تا با کسی کار نکنی نمی فهمی که اهل کلک است یا نه! بیخود نیست که ضرب المثلی هست که می گوید:«آدم ها را یا باید در کار شناخت یا در سفر». محسن چاوشی را هم که حالا پیش همه دارد دلبری می کند می شود جور دیگری شناخت.
از طریق دوستان و همکارانش این شناخت
بهتر به دست می آید. به همین خاطر پیش همکاران و همسفرانش نشستیم تا
ببینیم این محبوب قلب های الان مردم آیا واقعا همین قدر که طرفدارانش می
گویند بی ریا و با مرام هست یا نه. بعید است کسی درباره اش دروغ گفته باشد.
شاید بعد از خواندن این مطلب هوس کنید یکی از رفقای فابریک محسن بشوید.
امیر ارجینی:
از موفقیتهای محسن خوشحال میشوم
یک حرفه ساده و دمدستی!
واقعیت
ترانه و ترانهسرایی این چیزی نیست که بعضا باب شده و میبینیم. این روزها
خیلیها فکر میکنند که ترانهسرا هستند. پیش خودشان هم میگویند که
ترانهسرا شدن کاری ندارد. چند پازل از ترانههای دیگران جور میکنند و
میگویند که خودمان این کار را نوشتهایم؛ حتی خوانندههایی که خودشان
ترانهسرا هستند هم اکثرا همین کار را انجام میدهند؛ یعنی استنباط خود از
آثار آقا و خانم ترانهسرا را کنار هم قرار میدهند و میگویند که خودمان
نوشتیم. افرادی که ترانهسرای واقعی باشند حتی شاید به 20نفر هم نرسند.
منظورم افرادی است که ماهیت ترانهسرایی را درک کرده باشند.
10 سال در سودای خوانندگی
شاید
خیلیها بگویند که ارجینی هم آمد که خواننده شود. اما این تصمیم یکشبه در
من شکل نگرفت. حدود 10 سال پیش یعنی از سال 83 یا 84 تصمیم به خوانندگی
داشتم. حتی در فیلم «سنتوری»و قطعه «من با تو خوشم» با محسن چاوشی همخوانی
داشتم. در سال 82 یک قطعه مشترک با محسن به نام «ابرای پاییزی» داشتم که
بعدا او با تنظیم متفاوتی آن اثر را منتشر کرد. در همان سالها هم مشغول
تست این فضا بودم ولی به دلیل اینکه محسن در آن سالها بیشتر نیاز به شعر
داشت، ترجیح دادم که روی خوانندگی متمرکز نشوم.
شهرت و حق ترانهسرایی
آمدنم
به سمت خوانندگی تنها محدود به کسب شهرت نیست. دلایل زیادی برای ورود به
این عرصه داشتم و دارم. نمیخواهم شعاری صحبت کنم ولی نهایت شهرت چیست؟
بستگی دارد که آدم به چه چیزی شهره شود. من به شهرت فکر نکردم ولی به این
فکر کردم که حق ترانهسرا در ایران بیشتر از هرجای دنیا ضایع میشود. شاید
برخی از دوستان بگویند که در سایر نقاط دنیا هم شرایط اینگونه است اما با
تحقیقی که من داشتم به این نتیجه رسیدم که شرایط دیگر کشورها در این زمینه
اصلا با ایران قابل مقایسه نیست. در ایران نهتنها به ترانهسرا اجازه
نمیدهند که از حقوق بیشتری بهرهمند شود، بلکه خود دوستان هم کملطفی
میکنند.
موفقیت بدون پیشبینی
موسیقی
حیطهای است که در آن نمیتوان پیشبینی کرد. گاهی اتفاقی برای قطعهای
میافتد که تا سالها بعد تکرار نمیشود. من و محسن این را سر کاری که برای
«سنتوری» ساختیم تجربه کردیم. فقط در طی این سالها یاد گرفتهام که
موفقیت یک کار خواست مردم است و اینکه شما واقعا نمیتوانید بگویید به چه
علتی کاری موفق میشود؛ البته میتوان فاکتورهایی را در نظر گرفت اما هیچ
چیز قطعی نیست.
فاصلههای ناگزیر بین ما
چیزهایی
رخ میدهد که شما شاید فکرش را هم نمیکنید؛ روزگار است دیگر. مطمئنم که
من و محسن میتوانستیم کارهای خیلی خوبی انجام دهیم؛ یعنی هم اگر قرار بود
خودش بخواند و هم اینکه من بخوانم میتوانستیم کارهای خوبی انجام دهیم.
زیرا ما هفت، هشت سال با همدیگر کار کردیم و احساس همدیگر را خوب
میشناختیم. هنگام ضبط همان قطعه از آلبوم خودم هم شهاب اکبری گفت ملودی
محسن به صدای تو میآید. دوست داشتم بیشتر از او استفاده کنم اما دلیلی
ندارد وقتی فاصله داریم، بخواهم اینکار را انجام دهیم!
یک قطعه از محسن چاوشی
همکاری
من و محسن چاوشی در آلبوم خودم تنها به یک قطعه منجر شده در حالیکه شاید
روزی به این فکر میکردم بیشتر یا نصف کارهای آلبوم خودم متعلق به
ساختههای او باشد. شاید به این علت که تجربه کارهای موفق مشترک زیادی را
با هم داشتیم. اما شرایط به این شکل جلو نرفت که این فکر عملی شود. در مدتی
که میخواستم آلبوم را جمع کنم از محسن فاصله داشتم و همین یک قطعه را
بیشتر از او نداشتم.
کار دلی یک آدم احساسی
دوست
نداشتم از اسم محسن چاوشی برای تبلیغ کارم استفاده کنم. من کاملا آدمی
عاطفی هستم و حسی فکر میکنم. شاید اگر شخص دیگری جای من بود، حق خود
میدانست که در ازای سالها همکاری با محسن، او هم چنین کاری برایش انجام
دهد. کار باید دلی رخ دهد و من آدمی نیستم که به خاطر منفعت بخواهم به کسی
نزدیک شوم. در این سالها خیلیها برای پیشبرد اهدافشان به محسن نزدیک
شدند ولی من هرگز این كار را نكردم.
خوشحالی از موفقیت محسن
چند
سالی هست كه از محسن دور هستم و به عنوان همكار كنارش نبودهام و واقعا
نمیدانم این روزها چه میكند و چه حال و هوایی دارد ولی در نهایت به عنوان
یك دوست و همكار از موفقیتهای او خوشحال میشوم. هرچند شاید برخی از
كارهایش در فضای جدید را پسند نكنم و قطعا اگر قرار باشد روزی دوباره با
همدیگر كار كنیم، به همان فضای قدیمی برگردیم.
حسین صفا:
محسن حس و نگاه ویژهای به ترانه دارد
این منم؛ مردی در انزوا
حتما
دیگرانی که مرا میشناسند بهتر میتوانند مرا تعریف کنند اما اگر خودم
بخواهم خودم را تعریف کنم باید بگویم آدمی هستم که انزوای خودم را خیلی
دوست دارم. در این خلوت خودخواسته هم بیشترین زمانم به فکر کردن میگذرد.
فکر درباره اینکه چطور دنیای آدمها با یک اتفاق کوچک حساستر میشود.
دنیای شاعرانگی من
شعر
هم مثل هر حوزه هنری دیگری نیاز به حضور مداوم، خواندن و تمرین دارد. چیزی
نیست که بگوییم حالا این چندکار را گفتم و کاملا به همه دنیای شعر آشنا
شدهام. شعر یکجورهایی همه زندگی من است و من با آن روزگارم را سپری
میکنم.
ساده اما بسیار مهم
درست
است که ترانه برای مخاطب عام نوشته میشود اما من آن را کار پیشپاافتاده و
سادهای نمیبینم. اتفاقا به نظرم ترانه فضای کاری حساستری دارد و من با
وسواس خاصی در آن كار میکنم؛ طوریکه حتی از ارزش هر یک کلمه آن هم
نمیگذرم. قطعا آدمهایی که ترانهای را میشنوند ترانهشناس نیستند؛ پس
باید طوری بنویسم که برای همه قابل درک باشد اما نه اینکه همه آن را دوست
داشته باشند. میلیونها نفر ترانه را میشنوند و هر کدامشان سلیقه متفاوتی
دارد. نمیتوان همه را راضی کرد اما میتوان با کار درست به باور عمومی
درباره مقولههای همهگیر مانند عشق احترام گذاشت.
استفاده صحیح از واژه
شاید
بعضیها نظر متفاوتی داشته باشند اما به نظر من ترانهسرا حتما باید شاعر
باشد. درست است که زبان ترانه محاوره است اما دلیل نمیشود که در آن
هنجارهای ادبی را رعایت نکنیم. وقتی شما اصول اولیه مانند وزن و ردیف و
قافیه را بلد نباشید، واقعا نمیتوانید ترانهسرای موفقی باشید. اما بخشی
از آن هم برمیگردد به اینکه شما چطور از این همه دایره واژگانی که در زبان
محاوره وجود دارد، درست استفاده کنید. این شناخت خودش در نوع نگاه شما و
نتیجه کار شما اثر میگذارد. مثل اینکه شما بدانید کجا و به چه شکلی حتی از
واژهها استفاده کنید که مخاطب با آن احساس غریبی نداشته باشد.
لذت همكاری با چاوشی
من
دلم نمیخواهد به شکل بازاری و پرتعداد کار کنم. ترجیحم کار خوب و درست با
خوانندهای است که ترجیحا ترانه برایش اهمیت داشته باشد. برای همین بیشتر
از 10 سال است که با محسن چاوشی کار میکنم. یادم هست سال 81 که محسن را
دیدم و باهم آشنا شدیم او دنبال ترانه خوب میگشت و هنوز هم همین است؛ حتی
به ترانه نگاه حرفهایتری پیدا کرده است. وقتی محسن نگاه دقیقی به ترانه
دارد و وسواس نشان میدهد، من لذت میبرم چون میفهمم کار برایش اهمیت
دارد.
از سربازی تا آلبوم
آشنایی
من و محسن حتی به دوران خدمت سربازیمان میرسد و از طریق یکی از دوستان
مشترک با هم آشنا شدیم. این دوستی تا به امروز خیلی خوب بوده و خوشحالم که
با او کار کردهام. شاید بخش زیادی از این همکاری به رفاقتمان برمیگردد.
من آدمی نیستم که نگاهم به این مقوله بیزنسی باشد و همیشه دلی کار کردن
برایم ارجح بوده است. به همین علت لذت میبرم با افرادی کار کنم که با آنها
ارتباط دلی برقرار کردهام.
خواندن با حس خوب
مشغول
آماده کردن آلبومی هستم که در آن محسن چاوشی بسیار مرا حمایت کرده و به جز
او دوستان دیگرم از جمله شهاب رمضان و شهاب اکبری هم برایم قطعاتی
ساختهاند. خواندن را دوست دارم و حتی قرار بود چند سال پیش این کار را
انجام بدهم اما به عللی نشد. حالا هم قرار نیست که خواننده شدن مرا از فضای
ترانه دور کند. من همیشه با دنیای ترانه هستم و فقط گاهی که احساس کنم حس
ترانهای را میتوانم با خواندن خودم خوب منتقل کنم آن را میخوانم.
اتفاق پول در بازار ترانه
متاسفانه
بعضی اتفاقها فضای ترانه را مخدوش کرده است. واقعا حس ترانه را که
نمیتوان وارد فضای بیزینسی کرد. اصلا ترانه جنبه سوداگری و بیزینسی ندارد
اما با کمال تاسف یک عده سوداگر ترانه را به این روز انداختهاند؛ البته
نمیگویم که باید رایگان کار کرد و ترانه رایگان نوشت اما از قلم که نباید
امرار معاش کرد. ترانه کار دل است.
بهروز صفاریان:
همكاریام با محسن چاوشی فضای متفاوتی دارد
امید به آلبوم جدید چاوشی
این
روزها پروژهای برای استعدادیابی در زمینه موسیقی دارم كه مشغول
پیگیریهای نهایی آن هستم و در كنار این پروژه، مشغول كار روی قطعاتی برای
علی لهراسبی و محمد اصفهانی هستم اما شاید اصلیترین دغدغه این روزهایم
كارهای نهایی روی آلبوم جدید محسن چاوشی است كه مراحل نهایی خود را سپری
میكند و بهزودی منتشر خواهد شد و به نظرم یكی از موفقترین كارهای
سالهای اخیر موسیقی خواهد بود؛ البته هركسی در این حیطه به دنبال كسب
موفقیت است ولی من حس میكنم كه آلبوم جدید محسن چاوشی این پتانسیل را دارد
كه به موفقیت قابلتوجهی دست پیدا كند.
همکار موفق در شهزاد
نكتهای
كه این روزها درباره موسیقی پاپ وجود دارد این است كه عدهای آن را یك
موسیقی بیارزش میدانند و دائم از این موضوع صحبت میكنند كه موسیقی سنتی
ارزشمند است ولی من كاملا با این موضوع مخالف هستم چراكه احساس میكنم ساخت
یك اثر پاپ خوب و شایسته، اتفاقا كار بسیار سختی هم هست ولی اگر درست
انجام شود، مردم ارزش آن كار را تشخیص میدهند. این موضوع را اخیرا در
سریال «شهرزاد» هم به وضوح دیدهایم كه همكاری من و محسن چاوشی منجر به
ساخت یك قطعه برای تیزر این سریال شد ولی آنقدر این قطعه موفق بود و بین
مردم محبوبیت كسب كرد كه سازندگان این اثر تصمیم گرفتند تا قطعه دیگری از
چاوشی را به عنوان تیتراژ سریال قرار دهند.
شخصیت واحد و کارهای متفاوت
همکاریهای
مشترکم با محسن چاوشی در زمینه تولید تکآهنگها و آثار موسیقایی از این
پس فضای متفاوت و بیشتری را در بر خواهد گرفت. سالهای زیادی است که من و
محسن چاوشی با هم همکاری میکنیم اما در این مدت بسیار کم پیش آمده که
آثارمان دارای یک شخصیت واحد باشند اما مدتی است که سعی میکنیم در فضای
کاری به هم نزدیکتر شویم که نتیجه آن را در تولید آثاری چون «همخواب» و
«بهرسم یادگار» در سریال «شهرزاد» دیدیم.
آینده درخشان من و محسن
ما
در ساخت این دو قطعه به تجربیات مشترکی که مدتها دنبال آن بودیم دست پیدا
کردیم. دو کار اخیر ما برای رسیدن به یک فضای حرفهای و موفق کمک زیادی به
ما کرد؛ کمااینکه با در نظر گرفتن چنین فضایی است که حتم دارم روزهای
درخشانی پیش روی ما قرار دارد و مخاطبان در ماههای آینده متوجه میشوند که
قطعههای آینده چقدر میتواند فضای خوبی را برایشان ایجاد کند. ما این
پیشبینی را میکردیم و اگر میدانستیم فضای مورد نظر ما نتیجهای ندارد،
قطعا کار را ادامه نمیدادیم.
این اتفاق خوب را قطعا در آلبوم جدید
چاوشی بهتر متوجه خواهید شد.من در سالهای اخیر در كنسرتهای زیادی به
عنوان رهبر اركستر حضور داشتهام ولی واقعا در تمام این سالها دیدهام كه
از نظر امكانات هیچ پیشرفتی در سالنها و وضعیت استاندارد اجرای كنسرتها
ایجاد نشده و این برای من آزاردهنده است. درباره اجرای كنسرت با محسن چاوشی
هم همین وضعیت حاكم است و دوست دارم زمانی این اتفاق رخ دهد كه ما به آن
استانداردهایی كه مدنظر من هست، رسیده باشیم.
تیم موفق ما در شهرزاد
قطعه
«به رسم یادگار» را یك تیم خوب كار كردهاند كه ترانه این اثر را حسین صفا
و آهنگسازی کار نیز بر عهده محسن چاوشی بوده است. من نیز به عنوان
تنظیمکننده در این قطعه حضور داشتم؛ ضمن اینکه عادل روحنواز گیتار، حسین
قاسمزاده دودوک و بهنام کریمی ویولن اول به عنوان نوازنده با ما در این
زمینه همکاری داشتند و احساس میكنم حس كار آنطور كه باید، درآمده و كار
خوبی شكل گرفته است.