سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۷

"كیمیا" چگونه شکل گرفت؟

سریال «کیمیا» فارغ از حواشی و نواقصی که دارد ، قصه اش پر ملات است.یعنی درهرقسمت می توان شاهد یک اتفاق بود. سراغ مسعود بهبهانی نیا نویسنده «کیمیا» رفتیم و درباره این سریال گفت و گو کردیم.
کد خبر : ۲۸۰۰۷۴
صراط: سریال «کیمیا» فارغ از حواشی و نواقصی که دارد ، قصه اش پر ملات است.یعنی درهرقسمت می توان شاهد یک اتفاق بود. سراغ مسعود بهبهانی نیا نویسنده «کیمیا» رفتیم و درباره این سریال گفت و گو کردیم.

*ساخت سریال 110 قسمتی رکوردی است که به نام شما و تیم تولید «کیمیا» زده شده. از ابتدا برای این تعداد قسمت دورخیز کرده بودید؟

نه ؛  تصور می كردم در حدود 60 یا 70 قسمت باشد. البته من كارهای طولانی با تعداد قسمت بالا داشته ام، كه آخرین آنها سریال «نرگس» بود كه نزدیك 75 قسمت داشت. اما چون داستان «كیمیا» یك سرگذشت را روایت می كرد و شاخه برگ های زیادی داشت، طبیعتا می توانست تعداد قسمت های بیشتری داشته باشد. زمانی كه تصمیم بر این شد تعداد قسمت ها زیاد باشد من احساس كردم یك سفر طولانی در پیش دارم كه صد منزل دارد و برای هر منزل باید توشه و تدارك لازم را ببینم. از طرفی وقتی قرار است این سریال 5-6 ماه بر روی آنتن باشد و برای مردمی پخش شود كه دسترسی آنها به رسانه های مختلف و منابع تصویری زیاد شده است و سواد بصری آنها بالا رفته ، بنابراین باید یك كار پر و پیمان باشد و به گونه ای چند سریال را در بر داشته باشد، چه از لحاظ شخصیت پردازی، قصه، ظرفیت و ماجراها. من از قبل این ها را پیش بینی كرده بودم. از طرفی این كار با اینكه دلی است ولی باید وجوه هنری آن در نظر گرفته شود؛ كاری است كه باید مهندسی شود و شخصیت های آن باید طوری طراحی شوند كه بدانیم مسیر این كاراكترها كجاست.

*قبل از تولید سریال، این مسیر و فرایند روی كاغذ آمده بود؟


بله، ضمن اینكه یك طراحی كلی داشتیم ؛ یعنی چیزی نزدیك به پانصد صفحه  سیناپس مانند ارائه دادیم كه خط سیر، ابعاد داستان و شخصیت ها در آن مشخص بود. با اینكه آن پانصد صفحه هم اینقدر زیاد بود كه برای آن كسانی كه می خواستند بخوانند سخت بود اما به هر حال نمی توان در این شكل كارها، بی گدار به آب زد و گفت حالا وارد كار می شویم بعد تصمیم می گیریم كه چه كاری انجام بدهیم.الگوی بیرونی من برای این داستان، بخشی از زندگی و تجربیات خودم بود و بخشی ازآن هم به هر حال سیر حوادث بیرونی مثل انقلاب اسلامی ، حوادث جنگ تحمیلی و مسایل اجتماعی  كه می توانستند برای ما راهنمای كار باشند. از طرفی ما از لحاظ زمان عجله ای نداشتیم و از سال 90 كه ماجرا جدی شد و شروع به كار كردیم تا سال 92 كه دو فصل را یعنی حدود 78 قسمت را تحویل دادیم، وقت داشتیم. بنابراین شتابی در كار نبود و ما سر فرصت می نوشتیم و تحویل میدادیم.

*شما برای جذابیت سریال ماجراهای فرعی زیادی از جمله عشق کیمیا را به درام اضافه کرده اید. ایده خودتان بود؟

بله، قاعدتا وقتی محور داستان دختری است كه از هفده سالگی تا دهه چهارم زندگی اش را می خواهید به تصویر بكشید، به هر حال وجوه مختلف یك  نقش را در نظر می گیرید، وجوه مادری، زنانگی و وجوه مختلفی كه ما برای یك زن مسلمان قائل هستیم را باید به صورت دراماتیك داشته باشیم. ماجرای علاقه مندی او كه با سیاست عجین شده است و موقعیت اجتماعی اش، خط سیرهایی بود كه از ابتدا در نظر گرفته بودیم  و این گونه نبود كه به كار الصاق شود.در واقع كیمیای ما یك دختر انقلابی و متعهد است كه در معرض انتخاب دیگران  قرار می گیرد و باید ارزش گذاری كند و انتخاب درستی را انجام دهد.

*نسخه تصویری سریال چه قدر با ایده آل های شما به عنوان نویسنده همخوانی دارد؟


به هر حال ما همیشه باید فاكتورهای عملی را در نظر بگیریم.ایده آل ها بخشی از قضیه است، واقعیت های بیرونی بخش دیگری از ماجرا. اینكه بگوییم اگر این داستان را كارگردان های با تجربه ی سینمایی كار می كردند چطور از كار در می آمد یا صحبت هایی از این قبیل، درست نیست. ما باید توجه داشته باشیم كه این سریال اولا در ابعاد و ساختار تلویزیونی ساخته می شود، دوما در جغرافیای ایران تولید می شود و سوما با بودجه كم و زمان كم پیش می رود. یعنی چیزی حدود 4000 دقیقه را باید در 2 سال بسازیم و به هیچ دلیلی اعم از سرما و گرما نباید كار شما تعطیل شود و وقفه ای ایجاد شود. شما نباید بهانه پول داشته باشید ، نباید بگویید امكانات برای فیلم برداری امروز كافی نیست. هیچ بهانه ای پذیرفته نیست و فشار پشت این كار است كه باید تمام شود. من فرصت كافی برای نوشتن داشتم اما به لحاظ تولیدی آقای افشار و دوستان ما تمام وقت و تمام قد روزی حدود 12 ساعت كار می كردند و این به نظر من باید در تصمیم گیری درباره كیفیت سریال لحاظ شود.

*یعنی باید از ضعف های «كیمیا» چشم پوشی كرد؟


اگر شما ضعف هایی هم می بینید باید در نظر بگیرید كه یك پروژه چه مشكلاتی داشته ، آیا بودجه كافی در اختیار تیم تولید بوده ؟ اگر شما كار را دست یك كارگردان سینمایی می دادید شاید روزی 2 دقیقه بیشتر نمی گرفت، اما آقای افشار روزی تا 8 دقیقه هم گرفته است، شما باید این نكات را در نظر بگیرید. تلویزیون ما توانایی مالی روزی 3-4 دقیقه را ندارد و اگر قرار بود آقای افشار هم به همین نحو كار كند ساخت این كار 4 سال طول می كشید.اگر شما این مسایل را لحاظ كنید به این نتیجه می رسید كه این كار قابل تحسین است و آقای افشار از پس آن بر آمده است و در همین حد متوسط هم طرفدار دارد.اما اگر من بخواهم دل خودم را واشكافی كنم، بخش های انقلاب می شد بهتر و قوی تر ساخته شود؛ یعنی با آن چیزی كه در ذهن من بود و بیشتر تجربیات خودم بود ، دلم می خواست قوی تر از كار در بیاید. دقیقا مثل همین صحنه های جنگی كه نشان داده می شود. به نظر من نسل جدید با تمام موضع گیری های متفاوتی كه نسبت به جنگ دارند نسبت به این صحنه ها و شهادت ها و مظلومیت مردم خرمشهر، احساس همدلی  می كنند. یعنی واقعا دلم می خواست جوان ها بفهمند كه درد ما چه بود كه انقلاب كردیم و به جای شنیدن چندین سخنرانی و خواندن چندین كتاب، با دیدن این سكانس ها بگویند پس انقلاب این بوده است و بفهمند كه در آن شرایط كاری جز انقلاب نمی شد كرد. این سكانس ها اگر در می آمد قطعا خیلی احساس بهتری داشتم.

كیمیا چگونه شکل گرفت؟

*شما به سرعت بالای آقای افشار در تصویربردای سریال اشاره كردید. خب می پذیریم این یك امتیاز است ولی در تلویزیون سیروس مقدم یا مسعود ده نمكی هم با سرعت بالا سریال ساخته اند. نكته این است كه چرا در كاری كه برای آن زحمت كشیده شده با سهل انگاری و بی دقتی همه تلاش ها از بین برده می شود؟

این مساله دو وجه دارد. از یك وجه واقعا درست است، یك كم كاری هایی شده است و یك نقایصی در راكوردها هست اما بخشی از آن واقعا از عهده ما خارج است چون مثلا ما شهرك سینمایی برای دهه 60 نداریم كه می گفتند چرا تیرهای برق سیمانی است؟ یا كسی به من می گفت قبل از انقلاب ماكارونی نبوده است، یا چیزهایی از این قبیل. اما من می گویم این ریز بینی و طنازی مردم ما است كه با همه چیز شوخی می كنند. مردم ما با مسائل مهم مملكت هم شوخی می كنند چه برسد به «كیمیا» كه یك سریال است. این یعنی «كیمیا» دیده می شود و با ریز بینی و دقت هم دیده می شود. این طور نیست كه در حال شام خوردن تلویزیون هم روشن باشد بلكه واقعا مردم دارند می بینند و این به نظر من از نقاط قوتش است. مردم تمام ایراد های جزئی كه از دید ما پنهان مانده است را هم دارند می بینند.خوب یا بد این قضیه قوت به حساب می آید اما ما باید در كارهای بعدی بیشتر حواسمان را جمع كنیم.

* در انتخاب بازیگران هم دخالت داشتید یا همه چیز بر عهده كارگردان بود؟

در انتخاب بازیگران اصلی بله دخالت داشتم؛ چون واقعا به آنها از قبل فكر كرده بودم و به اصطلاح برای هركدام كاندیدهایی داشتیم كه به دلیل رقمی كه مطرح كردند یا مشغله هایی كه داشتند نتوانستند با ما همكاری كنند. اما در مجموع انتخاب ها مخصوصا بازیگرهای اصلی، خیلی خوب بوده است و من راضی هستم.

این ریز بینی و طنازی مردم ما است كه با همه چیز شوخی می كنند. مردم ما با مسائل مهم مملكت هم شوخی می كنند چه برسد به «كیمیا» كه یك سریال است. این یعنی «كیمیا» دیده می شود و با ریز بینی و دقت هم دیده می شود.

منبع: تبیان