صراط: کامران دانشجو در گفت و گویی با خبرآنلاین به ابراز نظر در مورد واژه احمدی نژادیسم پرداخته است. بخشی از این گفت و گو را مرور می کنیم:
نظرتان درباره احساس خطر برخی فعالان سیاسی خصوصاً اصلاحطلبان دربارۀ احمدینژادیسم چیست؟
من نمیدانم احمدینژادیسم دیگر چه واژهای است؟! آقای احمدینژاد رئیس جمهور دو دورۀ کشور بودند. مثل این میماند که بگوییم رفسنجانیسم یا خاتمیایسم یا روحانیایسم.
آنچه باید بیش از هر چیز از آن ترسید نفوذ فتنهگر و منافق در نهادهاست. حالا این افراد مال هر دورهای از ریاست جمهوری بودهاند یا هستند نباید در ارکان نظام بتوانند نفوذ کنند.
افرادی که دل در گرو بیگانه دارند. برای پیشرفت و اقتدار کشور بهجای توانمندیهای ایرانی مسلمان چشمشان دنبال دشمنان این مرز و بوم است، اینگونه افراد هستند که دشمن به آنها طمع میکند. فرق نمیکند که این تیپ افراد در کدام دوره از ریاست جمهوری بودهاند یا هستند. افرادی که یا واقعاً فکر میکنند دشمن و آمریکا دیگر خلق و خوی گرگ ندارند و یا این تفکرشان از سر غفلت و جهالت است. اینگونه افراد و افراد خودباخته اگر در دستگاهی و نهادی فرهنگی و اجرایی و ارکان مؤثر نظام مثل مجلس باشند انقلاب از درون خورده میشود.
اصلاحطلبان واقعاً باید از سران فتنه فاصله بگیرند و فاصله خود را با آنها برای مردم شفاف کنند چون یکی از بزرگترین خطرهایی که برای انقلاب ایجاد شد در فتنه سال 88 توسط این افراد بهوجود آمد و این افراد مثل منافقین همچنان به دنبال براندازی نظام هستند حالا در هر لباسی که باشند فرق نمیکند.
اساسا به نظر شما احمدینژاد صاحب تفکر و جریان ایدئولوژیک خاصی بود، این ایدئولوژی را تعریف میکنید و اینکه چه ملزوماتی دارد؟
بالاخره هر کسی تفکری دارد، رؤسای جمهور قبل از آقای احمدینژاد و رئیس جمهور بعد از ایشان هم دارای تفکراتی هستند، اما یک رئیس جمهور مسئول اجرایی کشور است نیازی نیست که یک ایدئولوگ باشد. ما در دولت نهم و دهم کار اجرایی میکردم و همکاری اجرایی داشتیم. در امور اجرایی هم بعضاً بین اعضاء کابینه اختلاف نظر وجود داشت و این موضوع طبیعی هم بود. اعضاء دولت کار ایدئولوژیک نمیکردند بلکه در بین اعضاء دولت همکاری اجرایی برای خدمترسانی بهتر و مؤثرتر وجود داشت.
شما اخیراً انتقاداتی را به رئیس جمهور سابق داشتید ریشه این انتقادات به چه چیزی بر میگردد؟
در طول دورۀ خدمتم در دولت، در امور اجرایی یا جابجاییهای افراد، عزل و نصبها و یا چگونگی انجام یک کار اختلافنظرهایی داشتیم که در همان زمان تصمیمات لازم در مورد آن گرفته میشد.
انتقاداتی هم داشتم که البته در دولت عنوان میکردم و ایشان هم تحمل میکردند. شاید گاهی اوقات از حد خودم هم تجاوز میکردم ولی ایشان تحمل میکرد.
نظرتان درباره احساس خطر برخی فعالان سیاسی خصوصاً اصلاحطلبان دربارۀ احمدینژادیسم چیست؟
من نمیدانم احمدینژادیسم دیگر چه واژهای است؟! آقای احمدینژاد رئیس جمهور دو دورۀ کشور بودند. مثل این میماند که بگوییم رفسنجانیسم یا خاتمیایسم یا روحانیایسم.
آنچه باید بیش از هر چیز از آن ترسید نفوذ فتنهگر و منافق در نهادهاست. حالا این افراد مال هر دورهای از ریاست جمهوری بودهاند یا هستند نباید در ارکان نظام بتوانند نفوذ کنند.
افرادی که دل در گرو بیگانه دارند. برای پیشرفت و اقتدار کشور بهجای توانمندیهای ایرانی مسلمان چشمشان دنبال دشمنان این مرز و بوم است، اینگونه افراد هستند که دشمن به آنها طمع میکند. فرق نمیکند که این تیپ افراد در کدام دوره از ریاست جمهوری بودهاند یا هستند. افرادی که یا واقعاً فکر میکنند دشمن و آمریکا دیگر خلق و خوی گرگ ندارند و یا این تفکرشان از سر غفلت و جهالت است. اینگونه افراد و افراد خودباخته اگر در دستگاهی و نهادی فرهنگی و اجرایی و ارکان مؤثر نظام مثل مجلس باشند انقلاب از درون خورده میشود.
اصلاحطلبان واقعاً باید از سران فتنه فاصله بگیرند و فاصله خود را با آنها برای مردم شفاف کنند چون یکی از بزرگترین خطرهایی که برای انقلاب ایجاد شد در فتنه سال 88 توسط این افراد بهوجود آمد و این افراد مثل منافقین همچنان به دنبال براندازی نظام هستند حالا در هر لباسی که باشند فرق نمیکند.
اساسا به نظر شما احمدینژاد صاحب تفکر و جریان ایدئولوژیک خاصی بود، این ایدئولوژی را تعریف میکنید و اینکه چه ملزوماتی دارد؟
بالاخره هر کسی تفکری دارد، رؤسای جمهور قبل از آقای احمدینژاد و رئیس جمهور بعد از ایشان هم دارای تفکراتی هستند، اما یک رئیس جمهور مسئول اجرایی کشور است نیازی نیست که یک ایدئولوگ باشد. ما در دولت نهم و دهم کار اجرایی میکردم و همکاری اجرایی داشتیم. در امور اجرایی هم بعضاً بین اعضاء کابینه اختلاف نظر وجود داشت و این موضوع طبیعی هم بود. اعضاء دولت کار ایدئولوژیک نمیکردند بلکه در بین اعضاء دولت همکاری اجرایی برای خدمترسانی بهتر و مؤثرتر وجود داشت.
شما اخیراً انتقاداتی را به رئیس جمهور سابق داشتید ریشه این انتقادات به چه چیزی بر میگردد؟
در طول دورۀ خدمتم در دولت، در امور اجرایی یا جابجاییهای افراد، عزل و نصبها و یا چگونگی انجام یک کار اختلافنظرهایی داشتیم که در همان زمان تصمیمات لازم در مورد آن گرفته میشد.
انتقاداتی هم داشتم که البته در دولت عنوان میکردم و ایشان هم تحمل میکردند. شاید گاهی اوقات از حد خودم هم تجاوز میکردم ولی ایشان تحمل میکرد.