صراط: نشریه «مهرنامه» در ویژهنامه نوروزی خود گفتوگویی با محمدرضا شجریان انجام داده است که در آن این استاد موسیقی سنتی، درباره موضوعات مختلفی سخن گفته است.
در این مصاحبه، یکی از نکاتی که استاد شجریان به آن اشاره کرده است، اصولی است که هرگز از آن کوتاه نیامده: «من در تمام سال هایی که آواز خواندم و در زمینه موسیقی فعالیت کردم، دیدگاه مخصوص به خودم را داشتم، در واقع همواره دغدغههایی داشتهام که آنها را بازتاب دادهام، چه زمانی که می خواستم اثری را اجرا کنم و چه در گفتهها و اظهارنظرهایم. ببینید مسایلی وجود دارد که باید آنان را فراتر از «هنر» مورد بررسی قرار داد، آن چیزی که همیشه برایم اهمیت داشته، این بوده که با «مردم» صادق باشم و کار هنریام هم در این سمت و سو قرار گیرد تا بتوانم اعتماد آنان را جلب کنم. کشور ما در مقاطع مختلف ـ از قبل از انقلاب گرفته تا بعد از آن ـ درگیر مسایل متفاوتی شده است و من سعی کردهام در این اتفاقات صرفنظر از هر نوع مصلحتاندیشی و منفعتطلبی، جانب حق را بگیرم، چون فکر میکنم همیشه «حق» با مردم است. اصرارم روی این موضوع بوده که حالا در طولانی مدت برای من تبدیل به یک سرمایه معنوی و اجتماعی شده است.»
او گفته که هنر باید در خدمت انسانیت قرار گیرد و همیشه خواسته دغدغههای مردم ـ لااقل بخشی از آن ـ را در آثارش بازتاب دهد: «تنها مسالهای که برایم اهمیت داشته، همراهی با آنان بوده است.» و «البته که همراهی با مردم همیشه هزینه داشته است، اما من کاری را از روی مصلحت و منفعت انجام نمی دهم که منتظر فایدهای باشم. در بسیاری از مواقع هم با علم به اینکه این ماجرا میتواند برایم مشکلاتی را به وجود بیاورد، انجامش دادهام. هیچ وقت چه در کار هنری و چه در رفتارهای اجتماعیام، «علتی» باعث نشده است تا کاری برخلاف آنچه دوست دارم و فکر میکنم رفتار درستی است ـ همراهی با مردم ـ انجام دهم. اگر بخواهم به شکل سادهای این مساله را توضیح دهم، باید بگویم که همیشه دلم خواسته همانی باشم که خودم دوست دارم و از آن رضایت دارم. شاید می توانم بگویم خیلی وقتها درباره خیلی مسایل «ریاضت» کشیدهام تا از اصولم کوتاه نیایم و به هر روی جامعه، متوجه این ماجرا شده است. به همین خاطر است که حالا به نظر میرسد به من «اعتماد» دارد. علت این ماجرا به خاطر همین واکنشها و رفتارهای یاست که شاید خیلیهای دیگر آن را انجام نمیدادند.»
او همچنین درباره محرومیتش از برگزاری کنسرت و فعالیت هنری طی سالهای اخیر اظهار داشته است: «من از این مساله خوشحال نیستم، اما اینکه روی اصولم و آن چیزی که فکر میکردم، درست است، پافشاری کردهام مسالهای نیست که حتی با این قیمت از آن ناراضی باشم، چون همانطور که گفتم، حالا میبینم همین ماجرا برای من تبدیل به یک سرمایه اجتماعی بزرگ شده است، هرچند تاوانش را هم دادهام.»
وی همچنین گفته رئیسجمهور و وزیر ارشاد مخالفت ممنوعیت او از کار هستند اما «گروههایی هستند که با اسمهای مطرح مشکل دارند. برای خودشان خبرگزاری و روزنامه و رسانه هم دارند. علت این که مشکلشان با من چیست را نمیدانم، همانطور که نمیدانم چرا تا این اندازه کینهتوزانه رفتار میکنند. چیزی که در این میان مشخص است، اینکه این آدمها نه من را از نزدیک دیدهاند و نه چیزی از هنر من میدانند. هیچ! فقط کارشان این است که یک آدمی را نفی کنند این مایه تاسف است که کسانی با هنر هیچ سر آشتیای ندارند اما راهی جز آشتی با هنر وجود ندارد.»
استاد شجریان در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به حل این مشکل دارد یا نه نیز گفته:«نمیدانم اما آدمها ممکن است روزگاری متوجه این ماجرا بشوند که اشتباه کردهاند و از اشتباه خودشان برگردند. در این صورت است که امید میتواند وجود داشته باشد وگرنه کسی که فکر میکند دارد کاری را درست انجام میدهد، هیچوقت رویهاش را عوض نمیکند. این امیدی که شما از آن حرف میزنید، بستگی به افرادی دارد که صاحب اختیار هستند و میتوانند دستور دهند. به هر حال درست یا غلط بودن تصمیمات را همیشه تاریخ قضاوت خواهد کرد.»
رعایت مساله کپیرایت و مشکلاتی که تلویزیون برای شجریان و سایر هنرمندان در این زمینه ایجاد کرده است دیگر موضوعیاست که در این گفتوگو مورد اشاره قرار گرفته است: «هیچ کس از رادیو و تلویزیون گرفته تا سایتها و غیره حق ندارد، هنر را به نفع خودش مصادره کند. حقوق مولف و مصنف باید درست شود. ما سالهاست که داریم در این خصوص حرف میزنیم و درباره این مساله گلایه کردهایم و شکایت، ما گفتیم و گفتیم، اما هیچ کس رعایت نمیکند، حتی قضاتی که باید در این خصوص تصمیمی بگیرند هم آگاهیای در این باره ندارند. هنرمند که به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد، این دولت است که بایستی پیگیر قوانین مملکتی باشد. کپیرایت باید قانون جاری کشور باشد و به آن عمل شود و کسی که عدول میکند باید مجازات شود. در هیچ کجای دنیا با اثر هنری به این شکل برخورد نمیکنند. شما کدام رادیو و تلویزیون در جهان را میبینید که تمام شبانه روز آثار هنرمندانش را پخش کند و هیچ حقی برایشان قایل نباشد؟ اما اینجا قانون رعایت نمیشود و هر کسی مطابق با حال و هوای آن روزش تصمیم میگیرد و کاری میکند و تمام این کاسه کوزهها سر هنرمندان شکسته میشود.»
او همچنین گفته که تمام جبههگیریها علیه او از زمانی شروع شد که به پخش صدایش از تلویزیون معترض شد: «در رسانههایشان هر چه خواستند نوشتند. حتی رییس صدا و سیما هم حرفهای زیادی زد، در حالی که اینها هیچ کدام نه سر پیاز هستند نه ته پیاز. متاسفانه این کینهتوزیها و این پیشداوریهای غلط در کشور ما فراوان است و شما جایگاهی ندارید که شکایت کنید و قانون از شما دفاع کند.»
استاد شجریان گفته که یک بار پیرامون این قضیه، شکایت قضایی هم کرده است و دادگاه هم به نفع او رای داده اما باز هم به جایی نرسیده است: «ببینید مساله اینجاست که اختیارات قانونی گاهی نامشخص است و هر کسی میتواند هر تصمیمی که دلش میخواهد بگیرد. مثلا میگویند در این شهر نباید موسیقی اجرا شود؟ چرا؟ همان برنامه در شهر کناری اجرا شده است، مجوز شعر دارد، مجوز موسیقی دارد، تمام هنرمندانش بارها استعلام شدهاند، اما نمیتواند در یک شهر اجرا شود.»
موسیقی زنان دیگر موضوعی است که استاد شجریان به آن اشاره کرده است: «یا میگویند نوازنده زن نباید روی صحنه باشد. صدای ساز که دیگر آواز زن نیست که محدودیت شرعی برایش قایل شد. چه مشکلی با زن دارید اصلا؟ صدای کمانچه یک مرد چه فرقی با کمانچه یک زن دارد؟ چرا نمیخواهید خانمها را جدی بگیرید؟ باید بعضی چیزها مشخص شود. این که موسیقی در کشور ما حرام است یا حلال؟ اینکه زن حق کار موسیقی دارد یا ندارد؟ کار یک هنرمند همین است. سالها درس خوانده است و سالها وقت گذاشته تا در یک گروه ساز بزند، وقتی شما مانع اجرای او میشوید درآمدش از کجا باید باشد؟ از کجا باید زندگیاش را بگذارند؟ اصلا چه دلیل و منطقی پشت این ماجرا هست؟»
در این مصاحبه، یکی از نکاتی که استاد شجریان به آن اشاره کرده است، اصولی است که هرگز از آن کوتاه نیامده: «من در تمام سال هایی که آواز خواندم و در زمینه موسیقی فعالیت کردم، دیدگاه مخصوص به خودم را داشتم، در واقع همواره دغدغههایی داشتهام که آنها را بازتاب دادهام، چه زمانی که می خواستم اثری را اجرا کنم و چه در گفتهها و اظهارنظرهایم. ببینید مسایلی وجود دارد که باید آنان را فراتر از «هنر» مورد بررسی قرار داد، آن چیزی که همیشه برایم اهمیت داشته، این بوده که با «مردم» صادق باشم و کار هنریام هم در این سمت و سو قرار گیرد تا بتوانم اعتماد آنان را جلب کنم. کشور ما در مقاطع مختلف ـ از قبل از انقلاب گرفته تا بعد از آن ـ درگیر مسایل متفاوتی شده است و من سعی کردهام در این اتفاقات صرفنظر از هر نوع مصلحتاندیشی و منفعتطلبی، جانب حق را بگیرم، چون فکر میکنم همیشه «حق» با مردم است. اصرارم روی این موضوع بوده که حالا در طولانی مدت برای من تبدیل به یک سرمایه معنوی و اجتماعی شده است.»
او گفته که هنر باید در خدمت انسانیت قرار گیرد و همیشه خواسته دغدغههای مردم ـ لااقل بخشی از آن ـ را در آثارش بازتاب دهد: «تنها مسالهای که برایم اهمیت داشته، همراهی با آنان بوده است.» و «البته که همراهی با مردم همیشه هزینه داشته است، اما من کاری را از روی مصلحت و منفعت انجام نمی دهم که منتظر فایدهای باشم. در بسیاری از مواقع هم با علم به اینکه این ماجرا میتواند برایم مشکلاتی را به وجود بیاورد، انجامش دادهام. هیچ وقت چه در کار هنری و چه در رفتارهای اجتماعیام، «علتی» باعث نشده است تا کاری برخلاف آنچه دوست دارم و فکر میکنم رفتار درستی است ـ همراهی با مردم ـ انجام دهم. اگر بخواهم به شکل سادهای این مساله را توضیح دهم، باید بگویم که همیشه دلم خواسته همانی باشم که خودم دوست دارم و از آن رضایت دارم. شاید می توانم بگویم خیلی وقتها درباره خیلی مسایل «ریاضت» کشیدهام تا از اصولم کوتاه نیایم و به هر روی جامعه، متوجه این ماجرا شده است. به همین خاطر است که حالا به نظر میرسد به من «اعتماد» دارد. علت این ماجرا به خاطر همین واکنشها و رفتارهای یاست که شاید خیلیهای دیگر آن را انجام نمیدادند.»
او همچنین درباره محرومیتش از برگزاری کنسرت و فعالیت هنری طی سالهای اخیر اظهار داشته است: «من از این مساله خوشحال نیستم، اما اینکه روی اصولم و آن چیزی که فکر میکردم، درست است، پافشاری کردهام مسالهای نیست که حتی با این قیمت از آن ناراضی باشم، چون همانطور که گفتم، حالا میبینم همین ماجرا برای من تبدیل به یک سرمایه اجتماعی بزرگ شده است، هرچند تاوانش را هم دادهام.»
وی همچنین گفته رئیسجمهور و وزیر ارشاد مخالفت ممنوعیت او از کار هستند اما «گروههایی هستند که با اسمهای مطرح مشکل دارند. برای خودشان خبرگزاری و روزنامه و رسانه هم دارند. علت این که مشکلشان با من چیست را نمیدانم، همانطور که نمیدانم چرا تا این اندازه کینهتوزانه رفتار میکنند. چیزی که در این میان مشخص است، اینکه این آدمها نه من را از نزدیک دیدهاند و نه چیزی از هنر من میدانند. هیچ! فقط کارشان این است که یک آدمی را نفی کنند این مایه تاسف است که کسانی با هنر هیچ سر آشتیای ندارند اما راهی جز آشتی با هنر وجود ندارد.»
استاد شجریان در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به حل این مشکل دارد یا نه نیز گفته:«نمیدانم اما آدمها ممکن است روزگاری متوجه این ماجرا بشوند که اشتباه کردهاند و از اشتباه خودشان برگردند. در این صورت است که امید میتواند وجود داشته باشد وگرنه کسی که فکر میکند دارد کاری را درست انجام میدهد، هیچوقت رویهاش را عوض نمیکند. این امیدی که شما از آن حرف میزنید، بستگی به افرادی دارد که صاحب اختیار هستند و میتوانند دستور دهند. به هر حال درست یا غلط بودن تصمیمات را همیشه تاریخ قضاوت خواهد کرد.»
رعایت مساله کپیرایت و مشکلاتی که تلویزیون برای شجریان و سایر هنرمندان در این زمینه ایجاد کرده است دیگر موضوعیاست که در این گفتوگو مورد اشاره قرار گرفته است: «هیچ کس از رادیو و تلویزیون گرفته تا سایتها و غیره حق ندارد، هنر را به نفع خودش مصادره کند. حقوق مولف و مصنف باید درست شود. ما سالهاست که داریم در این خصوص حرف میزنیم و درباره این مساله گلایه کردهایم و شکایت، ما گفتیم و گفتیم، اما هیچ کس رعایت نمیکند، حتی قضاتی که باید در این خصوص تصمیمی بگیرند هم آگاهیای در این باره ندارند. هنرمند که به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد، این دولت است که بایستی پیگیر قوانین مملکتی باشد. کپیرایت باید قانون جاری کشور باشد و به آن عمل شود و کسی که عدول میکند باید مجازات شود. در هیچ کجای دنیا با اثر هنری به این شکل برخورد نمیکنند. شما کدام رادیو و تلویزیون در جهان را میبینید که تمام شبانه روز آثار هنرمندانش را پخش کند و هیچ حقی برایشان قایل نباشد؟ اما اینجا قانون رعایت نمیشود و هر کسی مطابق با حال و هوای آن روزش تصمیم میگیرد و کاری میکند و تمام این کاسه کوزهها سر هنرمندان شکسته میشود.»
او همچنین گفته که تمام جبههگیریها علیه او از زمانی شروع شد که به پخش صدایش از تلویزیون معترض شد: «در رسانههایشان هر چه خواستند نوشتند. حتی رییس صدا و سیما هم حرفهای زیادی زد، در حالی که اینها هیچ کدام نه سر پیاز هستند نه ته پیاز. متاسفانه این کینهتوزیها و این پیشداوریهای غلط در کشور ما فراوان است و شما جایگاهی ندارید که شکایت کنید و قانون از شما دفاع کند.»
استاد شجریان گفته که یک بار پیرامون این قضیه، شکایت قضایی هم کرده است و دادگاه هم به نفع او رای داده اما باز هم به جایی نرسیده است: «ببینید مساله اینجاست که اختیارات قانونی گاهی نامشخص است و هر کسی میتواند هر تصمیمی که دلش میخواهد بگیرد. مثلا میگویند در این شهر نباید موسیقی اجرا شود؟ چرا؟ همان برنامه در شهر کناری اجرا شده است، مجوز شعر دارد، مجوز موسیقی دارد، تمام هنرمندانش بارها استعلام شدهاند، اما نمیتواند در یک شهر اجرا شود.»
موسیقی زنان دیگر موضوعی است که استاد شجریان به آن اشاره کرده است: «یا میگویند نوازنده زن نباید روی صحنه باشد. صدای ساز که دیگر آواز زن نیست که محدودیت شرعی برایش قایل شد. چه مشکلی با زن دارید اصلا؟ صدای کمانچه یک مرد چه فرقی با کمانچه یک زن دارد؟ چرا نمیخواهید خانمها را جدی بگیرید؟ باید بعضی چیزها مشخص شود. این که موسیقی در کشور ما حرام است یا حلال؟ اینکه زن حق کار موسیقی دارد یا ندارد؟ کار یک هنرمند همین است. سالها درس خوانده است و سالها وقت گذاشته تا در یک گروه ساز بزند، وقتی شما مانع اجرای او میشوید درآمدش از کجا باید باشد؟ از کجا باید زندگیاش را بگذارند؟ اصلا چه دلیل و منطقی پشت این ماجرا هست؟»
8سال دفاع کجا بودید؟
شما خوارج دوران و زمانید
آب بریز اونجات ...
درود بر میرحسین
آیا به روح اعتقاد داری؟
من دیگه حرفی ندارم...
چرا مردم رو از شنیدن صدای ربنات محروم کردی !!!!
پس فقط دنبال .... هستی نه مردم .....
تو این ۶ سال باید فهمیده باشی مردم زیر پرچم انگلیس نیسان ، پس با مردم رابطه ای نداری ، دنباله روی همون یه عده معدود مواجب بگیر انگلیس هستی
2. اگه هم اجازه نمیداد هیچ کار غیر قانونی ایی نکرده بود و صدا سیما باید حق پخش اهنگایی که از ایشون پخش میکرد و میداد بنابراین صدا سیما این حق و از شما گرفته
حیف که اون باید سرطان بگیره شماها که یه مملکت ازتون در عذابن راست راست بچرخین
موسیقی فقط پاپ
پس چطور لیست انگلیسها به قول خود منحرف و پست فطرتتون رای آورد؟
قسم حضرت عباسو باور کنیم یا دم خروسو؟
گلچهره مپرس ، پروانه ی تو ، بی تو چرا رها شد
مپرس ، مپرس
مرنجان دلت را خدا را .... رها کن غمت را ، رها کن
مخور غم ، مخور غم نگارا ....
خنده دار...؟
چی خنده داره ؟
کدام ادعا خنده دار بود ؟
کجایید شما صراطیون ؟ دقیقا کجایید؟
فکر می کنین چقدر بزرگ شدید ؟ فکر می کنید آنقدر گنده شدید که به استاد بزرگ بخندید؟ آنهم در زمانی که ایشان نا خوش احوالند و کام نوروزی مردم ایران تاکنون انقدر تلخ نبوده.
خودتان هم میدانید که ارزش یک تار موی استاد از کل دفتر و دستک، تک تک اعضای این ریا نامه بیشتر است
احساس می کنم به شعور خودم توهین کردم که تا بحال هر از گاهی به این هرزنامه سر میزدم
خداحافظ مثلا صراطیان ، البته بهتر است بگویم کژمداریان
اجرتان هم ، سزایتان هم
با قاضی القضات
بیاد ربنای استاد ،
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا