صراط: فارس در نقدی بر فیلم «50کیلو آلبالو» ساخته مانی حقیقی نوشت: فیلم «50کیلو آلبالو» با به کار گیری شوخی های زننده جنسی،دیالوگ های دم دستی سیاسی و تقلید از آهنگ «happy» فارل ویلیامز نه تنها یک فیلم فارسی ضعیف به مخاطب ارائه می دهد، بلکه در اقدامی عجیب و برای هر چه بیشتر قبح شکنی دست به برداشتن حجاب بازیگر زن خود می زند.
آخرین اثر در حال اکران مانی حقیقی خط داستانی آشفته و تکراری دارد وبه وضوح از آثار دیگرش بسیار ضعیف و عقب افتاده تر است،فیلم «50 کیلو آلبالو» درباره دختر و پسری است که «اشتباها، عمدا و یا به صورت یک اشتباه عمدی» (برگرفته از دیالوگ فیلم) مجبور به ازدواج با یکدیگر می شوند، تا از درد سر به وجود امده رهایی پیدا کنند ، فیلم مانی حقیقی با برداشت از فیلمهای دسته چندمی سینمای هالیوود، با پسوند سینمای تجاری وارد چرخه اکران نوروزی شده است، پسوندی که در چند سال اخیر به فیلم هایی با قصه و پلات های عشق های خیابانی،با چند چاشنی از شوخی های سخیف و تکراری الطلاق میشود،اما تهیهکننده فیلم 50 کیلو آلبالو برای اطمینان از فروش هر چه بهتر در گیشه سینما، دست به دامان بسیاری از بازیگران کمدی کشور شده است تا در این فیلم نقشی ایفا کنند و همین باعث شده است تا مخاطب با سکانس های نامأنوسی روبه رو شود که نه مرتبط به خط داستانی فیلم است، و نه کمکی به شخصیت ها و مسیر داستان می کند ،که البته اگر هر کدام از آن ها را حذف کنیم، نه تنها ضرری به داستان نمی زند بلکه مخاطب با فیلم بهتری روبه رو میشود.
فیلم «50کیلو آلبالو» از مجلس عروسی دختری به نام مرجان آغاز می شود ودر میانه عروسی ماموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد مهمانی میشوند و میهمانان دست به فرار می زنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داود (ساعد سهیلی) باعث آشنایی ناگهانی او و آیدا (هستی مهدوی)میشود واین آشنایی فرار آنها با ماشین باعث دستگیری توسط ماموران نیروی انتظامی میشود و برای رهایی از دست قاضی(سیامک انصاری)، آیدا که یک دانشجو نمونه وکالت است به دروغ میگوید وطوری وانمود می کند که با داود ازدواج کرده است(صیغه) و تا چند روز دیگر ازدواجشان را رسمی میکنند، دروغی بیمنطق که مخاطب را شوکزده میکند ونشان می دهد شاید نویسنده و کارگردان فیلم فراموش کردهاند که کاراکتر آنها یک دانشجو نمونه وکالت است و نباید چنین دروغ بچهگانه ای بگوید وهمین باعث میشود تا قاضی دست آیدا را بخواند و آنها را مجبور به ازدواج بایکدیگر کند،اما کاراکتر داود که از خانواده نسبتا مذهبی و پولداری است و به اجبار پدر، باید با دختری خشن به نام عروشا (آزاده صمدی) ازدواج کند در مقابل آیدا که از یک خانواده سینمایی است و قصد دارد با یک استاد ادبیات فارسی به نام مانی ازدواج کند، قرار میگیرد و ادامه مسیر داستان با رفتار های قیصرمابانه داود، آیدا عاشق او می شود وبعد از فهمیدن خودکشی ساختگی مانی اینبار با رضایت با داود ازدواج میکند.
مخاطب در آخرین اثر مانی حقیقی نه ساختار و کارگردانی می بینید و نه مفهوم جدید و نویی، بلکه بیشتر با یک دورهمی برای پول درآوردن رو به رو میشود، کارگردان فیلم برای خنداندن هرچه بیشتر مخاطب، از هیچ چیز دریغ نمیکند و با موضوعاتی مثل غیرت، دوشوهری، ازدواج، مرگ و طلاق در فیلم شوخی کرده است که البته حتی شوخیهای فیلم هم در حد یک لبخند میمانند و جلوتر نمیرود، اما کارگردان زمانی تیر خلاصی را به مخاطب میزند که آیدا و دواود برای خرید لباس بیرون میروند و در میزانسنی عجیب اما برای این قبح شکنی هوشمندانه در نظر گرفته میشود و با قرار گرفتن در یک پس زمینه سفید با نماهای «مدیوم کلوزآپ» و نماهای «میانه» مشغول امتحان کردن لباسهای مختلف میشوند که فریاد تعجب مخاطبین در سالن مهر تاییدی در مشخص بودن این سکانس میزند، پلانی که به نمایی از سر بازیگر زن فیلم، در هنگام تغییر شال خود به نمایش در میآید، اما کارگردان حتی به این بسنده نمی کند وبا توهین های متعدد راه خود را در فیلم «پذیرایی ساده» ادامه می دهد واین بار به جای توهین به مردم، به مسئولین و شعارهای انقلاب اسلامی حمله می کند.
در سکانس های ابتدایی فیلم پدر آیدا (فرهاد آئیش) بعد از دستگیری دخترش، نیروی انتظامی را این گونه توصیف می کند: «یک مشت خل و چل ریختن تو خیابونا،شهررو قبضه کردن» ویا درباره دستگیری دخترش می گوید: «نمیشه که دختر مردمو دم به دقیقه بگیرند،این بچه رو طفلک دقیقه به دقیقه می گیرند».
اما از سوی دیگر کاراکتر مانی در سکانسهای پایانی فیلم که به خاطر مصرف بیش از حد قرص ضدافسردگی، سرخوش است ،در لحظهای که عاقد از مقدار مهریه حرف میزند به صورت مضحک آوری میگوید:«1000سکه! دلار قرار شد بیاد پایین، نماید پایین سگ مصب»،بعد دستش را مشت می کند و می گوید: «مرگ برآمریکا» و کارگردان با نمایی لانگ شات جمعیت را نشان می دهد که چندین با این شعار را تکرار می کنند وجمعیت در سالن را به خنده وادار می کند،اما این ها فقط چند نما از فیلم توهینآمیز 50کیلو آلبالو است ،فیلمی که نه تنها قبح شکنی می کند بلکه به شعار حقیقی این انقلاب با بی رحمی کامل حملهور میشود و آن را مورد تمسخر قرار میدهد و به راحتی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز اکران گرفته است، وزارتی که در همین ابتدای سال چراغ سبز خود را برای نفوذ فرهنگی در کشور نشان داده است.
آخرین اثر در حال اکران مانی حقیقی خط داستانی آشفته و تکراری دارد وبه وضوح از آثار دیگرش بسیار ضعیف و عقب افتاده تر است،فیلم «50 کیلو آلبالو» درباره دختر و پسری است که «اشتباها، عمدا و یا به صورت یک اشتباه عمدی» (برگرفته از دیالوگ فیلم) مجبور به ازدواج با یکدیگر می شوند، تا از درد سر به وجود امده رهایی پیدا کنند ، فیلم مانی حقیقی با برداشت از فیلمهای دسته چندمی سینمای هالیوود، با پسوند سینمای تجاری وارد چرخه اکران نوروزی شده است، پسوندی که در چند سال اخیر به فیلم هایی با قصه و پلات های عشق های خیابانی،با چند چاشنی از شوخی های سخیف و تکراری الطلاق میشود،اما تهیهکننده فیلم 50 کیلو آلبالو برای اطمینان از فروش هر چه بهتر در گیشه سینما، دست به دامان بسیاری از بازیگران کمدی کشور شده است تا در این فیلم نقشی ایفا کنند و همین باعث شده است تا مخاطب با سکانس های نامأنوسی روبه رو شود که نه مرتبط به خط داستانی فیلم است، و نه کمکی به شخصیت ها و مسیر داستان می کند ،که البته اگر هر کدام از آن ها را حذف کنیم، نه تنها ضرری به داستان نمی زند بلکه مخاطب با فیلم بهتری روبه رو میشود.
فیلم «50کیلو آلبالو» از مجلس عروسی دختری به نام مرجان آغاز می شود ودر میانه عروسی ماموران برای دستگیری داماد خلافکار وارد مهمانی میشوند و میهمانان دست به فرار می زنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داود (ساعد سهیلی) باعث آشنایی ناگهانی او و آیدا (هستی مهدوی)میشود واین آشنایی فرار آنها با ماشین باعث دستگیری توسط ماموران نیروی انتظامی میشود و برای رهایی از دست قاضی(سیامک انصاری)، آیدا که یک دانشجو نمونه وکالت است به دروغ میگوید وطوری وانمود می کند که با داود ازدواج کرده است(صیغه) و تا چند روز دیگر ازدواجشان را رسمی میکنند، دروغی بیمنطق که مخاطب را شوکزده میکند ونشان می دهد شاید نویسنده و کارگردان فیلم فراموش کردهاند که کاراکتر آنها یک دانشجو نمونه وکالت است و نباید چنین دروغ بچهگانه ای بگوید وهمین باعث میشود تا قاضی دست آیدا را بخواند و آنها را مجبور به ازدواج بایکدیگر کند،اما کاراکتر داود که از خانواده نسبتا مذهبی و پولداری است و به اجبار پدر، باید با دختری خشن به نام عروشا (آزاده صمدی) ازدواج کند در مقابل آیدا که از یک خانواده سینمایی است و قصد دارد با یک استاد ادبیات فارسی به نام مانی ازدواج کند، قرار میگیرد و ادامه مسیر داستان با رفتار های قیصرمابانه داود، آیدا عاشق او می شود وبعد از فهمیدن خودکشی ساختگی مانی اینبار با رضایت با داود ازدواج میکند.
مخاطب در آخرین اثر مانی حقیقی نه ساختار و کارگردانی می بینید و نه مفهوم جدید و نویی، بلکه بیشتر با یک دورهمی برای پول درآوردن رو به رو میشود، کارگردان فیلم برای خنداندن هرچه بیشتر مخاطب، از هیچ چیز دریغ نمیکند و با موضوعاتی مثل غیرت، دوشوهری، ازدواج، مرگ و طلاق در فیلم شوخی کرده است که البته حتی شوخیهای فیلم هم در حد یک لبخند میمانند و جلوتر نمیرود، اما کارگردان زمانی تیر خلاصی را به مخاطب میزند که آیدا و دواود برای خرید لباس بیرون میروند و در میزانسنی عجیب اما برای این قبح شکنی هوشمندانه در نظر گرفته میشود و با قرار گرفتن در یک پس زمینه سفید با نماهای «مدیوم کلوزآپ» و نماهای «میانه» مشغول امتحان کردن لباسهای مختلف میشوند که فریاد تعجب مخاطبین در سالن مهر تاییدی در مشخص بودن این سکانس میزند، پلانی که به نمایی از سر بازیگر زن فیلم، در هنگام تغییر شال خود به نمایش در میآید، اما کارگردان حتی به این بسنده نمی کند وبا توهین های متعدد راه خود را در فیلم «پذیرایی ساده» ادامه می دهد واین بار به جای توهین به مردم، به مسئولین و شعارهای انقلاب اسلامی حمله می کند.
در سکانس های ابتدایی فیلم پدر آیدا (فرهاد آئیش) بعد از دستگیری دخترش، نیروی انتظامی را این گونه توصیف می کند: «یک مشت خل و چل ریختن تو خیابونا،شهررو قبضه کردن» ویا درباره دستگیری دخترش می گوید: «نمیشه که دختر مردمو دم به دقیقه بگیرند،این بچه رو طفلک دقیقه به دقیقه می گیرند».
اما از سوی دیگر کاراکتر مانی در سکانسهای پایانی فیلم که به خاطر مصرف بیش از حد قرص ضدافسردگی، سرخوش است ،در لحظهای که عاقد از مقدار مهریه حرف میزند به صورت مضحک آوری میگوید:«1000سکه! دلار قرار شد بیاد پایین، نماید پایین سگ مصب»،بعد دستش را مشت می کند و می گوید: «مرگ برآمریکا» و کارگردان با نمایی لانگ شات جمعیت را نشان می دهد که چندین با این شعار را تکرار می کنند وجمعیت در سالن را به خنده وادار می کند،اما این ها فقط چند نما از فیلم توهینآمیز 50کیلو آلبالو است ،فیلمی که نه تنها قبح شکنی می کند بلکه به شعار حقیقی این انقلاب با بی رحمی کامل حملهور میشود و آن را مورد تمسخر قرار میدهد و به راحتی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز اکران گرفته است، وزارتی که در همین ابتدای سال چراغ سبز خود را برای نفوذ فرهنگی در کشور نشان داده است.