جمعه ۰۹ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۱
: من سلبریتی‌ام، پس هستم

انتقاد شدید حامد زمانی از صداوسیما

چرا خیلی چیز‌هایمان با آنور آبی‌ها یکی شده است؟ حتی بعضا آهنگ‌هایمان! گزینه‌های توی نظرسنجی‌هایمان با آن‌ها یک سمت و سو دارد؟
کد خبر : ۲۸۸۹۷۷
صراط: تسنیم نوشت: این روزها برنامه‌ی «سه‌ستاره» از شبکه 3 سیما هر شب به روی آنتن می‌رود. این برنامه می‌خواهد بهترین‌های تلویزیون در سال 1394 را از دیدگاه مردم انتخاب کند و برای این کار کاندیدهایی معرفی کرده است. در بخش خوانندگی تیتراژ سریال‌ها هم نام 8 خواننده به چشم می‌خورد تا مردم از میان آنان بهترین خواننده‌ی تلویزیون در سال 93 را انتخاب کنند.

در میان کاندیدهای بهترین خواننده نام کسانی چون علیرضا قربانی، احسان خواجه‌امیری، سالار عقیلی، رضا صادقی، علی زندوکیلی، مهدی یغمایی، رضا یزدانی و میثم ابراهیمی به چشم می‌خورد.

در این میان نام برخی از خوانندگان دیگر هم می‌توانست جای داشته باشد که اینگونه نشده است. حامد زمانی یکی از خوانندگانی است که تیتراژ برخی از برنامه‌های تلویزیون در سال 94 را خوانده و به نبود نامش در میان کاندیداهای بهترین خواننده، اعتراض دارد. زمانی این اعتراض را با نوشتن نامه‌ای ابراز کرده که متن این نامه در ادامه می‌آید:

می‌خوام حرف بزنم اما نمی‌دونم به کی!! توی زمونهٔ شونه خالی کردنا!
همون کسی که بهم یاد داد و اذن داد اینجوری بخونم! و پای حرفم وایستم! همونم بهم یاد داد که حرف حق رو باید زد
فقط دو تا گوش می‌خوام! دوتا همدرد! دو تا مرد!
نه صدتا! نه صد هزارتا!
والله اونروزی که شروع کردم و یه جوون یه لاقبای پاپتی بودم با هزارتا گناه هیچی نداشتم جز خودت،
همینو داشتم و این چیز کمی نبود!

امروز هزار بار همه چیزو مرور کردم! همهٔ این پنج سالو، منی که با خودت اومدم با خودتم جلو میرم، ننگه برام اگه دل خوش کنم به دوتا سایت و مجله و شبکه!
برای این چیزا نیومدم پس اگه هیچکدوم اینا هم نباشه باز ادامه میدم!
عقیده‌ام رو با این چیزا به دست نیوردم که به خیال کسی با یه نظرسنجی خراب بشه!
نمونش همین پارسال:
پارسال هم با وجود این همه تیتراژ و آهنگ‌های موفق و تاثیرگذار وقتی حتی اسمم بین کاندیدا‌ها نبود! کلمه‌ای حرف زدم؟ نزدم!
اما الان می‌گم چون اینجا دیگه مساله شخص و حامد زمانی و... نیست، مسالهٔ اصلی اینه که ما کی‌ایم؟ کجا وایسادیم؟ هدفمون چی بود؟ رسانه مون مال کیاس؟ و صدتا سوال دیگه...

همیشه فکر می‌کردم چرا فلسفه هنر توی رسانه‌های ما مترادف با محبوبیت و مخاطب محوری صرفه، چرا از خیلی فاکتور‌ها به نفع این محبوبیته کناره می‌گیریم!
واقعا الان برا من مساله ست که چرا اسم و رسم خواننده و بازیگر و... اینقدر برامون مهم شده؟ چرا به سبک هنر مدرن خیلی راحت به سلبریتی‌گری تن دادیم، سلبریتی گری‌ای که کلا خودشو داره با فلسفه ش تعریف می‌کنه، این گزاره داره خودشو به ما و فرهنگمون تحمیل می‌کنه که «من سلبریتی‌ام، پس هستم»...!

مگه ما حرف از «هنر متعهد» نمی‌زدیم؟ مگه ما محتوامحوری و جریان سازی فرهنگی رو دم ازش نمی‌زدیم؟ مگه بنا نبود از تز هنر برای هنر عبور کنیم؟ مگه...

الان که نگاه می‌کنیم گویا نه تنها این اتفاقات نیفتاده بلکه خیلی راحت داریم در قالب محبوبیت محوری و سلبریتی گرایی ادعای خنثی بودن هنر رو فریاد می‌کشیم...
فریادی که صرفا شعاره و واقعیتش اینه که اصلا اینجوری نمی‌تونه باشه که هنر «جهت دار» نباشه.
هنر جهت داره چون داره حرف می‌زنه، چون زنده س، چون داره حرکت می‌کنه...
اصلا نمی‌تونه جهت نداشته باشه...

گناه تک تکتون گردن من اگر ذره‌ای نظرسنجی‌ها و تعداد رأی‌ها و فالور‌ها برام مهم باشه! چه پارسال! چه امسال و چه صد سال دیگه!
چه جشنوارهٔ موسیقی به ظاهر فجر!! و چه جشنوارهٔ موسیقی به ظاهر مقاومت!!!

برای من یه چیز مهمه و همین باعث شده که امروز به پشتوانهٔ انقلابی که سی و هفت سال ازش می‌گذره و خون‌ها براش ریخته شده! فریاد بزنم!
برای من یه چیز مهمه! و این همون چیزیه که انگار برای خیلیا مهم نیست!!!

محتوا عقیده و جهاد در راه اون.

یه روزی برای ما عار و ننگ بود که واردات موسیقی لس آنجلسی داشته باشیم، اما امروزه افتخارمون اینه که موسیقی خودمان رو صادر کردیم به قلب لس انجلس!!!
آیا فرقی هست بین آن موسیقی #لس_آنجلسی و این موسیقی #تهرانجلسی؟؟؟

تکلیفمون با ارشاد که مشخصه! اما آهای رسانهٔ ملی!
رسانه‌ای که رسانهٔ همه هستی! حتی اونی که یک ماه پیش روی صندلی‌های من و تو نشسته بود و حالا روی صندلی‌های تو! آفرین! این خیلی خوبه!
برای همه مادری! اما برای ما...؟؟!!
این چه تعاملیه؟

که روزهایی که هیچکس جرأت خوندن از اصول انقلاب و اصول شهدا رو نداره، دهه فجر، روز قدس، جنگ غزه، انتخابات و... و روزهایی که همهٔ آقایونی که توی اعیاد و روزای گل و بلبل پیداشون می‌شه به خاطر ترس از ریزش مخاطب تو هفتا سوراخ قایم میشن نوبت استفاده از موسیقی ارزشی می‌شه!

اما بعد از گذشت پنج سال! حتی یکبار در یکی از اعیاد، و برنامه‌های آنچنانیتان جایی ندارد؟؟؟ این‌ها بماند حتی در سریال‌ها و فیلم‌هایی که مختص این ژانر است هم این موسیقی جایگاهی ندارد؟؟ و اینجا هم اتفاقا چون بحث سریال است و تعداد مخاطب بالا بازهم نصیب این موسیقی جز «هیچ» نیست...

گفتم تکلیف ارشاد و مجله‌ها و روزنامه‌ها بماند که هرکدام از سلبریتی‌ها ده‌ها بار از روی جلدی به جلد دیگر می‌روند و از سایتی به سایت دیگر!
خیلی‌هایشان که رادیو جوان را دارند، «من و تو» را دارند، «بی‌بی‌سی فارسی» و «جم تی وی» و کلیپ روی پی‌ام سی را دارند!!! ما چه کنیم که فقط رسانهٔ ملی را داریم و نداریم؟؟؟!!!

رسانهٔ ملی تکلیف خودش را مشخص کند! آیا با هنر جهت دار موافق است یا با هنر خنثی و سکولار؟؟؟ هنری که حتی اگر از وطن هم بخواند حتی اپسیلونی بوی آرمان انقلاب و شهدا را نمی‌دهد!!

اگر با هنر جهت دار موافق است پس بیاید جهت خودش را مشخص کند!! اگر ما داریم اشتباه می‌کنیم پدرانه بیاید بگوید!
اگر خط موسیقی ارزشی مشکل دارد پس چرا صداوسیما در مواقعی گذرا از آن حمایت می‌کند و اگر اینگونه نیست چرا در بزنگاه‌های مهمی آنرا تنها می‌گذارد؟؟؟

بیاید بگوید بلد نیستی جوری حرف بزنی که به هیچکس برنخورد و همه دوست داشته باشند!
و اگر نه! اگر داعیه دار اسلام ناب محمدی(ص)، اسلام مستضعفین و پابرهنه‌های تاریخ است پس این رفتار‌ها و این موضع‌ها دیگر چیست!

بله رسانهٔ ملی است! مال همه است! ولی آیا نمی‌بینید این‌همه مردمی رو که توی هر شهر، توی هر اجرا همه رو با حضور و تکرار آهنگ‌ها شگفت زده می‌کنند؟؟؟
نمی‌بینید اینهمه مردمی که عاشقانه طرفدار موسیقی انقلابی‌اند؟ نمی‌بینید این همه مردمی که آزادانه اعلام می‌کنند از این موسیقی چه تاثیر‌ها که نگرفته‌اند!!!
آقای رسانهٔ ملی!!! ملاکتان چیست؟؟؟

قرار بود «من و تو» را از مردم بگیرید و بجایش «من و تو» تحویلشان دهید؟!

چرا خیلی چیز‌هایمان با آنور آبی‌ها یکی شده است؟
حتی بعضا آهنگ‌هایمان! گزینه‌های توی نظرسنجی‌هایمان با آن‌ها یک سمت و سو دارد؟

اگر رسانه این روز‌ها فقط دنبال فرم و مخاطب است! و در هنر‌‌ همان سیاستی را دنبال می‌کند که در فوتبال دنبال می‌کند که این روز‌ها حتی بین تیم‌های اروپایی هم نظرسنجی برگزار می‌کند پس در موسیقی هم همین سیاست را دنبال کند! و به گزینه‌هایش جاستین بی‌بر و لیدی گاگا را هم اضافه کند!

هیچکس منکر کار قوی و شاد و سرگرمی و دکور زیبا و حضور همهٔ اقشار در رسانهٔ ملی نیست!
اما آیا ما یک دهم هنرمندان و جامعهٔ مخاطب تلویزیون هم نیستیم؟؟؟

وقتی همهٔ شبکه‌ها اختیار و عنان کار برای نظرسنجی یک سال کار رسانه را در اختیار یک برنامه قرار می‌دهند!
وقتی این برنامه ادعا می‌کند که کار‌شناس دارد و کار دقیق و کار‌شناسی شده است که حتی از شبکه‌های پنجگانه هم نه! که از شبکه‌های دیگر هم کاندید دارد!
شما و کارشناس‌هایتان دو سال است نمی‌بینید اینهمه آهنگ و تیتراژ را؟ واقعا نمی‌بینید؟

من این حرف‌هایم را به کجا ببرم؟ به مسئولینی که حتی بعد از پنج سال با هیچکدامشان حتی یکبار سر میزی ننشسته‌ام که از من حتی احوالپرسی کنند که در این پنج سال چه می‌کنی!؟؟ به مسئولینی که حتی شمارهٔ هیچکدامشان را نداشتم که امروز با آن‌ها حرف بزنم؟؟؟؟؟
از اولش خدا بود و شما ایستاده‌ها... الان هم به شما حرفم را می‌زنم...

از یک چیز توی این ماجرا می‌ترسم، اون اینکه در آستانه پایان دهه چهارم انقلاب، قرار بر این بشه که امروز شاگردان آوینی داغ توقیف «خنجر و شقایق»‌ها و ترشرویی مدعیان «سازندگی» در برابر «روایت فتح» رو دوباره ببینن و خون دل بخورن...
داستان همون داستانه و جبهه همون جبهه ست...