يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۲۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۶:۵۳

چیزی که ایمان را در انسان استوار می‎دارد

متن جلسه پانزدهم سخنرانی آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در شب های ماه مبارک رمضان
کد خبر : ۲۸۹۲۷

رمضان المبارک 1432  ـ جلسه (15)

أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبّ‏ِ الْعَالَمِين وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرين وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم أجمَعِين.
بِسمِ اللهِ الرّحمَن الرّحِیم؛ اللّهم صَلِّ عَلَی محَمّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ و اسمَع نِدائی إذا نادَیتُک و اسمَع دُعائی إذا دَعَوتُک و أقبِل عَلَیَّ إذا ناجَیتُک فَقَد هَرَبتُ إلیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک.

مروری بر مباحث گذشته

گفته شد که ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت کلام الهی است که از مصدر وحی نازل شده، و ماهی است که عبد با ربّش راز و نیاز می‎کند؛ به این معنا که خواسته‎هایش را چه در قالب ادعیه مأثوره و چه غیر مأثوره مطرح می‎کند. ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن و ماه دعا است. بحث ما به انتخاب مضامین ادعیه چه نسبت به خود و چه دیگران رسید.

عرض کردم که انسان دو بُعدی است و بُعد روحی و جسمی دارد؛ خود روح هم دارای ابعاد مختلف اعتقادی و ایمانی، قلبی و نفسانی است. لذا انسان باید در انتخاب دعا، بُعد روحی را بر جسم مقدّم کند. یعنی وقتی دعا می‎کند، بیشتر روی آن جهت اهتمام بورزد. هر بُعد از ابعاد وجودیِ انسان که ارزش‎مندتر است، باید نسبت به آن بُعد بیشتر دعا کرد. در جلسه گذشته، بحث ما به اینجا رسید که ابعاد وجودی انسان از یکدیگر بیگانه نیستند؛ یعنی با هم رابطه دارند و اثر متقابل روی یکدیگر دارند. بُعد اعتقادی و ایمانی، بُعد قلبی و تعلّقات قلبی و بُعد نفسانی و ملکات و رذائل و فضائل، روی هم اثر دارند و حتّی این‏ها و جوارح هم بر روی هم اثر متقابل دارند.

کدام بُعد انسان اثرگذارتر است؟

این جلسه بحثم این است که از نظر اثر، کدام‏یک از این ابعاد قوی‎تر است؟ کدام بُعد وجودی انسان در اثرگذاری، نسبت به ابعاد دیگر قوی‏تر است؟ یک بحث، بحث ارزشی در باب ابعاد وجودی انسان است که این را جلسه گذشته بحث کردیم؛ بحث دوم، بحث اثر است. یعنی انسان بداند کدام بُعد او بیشتر مؤثّر است، تا در دعاهایش بیشتر روی آن تأکید کند و از خداوند استمداد کند و چون اثرش بیشتر است، آن بُعد را تقویّت کند. در اینجا مرادمان از اثر، «نقش سازندگی» است.
از آن طرف هم انسان باید بداند در مقابل این اثر سازندگی، چه چیزهایی هستند که چه در بُعد قلبی، چه نفسانی و چه عملی، «نقش تخریبی» دارند و بیشتر زیان می‎رسانند، تا آن‏ها را اصلاح کند و در دعاهایش هم از خدا بخواهد و استمداد کند که بتواند نسبت به آن امور مراقبت بیشتری کند. در نتیجه، انسان می‏تواند آن بُعد را که نقش سازندگی بیشتری دارد، تقویت کند و در مقابل، آن‏چه را که جنبه تخریبی‎اش بیشتر است، حذف کند و در دعاهایش از خداوند استمداد کند که خدا در سازندگی روحی به او کمک کند و از آن طرف هم نسبت به آن چه که نقش تخریبی دارد، از خدا بخواهد که اصلاحش کند.

بُعد ایمانی، اثرگذارترین بُعد وجودی انسان

اگر چه بحث ارزشی و بحث اثرگذاری با هم رابطه‎ای پیدا کردند، امّا این‏ها دو بحث جداگانه است. در باب اثرگذاری، اگر بُعد ایمانی شخص تقویّت شود، روی قلب و نفس و جوارحش اثر مثبت می‎گذارد و اثرش هم قوی‎تر است. یعنی هر چه درجه ایمان بالا رود و انسان از خدا نسبت به ایمانش استمداد کند و دعا کند، اثرش بر روی سایر ابعاد وجودی بیشتر می‎شود. ما این مطلب را در معارفمان هم می‎بینیم که البته گاهی در قالب دین وارد شده است.

روایتی از امام هفتم(علیه‎السلام) وارد شده که حضرت فرمود: «الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ»؛ مؤمن از کوه هم قدرت‎مندتر و قوی‎تر است. عزّت به دو معنا است؛ ارجمندی و قدرت. در اینجا قدرت و قوّت مدّ نظر است. «يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ«لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ بِشَيْ‏ءٍ».  «معاول» جمع «مِعوَل» به معنای کلنگ آهنی است. کوه را می‎شود با کلنگ کَند و در آن نفوذ کرد و آن را سوراخ کرد، امّا با هیچ چیزی نمی‎شود در دین مؤمن رخنه کرد. یعنی دین مؤمن از سنگ هم سخت‎تر و قدرت‎مندتر است. ایمان چنین تأثیری دارد.

روایت دیگری هم از امام صادق(علیه‎السلام) داریم که فرمودند: «الْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ تَسْتَقِلُّ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ شَيْ‏ءٌ». از نظر مضمون، به همان معنای روایت سابق است. می‏‌فرماید مؤمن سخت‌‏تر از کوه است؛ از کوه می‏‌توان کم کرد، ولی از دینِ مؤمن نمی‌‏توان کاست.

رابطه ایمان با عدم دل‏بستگی به دنیا

ایمان حقیقی قوی است و می‎تواند روی ابعاد دیگر اثر بگذارد. مثلاً در بُعد قلبی، مکرّر گفته‎ام که قلب، ظرف محبّت و تعلّقات است؛ اگر ایمان قوی باشد، جلوی تعلّقات قلبی به امور مادّی که نقش تخریبی دارد را می‎گیرد. این مطلب به تعبیری در روایاتمان هم وارد شده است. امام صادق(علیه‎السلام) فرمود: «حَرَامٌ عَلَى قُلُوبِكُمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى تَزْهَدَ فِي الدُّنْيَا».  زهد، عدم وابستگی است. وابستگی به دنیا از موانع محسوب می‎شود و نمی‎گذارد انسان طعم ایمان را بچشد. لذا اگر ایمان را تقویت کنیم، تعلّق به دنیا کم می‎شود. جلسه گذشته هم عرض کردم که هر چه ایمان بالا رود، تعلّقات نسبت به امور دنیوی کم می‎شود، تا این‏که انسان به جایی می‎رسد که دیگر تعلّقی برایش باقی نمی‏ماند.

«وَرَع» عامل تقویت ایمان؛ «طمع» عامل تضعیف ایمان

در بُعد نفسانی، یعنی نسبت به فضایل و رذایل، آن رذیله‎ای که ایمان را تهدید می‎کند، کدام است؟ در روایتی داریم: «قُلْتُ مَا الَّذِي يُثْبِتُ الْإِيمَانَ فِي الْعَبْدِ»؛ از حضرت سؤال کردند که چه چیزی ایمان را در انسان استوار نگه می‎دارد؟ «قَالَ الَّذِي يُثْبِتُهُ فِيهِ الْوَرَعُ»؛ حضرت فرمود آنچه که ایمان را در دل استوار می‏‌دارد، ورع است. ما سابقاً بحث کردیم که آیا ورع و تقوا دو چیز هستند یا یک چیز؛ گفته شد که ورع عبارت از آن ملکه‏‌ای است که انسان به واسطه آن از مشتبهات هم پرهیز کند. بعد حضرت فرمود: «وَ الَّذِي يُخْرِجُهُ مِنْهُ الطَّمَعُ».  امّا آن چیزی که موجب می‎شود انسان از محدوده ایمان خارج شود، چشمداشت به امور مادّی است که در دست دیگران است.

«دروغ» مانع چشیدن طعم ایمان

من از قلب شروع کردم، بعد هم سراغ نفس آمدم، و حالا سراغ جوارح می‎رویم. در این رابطه روایتی از علی (علیه‎السلام) داریم که فرمود: «لَا يَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِيمَانِ حَتَّى يَتْرُكَ الْكَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ».  «کذب» یک عمل جوارحی است. بنده‎ای طعم ایمان را نمی‎چشد، مگر این که دروغ را، چه به شوخی و چه جدّی، ترک کند.

پس این‏طور جمع‏بندی می‏کنیم که آنچه از نظر اعتقادی برای ایمان مضرّ است، تعلّقات دنیوی است؛ آنچه که از نظر نفسانی برای ایمان مضرّ است، طمع است؛ و آنچه در بین اعمال جوارحی برای ایمان مضرّ است، دروغ گفتن است. البته نه این‏که چیزهای دیگر ضرر ندارد؛ امّا این‏ها سرآمد اموری هستند که ایمان را تضعیف و تخریب می‏کند. انسان باید سراغ اموری برود که ایمان را تقویّت می‎کند و از آن طرف اموری که به ایمان ضربه می‎زنند را ترک کند. تا اینجا سه مورد از سرآمد اموری که به ایمان ضربه می‎زنند، مشخص شد؛ تعلّقات قلبی نسبت به امور مادّی، طمع و دروغ گفتن. این‏ها نسبت به ایمان نقش تخریبی دارند.

در این ماه برای ایمانت دعا کن!

حالا می‎خواهی در ماه مبارک رمضان دعا کنی؟! سراغ آن چیزهایی برو که ایمانت را استوار و پابرجا و تقویت می‎کند. مثلاً از خدا بخواه که در باب ملکات نفسانی، به من ورع عنایت کن؛ خودت تلاش کن و بعد هم از خدا طلب کمک کن تا خدا نسبت به آن اموری که موجب تقویّت ایمان می‎شود، یاری‎ات کند. از آن طرف، نسبت به آن اموری که به ایمان ضربه می‎زند، مراقبت کن و از خدا بخواه و دعا کن که یاری‎ات کند که بتوانی آن‏ها را در خودت تضعیف کنی تا آنجایی که این‏ها محو شوند.

پس در دعاهایی که در ماه مبارک رمضان می‎کنید، باید دو چیز را مدّ نظر داشته باشید؛ هم از نظر ارزشی و هم از نظر اثرگذاری، در هر دو جهت، مسأله «ایمان» مقدّم است. چون هر چه درجه ایمان رود، ابعاد دیگر را تحت‏الشعاع قرار می‎دهد. لذا از خداوند بخواه که ایمانت را تقویت کند. خودت هم تلاش کن و در صدد باش آن چیزهایی که برای ایمان مضرّ هستند را تضعیف کنی و از خدا هم بخواه و دعا کن که در تضعیف آن‏ها تو را کمک کند. هم خودت تلاش کن و هم دعا کن و از خدا بخواه! مثلاً بگو خدایا کذب را از من دور کن؛ خودت هم مقیّد باش که راست‏گو باشی.

دعای پیامبر برای امام حسن(علیه‎السلام)

با توجّه به این شب مبارک، روایتی می‎خوانم که البته یک دعا است. این روایت را عامّه نقل می‎کنند. «قَالَ النَّبِيُّ وَ قَدْ جَاءَهُ الْحَسَنُ وَ فِي عُنُقِهِ السِّخَابُ»؛ امام حسن(علیه‏السلام) در ایّامی که طفل بود، خدمت پیغمبر اکرم آمد، در حالی که گردن‏بندی به گردن داشت. «فَالْتَزَمَهُ رَسُولُ اللَّهِ وَ الْتَزَمَ هُوَ رَسُولَ اللَّهِ»؛ پیغمبر اکرم امام حسن را در آغوش کشید، امام حسن هم پیغمبر را بغل کرد! بعد پیغمبر اکرم راجع به امام حسن (علیه‏السلام) چنین دعا فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُحِبُّهُ»؛ بار خدایا! من او را دوست می‏دارم. «فَأَحِبَّهُ»؛ تو هم او را دوست بدار! «وَ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّهُ». خدایا! دوست‎داران امام حسن را هم دوست بدار! در روایت دارد: «ثَلَاثَ مَرَّات».  یعنی پیغمبر اکرم سه بار این دعا را برای امام حسن(علیه‎السلام) تکرار کرد و از خدا خواست که امام حسن (علیه‏السلام) را و کسانی که او را دوست می‎دارند، دوست بدارد.

منبع:
 پایگاه اطلاع رسانی آیةالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی