صراط: زینب برجاوی: انتخاب سمیر راه مقاومت بود. او در امام خامنه ای و سید حسن نصرالله نوری مشاهده می کرد که راه جهاد را روشن می کند و به زودی به نابودی اسرائیل از ( عالم) وجود منجر خواهد شد.
سمیر سامی قنطار به سال 1962 در روستای دروزی نشین «عیبه» از توابع جبل لبنان متولد شد.
سمیر نوجوانی 16 ساله بود که در همان ایام به گروه مبارز فلسطینی «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» به رهبری جرج حبش پیوست.
سمیر به همراه سه تن از همرزمانش «عبدالمجید اصلان»، «مهنا الموید» و «احمد الابرص» با قایق خود را به سواحل شهر صهیونیست نشین «نهاریا» در شمال فلسطین اشغالی رسانده و با حمله به یک ماشین پلیس اسراییلی راننده آن را کشتند و سپس به محل اقامتشان به نام «هاران» هجوم بردند و او را به همراه یکی از بستگانش ربودند و به ساحل بازگشتند.
این عملیات از سوی جبهه خلق به عملیات «جمال عبدالناصر» رییس جمهور ناسیونالیست مصر نام گرفت. هر چند که این عملیات عاقبتش برای سمیر خوش نبود و بیش از دو دهه از بهترین سالهای زندگی اش را در زندانهای رژیم صهیونیستی گذارند. قنطار در پایان این عملیات توسط پلیس اسراییل اسیر و دو تن دیگر از همرزمانش کشته شدند.
اسرائیل در تمام این سالها با شرط گرفتن اطلاعات از خلبان رون آراد حاضر بود سمیر قنطار را آزاد کند اما سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله تصمیم گرفت قنطار آزاد شود.
مدتی پیش از تبادل قنطار نصرالله طی یک سخنرانی خطاب به اسراییلی ها گفت: «آنها احمق هستند. چون برادر ما سمیر قنطار را نگه داشتند. او الان باید آزاد شده بود و روی این صندلی در کنار ما می نشست.... ولی راه سومی هم هست. به دستهای من خوب توجه کنید.»
سپس دبیر کل حزب الله لبنان با دست به تصویر پشت سر خود اشاره کرد و گفت: «راه سوم این است.»
حضار از این همه هیبت و اقتدار سید به وجد آمده بودند و او را تشویق کرند.
نصرالله در توضیح این عکس گفت: «این عکس برادران شما در مقاومت اسلامی است، اما دستشان کمی پر زور بود و اسرائیلی ها را مرده آوردند! (خنده) من به شما می گویم راه سوم این است. اما به شما قول می دهم، به نام مجاهدین مقاومت اسلامی که دفعه ی آینده، در روزی از روزها، این اسرای صهیونیستی را زنده خواهند آورد.»
سید حسن نصرالله در سخنرانی دیگری خطاب به سمیر قنطار گفت: «با تو هستم! دیدار ما خیلی خیلی خیلی نزدیک است. ان شاءالله»
و در سال 2008 میلادی این وعده سید صادق هم عملی شد و عمید الاسرای لبنانی یعنی سمیر قنطار به خاک کشورش برگشت.
سمیر مدتی پس از آزادی ازدواج کرد و سرانجام این فرمانده حزب الله روز
گذشته توسط سربازان اسرائیلی در حالی که فرمان در ریف دمشق به شهادت رسید.
آنچه خواهید خواند گفتوگوی همسر شهید قنطار زینب برجاوی است که میگوید:
در ابتدای صحبت از ارتباط بین شهید قنطار و سید حسن نصرالله بگویید که چه ارتباطی بین این دو نفر وجود داشت؟
*برجاوی: سید حسن نصرالله در حقیقت به عنوان پدر معنوی شهید سمیر بود. نصرالله رهبری بود که با سخنان الهام بخش و دارای اعتبارش برای آزادی همسرم که سی سال در زندان های دشمن اسرائیلی حبس بود تلاش کرد و نقش تعیین کننده ای در زندگی قنطار بعد از آزادی و حتی شهادت اش داشت.
اهتمام و علاقه شهید سمیر به سید حسن اندازه ای بود که زمانی که با من درباره او صحبت می کرد، آن عشق و احترام بسیار بزرگ برای سید را از جانب همسرم احساس می کردم.
در سمیر یک حس استثنایی و بی نظیر در عالم شکست خورده دیده می شود. انتخابش راه مقاومت و رفتارش کار یک نظامی مقاوم بود. شهید سمیر قنطار در امام خامنه ای و سید حسن نصرالله نوری مشاهده می کرد که راه جهاد را روشن می کند و به زودی به نابودی اسرائیل از ( عالم) وجود منجر خواهد شد.
پس از شنیدن خبر شهادت سمیر قنطار چه احساسی داشتید؟
*برجاوی: همیشه انتظار داشتم که خبر شهادت او را در هر زمانی دریافت کنم، به ویژه زمانی که برای مدت زمانی در خانه نبود. حقیقتا عادت کرده بودم که انتظار رخ دادن این اتفاق را بکشم زیرا در صحبتهایش همیشه از شهادت حرف میزد و اینکه می خواهد زندگی اش با شهادت خاتمه یابد و دوست داشت شهید مقاومت اسلامی علیه اشغال اسرائیل باشد. آرزویش این بود که در مبارزه با اسرائیل شهید شود.
یک ساعت قبل از شهادتش پیامکی داد و از حال من و علی (پسرمان) اطمینان پیدا کرد و به من سفارش کرد بسیار مواظب علی باشم.
شنیدن این خبر برایم سخت بود و مانند صاعقه ای بر من فرو آمد، نتوانستم خودم را کنترل کنم و در همان ابتدا به تلخی برای از دست دادن سمیر گریه کردم اما به سرعت خداوند متعال قوت و صبر به من اعطا کرد و تعادل خودم را به دست آوردم، شروع کردم به پذیرفتن حقیقت و تنها طی چند ساعت کوتاه، سیلی از تماس ها برای تسلیت گفتن به سویم روانه شد. در این هنگام یک احساس مسئولیتی در این وضعیت پیدا کردم که سمیر شوهر من نیست بلکه او یک فرد پیروز در مقاومت است که دوستداران زیادی در کشورش و سرتاسر جهان دارد بنابراین باید در اندازه این مسئولیت باشم و این گونه شد.
از سالهای اسارتش هم برای شما تعریف میکرد؟
*برجاوی: سی سال اسارت، برای هر شخصی کم نیست هر چند دارای اراده قوی باشد. شهید سمیر از روزهای اسارتش در سخنان و مصاحبه های مطبوعاتی اش، بسیار روایت کرده است که اینجا و در این زمان فرصت تکرار آن ها نیست. اما آن چه که ممکن است از او یاد کنم این است که همیشه از به سخره گرفتن سربازان و نگهبانان سخن می گفت و این که چگونه آن ها را به خشم می آورده و از خصومت آن ها عبور می کرده است. چگونه بعد از هر مشارکتی در قیام داخل حبس یا حرکت اعتراضی به شرایط بازداشت نامناسب با بازجویان اسرائیلی رو به رو می شده است. به من می گفت که در رویارویی با سربازان اشغالگر خوشحال می شده چرا که حس می کرده بدون سلاح و اسیر با آن ها مقابله می کرده است.
شهید سمیر قنطار عمیدالاسرای فلسطینی و دیگر اعراب بود و اداره امور داخل زندان را که به اسرا مربوط میشد به او واگذار می کردند و اسرا شرایطی را که او مدیریت میکرد را تحسین می کردند. سمیر مانند پدر معنوی برای اسیران در بند بود که ترسشان را آرام می کرد و آزار بازداشت را برایشان کاهش می داد حتی با آن ها را در غذایی جیرهاش بود شریک میکرد.
دیدگاه شهید قنطار پیرامون حوادث سوریه چه بود و به چه دلیلی آن جا حضور پیدا کرد؟
*برجاوی: سوریه یک مجرا به سمت فلسطین است، در واقع شهید قنطار این گونه می پنداشت. او مشاهده می کرد که آن چه در سوریه اتفاق می افتد چیزی جز یک جنگ ضد محور مقاومت، ضد ایران و حزب الله و مقاومت فلسطین نیست. چیزی نیست جز این که سوریه از مقاومت پشتیبانی کرد و رابطه با اسرائیل و تمام پروژه های آمریکا در منطقه را رد کرد.
او به دلیل کمک برای ایجاد مقاومت مردمی سوریه علیه اشغال اسرائیل، که به مثابه مقاومت در لبنان معطوف بود، رفت. بر اساس دانسته هایم، آن چنان که سید حسن نصرالله در سخنرانی اش در مراسم یادبود شهید سمیر تاکید کرد، اساس کار او در بلندی های جولان بود. جولان اشغال شده توسط صهیونیست ها که می تواند جبهه گرم و راهی برای رسیدن به قدس و مسجد الاقصی در روز آزادی فلسطین باشد، شهید سمیر مقاومتش در سوریه را این گونه می دید.
به نظر شما پیام شهید قنطار به جوانان مقاوم در برابر تروریسم، صهیونیستها و آمریکاییها چیست؟
*برجاوی: شهادت او پیامی بود به جبهه مقاومت و جوانان در رویارویی با تروریسم صهیونیستی- امریکایی. او می پنداشت باور به نسل جوان، مسیر آزادی فلسطین را تکمیل خواهد کرد، هنگامی که انتفاضه قدس آغاز شد شهید قنطار یقین داشت که آن ادامه پیدا خواهد کرد و اهدافش از طریق کاشت بذر ترس و اضطراب در قلب همه ی اسرائیلی ها تحقق خواهد یافت.
شهید سمیر قنطار به آگاهی و تعهدی که جوانان جبهه مقاومت در لبنان و فلسطین و هم چنین سوریه از آن بهره مند بودند باور زیادی داشت. قدرت جوانان را در نقش آفرینی مناسب در مسیر آزادی، باور داشت.
سمیر قنطار مرد استثنایی بود که با شهادتش او را از دست ندادیم، بلکه بسیاری از شهید قنطارها را در مسیر مقاومت می بینیم و خواهیم دید چرا که او مدرسه مقاومت را شکل داده است.
با شهادت همسرم صحنه ای که او می خواست شکل خواهد گرفت و همانطور که دوست داشت در راه خدا و آزادی فلسطین شهید شد.