صراط: حالا که فرصت زیادی به المپیک باقی نمانده، علاوه بر اینکه مسائل مالی، فراهم نبودن تجهیزات و امکانات دغدغه ورزشکاران، مربیان و مسئولان شده، نگرانی دیگری هم اضافه شده به نام پناهنده شدن ورزشکاران و یا تغییر تابعیت که البته یک تهدید جدی برای ورزش کشورمان به حساب میآید.
اگرچه پناهنده شدن ورزشکاران موضوع جدیدی نیست، اما در این چند وقت اخیر و شاید یکی دو سال گذشته بیشتر این موضوع به چشم میخورد، مشکلی که هنوز هیچ راه مقابلهای با آن پیشنهاد نشده و راهکاری برای حل این مشکل ارائه نشده است. مشکل وقتی حاد میشود که میبینیم مدالهای ایران در رشتههای انفرادی بیشتر بوده و ورزشکارانی که ترک دیار میکنند هم غالبا در این رشتهها مدالآور بودهاند.
البته شاید تغییر تابعیت برای خیلی از کشورهای جهان موضوع پیچیدهای نباشد و این کشورها هم به راحتی با آن کنار میآیند مانند قطر که تلاش میکند با جذب مدالآوران کشورهای دیگر خودش را در جمع مدعیان قرار دهد، اما پناهنده شدن ورزشکاران ما که همیشه بحث فرهنگ پهلوانی و جوانمردی مطرح بوده، عملی پسندیده به شمار نمیرود.
* مسائل مالی دلیل اصلی برای مهاجرت
ورزشکاران به دلایل مختلفی تصمیم به تغییر تابعیت و درخواست پناهندگی میکنند که عمده آن مربوط به مسائل مالی است. ورزشکاری که ببیند شرایط برایش فراهم نیست، از نظر مالی مشکل دارد، تصمیم میگیرد یا از دنیای قهرمانی خداحافظی کند و یا بهترین راه را در فرار از ایران میبیند.
مصطفی پودراتچی استاد دانشگاه علامه طباطبایی و جامعهشناس کشورمان در این رابطه به فارس گفت: وقتی ورزشکاری میبیند در جامعه فاصله طبقاتی بیداد میکند، امکانات مالی فراهم نیست و شرایط خوبی هم ندارد تصمیم به مهاجرت میگیرد. خیلی از ورزشکاران و پدیدهها را میشناسم که در خیابانها دستفروشی میکنند در حالی که مدالآور هم هستند.
وی افزود: ورزشکاری را قبل از انقلاب میشناختم که صبحها با یک ماشین باربری کار میکرد، ظهر آبگوشت خود را میخورد و بعدازظهر هم به سالن میرفت و کشتی تمرین میکرد، مگر یک ورزشکار تا چه مدت میتواند این روند را تحمل کند؟ البته بحث پناهندگی ورزشکاران به روحیه آنها هم بستگی دارد؛ مثلا به رضازاده از ترکیه مبلغ زیادی پیشنهاد شد تا برای این کشور وزنه بزند، اما او قبول نکرد در حالی که ممکن یک ورزشکار دیگر این پیشنهاد را قبول کند. این نکته را هم بگویم ورزشکاران به هیچ عنوان به خاطر مسائل سیاسی درخواست پناهندگی نمیکنند.
این جامعهشناس تاکید دارد که همه مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست به دست میدهد تا این اتفاق رخ دهد و مسئولان هم باید این تبعات را قبول کنند.
البته از نظر این استاد دانشگاه مدیران هم در این قضیه دخیل هستند چرا که از ورزشکارشان حمایت نمیکنند.
محمدجعفر مرادی دوومیدانیکار ایران هم یکی از ورزشکارانی است که با گلایههایی که دارد تهدید به رفتن کرده است.
وی در اینباره اظهار داشت: اگر مسئولان هزینههای قبلی و برنامههای آینده مرا ندهند، من میروم و برای یکی از دو کشور سوئد یا امارات مسابقه میدهم و در واقع قید المپیک را میزنم. من به جز دو و میدانی کار دیگری ندارم که بتوانم درآمدی داشته باشم بنابراین باید هزینه اردو و برنامههایم پرداخت شود. اگر به این کشورها بروم در حد تیم ملی آنها فعالیت می کنم. در ماراتن سوئد نفر اول این کشور سوم شد و من دوم شدم.
* تهدید به پناهندگی برنامه جدید ورزشکاران
اگرچه همه سرخطها برای درخواست پناهندگی به مسائل مالی برمیگردد، اما علاوه بر مسائل مالی دلایل دیگری هم هستند که در پناهندگی ورزشکاران ایرانی بی تاثیر نبودهاند که میتوان به اختلافات ورزشکاران با روسای فدراسیونها و یا مسئولان ورزش کشور اشاره کرد. نمونه بارز این مورد پناهندگی سعید فضل اولی در رشته قایقرانی به آلمان است. این ورزشکار که یکی از امیدهای کسب سهمیه المپیک به شمار میرفت بعد از اختلافاتی که با رئیس فدراسیون داشت و به گفته خودش هیچ حمایتی از فدراسیون ندید ترجیح داد فرار را انتخاب کند.
اخیراً محمد باقری معتمد ملیپوش المپیکی تکواندوی ایران که اختلافاتی را به پولادگر دارد حرف از رفتن زده است. معتمد مدعی شد با نامهربانیهایی که با او شده تصمیم خروج از کشور را مثل دیگر تکواندوکاران گرفته است.
آرزو معتمدی هم یکی دیگر از ورزشکاران ایران در رشته قایقرانی بود که بعد از کسب سهمیه المپیک لندن با صلاحدید فدراسیون نتوانست در المپیک شرکت کند و تصمیم به مهاجرت گرفت. این ورزشکار چندی بعد برای کشور آمریکا در رقابتهای بینالمللی شرکت کرد.
توقعات برآورده نشده مورد انتظار ورزشکاران باعث شده تا این روزها شاهد گلایههای زیادی از سوی المپیکیها باشیم. از گلایههای مربیان ملی، از محمد بنا گرفته تا دوومیدانیکاران و وزنهبرداران. این روزها حالا همه شاکی هستند و ادعا میکنند مسئولان ورزش کشور آن طور که باید از ورزشکاران و ورزشیها حمایت نمیکنند، بنابراین نباید انتظار نتیجه و مدال هم در المپیک داشته باشند.
* تسهیلات IOC خطر جدی برای ایران
جدای همه این مسائل موردی که میتواند باعث نگرانی مسئولان شود و البته هیچ واکنشی هم در این مورد از آنها ندیدهایم، قانون جدید کمیته بینالمللی المپیک است که توجه خاصی را به پناهندهها دارد. IOC با قانون جدیدی که ابلاغ کرده به ورزشکاران پناهنده اجازه میدهد تا در رقابتهای کسب سهمیه المپیک شرکت کنند و در نهایت هم در المپیک با پرچم IOC در مسابقات شرکت کنند. البته IOC نام چند ورزشکار خبره را هم اعلام کرده که در این بین نام راحله آسمانی ورزشکار تکواندوی ایران هم به چشم میخورد.
به نظر میرسد حالا IOC تسهیلات خوبی را برای پناهندگان فراهم کرده که این میتواند برای کشورهایی مانند ایران خطرناک باشد. کمیته بینالمللی المپیک همچنین برای پناهندگان بودجه خاصی را در نظر گرفته و به کمیتههای المپیک کشورهایی که به پناهندگان کمک میکنند بودجه ویژه اختصاص مییابد.
* مسئولان به گوش باشند، خطر در کمین است!
این سالها ورزشکاران مدالآور زیادی را به بهانهها مختلف حالا به اسم پناهندگی و یا تغییر تابعیت از دست دادیم که البته به نظر میرسد کشتی در صدر رشتههایی است که بیشترین پناهندگی را داشته است. در رشتههای دیگر هم این مورد کم نبوده است. در سال 94 قایقرانی رشتهای است که دو ورزشکار خود را از دست داد که یکی از آنها به بهانه شرکت در مسابقات بینالمللی رفت و در پرتغال ماندگار شد.
سرمایهگذاری زیادی از سوی دولت و فدراسیون صورت گرفته تا یک ورزشکار به مقامی رسیده که حالا میتواند مدالآور شود، اگرچه هرگز توانایی اشخاص را نمیتوان نادیده گرفت، اما حضور در رقابتهای مختلف و تمرینات با پول این مرز و بوم این ناراحتیها را به وجود آورده که یک ورزشکار به چه سطحی رسیده که ترجیح داده برای کشور دیگری به میدان برود، اگرچه قلبش همیشه برای کشورش میتپد، اما حالا شرایط را به صورتی میبیند که تصمیم بگیرد همه این چیزها را نادیده بگیرد.
این امید وجود دارد با توجه به اینکه همه کشورهای دنیا در تلاش هستند قهرمانانشان را حفظ کنند، چرا که بالا رفتن یک پرچم قدرت سیاسی یک کشور را هم نشان میدهد، در این مورد از دنیا عقب نمانیم. دیپلماسی ورزشی نکتهای است که این روزها همه کشورها روی آن تمرکز کردهاند و مدالآوران میتوانند در این خصوص برای پیشرفت سیاسی یک کشور هم مورد اهمیت باشند.
در کارنامه ورزشی ایران نام ورزشکاران متعددی دیده میشوند که بارها به عشق وطن و نام ایران زمین از همه چیزشان گشتهاند تا پرچم کشور را در میادین بینالمللی به اهتزاز درآورند، ورزشکارانی در هیاهوی عصر جدید میتوانند الگوهای خوبی برای ورزشکاران کنونی کشورمان باشند.