارج کردن آنها از صحنه بود، آوردن مردم  به خیابان و آنها را در مقابل نظام گذاشتن بخشی از این نقشه بود، البته ین ماجرا به فتنه ختم شد و بعد از آن سعی کردند همین جریان را ادامه دهند و جریان تعامل و تغییر یا همان پراگماتیسم­‌ها و میانه­‌روها حاکم شوند و آنها این مسیر را ادامه دهند.

پس در اینکه فتنه 88 یک فتنه آمریکایی ـ اسرائیلی بود تردیدی وجود ندارد و مهمترین کدی هم که اینجا وجود دارد و من می­‌خواهم به آنان استناد بکنم نشریات آمریکایی؛ هفته­ نامه «نیویورک کِر» است که دو سال قبل از انتخابات و فتنه 88 در شماره‌ای تصریح می­‌کند: بوش طرحی را به سازمان  CIA ابلاغ کرد که بر اساس آن طرح در ایران باید یک بی­ ثباتی به وجود بیاید». بنابراین آمریکایی­‌ها و اسرائیلی­‌ها برای فتنه 88 برنامه­ ریزی کردند و سردمداران فتنه کارگزار اجرای فتنه بودند، از خواص مردود و سقوط کرده گرفته تا بخشی از بدنۀ معمولی.

* سران فتنه با اطلاع وارد بازی آمریکایی-اسرائیلی شدند

 کارگزار بودن این خواص و سران فتنه چقدر با اطلاع خودشان بود و چقدر بدون اطلاع­شان؟

کاملاً با علم و اطلاع بوده است، ما نمی­‌توانیم افرادی که چندین و چند سال در مراتب عالیه نظام بودند افراد بی­‌اطلاعی فرض کنیم که اینها از طراحی آمریکایی­‌ها و  اسرائیلی­‌ها اطلاع نداشتند.

اینها اطلاع داشتند اما به فرض اینکه اطلاع نداشتند، صحبت­های رهبری در نماز جمعه 29 خرداد اینها را باید هوشیار می‌کرد، ایشان فرموده بودند اینجا گرجستان نمی­‌شود، آنجا فرمودند تلویحاً یک انقلاب رنگی در راه است.

باز هم اگر حجت برایشان تمام نشده بود در 30 خرداد 88 وقتی مسجد را آتش زدند و معلوم شد دیگر جریان­‌های ضدانقلاب با آن شعارهای ساختارشکنانه مانند «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» «مرگ بر اصل ولایت فقیه» باید درمی‌یافتند اینها ضدانقلاب هستند و دنبال ساختارشکنی هستند. اما سران فتنه تا این لحظه از هیچ کدام از این اتفاقات اعلام برائت نکردند.

حتی بعد از آن ماجرا اعلامیه دادند و با کسانی که مسجد را به آتش کشیدند ابراز همدردی کردند

بله. وقتی که به ساحت مقدس امام حسین(ع) و به فرهنگ عاشورایی حمله کردند چرا اعلام برائت نکردند؟ وقتی محیط مقدس نماز جمعه را با اباحه­‌گری آلوده کردند چرا هیچ اعتراضی نکردند؟ معلوم می­‌شود جاه‌طلبی آنها، هم قدرت­‌طلبی است و هم کینه­‌ورزی نسبت به رهبر انقلاب و  هم خود مرکب­‌پنداری.  تاثیر جریان نفوذ آنها را با طراحی فتنه آمریکایی ـ اسرائیلی هم­‌محور کرد.

نقش آمریکا را در برنامه‌ریزی براندازی تبیین کردید؛ اما نقش مواجه نخبگان جامعه در فتنه 88 در کجای پازل قرار دارد؟ اینها از سال 76 اعلام کرده بودند با چرخش قدرت مشکل دارند. آیا برخورد نخبگان هم در تشدید خسارات فتنه 88 به جمهوری اسلامی موثر بود؟

من معتقدم کارگزاران اجرای فتنه آمریکایی ـ اسرائیلی در داخل با اغواگرای و فریب و دروغ توانستند بخشی از نخبگان و مردم را با خودشان همراه کنند و آنها هم به دلیل دلبستگی­‌های سیاسی دچار فریب شدند.

* روشنگری رهبری در خطبه­‌های 29 خرداد مشت فتنه را باز کرد

این اغوا روی آنها تاثیر گذاشت و دروغ بزرگ تقلب را باور کردند. به حجم تبلیغات سنگین آن روزها از طریق رسانه­‌های بیگانه، شبکه­‌های ماهواره‌، مزدوران بی­‌جیره و مواجب داخلی نگاه کنید. به این موارد فضای هیجانی حاکم بر انتخابات سال 88 و شور و هیجان انتخاباتی را هم اضافه کنید.

اما این اغواگری و دروغ کجا خنثی شد؟ باور فتنه ­گران این بود که بعد از راهپیمایی 25 خرداد توانایی انتقال موج فتنه از داخل تهران به استان­ها را دارند. در شبکه­ محفلی­‌شان اینگونه طراحی کرده بودند که موج را به استان­ها انتقال دهند و آن را یک ماه ادامه دهند تا رهبری مجبور به پذیرش حکمیت شود.

روشنگری رهبر معظم انقلاب در خطبه­‌های 29 خرداد مشت آنها را باز و دروغ آنها را برملا کرد و به اغواگری آنها پایان داد.

آنجا رهبر معظم انقلاب در خطبه­‌های نماز جمعه در پیشگاه خدا بر سلامت انتخابات صحه گذاشتند و این شهادتی بود که در ذهن و فکر نخبگان ما بسیار تاثیرگذار شد و مردم این شهادت را پذیرفتند.

رهبر معظم انقلاب از آبرو و اعتبار خودشان برای نظام و روشنگری مردم مایه گذاشتند. این خیلی حرکت بزرگی بود و کمتر به آن اشاره شد و بعد سازوکارهای اعتراض را هم مهیا کردند و بعد هم خیلی دلسوزانه و مشفقانه گفتند: «اگر تا الان هم هر چه بوده ما این را ندید می­‌گیریم و ما شما را داخل نظام می­‌دانیم» مردم و نخبگان وقتی این اقدام مقام معظم رهبری را به عنوان  یک پدر دلسوز و مشفق دیدند متوجه شدند و از آن طرف هم وقتی اینها به سمت ساختارشکنی در 30 خرداد که مصادف با سالروز جنگ مسلحانه منافقین بود رفتند  مردم متوجه شدند جریان، جریان ساختارشکنی است و صف خودشان را جدا کردند.

بعد خطبه­‌های نماز جمعه رهبر معظم انقلاب، افرادی که در موضع فتنه باقی ماندند افراد کینه­‌ورزی بودند که به دنبال انتقام از نظام بودند، مشتی اراذل و اوباش که اساساً دنبال تخریب و اوباش­‌گری بودند، بخشی هم عناصر ضدانقلاب سازمان­ یافته که بعدها سرنخ­‌های اطلاعاتی­شان به دست آمد و ما در جریان دادگاه‌های فتنه‌گران و اعترافاتی که در رسانه‌ها می­ کردند متوجه این موضوع شدیم.

* بازیگران فتنه 88 تحت اشراف اطلاعاتی بودند

ـ در بحث امنیتی یک مقدار بیشتر وارد شویم. بالاخره مدیریت بحران فتنه 88 با این گستردگی هوشیاری امنیتی بالایی می‌خواهد، نهادهای داخل نظام چقدر زود توانستند سوار بر فتنه شود و از پازل طراحی شده آمریکا و اسرائیل مطلع شوند؟

من گمان می­‌کنم بر روی بازیگران فتنه 88 در داخل اشراف اطلاعاتی وجود داشت و این اشراف اطلاعاتی کمک کرد که سردمداران اجرای فتنه 88 زود شناسایی و دستگیر شوند.

ما مشاهده کردیم که اقدامات به موقع و هوشمندانه سازمان­‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران در فروکش کردن موج فتنه چقدر تاثیرگذار شد و معتقدم این هوشمندی در اشراف اطلاعاتی آنها بود.

* قدرت نرم دستگاه‌های اطلاعاتی در مقابله با فتنه‌گران

نکته بعدی در توانمندی محتوایی آنها در برخورد با افراد دستگیر شده بود؛ شما ببینید کسانی که با آن حجم از انرژی برای مقابلۀ با نظام در جریان فتنه 88 می‌آیند و تا قبل از انتخابات سخنرانی­‌های متعدد و آتشینی علیه نظام انجام می­‌دهند، ظرف مثلاً یک ماه آنچنان به لحاظ محتوایی روی آنها تاثیر گذاشته می­‌شود که بدون اینکه تحت فشار باشند یا شکنجه شوند با حقایق آشنا می­‌شوند، با برتری محتوایی نیروهای انقلاب به ویژه سازمان­‌های اطلاعاتی اینها ظرف یک ماه کاملاً متوجه اشتباه خودشان می­‌شوند و ما شاهد بودیم وقتی به دادگاه­‌ها می­‌آمدند به سرعت اشتباهات خودشان را می­ پذیرفتند و از رهبری و نظام و مردم عذرخواهی می­‌کردند.

معتقدم همه اینها عمدتاً به اشتباه خودشان پی بردند اما بعضا وقتی آزاد شدند یا به مرخصی آمدند طرف مقابل چون احساس می­‌کرد اگر این موج افشا از درون ادامه پیدا کند سیلی بنیان­ کن آنها را خواهد برد سعی می­‌کردند آنها را مجددا تحت تاثیر قرار دهند.

برخی از این افراد اظهارات­شان را مخدوش کردند اما واقعیتش این است نتوانستند به صورت کلی تاثیری در این روند بگذارند اگرچه بعدها با برچسب­‌هایی مانند تواب­­‌زاده و امثالهم سعی کردند این فرآیند را مخدوش کنند ولی واقعیت این بود که این مزیت سازما­ن­‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی مزیت بسیار مهمی است؛ این مورد را در گذشته و در برخورد با گروه­‌های ضدانقلاب، جریان­‌های مارکسیستی، جریان­ های التقاطی شاهد بودیم. این یک نوع اعتبار و قدرت نرمی است که سازمان­‌های اطلاعاتی ما دارند و من معتقدم هیچ سازمان اطلاعاتی در دنیا از این قدرت نرم برخوردار نیست.

* فتنه 88 در هر کشوری بود آن را ساقط می کرد

ما در کشورهای دیگر مثل آمریکا در گذشته شاهد شورش­هایی با وسعت کم در بعضی ایالت­ها بودیم و دیدیم برای سرکوب بلافاصله ارتش وارد می­‌شود به صورت سخت عمل می‌­کند. اما  در مورد فتنه 88 با این گستردگی که داشت، اینطور نشد و حتی نیروی نظامی هم به صورت سخت وارد نمی‌شود. این به نظرم یک هوشیاری بود و از طرف دیگر یک اعتماد به نفسی از طرف نیروی­های امنیتی ما که این ماجرا را بدون خشونت جمع کنند آن هم با کمترین خسارت­های مادی و جانی. راجع به این توضیح دهید که این هوشیاری و اعتماد به نفس از کجا نشات گرفته است؟

اگر این فتنه در هر کشوری با این عرض و عمق شکل گرفته بود، با آن رده طراحی و سیاست‌گذاری­‌اش و با آن عقبۀ حمایت تبلیغاتی­‌اش، یقیناً به اهداف خود می­‌رسید. اما چرا این فتنه در ایران ناکام و عقیم ماند؟ دلایل متعددی که دارد که من مهمترین دلیلش را حکمت عالیه رهبر معظم انقلاب در راس این نظام و مدیریت ایشان می­‌دانم.

طبیعتاً نیروهای نظامی و انتظامی به عنوان بخشی از نیروهای مسلح تحت فرماندهی رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده کل قوا هستند و من معتقدم تدابیر صحیح و در عین حال توأم با طمانینه و با نگاه به اینکه اینها هموطنان ما هستند که دچار اغوا شدند و دروغ تقلب بزرگ را باور کردند باعث شد که هم از گسترده شدن دامنه خشونت­ ها جلوگیری شود و در عین حال رفتار غیرکنترل شده‌­ای توسط نیروهای انتظامی و نیروهایی که به کمک نیروهای انتظامی آمده بودند سر نزده است.

نیروهای انتظامی ما در فتنه 88 که اسناد و مدارک و تصاویرش وجود دارد کتک هم خوردند به وسایل­شان خسارت زیادی وارد شد اما در عین حال سعی کردند فقط جمعیت را کنترل کنند و آنجایی که دیگر عده ­ای ساختارشکن لابه­ لای جمعیت می‌آمدند و شعارهای ساختارشکنانه می­ دادند برای متفرق کردن جمعیت وارد عمل می­ شدند در حد اینکه این جمعیت را متفرق و اگر بتوانند آن افراد را دستگیر کنند. این نشان می­ دهد که در ضمیر و نگاه نیروهای مسلح ما اعم از نظامی و انتظامی پیوستگی با مردم وجود دارد و اینکه خودشان را از مردم و مردم را هم پشتیبان خودشان می­‌دانند.

* فتنه با کمترین خسارت انسانی جمع شد

واقعیت آن است که علی رغم تصویرسازی کاذبی که بعضاً رسانه­‌ها سعی می­‌کردند از نیروهای نظامی، امنیتی و انتظامی بسازند این فتنه با کمترین خسارت انسانی جمع شد؛ البته از یک زمانی به بعد فتنه‌گران وقتی دیدند یک مرتبه موج انسانی­ شان فرو ریخت وارد فاز کشته­ سازی شدند تا به نوعی هم هیجان را شعله­ ور کنند و هم انگشت اتهام را به سمت مشروعیت­ زدایی نیروهای امنیتی و انتظامی ببرند و هم  با این سریال کشته­ سازی دامنۀ اعتراضات را یک طول موج گسترده­ تری دهند.

* ورود به فاز کشته سازی با قتل ندا آقاسلطان

با ماجرای قتل «ندا آقاسلطان» ما شاهد این سناریوی کشته­ سازی هستیم و بعد از آن کِیس­ هایی مثل «ترانه موسوی» و غیره که کشته‌سازی کردند و مراسم هم گرفتند و سران فتنه نیز در مراسم خیالی این کشته­‌های خیالی حضور پیدا کردند که یکی از آنها در حسینیه ارشاد برگزار شد که جای خنده و سوال وجود دارد که کسی که کشته نشده شما برایش ختم گرفتید و بعد مشخص شد این فرد کشته نشده و اساساً هیچ ارتباطی با انتخابات و فتنه بعد از آن نداشته است چرا حاضر نشدند به خاطر این دروغ­ و این اغواگری­ از مردم عذرخواهی کنند؟

فتنه 88 دو منشاء داشت، یکی منشا خارجی و دیگری منشا داخلی. ما از منشا خارجی به عنوان طراحان، سیاست‌گذاران و پشتیبانان فتنه یاد می­‌کنیم که کاملا  به دنبال مهار و بعد تغییر رفتار و بعد تغییر ساختار بودند.

مهار یعنی اینکه نگذارند ایران از فرصت‌های انتخابات 88 با آن حجم مشارکت عالی که بی‌نظیرترین حد دموکراسی در جهان بود استفاده کند. فرصت­‌هایی مانند عبور از اجماع جهانی، عبور از پرونده هسته‌ای، شکسته شدن تحریم­‌ها، باز شدن باب مراودات با کشورهای اروپایی در حوزه‌های  فناوری و اقتصادی.

آمریکایی­ ها می­ خواستند این فرصت‌ها را مهار کنند که مانند سال 84 غافلگیر نشوند. ملاحظه کنید که از سال 84 به بعد پیروزی اصولگرایان در ایران چه تاثیری در منطقه گذاشت. اگر ما ایران را مرکز تحولاتِ منطقه بگیریم کشورهای پیرامون این مرکز کاملا متاثر از مرکز شد، دولت­ سازی در عراق، ورود شیعیان بحرین به پارلمان بحرین، فرآیند دولت‌سازی توسط حزب­ الله لبنان، دولت­ سازی در فلسطین اشغالی و تحولاتی که در شرق عربستان به وجود آمد، شکل­ گیری نیروی مقاومت، پیروزی حزب­‌الله در جنگ 33 روزه، پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ 22 روزه؛ همۀ اینها شرایطی بود که پس از انتخابات 84 به وجود آمده بود و آمریکایی­‌ها بسیار نگران بودند که اگر این پیروزی در سال 88 تکرار شود دیگر نمی­‌توانند منطقه را جمع کنند لذا در راهبرد مهار باید این پیروزی را در درون مخدوش می­ کردند.

برای این کار آمریکایی­‌ها حجتی داشتند، آن حجت انتخابات مجلس هشتم در سال 86 بود، انتخابات مجلس در کشور ما طلیعه‌ای برای انتخابات ریاست جمهوری بعد از خود است و وقتی گفتمان اصلاحات در انتخابات 86 تبدیل به یک گفتمان سوخته شد آمریکایی­ ها حجت و یقین پیدا کردند سال 88 هم انتخابات پرشور است و هم کیفیت انتخابات از سال 84 بالاتر خواهد رفت لذا تردیدی نداشتند که باید با فتنه ­گری قدرت ملی و قدرت نرم برآمده از انتخابات 88 را مهار کنند تا دامنۀ آن به منطقه سرایت نکند.

*نتوانستیم از فرصت بی‌نظیر انتخابات 88 استفاده کنیم

خسارات ناشی از فتنه 88 در حوزه های مختلف سیاسی، امنیتی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فتنه 88 در پازل آمریکایی ـ اسرائیلی یک راهبرد مهار بود به نظر من اینجا با کارگزاری فتنه­ گران این مهار محقق شد و ما دیدیم که بعد از انتخابات 88 نتوانستیم از این حد نصاب مشارکت و کیفیت مشارکت به عنوان یک فرصت استثنایی که در 200، 300 سال گذشته بی­ نظیر بود استفاده کنیم، نتوانستیم از پیچ پرونده هسته­ ای عبور کنیم، نتوانستیم از اجماع عبور کنیم، نتوانستیم از کیفیت این انتخابات در منطقه استفاده کنیم، نتوانستیم از این فرصت برای ارتباطات­ مان در صحنه بین‌الملل استفاده کنیم و این خیانت تاریخی به نام فتنه­ گران در تاریخ ثبت شد.

ممکن است الان آنها با اغواگری بخشی از حقیقت را پنهان کنند ولی در آینده این حقیقت به عنوان یک خیانت ماندگار برملا خواهد شد؛ این بخش مهارش بود.

بخش تغییر رفتار راهبرد آمریکایی­‌ها چه بود؟

بخش تغییر رفتار این بود که بتوانند با کمک فتنه­ گران، نظام را یک گام در فتنه 88 به عقب برگردانند و آن پذیرفتن حکمیت توسط رهبری بود با محوریت آقای هاشمی، اگر این حکمیت­‌پذیری شکل می‌گرفت رهبری باید تا آخر عقب­ نشینی می­ کرد و بعد نظام در سراشیبی تغییر رفتار می­ افتاد و این سراشیبی تغییر رفتار توسط همین جریان فتنه­ گر و بعضا ضدانقلابی که سوار بر این موج می­ شد نظام را به سمت یک تغییر ساختار می­ برد.

رهبر معظم انقلاب با هوشمندی راهبردهای آمریکایی ­ها را فهم کردند و هم تا حدودی جلوی مهار را گرفتند و بعد کاملاً جلوی تغییر رفتار را گرفتند و نگذاشتند مردم و نظام بیشتر از این صاحب خسارت شوند.

* عقده‌های فروخفته دهه 60 در فتنه 88 سر باز کرد

اما در بخش کارگزاری فتنه، معتقدم که جریان داخلی فتنه 88 نگاه‌­شان متوجه رهبری نظام بود. کینه­ ورزی نسبت به رهبر معظم انقلاب در بعضی­ از آنها وجود داشت، سعی کردند عقد­ه­ گشایی کنند، عقده­‌های فروخفته دهه 60 را . بخشی­ از این سران فتنه با روحیه قدرت­ طلبی و خودمرکز پنداری به دنبال تهدید اختیارات رهبری بودند و می‌خواستند با محدودسازی رهبری خودشان را مجدداً صاحب قدرت و تاثیر در جمهوری اسلامی کنند.

بعضی از این سران فتنه نگاه سکولار داشتند و اصلا اعتقادی به ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و آرمان­ های امام و خط امام نداشتند. یکی از اینها قبلا هم خودش در جریان دوم خرداد گفته بود ما به عنوان نیروهای خط امامی اساساً اعتقادی به خط امام نداشتیم اما در زمان امام(ره) جرات اظهارش را نداشتیم.

*در رفتار سردمدار فتنه شاهد تولد مجدد منتظری بودیم

بنابراین تجمیع این افراد منشا داخلی فتنه می‌شود. اینها نفاق جدیدی را در فتنه 88 در نظام جمهوری اسلامی ظهور و بروز دادند. منشا داخلی سردمداران فتنه 88 به این جمع­‌بندی رسیده بود که رهبری در ادارۀ کشور راه کج می­ رود و به ظن خودش به عنوان یک قدرت­ طلب خود مرکزپندار فکر می­‌کرد باید ناجی کشور و نظام بشود و راس این جریان داخلی فتنه شد. یعنی به عبارتی می­ شود گفت در مسیر رفتار و مواضع آقای منتظری قرار گرفت. ما در مواضع و رفتار این فرد تولد مجدد منتظری را شاهد بودیم.

منشا داخلی فتنه به دنبال چه بود؟

منشا داخلی فتنه به دنبال محدودسازی رهبری و سلب اختیار از رهبری بود. اینها با روحیه ­ای که دارند خودشان و تفکراتشان را اصل می‌دانند، اینها از رهبری تمرد کردند و به دنبال مهار و محدودسازی رهبری بودند که البته از سال 84 می­ خواستند این کار را بکنند که نتوانستند.

*محدودسازی رهبری، سپاه و رابطه با آمریکا هدف جریان فتنه از سال 84 بود

در سال 84 اینها با سه هدف وارد فضای انتخابات شدند: محدودسازی رهبری، محدودسازی سپاه و رابطه با آمریکا. در حال حاضر نیز به دنبال  همان سه هدف هستند که در فتنه 88 دنبال کردند، در انتخابات مجلس خبرگان هم این سه هدف را دنبال می­ کنند و می­خواهند از طریق خبرگان فشار بیاورند تا این اتفاقات بیافتد.

منشا داخلی کاملا در پازل آمریکایی­‌ها و اسرائیلی­ ها قرار گرفته بودند و مردم پاسخ این جریان فتنه را در 9 دی دادند. اما فتنه­ گران مجدداً با آمریکایی­ ها و اسرائیلی­‌ها برای مجازات مردم و انقلاب اسلامی همراهی کردند و  آن نامه‌ای بود که در آن از غربی‌ها خواستند تحریم­‌ها علیه ایران را تشدید کنند.

دشمن ابتدا پازل فتنه را می­‌چیند و بعد مهره‌هایش را با شخصیت­ شناسی و نگاه به گذشته و رفتارشان انتخاب می‌کند؟ یعنی شخصی مانند میرحسین موسوی را برای اجرای فتنه انتخاب می­ کند یا وقتی که میرحسین کاندید می‌شود  روی او برنامه­‌ریزی می‌­کند؟ به عنوان مثال هیچ وقت نمی­ تواند روی شخصیت بدون کاریزمایی مانند کروبی برنامه ریزی کند.

این مورد کاملا درست است و من هم موافق هستم. آمریکایی‌ها سناریوهایشان را طراحی می‌کنند و بعد مهره­‌های خودشان را در قالب پیش­‌ران­ ها  وارد بازی می­ کنند. من در ابتدای این گفتگو و در بازخوانی نفوذ گفتم که آمریکایی‌ها در« سیاست نزدیک سری» دو جریان آقای منتظری و آقای هاشمی را وارد بازی کردند.

در مورد فتنه 88 هم اینها نیاز به افرادی داشتند که با تسلط به دنبال عقده­ گشایی باشند و با لجاجت علیه نظام و رهبری موضع بگیرند.

*خود سران فتنه به کروبی اعتقادی نداشتند اما لازمش داشتند

خب می­دانستند چه گزینه­‌هایی را باید بیاورند، آقای خاتمی و به عبارت دیگر یکی از سران فتنه در مصاحبه با روزنامه فرانسوی لوموند می­ گوید: «من آمدم که فلانی را در مدار قرار دهم، موسوی را در مدار قرار دهم و بروم».

بر این اساس این فرمایش شما کاملا درست است، سناریو را طراحی می­ کنند و بعد مهره­‌هایشان را وارد بازی می­ کنند یا به صورت مستقیم و یا به عنوان نفوذی یا تحت تاثیر جریان­ های نفوذی.

*آمریکا با شناختی که از موسوی داشت او را وارد صحنه کرد

اینها با شناختی که از آقای موسوی داشتند او را وارد صحنه کردند و بعد کروبی را باید در این مدار حفظ می­ کردند. کنار کروبی چه کسانی هستند؟ کرباسچی و سروش. اینها دقیقا کروبی را در این پازل نگه داشتند. آقای کروبی واقعا نباید در این پازل می‌ماند ولی اینقدر در گوشش زمزمه کردند که ماند، اعتقادی هم به کروبی نداشتند ولی در این پازل نگهش داشتند. آمریکایی­‌ها توانستند از این مهره­‌ها خوب استفاده کنند.

از منظر شما فتنه بعد از 6 سال پایان یافته است؟

فتنه عقیم ماند. آمریکایی­ ها اگر بعد از عقیم ماندن فتنه، فتنه و فتنه­‌گران را  به ویژه بعد از 9 دی رها می­ کردند ستون خودشان را برای همیشه در ایران از دست می‌دادند.

نظام می‌توانست با این روشنگری و  بصیرت­ بخشی که در مردم شکل گرفته بود تکلیف جریان فتنه­ گر را برای همیشه معلوم و مشخص کند و ما از یک پیچ نفاق داخلی عبور می­ کردیم. آمریکایی هم سعی کردند جریان فتنه را از این کُمای سیاسی و امنیتی خارج کنند و به عنوان ستون پنجم خودشان در داخل حفظ کنند و هم سعی کردند از آنها برای بازیابی راهیابی خودشان استفاده کنند.

با شکست فتنه 88 در ایران، خط نفوذ مهار و تغییر رفتار ایران هم بسته می­ شد. آمریکایی­‌ها بعد از فتنه 88 باید وارد یک خسارت سنگین­ تر و بیشتری برای مقابله با ایران می­ شدند و یا باید دیگر در مقابل ایران تسلیم می­ شدند و نفوذ و گسترش ایران را در منطقه نظاره­‌گر می‌شدند.

لذا سعی کردند از جریان فتنه به عنوان یک جریان انتقام از نظام و مردم استفاده کنند و در عین حال فتنه ­گران را از کمای سیاسی ـ امنیتی خارج کنند.

بنابراین دستورشان به فتنه­ گران هم از طریق موج­ های تبلیغاتی رسانه­ ای و هم از طریق واسطه­‌ها این است که فتنه را ادامه دهید.

* فتنه 88 منجر به تصویب تحریم ها علیه ایران شد

اینها فتنه­ گری را در کف خیابان 8 ماه ادامه دادند تا قطعنامه 1929 ایجاد شود، قطعنامه 1929 تحریم­‌های خلع سلاحی را به تحریم­ های هوشمند اقتصادی تبدیل کرد. این خدمتی بود که فتنه­ گران به آمریکای‌ها کردند.

تحریم 1929، در تاریخ 25 خرداد 89 تصویب می‌شود، همان روزی که آمریکایی­ ها در شورای امنیت برای تصویب قطعنامه نیاز به اجماع داشتند سران فتنه در داخل باز نقش­ه‌آفرینی کردند و طول موج این فتنه اروپایی­ ها را نیز روی کار آورد.

فتنه علاوه بر اینکه فرصت­ های مهمی را از کشور گرفت که در 200، 300 سال گذشته بی­ نظیر بود، منجر به تصویب تحریم­ های جدید شد، تحریم­ ها بر مردم فشار آورد، گزیدگی‌اش کام مردم را تلخ کرد و بعد موجب تغییر نگرش مردم شد.

مرکز مطالعات استراتژیک اسرائیل گفته بود ما باید تلاش کنیم با فشارهای بین­­ المللی، جنگ روانی و مجازات­ های اقتصادی پی در پی هم موجبات نارضایتی داخل نظام را فراهم کنیم، هم نسل ایدئولوژیک را از صحنه خارج کنیم و هم بازگشت پراگماتیسم­ ها و میانه­ رو­ها را  فراهم بکنیم که در این حوزه موفق شدند.

* تحریم‌ها علیه ایران جریان فتنه را از کمای سیاسی ـ امنیتی خارج کرد

ما به این یک جنگ ادراکی می‌گوییم که یکی از زیرشاخه­ های جنگ نرم است و حضرت آقا هم به درستی و هوشمندی اتفاقات سال 88 را جنگ نرم اعلام کردند؛ آنها سرمایه­ گذاری­شان در جنگ نرم و جنگ ادراکی بود و  جریان عملگرا مجددا زمینه بازگشت آنان را فراهم کرد و لذا اجماع علیه ما با کمترین هزینه شکل گرفت و قطعنامه تصویب شد، تحریم­ های جدید کام ملت را تلخ کرد، جریان فتنه هم از کمای سیاسی ـ امنیتی تا حدودی خارج شد و بخش­­ هایی وارد حاکمیت شد.

بعد از این اینها تلاش کردند که با اتکای به همان تحریم­ ها مناسبات نظام را تغییر دهند و دچار یک اشتباه محاسباتی کنند و هنوز آرام آرام دارند به این تحریم‌ها اضافه­ می­ کنند یعنی با هوشمندی آنجایی را که خلا داشتند با تحریم­های جدید پر می ­کنند.

* سران فتنه در تصویب تحریم‌ها علیه ایران نقش آفرینی جدی کردند

من معتقدم در فرآیند تصویب تحریم­ های جدید سران فتنه نقش­ آفرینی جدی کردند. سند تاملات حزب منحله مشارکت دقیقا گواه بر این مساله است، سند راهبردی بنیاد مشارکت با صراحت می­‌گوید همواره فشار خارجی بر نظام برای ما یک فرصت است. لذا نگاه کنید در 20 نوامبر 2009 یعنی در واقع همان اواخر جریان فتنه، تحریم­ های هدفمند اقتصادی از داخل به آمریکایی­ ها پیشنهاد می­ شود. این را روزنامه آمریکایی وال­ استریت­ ژورنال افشا می­کند. اشاره می­ کند به سفر مخملباف به عنوان یکی از حامیان سرسختِ فتنه 88 به آمریکا و پیغامی که مخملباف به آمریکایی­ ها می­‌دهد که محتوای آن پیغام این است که شما باید از طریق تحریم­ های اقتصادی به صورت هدفمند از جریان فتنه پشتیبانی کنید و بعد هم هفته­­ نامه تایم در 23 نوامبر 2009 روی این مساله صحه می­ گذارد و از قول مخملباف می­ نویسد: اعمال تحریم­ های اقتصادی باعث خواهد شد ایران متوجه شود که جهان نسبت به آنچه در ایران می­ گذرد بی­ تفاوت نیست.

* خط فتنه در انتخابات آینده دنبال می شود

نکته آخر را عرض کنم و آن اینکه جریان فتنه از رهاورد فتنه 88 به دو سناریو رسیده بود؛ یک سناریو راه ­های انسانی را دنبال می ­کرد که در واقع تحریم، شورش و اعتراضات اجتماعی بود، در اطلاعیه­ های موسوی نیز این خط را می­ بینیم. این یک سناریویی بود که فتنه­ گران از رهاورد تحریم­ های جدید آن را دنبال می­ کردند؛ یک سناریوی دیگر را هم فتنه‌گران دنبال می­ کردند و آن تغییر نگرش مردم، تغییر محیط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای تغییر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران بود.

نیویورک­ تایمز هدف از تحریم­ها را چنین بیان می‌کند: «این تحریم­ های جدید تلاشی است برای تغییر نگرش مردم ایران یا تحریم­ ها منجر به شورش اجتماعی می‌شود یا تحریم­ ها منجر به نفوذ در حاکمیت و تغییر رفتار حاکمیت از درون می‌شود»

در حال حاضر و در انتخابات پیش رو این دو سناریو را باز مشاهده می‌کنیم به ویژه سناریوی توسعه نفوذ در حاکمیت و تلاش برای تغییر رفتار حاکمیت در درون که نشان می‌دهد خط فتنه همچنان ادامه دارد و دنبال می­ شود.

منبع: فارس