برهان| اقتصاد دولتی و نفتی ایران هم اکنون دو چالش بزرگ کشور است. این دو چالش باعث شده امروز اقتصاد ایران با فریب اینکه پول نفت دارد به تولید توجهی نکرده و به یک واردکننده کالا تبدیل شود. دولت هم اکنون بدون هیچ ملاحظهای همه چیز وارد میکند: میوه، برنج، گوشت، لوازم خانگی و...
اگر بگوییم بسیاری از کارخانجات با این واردات بیحساب و کتاب و بیرویه در آستانه ورشکستگی قرار دارند گزاف نیست. خود دولت امروز یک واردکننده بزرگ است. همه چیز وارد میکند...
واقعیتی که باید به آن اذعان کنم سود سرشار برخی واسطهگران، دلالان و واردکنندگان از واردات بیرویه است. امروز دلالی در ایران برخلاف تولید سود خوبی دارد. اغراق نیست اگر بگویم بیشتر ایرانیها امروز اغلب به دلالی و واسطهگری فکر میکنند تا کار تولیدی!
واقعاً باید برویم دنبال علل این موضوع و ببینیم چرا این اتفاق رخ داده است. بنده در اینجا چند نکته را برای خروج تدریجی اقتصاد ایران از نفت توصیه میکنم:
۱- برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت؛ فکر میکنم برنامهریزی مهمترین رکن است. به جرأت تأکید میکنم هیچ دولتی در سه دهه اخیر برنامهریزی درباره خروج اقتصاد از نفت انجام نداده است. اغلب دولتها در این سه دهه فقط شعار دادهاند. دولت آقای هاشمی رفسنجانی با اجرای سیاست تعدیل اقتصادی بلایی بر سر اقتصاد آورد که هنوز هم که هنوز است تهماندههای بلایای اجرای سیاست مذکور در اقتصاد باقی است. نمیتوانیم فراموش کنیم که تجملگرایی و رواج فرهنگ مصرف، میراث آن دوران است و امروز هم قسمت اعظمی از کشور با آن فرهنگ اداره میشود. در دوران آقای خاتمی نیز خیلی به مسایل اقتصادی توجهی نشد و بیشتر توسعه سیاسی مدنظر دولت وقت بود. در دولت آقای احمدینژاد نیز البته با شعارهای مردمپسند متأسفانه اقدامات مناسبی در حوزه خروج از اقتصاد بدون نفت صورت نگرفت و روال مانند گذشته طی شد. بنابراین با مروری بر اوضاع اقتصاد ایران در سه دهه اخیر به جرأت میتوان اذعان کرد در این مدت برنامهریزی خاصی صورت نگرفته است. توصیه میکنم دولت با یک برنامهریزی کوتاهمدت، استراتژی مستحکمی برای خود تدوین کند و رسماً اعلام کند؛ مثلاً پس از سه، چهار سال چه اقداماتی برای خروج اقتصاد از نفت انجام خواهد داد. به تبع آن نیز با برنامهریزیهای میانمدت و بلندمدت استراتژیهای بعدی را تدوین کرده و نقشه راه آینده اقتصاد ایران را ترسیم کند.
۲-حمایت از تولید؛ یکی از مهمترین ارکان خروج اقتصاد نفتی حمایت از تولید است. حمایت بیچون و چرا از تولید باعث خواهد شد تا بارقههای رونق در تولید افزایش یافته و اقتصاد با سودآوریهای گسترده مواجه شود. به یاد داشته باشیم در صورتی که سرمایهگذاری در تولید با اقبال سرمایهگذاران مواجه شود دلالی و واسطهگری از اقتصاد رخت بربسته و اقتصاد با تولید احیا میشود.
۳-مصرف کالاهای داخلی؛ مصرف کالاهای داخلی نیز از دیگر مواردی است که باعث خواهد شد تولید افزایش یافته و اقتصاد با سودآوری مواجه شود. باید فرهنگسازی وسیعی در این حوزه صورت گیرد و به مردم این مسئله القا شود که راهکار خروج اقتصاد از بنبست، استفاده از کالاهای داخلی است.
۴-استفاده از درآمدهای مازاد نفتی؛ راهکار بعدی استفاده از صندوقی برای جمعآوری درآمدهای مازاد نفتی است. این صندوق که هم اکنون در قالب صندوق توسعه ملی در ایران فعالیت میکند باید عملیات تسهیلات به بخش خصوصی و کمک به واحدهای تولیدی غیردولتی را انجام دهد.
۵-مالیات؛ استفاده از ابزار مالیات شاید مهمترین بخش این راهکارها باشد. باید اذعان کرد اقتصاد ایران هم اکنون قسمت کوچکی از بودجههای سالانههای خود را به وسیله مالیات تأمین میکند و این ضعف برای اقتصاد محسوب میشود. باید فرهنگ مالیاتستانی نهادینه شده و دولتها بخش اعظمی از تأمین منابع خود را از طریق اخذ مالیات انجام دهند. البته ذکر این نکته ضروری است که برای حفظ و ثبات تولید در سالهای اولیه معافیتهای مالیاتی نسبت به تولید و صنعت اخذ شود.
اگر بگوییم بسیاری از کارخانجات با این واردات بیحساب و کتاب و بیرویه در آستانه ورشکستگی قرار دارند گزاف نیست. خود دولت امروز یک واردکننده بزرگ است. همه چیز وارد میکند...
واقعیتی که باید به آن اذعان کنم سود سرشار برخی واسطهگران، دلالان و واردکنندگان از واردات بیرویه است. امروز دلالی در ایران برخلاف تولید سود خوبی دارد. اغراق نیست اگر بگویم بیشتر ایرانیها امروز اغلب به دلالی و واسطهگری فکر میکنند تا کار تولیدی!
واقعاً باید برویم دنبال علل این موضوع و ببینیم چرا این اتفاق رخ داده است. بنده در اینجا چند نکته را برای خروج تدریجی اقتصاد ایران از نفت توصیه میکنم:
۱- برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت؛ فکر میکنم برنامهریزی مهمترین رکن است. به جرأت تأکید میکنم هیچ دولتی در سه دهه اخیر برنامهریزی درباره خروج اقتصاد از نفت انجام نداده است. اغلب دولتها در این سه دهه فقط شعار دادهاند. دولت آقای هاشمی رفسنجانی با اجرای سیاست تعدیل اقتصادی بلایی بر سر اقتصاد آورد که هنوز هم که هنوز است تهماندههای بلایای اجرای سیاست مذکور در اقتصاد باقی است. نمیتوانیم فراموش کنیم که تجملگرایی و رواج فرهنگ مصرف، میراث آن دوران است و امروز هم قسمت اعظمی از کشور با آن فرهنگ اداره میشود. در دوران آقای خاتمی نیز خیلی به مسایل اقتصادی توجهی نشد و بیشتر توسعه سیاسی مدنظر دولت وقت بود. در دولت آقای احمدینژاد نیز البته با شعارهای مردمپسند متأسفانه اقدامات مناسبی در حوزه خروج از اقتصاد بدون نفت صورت نگرفت و روال مانند گذشته طی شد. بنابراین با مروری بر اوضاع اقتصاد ایران در سه دهه اخیر به جرأت میتوان اذعان کرد در این مدت برنامهریزی خاصی صورت نگرفته است. توصیه میکنم دولت با یک برنامهریزی کوتاهمدت، استراتژی مستحکمی برای خود تدوین کند و رسماً اعلام کند؛ مثلاً پس از سه، چهار سال چه اقداماتی برای خروج اقتصاد از نفت انجام خواهد داد. به تبع آن نیز با برنامهریزیهای میانمدت و بلندمدت استراتژیهای بعدی را تدوین کرده و نقشه راه آینده اقتصاد ایران را ترسیم کند.
۲-حمایت از تولید؛ یکی از مهمترین ارکان خروج اقتصاد نفتی حمایت از تولید است. حمایت بیچون و چرا از تولید باعث خواهد شد تا بارقههای رونق در تولید افزایش یافته و اقتصاد با سودآوریهای گسترده مواجه شود. به یاد داشته باشیم در صورتی که سرمایهگذاری در تولید با اقبال سرمایهگذاران مواجه شود دلالی و واسطهگری از اقتصاد رخت بربسته و اقتصاد با تولید احیا میشود.
۳-مصرف کالاهای داخلی؛ مصرف کالاهای داخلی نیز از دیگر مواردی است که باعث خواهد شد تولید افزایش یافته و اقتصاد با سودآوری مواجه شود. باید فرهنگسازی وسیعی در این حوزه صورت گیرد و به مردم این مسئله القا شود که راهکار خروج اقتصاد از بنبست، استفاده از کالاهای داخلی است.
۴-استفاده از درآمدهای مازاد نفتی؛ راهکار بعدی استفاده از صندوقی برای جمعآوری درآمدهای مازاد نفتی است. این صندوق که هم اکنون در قالب صندوق توسعه ملی در ایران فعالیت میکند باید عملیات تسهیلات به بخش خصوصی و کمک به واحدهای تولیدی غیردولتی را انجام دهد.
۵-مالیات؛ استفاده از ابزار مالیات شاید مهمترین بخش این راهکارها باشد. باید اذعان کرد اقتصاد ایران هم اکنون قسمت کوچکی از بودجههای سالانههای خود را به وسیله مالیات تأمین میکند و این ضعف برای اقتصاد محسوب میشود. باید فرهنگ مالیاتستانی نهادینه شده و دولتها بخش اعظمی از تأمین منابع خود را از طریق اخذ مالیات انجام دهند. البته ذکر این نکته ضروری است که برای حفظ و ثبات تولید در سالهای اولیه معافیتهای مالیاتی نسبت به تولید و صنعت اخذ شود.