قبل از ازدواج با سینما آشنا بودید؟
نه. اصلا. من در تئاتر بازی میکردم. حدود پنج یا شش نمایش بازی کردهام. با آرمان دوبار بازی داشتم. بقیه را به خوبی یادم نیست.اولین کار تئاتریام نمایشنامهای بود درباره یک پسر بچه به نام گیکور که رافی آن را نوشته بود.
آن موقع چند سال داشتید؟
حدود سی و پنج سال . سال 1325 بود و ما تازه ازدواج کرده بودیم البته من در آن سالها علاوه بر اینکه بازیگر تئاتر بودم سوفلور هم بودم.
نام نمایشنامههای بعدی شما چه بود؟
آرسون هوید یعنی دریای گریه و چاروگی به معنی ....روح شیطان
چطور با سینما آشنا شدید؟
من درتئاتر با ساموئل خاچیکیان کار میکردم.او یک بار کسی را دنبالم فرستاد و پرسید که آیا حاضرم در فیلم بازی کنم؟ در جواب گفتم که راه بازی کردن در فیلم را نمیدانم او گفت حتما کمکم میکند من هم قبول کردم. بار اول که با خاچیکیان در فیلم «ضربت» کار کردم؛ خیلی از فیلم خوشم آمد. در آن فیلم نقش مادر را داشتم.این طور شد که به بازی در سینما علاقهمند شدم.
معمولا چه نقشهایی را به عهده میگرفتید؟
در فیلم در شکهچی مادربزرگ بودم و در بقیه فیلمها هم نقش مادر را بازی کردم.
چه کسی جای شما حرف میزد؟
نمیدانم! از کارگردان هم این را نپرسیدم و نمیدانم چرا نپرسیدم اما در آخرین فیلمم «پرواز را به خاطر بسپار» خودم حرف زدم.
در چه فیلمهایی بازی کردهاید؟
تا به حال در حدود 40 تا 45 فیلم بازی کردهام ولی از همه آنها فقط اسامی این فیلمها را به خاطر دارم «ضربت»، «دلهره»، «فریاد نیمه شب»، «جهنم سید»، «درشکه چی»، «کلاغ»، «سرزمین آرزوها»، «هامون» ، «شقایق» و «پرواز را به خاطر بسپار»که این فیلم آخری هنوز به مرحله اکران نرسیده است.
از میان این فیلمها کدام را بیشتر میپسندید؟
من همه فیلمهایی را که در آن بازی کردهام دوست دارم.اما جهنم سفید قشنگ بود. الان خاطرهای به ذهنم رسید که بد نیست اینجا بگویم.در «جهنم سفید برف» همه جا را گرفته بود زمستان و سرما زمینه اصلی فیلم را تشکیل میداد.زمین برفی را کندند و مرا داخل آن گودال گذاشتند!
چرا سرزمین آرزوها را دوست دارید؟
اتاقی که ما در آن بازی میکردیم خیلی خوب درست شده بود دکور آنجا را خیلی دوست داشتم
و یادگارهای این همه سال؟
بهتریه خاطره و یادگار من مربوط به موقعی است که برای دریافت جایزه روی سن میرفتم آنهایی که آنجا بودند،برخاستند و کف زدند از اینکه میدیدم آنها ایستاده برایم دست میزدند خیلی به شوق آمده بودم از لطف همه آنها متشکر بوده و هستم این لوحهها و تقدیرنامهها برای من یادگارهای شیرینی هستند.
آنیک شفرازیان در سال ۱۲۸۷ در محله جلفای اصفهان به دنیا آمد.
در ابتدای دهه ۱۳۲۰ به گروههایی تئاتری پیوست و نقشهایی فرعی را در نمایشهایی که در آبادان اجرا میشدند، بازی کرد. پس از نقل مکان به تهران با ساموئل خاچیکیان و آرمان آشنا شد که حاصلش بازی در نمایشهای گروهای تئاتری ارمنیان تهران بود.
نخستین فیلمش را کمی دیر در ۱۳۴۳ با ایفای نقش در «ضربت» ساخته ساموئل خاچیکیان بازی کرد. سپس در ۱۳۴۷ در فیلم دیگر خاچیکیان به نام «جهنم سفید» نیز جلوی دوربین رفت. با کارگردانان معتبری همکاری کرده است.
آنیک پس از ورود به سینما، در فیلمهای معدودی حاضر شد و بهطور عمده در آثار سینمائی شماری از معتبرترین کارگردانان سینمای ایران بازی کرد که از آن میان، میتوان به داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، بهمن فرمانآرا و محمدرضا اصلانی اشاره کرد.
آنیک شفرازیان در بهمن ماه ۱۳۶۶ در ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، بهخاطر ایفای نقش در «سرزمین آرزوها» (مجید قاریزاده) موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد.
بازی آنیک در نقش «مادربزرگ حمید هامون»، یکی از ماندگارترین نقشآفرینیهای او در سینماست.
بازی در فیلم سینمائی «پرواز بخاطر بسپار» در سال ۱۳۷۱ به کارگردانی حمید رخشانی، آخرین حضور آنیک بر پرده نقرهای سینمای ایران بود. آنیک شفرازیان، چهار سال بعد، در تاریخ هشتم دیماه سال ۱۳۷۵ در حدود نود سالگی در خانه سالمندان کهریزک تهران درگذشت.