صراط: روز دوم دیماه سال جاری مأموران کلانتری 167 دولتآباد در برابر سرنوشت
تلخ دختر 20 سالهای قرار گرفتند که در دام گردانندگان شبکه شیاطین افتاده
بود.
این دختر آشفته که به شدت گریه میکرد و به سختی میتوانست حرف بزند، از اینکه جزئیات حادثه شوم را فاش کند خجالت میکشید و مدام میخواست چهار جوان بیرحم دستگیر شوند و به مجازات برسند.
وقتی با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای شهرری دختر جوان تحت معاینات پزشکی قانونی قرار گرفت و مشخص شد واقعیت را بازگو کرده است، تیمی از پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند تا گردانندگان باند شیاطین را به دام اندازند.
در نخستین مرحله، دختر گریان تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: حدود دو هفته پیش از وقوع حادثه، قصد رفتن به خانه خواهرم در منطقه دولتآباد را داشتم. به همین خاطر از آژانس نزدیک خانهمان درخواست یک خودرو کردم و پس از دقایقی یک خودروی سفیدرنگ که رانندهاش جوان 25 سالهای بود به در خانهمان آمد. آن روز راننده آژانس بدون هیچگونه صحبتی مرا به خانه خواهرم رساند اما پس از چند روز، همان جوان را که «وحید» نام دارد، چندین بار در اطراف خانهمان دیدم تا اینکه وی نزدم آمد و ادعا کرد به من علاقهمند شده و قصد ازدواج دارد. او در چندین نوبت دیگر پیشنهادش را تکرار کرد تا اینکه من به صحبتهایش اعتماد کردم و همین باعث شد تا چند بار با هم قرار بگذاریم.
وی افزود: در قرارهایمان وحید به شدت به من ابراز علاقه و ادعا میکرد پدرش درگذشته و در حال حاضر او با مادر و مادربزرگش زندگی میکند.
این دختر جوان ادامه داد: او روز حادثه هم به من وعده خوشبختی میداد. وحید به بهانه اینکه قصد دارد مرا به مادر و مادربزرگش معرفی کند، من را به خانهای در دولتآباد برد اما زمانی که وارد آنجا شدم در حالی که منتظر ملاقات با مادر و مادربزرگ وحید بودم برخلاف تصورم سه جوان قویهیکل در برابرم حاضر شدند و فهمیدم فریب خوردهام و همه علاقهای که راننده آژانس به من نشان میداد دروغ بود و او میخواست من را هدف نیت شوم خود و دوستانش قرار دهد. هر چه گریه و التماس کردم کسی اعتنایی نکرد. آنها مرا به باد کتک گرفتند تا اینکه تسلیم نیت سیاهشان شدم. سپس از من فیلم تهیه کردند و تهدید شدم اگر جایی حرفی بزنم و از آن به بعد به خواستههایشان بیاعتنا باشم با انتشار فیلمها آبرویم را خواهند برد.
دختر جوان گفت: وقتی رهایم کردند میدانستم که راهی جز پناه بردن به پلیس ندارم و نباید به تهدیدهای آنها گوش کنم.
بازداشت شیاطین
کارآگاهان که متأثر شده بودند، خیلی زود با راهنمایی دختر جوان خلوتگاه چهار جوان شیطانصفت را در جاده سوم دولتآباد شناسایی کردند و در نخستین اقدام عملیاتی سیروس 29 ساله را به دام انداختند.
این مرد که میخواست دروغپردازی کند، وقتی دختر جوان را دید و فیلم درون گوشیاش به دست آمد، چارهای جز اعتراف ندید و همان روز سه همدست دیگرش را لو داد.
به این ترتیب، کارآگاهان وحید را که سوار بر خودروی سفیدرنگش بود، در میدان اصلی شهرری دستگیر کردند که وی نیز پذیرفت از لحظه نخست آشنایی با دختر جوان نیت شومی داشته و با چربزبانی وی را فریب داده تا به خلوتگاه دوستانش بکشاند.
با اعترافات وحید و سیروس، تیم پلیسی دو همدست آنان به نامهای مهدی و امیر را نیز در منطقه امینآباد شناسایی کردند و آنان نیز سوار بر خودرو به دام افتادند.
بر اساس این گزارش، همه اعضای باند شیاطین با اقرار به جرم سیاه خود و صدور رأی عدم صلاحیت در اختیار شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفتند تا به زودی محاکمه شوند.
این دختر آشفته که به شدت گریه میکرد و به سختی میتوانست حرف بزند، از اینکه جزئیات حادثه شوم را فاش کند خجالت میکشید و مدام میخواست چهار جوان بیرحم دستگیر شوند و به مجازات برسند.
وقتی با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای شهرری دختر جوان تحت معاینات پزشکی قانونی قرار گرفت و مشخص شد واقعیت را بازگو کرده است، تیمی از پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند تا گردانندگان باند شیاطین را به دام اندازند.
در نخستین مرحله، دختر گریان تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: حدود دو هفته پیش از وقوع حادثه، قصد رفتن به خانه خواهرم در منطقه دولتآباد را داشتم. به همین خاطر از آژانس نزدیک خانهمان درخواست یک خودرو کردم و پس از دقایقی یک خودروی سفیدرنگ که رانندهاش جوان 25 سالهای بود به در خانهمان آمد. آن روز راننده آژانس بدون هیچگونه صحبتی مرا به خانه خواهرم رساند اما پس از چند روز، همان جوان را که «وحید» نام دارد، چندین بار در اطراف خانهمان دیدم تا اینکه وی نزدم آمد و ادعا کرد به من علاقهمند شده و قصد ازدواج دارد. او در چندین نوبت دیگر پیشنهادش را تکرار کرد تا اینکه من به صحبتهایش اعتماد کردم و همین باعث شد تا چند بار با هم قرار بگذاریم.
وی افزود: در قرارهایمان وحید به شدت به من ابراز علاقه و ادعا میکرد پدرش درگذشته و در حال حاضر او با مادر و مادربزرگش زندگی میکند.
این دختر جوان ادامه داد: او روز حادثه هم به من وعده خوشبختی میداد. وحید به بهانه اینکه قصد دارد مرا به مادر و مادربزرگش معرفی کند، من را به خانهای در دولتآباد برد اما زمانی که وارد آنجا شدم در حالی که منتظر ملاقات با مادر و مادربزرگ وحید بودم برخلاف تصورم سه جوان قویهیکل در برابرم حاضر شدند و فهمیدم فریب خوردهام و همه علاقهای که راننده آژانس به من نشان میداد دروغ بود و او میخواست من را هدف نیت شوم خود و دوستانش قرار دهد. هر چه گریه و التماس کردم کسی اعتنایی نکرد. آنها مرا به باد کتک گرفتند تا اینکه تسلیم نیت سیاهشان شدم. سپس از من فیلم تهیه کردند و تهدید شدم اگر جایی حرفی بزنم و از آن به بعد به خواستههایشان بیاعتنا باشم با انتشار فیلمها آبرویم را خواهند برد.
دختر جوان گفت: وقتی رهایم کردند میدانستم که راهی جز پناه بردن به پلیس ندارم و نباید به تهدیدهای آنها گوش کنم.
بازداشت شیاطین
کارآگاهان که متأثر شده بودند، خیلی زود با راهنمایی دختر جوان خلوتگاه چهار جوان شیطانصفت را در جاده سوم دولتآباد شناسایی کردند و در نخستین اقدام عملیاتی سیروس 29 ساله را به دام انداختند.
این مرد که میخواست دروغپردازی کند، وقتی دختر جوان را دید و فیلم درون گوشیاش به دست آمد، چارهای جز اعتراف ندید و همان روز سه همدست دیگرش را لو داد.
به این ترتیب، کارآگاهان وحید را که سوار بر خودروی سفیدرنگش بود، در میدان اصلی شهرری دستگیر کردند که وی نیز پذیرفت از لحظه نخست آشنایی با دختر جوان نیت شومی داشته و با چربزبانی وی را فریب داده تا به خلوتگاه دوستانش بکشاند.
با اعترافات وحید و سیروس، تیم پلیسی دو همدست آنان به نامهای مهدی و امیر را نیز در منطقه امینآباد شناسایی کردند و آنان نیز سوار بر خودرو به دام افتادند.
بر اساس این گزارش، همه اعضای باند شیاطین با اقرار به جرم سیاه خود و صدور رأی عدم صلاحیت در اختیار شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفتند تا به زودی محاکمه شوند.