قهوه خانه حاج علی درویش بیش از ۹۰ سال می شود که از میهمانانش با چای منحصر به فردش پذیرایی می کند البته این قهوه خانه از همان روز اول به این اندازه نبود و در زمان شکل گیری اش مانند قهوه های قدیم جای نشستن هم داشت؛ اما ۴۵ سالی است که به همین شکل یک و نیم متر مربعی در آمده باقی مانده است.
کوچک بودن قهوه خانه و سابقه بالای آن ما را برآن داشت تا یک روز راهی بازار بزرگ تهران شده و از نزدیک با صاحب این قهوه خانه عجیب و غریب روبرو شویم.
یک وجب قهوه خانه
برای پیدا کردن آدرس قهوه خانه حاج علی درویش آنقدرها هم نیاز به داشتن آدرس و گشتن زیاد در بین دالان های بازار نبود.
از همان اولین نفر که سراغ قهوه خانه را گرفتیم به ما نشانی اش را داد و گفت یک راهروی باریک است و باید حواسمان جمع باشد از آن رد نشویم. به دم راهرویی که چند قدم جلوتر قهوه خانه قرار داشت رسیدیم و در کمال تعجب دیدیم که این قهوه خانه یک مربع خیلی کوچک بود با یک گاز خیلی کوچک که روی آن چند قوری گذاشته بودند و بعلاوه یک ظرف شویی و چند قفسه ای که تا سقف پر بود از عکس، چای، یک رادیوی قدیمی کوچک و استکان و نعلبکی های قدیمی. جلوی این مریع کوچک هم یک میز شیشه ای قرار داشت که داخل آن انوع چای، نبات، قند و... گذاشته بودند.
در بین تمام این وسایل مردی حدودا ۶۰ ساله نیز ایستاده بود و با دستکش، کلاه و جلیقه سنتی که به تن داشت نشان می داد که صاحب این یک وجب قهوه خانه است. در همان حین نیز یک خانم به همراه آقایی در حال نوشیدن چای بودن و خانم بر روی تنها صندلی پلاستیکی که در آنجا بود نشسته و چای اش را با لذت می خورد. بعد از آنکه خودمان را معرفی کردیم صاحب قهوه خانه به سرعت در یک استکان کمر باریک چای ریخت تا از همان ابتدا ما را اسیر چای دبش اش کند. در همان چند دقیقه حضورمان در قهوه خانه کوچکش آنقدر مشتری داشت که همان همیشگی را می خواستند مجبور شدیم تا پایان صحبت هایمان بیشتر از وقت معمول در کنار حاج کاظم مبهوتیان بمانیم.
قهوه خانه ای از پدر به پسر
کسی که در همان دقیقه اول پذیرایمان شد خودش را کاظم مبهوتیان، پسر حاج علی مبهوتیان که معروف به حاج علی درویش بود معرفی کرد و حکایت قهوه خانه را از زمانی آغاز کرد که پدرش این مغازه را خرید: «این قهوه خانه در سال ۱۲۹۷ هجری شمسی توسط حاج محمدحسن شمشیری تاسیس شد. بعد از آن بود که پدرم این قهوه خانه را با یک واسطه در سال ۱۳۴۰ از حاج شمشیری خرید. تا ۷ سال پیش هم خودش این قهوه خانه را می گرداند تا اینکه بنده خدا زمین خورد و کمرش شکست و دیگر نتوانست بیاید و بعد از آنکه دیدم دیگر در توانش نیست این قهوه خانه را بگرداند شخصا این کار را برعهده گرفتم.»
علت کوچک بودن قهوه خانه
تا خودتان نبینید باور نمی کنید که این قهوه خانه نهایت یک و متر و نیم مربع وسعت داشته باشد به طوری که داخل آن بشوید سخت می توانید یک قدم کامل بردارید.
حاج کاظم درباره کوچک بودن قهوه خانه شان می گوید: «این قهوه خانه از همان اول این متراژ نبود. پدرم بخشی از زمین آن را فروخت و تنها همین اندازه از آن از ۴۵ سال پیش تا امروز باقی مانده است. از همان روز هم کوچک شدن قهوه خانه تاثیری در کاسته شدن مشتری ها نداشت. حتی می توانم بگویم مشتری هایمان بیشتر شد که کمتر نشدند.»
او از زمان هایی می گوید که رسم چای خوردن در بازار با امروز فرق داشت: «در گذشته رسم بود که چای را به در مغازه ها می بردند و چای توزیع می شد. تا قبل از انقلاب هم به همین شکل بود؛ اما بعد از آن به مرور زمان بازاری ها خودشان چای در مغازه هایشان درست کردند و دیگر چنین فرهنگی وجود ندارد. چنین اتفاقی به طور کلی رونق قهوه خانه های بازار را انداخت ولی اکنون از تعداد مشتری ها رضایت داریم.»
رمز موفقیت؛ طعم خاص و متفاوت چای
صاحب کوچک ترین قهوه خانه ایران یکی از مهمترین علت های داشتن مشتری زیاد را به دلیل نوع طبخ چای شان می داند که با همه جا فرق می کند: «در حال حاضر مشتری هایی که داریم بیشتر به دلیل طعم متفاوت چای مان می آیند. چون نوع طبخ آن فرق می کند. من برای درست کردن چایِ خوب تحقیق های زیادی کردم. حتی به ترکیه رفتم تا ببینم می گویند چای آنجا خوب است چطور درست می کنند؟ اما متوجه شدم خودمان، چای بهتر درست می کنیم. اروپایی ها چای را کیسه ای مصرف می کنند، در انگلستان چای را در قوری می ریزند و یک حوله روی آن می اندازند. کشورهای حاشیه خلیج فارس چای را می جوشانند؛ اما در ایران دم می کنیم و برای همین چای بهتری از آب در می آید. در چنین شرایطی من از پدرم یاد گرفتم چای را طوری دم کنم که طعم خاصی می گیرد. هر کس به اینجا می آید و چای من را می خورد متوجه تفاوت آن می شود. توریست ها هم به این دلیل که چای دمی نخورده اند چای به سبک ایرانی را خیلی دوست دارند و طرفدارش هستند. من دفتری دارم که توریست ها به اینجا می آیند می گویم نظرشان را درباره ایران و طعم چای هایم بگویند. شاید برایتان جالب باشد که بگویم این چای که در بازار درست می کنم طعمش با چای که درخانه درست می کنم فرق می کند و در اینجا طعم چای هایم خیلی بهتر است. همیشه سعی کرده ام اما نمی دانم چرا به خوبی طعم بازار نمی شود.»
چای برای بعضی ها ۱۰۰ تومان
نکته جالبی که حتما توجه شما را به خود جلب خواهد کرد لیست قیمت چای هایش است که با همه جا متفاوت است. او در لیست قیمت ها نوشته است: «مشتری گرامی چای برای شما ۲هزار تومان، برای بعضی ها ۱۵۰۰ تومان، برای بعضی ها هزار تومان، برای بعضی ها ۵۰۰ تومان، برای بعضی ها ۲۰۰ تومان، برای بعضی ها ۱۰۰ تومان. کیفیت ربطی با توان مالی افراد ندارد. کیفیت و اندازه چای یکسان است.» از او درباره این سبک متفاوت لیست قیمت ها سوال می کنیم می گوید: «منویی که در اینجا می بیند از ۲ هزار تومان شروع و به ۱۰۰ تومان ختم می شود. من مشتری هایی دارم که چای ام را با همان کیفیت ۲هزار تومان اما به مبلغ ۱۰۰ تومان به آنها می دهم. حتی از بعضی مشتری هایم پول نمی گیرم. من براساس شناختی که از آنها پیدا کرده ام این کار را می کنم.»
در این قهوه خانه علاوه بر آنکه چای معمولی فروخته می شود چای دارچین، چای ترش، چای آویشن، چای به، چاه به لیمو هم موجود است و علاوه بر آن می توانید قهوه، کاپوچینو و نسکافه هم سفارش بدهید.
حاج کاظم به نکات بهداشتی خیلی توجه دارد و به مشتری هایش هم به شکل خاص و متفاوتی توجه نشان می دهد: «من بر روی برگه ای درخواست کرده ام مشتری هایی که سرماخورده اند حتما اطلاع بدهند. آنهایی که دیابت دارند نیز بگویند تا از طریق کشمش و توت خشک از آنها پذیرایی کنم. همچنین به من بگویند چای کمرنگ دوست دارند یا پررنگ و در چه جور سبک لیوان و استکانی دوست دارند چای بخورند. هر کدام از مشتری های ثابتم هم لیوان و شماره مخصوص به خودشان را دارند.»
از مشتری هایم پذیرایی می کنم؛ فقط چای نمی فروشم
زمانی که به این قهوه خانه کوچک بیاید علاوه بر آنکه کوچک بودن آن باعث تعجب شما خواهدشد نوع دکوراسیون این فضای کوچک هم توجه تان را بسیار زیاد جلب خواهد کرد. به طوری که تا دقایقی خیره به قفسه ها خواهیدشد تا چیزی از قلم نیفتد و هر آنچه در این قفسه ها و روی دیوار و روی سقف قرار دارد را از نظر بگذارنید.
حاج کاظم یکی از مهمترین دلایلی که برای ایجاد چنین فضایی عنوان می کند احترام به مشتری می داند و می گوید: «من از مشتری پذیرایی می کنم. به او فقط چای نمی فروشم. او را تحویل می گیرم و به او احترام می گذارم. خوشش می آید و باز هم می آید. آنها از طراحی این یک وجب جا بسیار لذت می برند و خیلی از نحوه چیدمان خوششان می آید و من از چنین خدمتی که به مردم می کنم لذت می برم. در ترکیه که رفتم می دیدم فقط اصرار دارند که داخل مغازه شان بشوی؛ بعد ازآنکه وارد شدی دیگر تحویلت نمی گیرند و من اصلا از این نوع برخوردشان خوشم نیامد.»
او علاوه بر سبکی که درباره پذیرایی از مشتری هایش توضیح داد چون شغلش را دوست دارد و به آن به عنوان یک شغلی که تنها از طریق اش کسب درآمد کند نگاه نمی کند به همین دلیل خدماتی ارائه می دهد که شاید از نظر مالی به ضررش هم تمام شود: «کار من در اینجا دلی است و نیاز به این پول ها نیز ندارم. زمانی که یک توریست به اینجا می آید به او یک سکه یادگاری می دهم که روی آن نوشته شده: «نقش کردم رخ زیبای تو بر خانه دل/ خانه ویران شد و آن نقش بماند» همین سکه خودش ۲ هزار تومان قیمت دارد. در یک برگه نیز نظرش را می نویسد که ۲۰۰ تومان قیمت هر ورق آن است؛ اما چایی که می خورد من از او ۲ هزار تومان می گیرم. یعنی با این تفاسیر من ضرر هم می کنم با این وجود اصلا به این موضوعات توجهی ندارم.»
هزار عکس و هزار دنبال کننده در اینستاگرام
با وجود آنکه ۵۸ سال سن دارد اما دلش هنوز جوان است و از حدود ۷۰ هفته پیش صفحه ای با عنوان قهوه خانه حاج علی درویش را ه اندازی و در آنجا قهوه خانه اش را معرفی کرده است و تا امروز بیش از هزار و ۱۱۰ عکس منتشر کرده، نزدیک به هزار دنبال کنند دارد و هر روز با گذاشتن عکس های مختلف از قهوه خانه، میحط بازار، مشتری هایش و فعالیت های دیگری که انجام می دهد مخاطبانش را در جریان کارهایش قرار می دهد.
خسته می شوم تا خستگی مردم را برطرف کنم
کاظم مبهوتیان علاوه بر آنکه ۷ سال می شود نگذاشته چراغ قهوه خانه پدرش خاموش شود و بعد از زمین گیر شدن پدرش از او مراقبت می کند؛ ۲۰ سالی هم از مادر بیمارش پرستاری کرده.
دو خواهر و یک برادر دیگر هم دارد اما سعی کرده خودش عهده دار پدر و مادرش باشد و تا قبل از آنکه کار در قهوه خانه را بر عهده بگیرد در یک شرکت تبلیغاتی کار می کرده ولی دیگر تمام وقت خود را در قهوه خانه پدر می گذراند و می گوید عاشق کارش است: «کارم را خیلی دوست دارم. من خودم را خسته می کنم تا خستگی مردم را برطرف کنم. خوشحال هستم چون برای مردم کار می کنم و اثربخشم. همین که مردم این فضا را می بیند، سنت قدیم برایشان زنده می شود و توریست ها خوششان می آید برای من کافی است. اما بعضی برخوردها هم ناراحتم می کند؛ اما آنقدر تاثیرگزار نیست. باید این را بدانیم هر مسئولیت، شغل، وظیفه یا کاری که انجام می دهیم یک نقاشی از خودماست. پس سعی کنیم در هر لحظه این نقاشی را زیباتر ترسیم کنیم.»