شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۹
آیت‌الله مقتدایی:

افرادی که از فتنه ۸۸ حمایت کردند صلاحیت عضویت درخبرگان را ندارند/ اگر مجلس خبرگان «مجلس جوانان» بشود، مورد اعتماد مردم نخواهد بود

عضو مجلس خبرگان رهبری گفت: بی‌تردید افرادی که در فتنه ۸۸ نقش داشتند یا از آن حمایت می‌کردند، به هیچ وجه صلاحیت عضویت درخبرگان را ندارند و شورای نگهبان باید متوجه اینها باشدکه بحمدالله هست.
کد خبر : ۲۸۳۹۰۲
صراط: آیت‌الله حاج شیخ مرتضی مقتدایی از اعضای برجسته جامعه مدرسین قم و نماینده سه دوره اخیر مجلس خبرگان رهبری به شمار می‌رود. ایشان شاهد بسیاری از وقایع و مباحث جاری در این مجلس در ادوار اخیر بوده که قطعاً بیان آنها، مجموعه‌ای جذاب و خواندنی از خاطرات را شکل خواهد داد. با ایشان در باب علل و پیامدهای ورود زودهنگام اصلاح‌طلبان به رقابت‌های مجلس خبرگان به گفت‌وگو نشسته‌ایم که ماحصل آن را پیش روی دارید.

همانگونه که قاعدتاً مستحضر هستید، جریان موسوم به اصلاح‌طلب و به ویژه طیف‌هایی از آن که با فتنه‌گران سال 88پیوندی نمایان داشته‌اند، سرخورده از نتایج رفتارهای خویش در آن دوره، به فعالیت زودهنگامِ انتخاباتی در مورد انتخابات مجلس خبرگان رهبری روی آورده‌اند. از دیدگاه حضرتعالی، چرا این طیف دست‌اندازی به جایگاهی چون مجلس خبرگان را برگزیده‌اند؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم. همه می‌دانیم که مجلس خبرگان رهبری بالاترین نهاد، در میان نهادهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است. هم از نظر کیفیت، هم از نظر هدف و وظیفه آن. اما از نظر کیفیت، مجلسی است که مرکب از نزدیک به 80 نفر مجتهد است، به همین دلیل می‌توان گفت ما مشابه چنین نهادی را در کشور نداریم. شرط اول عضویت در مجلس خبرگان، اجتهاد است. کسانی که در این مجلس عضو و طبعاً مجتهد هم هستند، قطعاً در اجتماع از جایگاه و برازندگی خاصی برخوردارند، بنابراین از نظر کیفیت، مجلس یگانه و ممتازی است. از نظر هدف و وظیفه‌ای که به عهده این مجلس است نیز رسالتی خطیر دارند و آن تعیین رهبر نظام ونظارت بر ایشان است. این مجلس از بین علما، فقها و مجتهدینی که در کشور هستند، با بررسی‌ها و تحقیقاتی که انجام می‌دهد، احراز می‌کند که چه کسی واجد شرایطی است که در قانون اساسی برای رهبری تعیین شده است و کدام یک از این مجتهدین و بزرگان، دارای این خصوصیات هستند. آنها باید رهبری را تعیین کنند که هم از نظر علمی یک مجتهد مسلم و دارای قدرت افتا و هم از نظر تقوا در سطح بالا و حتی ممتازی قرار داشته باشد، از مدیریت، تدبیر و شجاعت نیز رتبه بالایی را احراز کرده باشد. اعضای این مجلس، مأمور به یافتن مصداق این صفات و نهایتاً آنها هستند که از بین فقها و مجتهدین، رهبر را تعیین می‌کنند، بنابراین این مجلس دو ویژگی دارد؛ یکی اینکه نزدیک به 80 نفر مجتهد عضو آن هستند و دیگر اینکه وظیفه‌شان تعیین رهبر برای نظام است. این جایگاه‌، جایگاه بسیار رفیعی است و قهراً عده‌ای به دنبال قبضه کردن این مجلس هستند تا آن را در اختیار خود بگیرند.


از دیدگاه حضرتعالی، این عده از چه راه‌هایی درصددند تا به مجلس خبرگان رهبری راه پیدا کنند؟پاسخ شما به این پرسش نشان می‌دهد که دیده بانان این مجلس، تاچه حد راه‌های نفوذ این عده را شناخته‌اند؟

 این عده به طرق مختلفی فعالیت می‌کنند. یکی از ابعاد فعالیت‌هایشان این است که گروهی را تعیین می‌کنند که به حوزه بیایند و جداً درس بخوانند تا بتوانند در امتحاناتی که شورای نگهبان می‌گیرد تا اجتهاد کاندیدا‌ها رااحراز کند، از عهده آن برآیند و موفق شوند، البته آنها در این باره سعی می‌کنند تا کسانی را انتخاب کنند که ظاهراً سابقه سوئی نداشته باشند و از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. این یکی از راه‌های نفوذ است، یعنی عده‌ای از همفکران خود را به این شکل به حوزه بفرستند تا بعد بیایند و کاندیدا شوند، البته برایشان تبلیغ هم بشود و در استان‌ها و شهرستان‌ها رأی بیاورند و عضو خبرگان شوند و مجلس خبرگان را در قبضه خودشان بگیرند. هدف غایی این روند هم این است که در موقعی که می‌خواهند رهبر را انتخاب کنند، رهبری انتخاب شود که همفکر و همراه آنها باشد!جالب اینجاست که اینها از یک طرف تلاش می‌کنند افراد ِخودشان را به مجلس خبرگان وارد کنند و از سوی دیگر، افراد صالح و باتقوایی را که در بین مردم محبوبیت دارند و برای خدا کار می‌کنند و تحت تأثیر این‌گونه انحرافات قرار نمی‌گیرند، تخریب می‌کنند تا رأی نیاورند و از میدان بیرون بروند و به اصطلاح، آنها را «ترور شخصیت» می‌کنند.

علاوه برهمه اینها و از طرف دیگر، به شورای نگهبان هم اتهام می‌زنند که اینها در انتخابات بی‌طرف نیستند و افراد خاصی را به مردم تحمیل می‌کنند و در مجموع شورای نگهبان را در کیفیت قبول یا رد افراد، متهم می‌کنند. اگر شورا کسی را قبول کند، می‌گویند همفکرها و هم‌حزبی‌های خودشان را قبول کرده‌اند و اگر قبول نکند، به نحو دیگری همان تهمت را تکرار می‌کنند. به هرحال قرائن نشان می‌دهد به فرمایش شما، تلاش زودهنگامی را آغاز کرده‌اند تا فضایی را ایجاد و بتوانند خبرگان را قبضه کنند. حتی بنده شنیدم بعضی‌ از آنان گفته‌اند: «اگر بتوانیم در خبرگان اقلیتی را هم تشکیل بدهیم، برای ما کافی است! و بعداً تلاش خواهیم کرد دیگران را با خود همراه کنیم و پس از آن اکثریت را به دست آوریم!» ولی به نظر من، بحمدالله این طرح‌ها لو رفته است، هم شورای نگهبان مواظب است و هم مردمی که در طول این 37 سال، با تمام دشواری‌ها پای حفظ اصالت نظام اسلامی ایستاده‌اند، در انتخابات دقت خواهند کرد تا کسی را انتخاب کنند که بشناسند و به دیانت، طرز فکر و عمل او اعتماد داشته باشند.

 
شعاری که این طیف برای حضور در انتخابات انتخاب کرده‌اند، «خبرگان جوان» است. سؤال اینجاست که این عده از «پیران» مجلس خبرگان چه بیمی دارند که سراغ «جوان‌ها» رفته‌اند؟ در ثانی، آیا جوانانی که این طیف به دنبالشان رفته‌اند، واقعاً در حوزه وجهه‌ای دارند که مورد توجه مردم قرار بگیرند یا نه؟

نمایندگانی که وظیفه‌ آنها انتخاب رهبر است، باید مورد اعتماد و امین مردم باشند که مثلاً اگر رویدادی مثل انتخاب رهبر معظم انقلاب ضرورت پیدا کند، به همان ترتیبی عمل کنند که در14 خردادماه 1368عمل شد. آنها باید بتوانند باز هم این هنر را از خود نشان بدهند. همه شاهد بودند که در آن مقطع، مجلس خبرگان چگونه توانست شخصیت بزرگواری را به رهبری انتخاب کند که وقتی نام ایشان اعلام شد، بلافاصله در کل کشور مورد قبول قرار گرفت و همه از مراجع گرفته تا سایر اقشار، روی آن صحه گذاشتند. این نیست جز اینکه اعضای خبرگان افراد مورد اعتمادی بودند، مردم آنها را سال‌ها در مناطق خود می‌دیدند و با آنها رفت و آمد داشتند و دیانت، تقوا و علم آنها را می‌شناختند و نظراتشان را قبول داشتند، به همین دلیل همین که گفتند ما به این نتیجه رسیدیم که این بزرگوار شایستگی رهبری دارد و ما به ایشان رأی داده‌ایم، کار تمام شد و همه پذیرفتند. باید چنین افرادی در مجلس خبرگان حضور داشته باشند و این حاصل نمی‌شود مگر اینکه انتخاب‌کنندگان نوعی شیخوخیت و سابقه طولانی دینی و اجتماعی داشته باشند. مسلماً مردم از جوان‌هایی که تازه به عرصه آمده‌اند، شناختی ندارند و مانند گذشته نمی‌توانند به آنها اعتماد کنند، چون رفت و آمدی با آنها نکرده‌اند تا آنها را بشناسند، لذا اگر مجلس خبرگان «مجلس جوانان» شد، دیگر مورد اعتماد مردم نیست و قول آن، قولی نیست که توسط همه پذیرفته شود، حتی می‌توان گفت این یک انحراف است، یعنی می‌تواند موجب کنار زدن افرادی شود که در انقلاب سابقه طولانی دارند و اصول و ارزش‌های آن را به درستی می‌شناسند.

پس در اینجا باز هم، سخن از شناخت دقیق از اصول و ارزش‌های انقلاب است، منتها چون این امر عمدتاً در پیران و شاهدان انقلاب متعین شده، بنابر این سخن گفتن از خبرگان جوان، بلاوجه به نظر می‌رسد. اینطور نیست؟

بنده فراتر از این را عرض می‌کنم. بعضی از بزرگان نقل می‌کنند که این مجلس، «مجلس شیخوخیت» است، یعنی باید زعما و بزرگان قوم در آنجا بنشینند و انجام وظیفه کنند، یعنی حتی اگر فردی را با ویلچر هم به جلسات این مجلس می‌آورند، یقیناً آدمی است که نه تنها در منطقه‌ای که او را انتخاب کرده‌اند نفوذ دارد بلکه همه کشور او را می‌شناسند و در همه عرصه‌های انقلاب از آغاز تاکنون او را دیده‌اند. مثلاً مرحوم آیت‌الله خزعلی(رضوان الله علیه) را در اجلاس آخر با ویلچر آوردند. بعد هم در جلسات مشورتی، سخن از این بود که آیا ایشان در این دوره کاندیدا باشندیا خیر؟اغلب دوستان به این نتیجه رسیدند که کهولت یا وضعیت جسمانی، تازمانی که مانع از انجام وظیفه نمایندگی نشود، مانع از احراز این سمت نخواهد بود. همه شاهد بودند که در همین اجلاس آخر، با اینکه حال این بزرگوار مساعد نبود، ایشان وقت گرفتند و از روی همان ویلچر صحبت قانع‌کننده‌ای کردند که همه اعضای خبرگان پسندیدند.


منظور این است که طبعاً نماینده با ذهنش کار می‌کند، با بدنش که کار نمی‌کند...

همین‌طور است، بنابراین اگر کسی پیرمردی است که ضعیف و بیمار هم هست، اما در این مجلس به درد می‌خورد، چون هم نظرش متقن و صائب است و هم در بین مردم نفوذ دارد و وقتی که می‌گوید من تشخیص داده‌ام این آقا صلاحیت رهبری دارد، همه می‌پذیرند، چه بهتر که در این مجلس حضور داشته باشد، لذا مجلس خبرگان، مجلس شیخوخیت است و باید بزرگان و افراد امین جامعه در آن باشند، البته اگر برای اداره جلسه و مسائل جانبی، حضور جوانان هم لازم باشد، مشکلی در این‌باره نیست و الان هم حضور دارند، ولی اگر قرار باشد مجلس، مجلس جوانان باشد، این یک خط انحرافی است و باید مردم در برابر آن هوشیار باشند.


در این دوره از انتخابات خبرگان، داستان دیگری هم وجود دارد که بامزه به نظر می‌رسد. کسانیکه در فتنه اسرائیلی ـ امریکایی 88 شرکت داشتند، از یک طرف با کسانی همصدا شدند که می‌خواستند «جمهوری ایرانی»برقرار کنند و از سوی دیگر، الان می‌خواهند بیایند و در مهم‌ترین نهاد نظام بنشینند! این دو چگونه با هم جمع می‌شود؟ از یک طرف افرادی با براندازان و مخالفان اصل نظام همپیمان باشند و از طرفی دیگر بیایند و برای یک جامعه انقلابی، ولی‌فقیه تعیین کنند. چرا این تضاد را در رفتار بعضی از سیاسیون می‌بینیم؟

مسلماً این هم یک فکر انحرافی است که شورای نگهبان باید جداً آن را لحاظ و درباره آن دقت کافی را اعمال کند. بی‌تردید افرادی که در فتنه 88 نقش داشتند یا از آن حمایت می‌کردند، به هیچ وجه صلاحیت عضویت در خبرگان را ندارند و شورای نگهبان باید متوجه اینها باشد که بحمدالله هست. این مسئله‌ای بدیهی است و ان‌شاءالله چندان هم نیاز به تذکر ندارد.


برنامه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای انتخابات پیش روی مجلس خبرگان، هم از جنبه ورود به رقابت‌های انتخاباتی و هم برای ارائه ملاک‌های انتخاب اصلح چیست؟دراین باره چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟

مقدمتاً عرض کنم که جامعه مدرسین در انتخابات مجلس شورای اسلامی دخالت نمی‌کند، حتی حضرت امام(ره) هم یک بار، جامعه مدرسین را از تعیین مصداق برای مجلس شورای اسلامی نهی فرمودند، البته تشویق مردم به شرکت در انتخابات و انتخاب اصلح و بیان ملاک‌های تشخیص اصلح برای جامعه، توسط جامعه مدرسین اشکال ندارد، ولی در تعیین مصداق دخالت نمی‌کنند، اما برای مجلس خبرگان رهبری، حضرت امام(ره) به جامعه مدرسین تعیین تکلیف کردند که: «این کار شماست! شما باید افرادی را شناسایی و به مردم معرفی کنید.»


 مردم باید بشناسند چه کسانی صلاحیت دارند. طبعاً خود مردم که نمی‌توانند فقیه و مجتهد را تشخیص بدهند، بنابراین باید با کمک اهل خبره‌ای که مجتهد هستند یا ارائه طریق ِ نهادهایی مانند جامعه مدرسین این کار را انجام دهند، به همین دلیل هم بود که جامعه مدرسین در ادوار قبل هم لیست تهیه کرد و در هر استانی، تعدادی از افراد واجد شرایط را معرفی کردند که: ما این افراد را در این منطقه صاحب صلاحیت می‌دانیم. خوشبختانه در کل کشور و در تمام استان‌ها و شهرستان‌ها، لیست جامعه مدرسین رأی آورد، چون مردم این نهاد انقلابی و سوابق و لواحق آن را به خوبی می‌شناسند.

فقهای حاضر در این جامعه، مورد اعتماد آنها هستند و مردم این جمع را حامی نظام جمهوری اسلامی و افرادی می‌دانند که در تشکیل و استمرار نظام نقش بسزا و قابل توجهی داشتند، لذا جامعه مدرسین معرفی مصادیق را وظیفه خود می‌داند و تا حالا هم در این‌باره جلسات متعددی داشته ‌است. این جلسات در همه استان‌ها و شهرستان‌ها تشکیل می‌شوند و افرادِ عضو جامعه مدرسین در آن شهرستان، سوابق کاندیدا‌ها را بررسی می‌کنند، اگر لازم باشد که افراد دیگری را اضافه کنند، هویت و سوابق آن را هم مورد مطالعه قرار می‌دهند. ما امیدواریم در آستانه این دوره از انتخابات هم مثل ادوار قبل، جامعه مدرسین لیستی را برای ارائه طریق به مردم تهیه کند، البته رأی دادن به این لیست الزامی نیست بلکه جامعه مدرسین اعلام می‌کند ما اینها را می‌شناسیم و تأیید می‌کنیم. مردم مخیرند. می‌توانند به آنها رأی دهند یا خودشان افراد دیگری را انتخاب کنند.

جنابعالی از چهره‌های شاخص مجلس خبرگان هستید. از سوی دیگر مسئولیت‌های متعددی را هم در نظام جمهوری اسلامی داشته‌اید. آیا از مجلس خبرگان، مخصوصاً دوره اخیر خاطره شاخصی دارید؟ مثلاً خاطره‌ای که به وقایع مهم این دوره مربوط و بازتاب آن در خبرگان و تصمیماتی که این مجلس گرفته، آشکار شده باشد؟

موارد متعددی پیش آمده که در‌باره آنها، مجلس خبرگان رهبری موضع‌گیری‌های قاطعی داشته است. به نظر می‌آید مهم‌ترین آنها که بی‌طرفی و واقع‌بینی اعضای خبرگان را نشان می‌دهد، تعیین رئیس خبرگان در دو نوبت اخیر است. در جلسه‌ای که برای تعیین ریاست خبرگان تشکیل شد، شاید از قبل سفارش‌ها، تدبیرها و حتی توطئه‌هایی شده بود که به فلانی رأی داده شود و به فلانی رأی داده نشود! صلاح است چه کسی رئیس شود، صلاح است چه کسی رئیس نشود و...


یعنی در پشت صحنه خیلی فعال بودند؟

بله، فعال بودند. آن‌طور که اطلاع داشتیم پشت صحنه فعالیت‌هایی می‌شد ولی در آن جلسه با کمال متانت و وزانت بدون اینکه سر سوزنی آن توطئه‌ها تأثیرگذار باشد، رأی‌گیری شد و شخصیتی مثل حضرت آیت‌الله یزدی که سوابقشان قبل و بعد از انقلاب و در حوزه علمیه قم و جامعه مدرسین روشن است، انتخاب شدند. بسیار بی‌سر و صدا، راحت و آسوده این کار انجام شد که نشانه روش واقع‌بینانه و بی‌هوایی اعضای خبرگان و برخورداری آنها از نظر الهی است که نشان می‌دهد به پشتوانه الهی و نه از روی هوا و هوس کار می‌کنند.


توصیه جنابعالی به مردم، چه در مورد اصل حضور در این انتخابات و چه در‌باره ملاک‌های رأی دادن چیست؟ در این‌باره رعایت چه ملاک‌ها و اصولی مهم و تعیین‌کننده هستند و حتماً باید از سوی مردم لحاظ شوند و مورد توجه قرار گیرند؟

بنده به عنوان یکی از اعضای مجلس خبرگان که سه دوره در آن عضو بودم و در هر دوره هم، حداقل در دو کمیسیون مهم حضور فعال داشته‌ام، توصیه‌ام به مردم عزیز و شریف‌مان این است که به این انتخابات اهمیت بدهند. این‌طور نباشد که بگویند: اگر ما هم نرویم، بقیه رأی می‌دهند! این انتخابات، فرآیندی است که طی آن، افرادی را به مجلس می‌فرستند که می‌خواهند در وقت مقتضی رهبر نظام را تعیین کنند. هر یک از این افراد که با پشتوانه عظیم‌تر و مردمی بیشتری حضور داشته باشد، در آنجا احساس تکلیف بالاتری می‌کند تا بتواند با قدرت و دقت بیشتری رهبر را تعیین کند. ‌بنابراین هر چه رأی این آقایان بیشتر باشد، پشتوانه‌شان قوی‌تر و دلگرمی آنها بیشتر می‌شود و بهتر می‌توانند به هدف نائل شوند، لذا حضور بسیار گسترده لازم است. مردم برای خودشان، این را یک وظیفه الهی بدانند. مجلس خبرگان رهبری - همان‌طور که اشاره کردم- بالاترین نهاد در نظام است. این عده نمایندگان مردم هستند و نهایتاً آنها به یک اعتبار، باید خودشان از طریق نمایندگانشان رهبر را تعیین کنند.


تعیین رهبر به عهده تک تک افراد مردم است، منتها چون همه مردم نمی‌توانند اجتهاد را در رهبر تشخیص بدهند، نمایندگانی را برمی‌گزینند تا آنها اصلح را برای رهبری انتخاب کنند، بنابراین و به یک اعتبار، رهبر منتخب آحاد مردم است و مردم باید توجه کنند که خودشان با یک واسطه دارند رهبر را انتخاب می‌کنند، بنابراین اگر هر کدامشان پای صندوق بیایند و با اعتماد و شناختی که از کاندیداها دارند و مطمئن هستند آن نماینده در مواقع لزوم، کسی را که او می‌خواهد تعیین می‌کند و فرد مورد نظر او را برای رهبری برمی‌گزیند، باید این گونه افراد را شناسایی کنند. اگر خودشان می‌شناسند، به افرادی که اعتماد دارند رأی بدهند و اگر هم نمی‌شناسند و مثلاً به جامعه مدرسین اعتماد دارند - که یک عده از مدرسین متقی و صرفاً حامی نظام جمهوری اسلامی هستند- به کسانی که آنها معرفی کرده‌اند رأی بدهند. پس هم حضور گسترده لازم است و هم شناخت افرادی که انتخاب می‌کنند. ان‌شاء‌الله خداوند به همه ما کمک کند که بتوانیم این آزمون الهی و مردمی را با موفقیت و کسب رضایت خداوند و حضرت ولی‌الله الاعظم(ارواحنا فداه)به نتیجه برسانیم. والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته.


منبع: روزنامه جوان