دوشنبه ۰۲ مهر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۲ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷

چالش اول حاملان انقلاب

چه کسی باور می کرد غول اقتصاد و سیاست آمریکا این بار از سمت مغز (دولت) به زمین بخورد؟ در باور چند تن از ناظران می گنجید پس از آن که رهبر ارشد جمهوری اسلامی اعلام کرد بیداری ملت ها تا قلب اروپا خواهد رفت، جنبش های اجتماعی معترض از یونان به اسپانیا و ایتالیا و ایرلند و سپس به جزیره انگلیس اردوکشی کند یا از تظاهرات 300هزار نفری مهاجران وامانده علیه رژیم اشغالگر در خیابان های تل آویو سردرآورد؟
کد خبر : ۲۸۱۷۱
کیهان:
*حسینیه امام خمینی(ره) هفته گذشته به فاصله 3 روز میزبان 2 دیدار مهم بود. مسئولان ارشد نظام روز یکشنبه میهمان افطار مقتدای انقلاب بودند و جمع بندی فرصت ها و تهدیدهای پیش روی کشور را در کنار برخی بشارت ها و تذکرها شنیدند. چهارشنبه گذشته نیز این دانشجویان بودند که به برکت افطار ماه مبارک رمضان، توفیق یافتند تا با مولای خود مشتاقانه بگویند و بشنوند، اگرچه نه یک دل سیر! که گفت «کفاف کی دهد این باده ها به مستی ما». در همین محفل بود که جوانان شنیدند انقلاب قطعاً و برخلاف بقیه انقلاب ها بدون انحراف پیش می رود و اینکه باید به میدان زورآزمایی عظیمی که پیش رو قرار دارد، نگاه جبهه ای و هوشمندانه داشت.

*ولی امر مسلمین از مسئولان می خواست با انرژی و چابکی - و بدون موانع دست و پاگیر- آستین همت بالا بزنند و از جوانان پرنشاط دعوت می کرد در عین جوانی و شادابی و هیجان، از ژرف اندیشی و وسعت نظر و هوشمندی باز نمانند. اما چگونه می شود به چالاکی و جسارت و همت و اراده، جوان بود و به درایت و ژرف نگری و بصیرت و بینش، چونان پیران دنیا دیده و سرد و گرم چشیده؟ چگونه می شود از پس غبارها و پیچیدگی ها و تیره و تاری ها، مانند یک دوربین دید در شب، صحنه را دقیق و عمیق دید و مشروط به کدام شرط است که می توان به سرعت یک کماندو و پارتیزان از جا جست، از تهدید شانه خالی کرد و از همان تهدید فرصتی برای غافلگیری دشمن ساخت؟ این پرسش، امروز به مراتب از 8 ماه پیش که طوفان انقلاب ها در خاورمیانه، هنوز رژیم های خودکامه و دست نشانده غرب را دچار تلاطم نکرده بود یا حتی یکی دو ماه پیش که نه در واشنگتن و نیویورک و نه در تل آویو و لندن و بیرمنگام طوفان های غریب اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی برنخاسته بود، خطیرتر به نظر می رسد.

*چه کسی باور می کرد غول اقتصاد و سیاست آمریکا این بار از سمت مغز (دولت) به زمین بخورد؟ در باور چند تن از ناظران می گنجید پس از آن که رهبر ارشد جمهوری اسلامی اعلام کرد بیداری ملت ها تا قلب اروپا خواهد رفت، جنبش های اجتماعی معترض از یونان به اسپانیا و ایتالیا و ایرلند و سپس به جزیره انگلیس اردوکشی کند یا از تظاهرات 300هزار نفری مهاجران وامانده علیه رژیم اشغالگر در خیابان های تل آویو سردرآورد؟ تا همین یک ماه پیش در مخیله چند نفر می گنجید که 16هزارنیروی پلیس با وجود دستگیری 1500 نفر، در کار سرکوب معترضان لندن عاجز بمانند و آقای نخست وزیر تهدید به آوردن ارتش در خیابان و اعلام حکومت نظامی کند؟ بیخود نبود که دیلی تلگراف نوشت «آبروی دیرینه انگلیس با این اعتراض ها و آشوب ها از بین رفت» و بی دلیل نبود که پلیس و دولت علناً وارد فاز دستگیری کاربران شبکه های اجتماعی نظیر مسنجر بلک بری و تویتر به عنوان متهمان تحریک و سازماندهی اعتراضات شدند و دست به استفاده از گلوله پلاستیکی و جنگی بردند. اینکه دیوید کامرون پس از جلسه اضطراری کمیته امنیت ملی مجلس عوام می گوید مرخصی همه پلیس ها لغو شده تا آشوب ها را کنترل کنند، برای فهم عمق ماجرا کافی است و چه تفاوتی می کند که شبکه بی بی سی به فوران یک جنبش اجتماعی عصیانگر اعتراف کند یا دنبال آسمان و ریسمان باشد که «یکی از دلایل بالا بودن شرکت کنندگان در آشوب ها و ناآرامی ها، تعطیلات تابستانی و طولانی بودن روز است»!! همچنین اتفاق کوچکی نیست عصیان چند صد هزار صهیونیست مهاجر اشغالگر علیه رژیم تل آویو با وجود فضای ذاتاً امنیتی و پلیسی اسرائیل. آیا بمب ساعتی از درون و عمق رژیم اشغالگر صهیونیست فعال نشده است؟ آیا اعانه های چند ده میلیاردی آمریکا و اروپا به رژیم صهیونیستی نیز نتوانسته بر بحران ملیت، هویت، موجودیت، مشروعیت و کارآمدی در این رژیم غلبه کند و پنجمین یا چهارمین ارتش بزرگ دنیا- بنا بر ادعای خودشان- را سربازان و مهاجران اشغالگر عضو همان رژیم از هم خواهند درید؟ هیچ کس در جهان امروز نمی تواند به سادگی از کنار چنین سؤال هایی عبور کند. چه کسی می تواند انکار کند که گوشه تا گوشه دنیا به جنبش درآمده و توده های ناچیز شمرده شده و نادیده گرفته شده به ویژه در غرب موضوعیت پیدا کرده اند.

 *حکایت گروکشی برخی رجال و طیف های سیاسی در میانه چنین میدان بزرگی، حکایت همان عمله ای است که وسط مرافعه دو مهندس، دنبال دسته بیل و لنگه کفش خود می گشت! اینکه کسانی در جهانی چنین مشتاق الگوی انقلاب و بازیابی کرامت، گیر این باشند که مثلا در انتخابات آیا باید متحد بود یا نه و اگر ائتلاف کردیم سهم هر رجل و طیف سیاسی چه قدر است، هر چند که در جای خود قابل بحث باشد، نشانه آن است که هنوز سطح و عمق چالش به درستی مشخص نشده است و الا فلان مدیر شهری یا تقنینی همت خود را صرف سهام انتخاباتی نمی کرد حال آنکه به صراحت، نهی رهبر معظم انقلاب از ورود مسئولان در امور انتخاباتی را شنیده بود. یا فلان طیف سیاسی به بهانه اینکه عمر و زید و بکر را در جبهه بزرگ اصولگرایی نمی پسندند و به رویکرد سیاسی شان- ولو به حق- ایراد دارد، پشت پا به اصل ضروری وحدت نمی زد. باید دید چگونه می شود چالاکی و همت جوانی را با بصیرت پیران دنیادیده یکجا جمع کرد و به استقبال شایسته تحولات شتابان معاصر رفت؟ در این باره سخن فراوان است اما شاید بتوان کلید پاسخ به این پرسش را در طلیعه همان کلام بلند امیرمؤمنان (کلمه قصار 147 نهج البلاغه) جست آنجا که به کمیل فرمود «این دلها چونان ظرف است و ارزنده ترین آنها پر گنجایش ترین آنهاست». باید دید دل های ما ظرف کدام سوداهاست و لبریز کدام همّ و غم هاست؟ باید دید انباشته از عاشقی و پاکباختگی و ایثار و مجاهدت است یا گاراژ و بنگاه معاملاتی و زر و سیم و سهام و قدرت؟

نظرات بینندگان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۵۶ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۰
۰
۰
حاملان انقلاب که ضد انقلاب نمی شوند!