وی
معتقد است در انتخابات ریاست جمهوری 1384، اصلاح طلبان رای بیشتری داشتند
اما به دلیل تعدد کاندیداها نتوانستند پیروز نهایی رقابت باشند. حق شناس
توضیح می دهد: دیکی از دلایل بیرون آمدن احمدی نژآد از صندوق
انتخابات در دور دوم در سال 84، مناقشه میان اصلح طلبان بود، مناقشه ای که هم به خود و هم به
کشور لطمه وارد کرد و ما یکی از تلخ ترین مقاطع تاریخ کشور در 100 سال اخیر را
تجربه کردیم.
عضو ارشد حزب اعتماد درباره آینده هم پیش بینی می کند که احمدی نژاد در انتخابات بعدی ریاست جمهوری (سال 1396)، کاندیدا خواهد اما تایید صلاحیت نمی شود. حق شناس با این حال تاکید می کند که رای احمدی نژاد از اصولگرایان بیشتر است.
او همچنین در این گفتوگو اعلام کرد که مواضع کروبی در سال 88، موضع حزب اعتماد ملی نبود.
در ادامه مشروح این گفتوگو را بخوانید:
مجلس
دهم را میتوان دوران رجعت اصلاح طلبان به پارلمان بعد از حضور گسترده
آنها در مجلس سوم و مجلس ششم دانست، میتوان گفت که مجلس دهم جدی ترین حضور
اصلاح طلبان در عرصه انتخابات مجلس بعد از 12 سال است؛ این رجعت مجدد
اصلاح طلبان را قبول دارید؟
نمیتوانیم این رجعت را تنها به اصلاح طلبان محدود کنیم، بلکه میخواهم آن را رجعت عقلانیت به مجلس توصیف کنم. متاسفانه در چند دوره اخیر در مجلس آنچه که بسیار کم مورد استفاد قرار گرفت، عقلانیت و حرکت در چارچوب منافع ملی و رعایت قواعد نمایندگی بود که مهمترین آن شان نظارتی و شان تقنینی و همینطور تاکید بر تفکیک قوا بود که یکی از اصول مسلم قانون اساسی است، دیدیم که در تمامی این شاخص ها شاهد افت چشمگیری در این قوه اساسی از قوای سه گانه نظام بودیم و به نظر میرسد که اصلاح طلبان در این مقطع، جلودار یک حرکتی هستند که می خواهد عقلانیت و شخصیت و همچنین یک نظم منبعث از حرکت قانونی در چارچوب بستر منافع ملی را به مجلس بازگرداند و در این راه، مسیر را برای جریانهای میانه خردگرا و محافظه کارانی که در این سال ها تحت سیطره جریان های افراط گرا و تندرو قرار داشتند را نیز فراهم کند و فرصت را برای آنها نیز مهیا کند. دوست دارم به جای اینکه این موضوع را در قالب جریانی تفسیر کنم بگویم که اصلاحات به دنبال آن است که بستری را فراهم کند که آن نگرشی را که امام درباره مجلس عنوان فرموند مانند اینکه مجلس در راس امور میدانستند یا عصاره فضائل ملت است را احیا کند؛ باید گفت که تلاش جریان اصلاح طلب برای رسیدن به این ویژگی ها در مجلس آینده است.
من برخلاف تحولات سه دوره اخیر مجلس و اینکه عملا در اختیار اصولگرایان قرار داشت معتقدم که این جریان به دو بخش تقسیم می شود، بخشی که اکثریت این جریان را تشکیل می دهند که ستون های اصلی جبهه های سیاسی کشور بودند و متاسفانه در یک دهه اخیر تحت سیطره یک جریان تندرو و رادیکال و افراط گرا قرار گرفتند که لزوما این جریان تصمیم سازی و تصمیم گیری را در بستر عقلانیت اتخاذ نمی کرد.
مشخصا میبینید که علی رغم اینکه مردم در انتخابات 92 به دلیل برنامههای روحانی در پرونده هسته ای و سیاست خارجی به وی رای دادند و عملا در حالی که نگاه مقابل ایشان از طرف جلیلی نمایندگی می شد روحانی توانست 50 درصد آرا را به خود اختصاص دهد و طرف مقابل تنها هشت درصد از آرا را کسب کند.با وجود پیام به این روشنی اما میبینیم که نمایندگان مردم که باید پیگیر درخواستهای مردم باشند و آنها را تحقق بخشند جریان دلواپسی را تشکیل میدهند و تمام تلاش خود را برای اینکه خواست مردم در انتخابات و برنامههای آقای روحانی که با حمایت رهبر ایران در جریان بود را رد کنند و مجلس را به تقابل با این عقلانیت جلو بردند.
در حوزه های دیگر هم همینطور، در بحث رای اعتماد به وزرای کابینه دولت نیز همین موضوع بار دیگر عیان شد و دیدیم که وزرایی شاخصی که برای تصدی برخی از وزارت خانه های دولت معرفی شده بودند مثل اقای دکتر نجفی رای اعتماد نگرفتند و دیدیم که با اینکه اکثریت نمایندگان به نوعی با این رفتار و تحرکات مخالف هستند اما جریان اقلیت منسجم توانست کار خود را به پیش ببرد و حتی با پرخاش با رئیس مجلس در برخورد با وزیر خارجه و پرخاش با رئیس مجلس نشان دهد که عملا به دنبال تحقق خواست مردم نیست.
پس در این صورت اگر اقای جلیلی رئیس جمهور شده بود و شما نماینده مجلس بودید باید به کل کابینه اقای جلیلی رای مثبت می دادید
قطعا خواست مردم در انتخاب اقای جلیلی در تصمیم گیری من تاثیر داشت ، اول تلاش میکردم که اقای جلیلی رای نیاورد اما وقتی میبینم که همه مردم می آیند و رای می دهند من هم خودم را با این خواست مردم تطبیق می دهم، نه اینکه لزوما کل کابینه مورد تایید من باشد اما بخشی از نگاه خودم را اصلاح می کردم تا دولت ناکارآمد نباشد و بتواند به وعده های خود و خواست مردم عمل کند.
پس شما فکر میکنید مجلس باید با دولت هماهنگ باشد؟
نه من این اعتقاد را ندارم چرا که بخشی از مشکل در این موضوع به اشکالات ساختاری و حزبی در کشور بازمیگردد، طبیعی است که این مشکلات وجود دارد که مردم به یک جریان در مجلس رای میدهند و از سوی دیگر به یک جریان دیگر در دولت رای میدهند و این تقابل جریانات انرژی اصلی را هم در مجلس و هم در دولت می گیرد و به جای هم افزایی موجب کاهش انرژی می شود، باید این نقیصه را حل کنیم. دلیل آن هم نبود پیوست درست میان قانون احزاب کشور و قانون انتخابات است که باید لزوما تغییر کند. درچنین وضعیتی نمایندگان باید این انعطاف را داشته باشند که اگر با دولت قبل همسو بودند و پس از انتخابات میبینند که دوره احمدی نژاد تمام شده است و آقای جلیلی رای نیاورده و این اقای روحانی است که رئیس جمهور شده است باید دیدگاه های کلان خود را تغییر دهند مثلا در موضوع سیاسیت خارجی که برنامه اقای روحانی بود، خواست مردم و مورد حمایت رهبری بود، در چنین شرایطی روشن است که نمایندگان باید از خود انعطاف نشان میدادند و به نظر من اقداماتی که آقای لاریجانی در این زمینه انجام دادند نشان دهنده هوشمندی ایشان بود.
در انتخابات سال 84 دیدیم که اصلاح طلبان 16 میلیون رای آوردند و در مقابل اصولگرایان 13 میلیون رای. در سال 84 فضای عمومی جامعه اصلاح طلب بود و آرایی که به صندوق ریخته شد متعلق به اصلاح طلبان بود.
ولی در دور دوم احمدی نژاد از صندوق بیرون می آید
به نظرم این اتفاق قابل تحلیل است؛ در دور نخست انتخابات میبینیم که اقای احمدی
نژاد در حدود 5 میلیون رای از حدود 30 میلیون رای و یک ششم آراء را در اختیار دارد
و اگر بخواهیم درست تحلیل کنیم یکی از دلایل بیرون آمدن احمدی نژآد از صندوق
انتخابات در دور دوم، مناقشه میان اصلح طلبان بود، مناقشه ای که هم به خود و هم به
کشور لطمه وارد کرد و ما یکی از تلخ ترین مقاطع تاریخ کشور در 100 سال اخیر را
تجربه کردیم.
خب این هم نتیجه رای مردم بود که احمدی نژاد در
سال 84 رئیس جمهور شد
خب الان هم جبهه پایداری همین موضوع را عنوان می کند، می گوید آقای روحانی 51 درصد رای دارد، یک اکثریت شکننده
آقای روحانی اگر یک اکثریت شکننده دارد باید این سوال را مطرح کرد که جبهه پایداری از چه کسی حمایت کرد؟ آقای جلیلی. آقای جلیلی چند میلیون رای داشت؟ 4 میلیون رای، یعنی 8 درصد، 8 درصد در مقابل 50 میلیون رای چقدر است؟
درسته اما جبهه پایداری عنوان می کند که روحانی نظر و رای اکثریت مردم نیست...
چرا هست و رای یک به شش را نمایندگی می کند. این جریان در بهترین وجه هیچ گاه بیشتر از یک ششم رای نداشته است. این جریان در واقع فقط صدای بلندی دارد نه وزنی و این دو متناسب نیست فکر میکند صدای کل مردم ایران است چون فقط صدای بلندی دارد و امکانات تزریق شده ای در اختیار دارد.
اولین نه اما به راهبرد اصلاح طلبان در زمینه اشکالاتی وارد است.
آقای خاتمی نمی توانستند در سال 84 به عنوان رهبر اصلاح طلبان به این مناقشه ورود کنند ؟
ما با دو آقای خاتمی مواجه بودیم، آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور که نمیتوانستند ورود کنند اما به عنوان رهبر اصلاحات شاید می توانستند کمک کنند.
اگر آقای معین در انتخابات 84 شرکت نمی کردند آقای هاشمی در همان دور اول رئیس جمهور می شدند؟
اگر آقای معین در این انتخابات شرکت نمی کردند قطعا نتیحه انتخابات تغییر می کرد.
شما در سال 84 به چه کسی رای دادید؟
من 84 مسئول امور استان های ستاد انتخاباتی آقای کروبی بودم.
دلخوری آقای کروبی از اصلاحات در سال 84 آنقدر زیاد بود که حزب اعتماد ملی را تشکیل داد و به عنوان دبیر کل این حزب انتخاب شدند، دلیل این کار همان دلخوری بود یا اختلافات اساسی تری وجود داشت؟
فقط بحث دلخوری بود و آقای کروبی از جریان اصلاحات پس از انتخابات 84 دلخور شدند؛ در آن مقطع آقای کروبی در سال 76 به عنوان رئیس مجمع روحانیون مبارز نقش جدی در شکل دادن تحولات سال 76 داشتند و عملا اقای خاتمی از درون مجمع روحانیون مبارز وبا فرصتی که فراهم شد وارد رقابت های انتخاباتی می شوند، آن هم با توجه به جایگاه اقای کروبی به دلیل ریاست مجلس و ریاست یکی از احزاب سیاسی؛ شاید آقای کروبی انتظار داشتند در انتخابات سال 84 جریان اصلاح طلب پشت سر وی قرار بگیرند اما این اتفاق رخ نداد و عملا شاهد انشقاق بودیم و در این فضا آقای هاشمی، معین ، کروبی و مهرعلیزاده جداگانه آمدند. خب این اتفاق، اتفاق عقلانی برای جریان اصلاحات نبود و حتی امروز می بینیم عواقب آن هم برای کشور هم هولناک بود و حتی برای اصولگرایان سنتی هم با ظهور پدیده احمدی نژاد تلخ تمام شد.
پدیده احمدی نژاد بیشترین ضربه را به کشور، جریان اصولگرایی و سپس جریان اصلاحات زد. فلذا این اتفاق قابل پیشگیری بود. به همین خاطر آقای کروبی بعد از انتخابات احساس کرد که اگر یک حزب تمام عیار در کنارش بود می توانست موفق شود چرا که تنها چندهزار رای برای رفتن به دور دوم در انتخابات 84 کم داشت، به همین خاطر به وعده خود عمل کرد و حزب و روزنامه تاسیس کرد و حزب فراگیری را تشکیل داد که فقط از آن روحانیون نبود و همه اقشار و همه سرمایه های حاضر در کشور از طیف های متفاوت در آن حضور داشتند.
یکی از اقدامات مهم در کشور در زمینه احزاب پس از اقای بهشتی و ایجاد حزب جمهوری ، تاسیس حزب اعتماد ملی از سوی آقای کروبی بود. آقای کروبی در آن زمان، سمت مهمی داشتند به عنوان مشاور رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اما برای اینکه از این پست سوء استفاده نشود با اخلاق مداری این پست ها را واگذار کردند که بتوانند فعالیت حزبی کنند و یکی از احزاب جدی و طراز نوین را تاسیس کنند.
بله با شما موافقم،معتقدم سبد آرای اقای کروبی ترکیبی بود، برخی از دوستاناصلاح طلب در همان زمان این ایراد را گرفتند و گفتند، ولی معتقدم که بله بخشی از آرا به اون موضوع مربوط بود ولی اون 50 هزار تومن ریشه در نگاه اقتصادی داشت و یک تیم اقتصادی متشکل از اساتید دانشگاه این ایده را مطرح کردند و در مرحله دوم دیدیم که این ایده از طرف اقای احمدی نژاد و هاشمی برداشت شد و به آن پرداخته شد. اما نکته مهم این است که آقای کروبی در 11 استان کشور اول شدند در حالی که آقای احمدی نژاد در 8 استان و هاشمی در 3 استان، آقای مهرعلیزاده در 3 استان و همینطور آقای قالیباف و آقای لاریجای و معین در یک استان، آرایی که نشان می دهدآقای کروبی به لحاظ وزن آرا برتر بودند ، اقای کروبی در اهواز و فارس اول شدند و نمی توان گفت که فقط در لرستان رای آوردند و فقط رای طبقات محروم جامعه را داشتند،چهره های شاخصی به وی رای دادند. به همین خاطر میگوییم که رای به اقای کروبی رایی ترکیبی بود. رای بخش عمده ای از روزناه نگاران، جریان دانشجویی و سینماگران و هنرمندان در سبد ارا اقای کروبی بود.
پس می توانیم بگوییم که جریان اصلاحات در زمینه توسعه سیاسی و نهادینه کردن آن در جامعه چندان هم موفق نبودند که مردم همچنان دغدغه مسائل اقتصادی داشتند؟
قطعا اگر آن هشت سال دوره احمدی نژاد با جریانی از اصلاحات ادامه داشت می توانستیم در این زمینه موفق باشیم، از سوی دیگر تلاش هایی که در این جهت صورت گرفت تغییراتی در پوسته بود و عمیق نبود و دقیق شکل نگرفت.
چقدر بحث تندروی ها را در توسعه سیاسی موثر می دانید؟ چرا که بعد از به قدرت رسیدن اصلاح طلبان شعارهای خیلی تندی داده شد؟
به نظرم اشتباه راهبردی بود که بخشی از جریانات تندرو در اصلاحات به آن ورود کردند و سردمداران آن شعار شدند، کسانی که حتی به آقای خاتمی رای هم ندادند.
دقیقا چه کسانی؟
کسانی که بر اساس آموزه های انقلاب تربیت نشده بودند اما بعدها از شرایطی که به وجود آمد و در انتخابات دوم خرداد که بخشی از آن رای به آقای خاتمی و بخش دیگری از آن رای به رقیب اقای خاتمی بود استفاده کردند. در واقع همه آرا 20 میلیونی رای به توسعه سیاسی نبود.
شخص آقای خاتمی در برخورد با تندروها مقصر نبودند ؟
وقتی فضا آزاد می شود کنترل آن شبیه به یک
انفجار است، سخت تر هم می شود و فکر میکنم عنوانی که رهبر انقلاب در آن زمان به
این موضوع اطلاق کردند بسیار مهم و به جا بود؛ حماسه دوم خرداد یک اتفاق حماسی بود
و وقتی که جامعه درگیر حماسه می شود شاید به اندازه ای غلبه احساس و شور است و
خیلی شاهد حرکت عقلانی نیستیم. جریانی که می تواند همراه آقای هاشمی باشد به نوعی
برای تقابل با آقای هاشمی انرژی بگذارد. می شد دوم خرداد را بهتر مدیریت کرد تا
کشور بتواند به توسعه پایدار و منضبط برسد تا اینکه 8 سال سخت را پیشرو داشته باشد.
در انخابات سال 88 می بینیم که آقای کروبی با دگرگونی شعارها مواجه می شوند و از شعار 50 هزار تومان در ماه به شعار توسعه سیاسی وآزادی زندانیان سیاسی و آزادی مطبوعات می رسند. شاهد بودیم که حتی مهندس موسوی هم تا این اندازه شعار سیاسی نمی دادند و نمادها و شعارهای اصلاح اصلاح طلبی بیشتر از زبان آقای کروبی شنیده می شد.
اتفاقی که در سال 88 رخ داداین بود که انتخابات قطبی شد و در انتخابات قطبی شما نمیتوانید قطب دیگری تعریف کنید، در انتخابات قطبی، قطعا عقلانیت تهدید می شود و فضا به سمت شور و حماسه و احساس می رود و فکر میکنم که در این فضا آقای کروبی برای اینکه بتواند تا اندازه زیادی آرا خود را حفظ کند به سمت شعارهای رادیکال سوق پیدا کردند.
شما که از انشقاق در انتخابات 84 ناراضی هستید، پس چرا آقای کروبی در انتخابات دوقطبی 88 کنار نرفتند؟
معتقدم قطعا در انتخابات 88 اگر به سمتی می رفتیم که اصلاح طلبان با یک کاندیدا وارد می شدند معقول تر بود.
پس چرا آقای کروبی کنار نرفتند؟ علت این کار لجبازی با اصلاحات بود؟
نه اقای کروبی فکر می کردند اگر قرار باشد کسی وارد این فضا بشود خود ایشان هستند و نسبت به دیگران محق تر هستند، آن هم به دلیل انتخابات سال 84 و نوع رفتار آقای کروبی در چند سال اخیر و پایه گذاری حزب و روزنامه؛ فکر میکنم در انتخابات 88 هم رفتار اصلاحات مبتنی بر انصاف نبود و آقای کروبی می توانست نامزد نهایی اصلاحات باشد.
فکر می کنید آقای میرحسین موسی اصلاح طلب بود؟
اقای موسوی وقتی وارد انتخابات 88 شد با یک حداقل هایی از تفکر اصلاح طلبی ورود کرد اما به نظر می رسید که ایشان می خواهند بخشی از آرای اصولگرایان تحت عنوان اصولگرایان ارزشی را نیز از آن خود کنند، کما آنکه شاهد بودیم بخشی از نیروهای ستاد انتخاباتی ایشان نیروهایی بودند که در دوران 8 ساله دفاع مقدس حضور داشتند و از ایشان به عنوان نخست وزیر امام و شخصی که در جنگ نقش فعالی داشتند یاد می کنند، بر همین اساس توانستند بخشی از آرای نیروهای ارزشی را نیز از آن خود کنند اما رفته رفته وقتی رقابت ها قطبی شد این روند بر آرای اقای موسوی نیز تاثیر داشت.
فکر می کنم اقای خاتمی هم چندان از عملکرد اقای کروبی در انتخابات 88 و حضور ایشان در انتخابات راضی نبودند؟
در سال 84 آقای خاتمی رئیس جمهور بودند و شاید بنا نداشتند که به این موضوع ورود کنند ولی شاید در قامت رئیس اصلاحات باید وارد این موضوع می شدند، در 88 هم فکر می کنم آقای خاتمی عملا به انتخابات ورود کردند و شأنی برای حضور مجدد خود داشتند ولی وقتی آقای موسوی اعلام حضور کردند آقای خاتمی هم اقدام هوشنمندانه ای کردند و کنار رفتند.
یکی از نقدهایی که به حزب اعتماد ملی می شود این است که این حزب چهره های سیاسی شناخته شده ای نداشت، شما، آقای منتجب نیا، و آقای کروبی ..
چهره های دیگری هم بودند مثل آقای امینی...
آقای امینی که شناخته شده در سطح جامعه نبودند شما نام بردید از حزب جمهوری اسلامی که چند فرد شاخص سیاسی قدرتمند در آن حضور داشتند، بسیاری می گفتند که اگر آقای کروبی را از حزب اعتماد ملی جدا کنیم این حزب تعطیل خواهد شد...
2 نوع حزب داریم یک سری احزاب که نیروهای تشکیل دهنده آن در یک سطح هستند مثل حزب مشارکت که وقتی شکل گرفت آقای محمدرضا خاتمی فاصله زیادی با آقای میردامادی نداشت و آقای میردامادی با آقای رمضان زاده و آقای رمضان زاده با آقای تاجزاده فاصله چندانی نداشتند و تقریبا 20 نفر افراد هم وزن با یکدیگر حزب تشکیل دادند اما برخی احزاب با بدنه ای جدی تر وارد عرصه سیاسی می شوند مثل حزب مجاهدین انقلاب که آقای نبوی فاصله شناخته شده ای با دیگر اعضا داشتند، در حزب مؤتلفه هم همینطور . حزب اعتماد ملی هم همین طور و شاید در طول زمان این فاصله ها کمتر می شد.
عملکرد آقای کروبی در سال 88 خیلی با نظر شورای مرکزی حزب اعتماد ملی همخوان نبود چرا که شورای مرکزی حزب بر این باور بود به پشتوانه انتخابات 84 و عملکرد موفقیت آمیز آقای کروبی که عملا برنده انتخابات 84 بودند و پس از چهار سال فعالیت حزبی و تشکیل 30 واحد استانی و روزنامهای با تیراژ بالا، اعضای حزب اعتماد ملی میتوانستد به راحتی ستاد آقای کروبی را اداره کند اما شاید آقای کروبی فکر می کرد چون باید برای تشکیل دولت جدید خود را آماده کند باید نیروهای جدیدی را جذب کند. راهبرد شاید نادرستی که از این بابت لطمه هم خورد. چون حضور آقای کرباسچی به عنوان رئیس ستاد انتخاباتی برای آقای کروبی هم موضوع اختلاف در حزب کارگزاران شد؛ چرا که این حزب عملا به سمت آقای موسوی رفت و همچنان نیز کارگزاران از این رخداد به نیکی یاد نمی کند و از سوی دیگر دوستان حزب اعتماد ملی احساس کردند حضور چهره ای مثل کرباسچی توانایی حزب را زیر سوال می برد.
میشود گفت که اگر حلقه اصلی حزب اعتماد ملی باقی می ماند اقای کروبی کمتر وارد حوادث سال 88 می شدند؟
بله، پوشش حزب پوششی بود که می توانست هم در تعیین مسیر به ایشان کمک کند و در عمل هم مدیریت بهتری داشته باشند.
شما و آقای منتجب نیا به همین خاطر کمتر وارد مسائل سال 88 شدید؟
بله موضع آقای کروبی موضع شخصی ایشان بود و نه
موضع حزب اعتماد ملی.
رفتار اصلاح طلبان چطور؟
پس از حوادث سال 88 اصلاح طلبان در آرامش کامل و به دور از فعالیت سیاسی بودند؛ در انتخابات 92 هم اصلاح طلبان باید میان عارف و روحانی یکی را انتخاب می کردند، اصلاح طلبان می روند به سمت نامزدی که عضو مرکزی جامعه روحانیت بود و با این پرچم جلو آمده بود و مردم وی را روحانی راست گرا می شناختند، نگاه اصلاح طلبان به آقای روحانی چگونه است؟
اصلاح طلبان در انتخابات 92 اوج عملکرد هوشمندانه خود را به نمایش گذاشتند و بلوغ سیاسی خود را نشان داد و به جامعه پیام دادند که برای حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی و نجات کشور می توانند از خودشان بگذرد و این پیام را ارائه کردند و از چهره شاخص خود گذشتند تا بتوانند به یک تصمیم عقلانی برسند.
جذابیت آقای روحانی بیشتر از اقای عارف بود؟
نخیر این احساس بود که اگر بتوانند از آقای روحانی حمایت کنند امکان اینکه این اتفاق به نتیجه قطعی برسد بیشتر است.
آقای روحانی نسبت به اقای عارف چه ویژگی داشتند؟
موضوع ویژگی و برتری نیست، یک سازوکار نظرسنجی بود که آقای روحانی چنددرصد بیشتر از آقای عارف رای داشتند. از سوی دیگر اینکه به آقای عارف بگویند کنار برود بیشتر قابل پذیرش بود تا اینکه از آقای روحانی بخواهند کنار برود. آقای عارف هم اخلاق پذیرتر بودند هم از خودگذشتگی آقای خاتمی در نوشتن نامه و هم عقل جمعی اصلاح طلبان در کل کشور را نباید نادیده گرفت که در نتیجه آن، نتیجه انتخابات یک هفته مانده به برگزاری تغییر کند و در حالی که اقای قالیباف با فاصله نسبتا بالایی با اقای روحانی قرار داشتند و حداقل سه برابر جلوتر بودند اما آن اتفاقی که جامعه در انتظارش بود رخ داد و بزرگان اصلاح طلب تصمیم گرفتند؛ از دوشنبه تا جمعه شاهد یک جابه جایی عظیم بودیم و میزان رای 12 درصدی اقای روحانی به بالای 50 درصد رسید.
به اقای عارف این وعده داده شد که اگر کنار بکشند پست معاون اولی یا یک مقام مهم دیگری پیشنهاد خواهد شد؟
نخیر هیچ وعده ای داده نشد و توافقی در این زمینه نشده بود؛ این اشکال به جریان اصلاح طلبی وارد است که در صورت یک توافق و برنامه ریزی باید آقای عارف از رقابت ها کنار بکشد و اگر این توافق صورت می گرفت اصلاحطلبان امروز این احساس را نداشند و اگر با برنامه ریزی این کنار رفتن صورت می گرفت جریان اصلاح طلب امروز این حس را به اقای روحانی نداشتند.
تصمیم احساسی بود؟
نه تصمیم احساسی نبود اما مبتنی بر معادلات سیاست نبود.
این انتظار وجود داشت که آقای روحانی اقدامی کنند؟
طبیعی است که چون تعهدی نبود آقای روحانی هم آزادانه عمل کردند و نگاهشون به چهارسال آینده بود و نه 10 روز پیش.
پس می توان نتیجه گرفت که نگاه آقای روحانی همچنان اصلاح طلبی صرف نیست یعنی هنوز علقه های اصولگرایی در ایشان وجود دارد؟
آقای روحانی هیچگاه نگفت من اصلاح طلب هستم.
اما حرف های آقای روحانی چیز دیگری می گوید
بله در مقطعی باید سخنانی می گفتند، آقای روحانی سیاستمدار هوشمندی هستند و می دانند کشور چه نیازی دارد و در مقطع کنونی باید چگونه عمل کنند و متناسب با نیازمندی ها و خواست ها سعی می کنند جایگاه خود را ثبیت کند.
یعنی ممکن است روزی به اصلاح طلبان پشت کند؟
من فکر می کنم آقای روحانی متناسب با خواست جامعه
عمل می کند.
اینکه می شود سبد رای متزلزل؟
نه من فکر نمی کنم سبد رای متزلزل است من این را هوشمندی بر اساس خرید فرصت می دانم.
برخلاف حزب گرایی نیست؟
رئیس جمهور می گوید من رئیس جمهورم و خواست عموم مردم چیست و برنامه هایی هم دارم، اگر این برنامه ها و خواست مردم در یک مسیر باشد که عمل می شود اما اگر در تقابل باشد می تواند تصمیم بگیرد.
احتمال عبور اصلاح طلبان از آقای روحانی وجود دارد؟
اصلاح طلبان همین طور که در انتخابات از آقای روحانی حمایت کردند و در این چند سال نیز از وی حمایت کردند در مقابل جریان افراط گرایی در انتخابات مجلس هم از برنامه های آقای روحانی حمایت خواهند کرد.
برخی معتقدند که آقای روحانی رئیس جمهور یک دورهای هستند، نظر شما چیست؟
فکر میکنم نوع ماندگاری آقای روحانی به نوع رفتار وی و همکاران وی در دولت است و هیچ رئیس جمهوری هیچگاه برای هشت سال نیامده است، این نوع عملکرد و رفتار رئیس جمهور بود که مسیر آینده را برای وی روشن کرد.
نقد بسیاری در عملکرد اقتصادی آقای روحانی وجود دارد شما هم نقد دارید؟
نه من فکر نمی کنم نقد بسیاری متوجه آقای روحانی باشد اما فکر می کنم که میتوانستند در این زمینه به ویژه انتخاب تیم اقتصادی بهتر عمل کنند. اما می خواهم بگویم که شدت تخریب و فاجعه ای که به ارث بردند به اندازه ای است که در یک دوره چهار ساله قابل جبران نیست؛ بدشانسی در کاهش قیمت نفت را هم باید در نظر بگیرید که در شرایط کنونی موثر بوده است.
شکل مجلس دهم را چگونه می بینید؟
سه قطبی، اصلاح طبان و محافظه کاران میانه رو دو قطب اصلی و اکثریت مجلس، اقلیت طیف رادیکال محافظه کار شامل موتلفه، دوقلوهای رهپویان و ایثارگران و پایداری و جبهه یکتا یعنی وزرای احمدینژاد چیزی در حدود 40 تا 45 نماینده.
این 40 نفر تاثیرگذار خواهند بود؟
بله می توانند تاثیرگذار باشند و قدرتمند. اقلیتی متمایل به دو قطب.
اقای روحانی از این مجلس راضی خواهند بود؟
قطعا این مجلس با مجلس نهم متفاوت خواهد بود.
بسیار متاسف شدم چرا که فکر می کنم وی یکی از باسابقه های مجلس بودند و یکی از چهره های فعال پارلمان با حدود 28 سال سابقه فعالیت که یک سرمایه برای مجلس و جریان اصولگرایی محسوب می شدند. مثل آقای ناطق که سرمایه ای برای عرصه سیاسی کشور هستند؛ نبودن این چهره ها ضایعه ای برای کشور است.
آقای باهنر که گفتند تلاش می کنیم مجلس دهم دست اصلاح طلبان نیفتد...
طبیعتا ایشون آرزوهای خود را میگویند و ما نباید گله مند شویم.
فکر می کنید ضعیف ترین مجلس در تاریخ ایران کدام مجلس بود؟
مجلس نهم، یکی از ضعیف ترین مجالس تاریخ بود.
در همین مجلس چند نماینده اصلاح طلب هم بودند که بسیار منفعل عمل می کردند ... آقای مطهری بسیار اصلاح طلب تر از آنها عمل می کردند...
من نمره ای که به آقای مطهری می دهم بسیار بالاتر از نمره ای است که به نمایندگان اصلاح طلبان می دهم.
کدام مجلس قوی ترین مجلس بود؟
مجلس اول چرا که تمام احزاب سیاسی کشور در آن حضور داشند ومعتقدم مجلس باید نمادی از تمامی احزاب کشور باشد.
چرا مجلس ششم را انتخاب نکردید؟
نگاه من حزبی نیست، اگر مجلسی با اکثریت اصلاحات باشد لزوما مجلس خوبی نیست و مجلس باید نمادی از تمامی تفکرات باشد.
نمره شما به مجلس ششم چند است؟
معتقدم مجلس ششم بسیار بهتر می توانست عمل کند، این مجلس از لحاظ افکار و ایده ها به شدت آرمانگرا بود اما به نظر من در انتخاب تاکتیک ها خوب عمل نکردند، تک تک نماینده ها خوب بودند اما ترکیب مجلس ششم خوب راهبری نشد.
مجلس هفتم حاصل عملکرد مجلس ششم بود؟
نه حاصل اشتباهات دو طرف بود هم مجلس ششم و هم نهاد نظارتی.
اگر شما به عنوان نماینده مجلس انتخاب شوید و به شما پیام برسد که جریان اکثریت طیف مقابل می خواهد به آقای لاریجانی رای دهد شما ترجیح می دهید آقای عارف در این انتخابات شرکت کند یا نه؟
قطعا باید شرکت کنند.
خب فردای آن روز کیهان تیتر میزند نماینده اصلاح طلبان شکست خورد.
ایرادی نداره تیتر بزند.
هزینه دارد برای اصلاح طلبان.
نه هیچ هزینه ای ندارد.
تقسیم بندی چهره های شاخص برای ریاست مجلس بر اساس طیف های مورد پیش بینی شما در مجلس آینده چگونه است؟
آقای عارف نامزد مورد نظر اصلاح طلبان، آقای لاریجانی چهره مورد میانه روهای اصولگرایان و آقای حداد عادل نامزد مورد نظر اقلیت تندرو در مجلس.
پس اگر آقای لاریجانی و عارف نامزد شوند آن اقلیت رادیکال ترجیحش به آقای لاریجانی است تا عارف؟
آنها بر اساس پیام هایی که دریافت می کنند عمل می کنند.
اما این اقلیت رادیکال هیچگاه نمی پذیرند آقای عارف رئیس مجلس شوند
نه کسانی که من می شناسم آقای عارف را به آقای لاریجانی ترجیح می دهند و خودشان تصمیم گیر نیستند.
پس امیدوارم آقای عارف در این شرایط برای ریاست مجلس شرکت نکنند..
چرا؟
چون هزینه های بالایی برای جریان اصلاحات دارد، غیر از آقای عارف گزینه دیگری نیز وجود دارد؟
نه فکر می کنم در شرایط کنونی فقط آقای عارف چهره شاخصی برای حضور در این عرصه است.
آیا دولت روحانی دولت 4 ساله خواهد بود؟
اگر روند خود را اصلاح کند نه ولی در غیر اینصورت چرا. خیلی ها می خواهند دولت روحانی تک دوره ای باشد. طیف احمدی نژاد و پایداری ها
فکر می کنید رقیب اقای روحانی در انتخابات 96 ، آقای احمدی نژاد باشد؟
احمدی نژاد قطعا سال 96 می آید
تایید می شود؟
نه تایید نمی شود.
اگر تایید شود پیروز می شود؟
نمیدانم ولی کف رای را دارد ولی پیروز نمی شود و نظام سیاسی ریسک نمی کند و اورا تایید صلاحیت نمی کند
- رای اصولگرایان بیشتر است یا احمدی نژاد؟
احمدی نژاد. احمدی نژاد رای حزبی ندارد برخلاف آرا اصولگرایان. وزن آرا احمدی نژاد بیشتر از اصولگرایان است چرا که رای احمدی نژاد رای توده است.
- پس آقای روحانی نتوانسته رای توده ها را تغییر دهد؟
تودهها با معادلات سیاسی رای نمیدهند آنها همچنان به یاد دارند که احمدی نژاد به آنها یارانه داد سیب زمینی داد گرچه این یارانه ها پدر اقتصاد کشور را درآورد اما از نظر توده ها این موضوع به چشم می آید و برخی رفتارهای پوپولیستی آقای احمدی نژاد بود که باعث شده است ایشان همچنان رای کف جامعه را داشته باشند. در همه جای دنیا شاهد این رفتارها هستیم مثل پوتین در روسیه.
- پس رفتارهای پوپولیسیتی آقای روحانی را قبول دارید؟ مثل سفرهای استانی؟