دیپلماسی ایرانی: بیش از شش ماه است که طوفان "بهار عربی" وزیدن گرفته و در طول این مدت هیچ کدام از کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی از گزند آن در امان نماندهاند. دامنه این اعتراضها از یک سو به اروپا کشیده شده و از سوی دیگر به خاک اسرائیل نیز سرایت کرده است. اگر چه در اروپا و اسرائیل هدف چیز دیگری است ولی ابزارهای اعتراض و شیوههای اعتراضی عموما الهامگرفته از کشورهای انقلابی خاورمیانه هستند. در این میان کشورهای دیگری نیز هستند که ظرفیت لازم برای چشیدن طعم انقلابهای عربی را دارند. مثلا ترکیه که به دلیل وجود اقلیتهای بزرگ مخالف حکومت مرکزی احتمال رسیدن انقلاب عربی به خاک آن نیز وجود دارد.
روزنامه النهار، چاپ بیروت در یادداشتی به همین موضوع پرداخته و مینویسد: تظاهرات در خاورمیانه در حدود شش ماه است که آغاز شده و میتوانیم به جرات بگوییم هیچ کدام از کشورهای عربی خاورمیانه از گزند آن در امان نماندهاند. اگر این تحرکات سیاسی جاری در این کشورها را همان طور که غربیها به آن نامی دادهاند، بهار عربی باشد این بدان معنا است که کشورها و رژیمهای دیگری نظیر ترکیه و اسرائیل که از دو قضیه مضمن مشابه رنج میبرند هیچ ارتباطی به این بهار ندارند.
در ادامه این یادداشت به همزمانی تلاش تازه فلسطینیان برای به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی بر اساس مرزهای 1968 اشاره شده و آمده است: به هیچ وجه این عبارت که در رسانههای غربی منتشر شده و بر اساس آن مدعیاند که با آغاز اعتراضها در تونس، مصر، سوریه و یمن فلسطینیها به یادشان افتاد که در ماه سپتامبر به سازمان ملل بروند و کشور مستقل خود را اعلام کنند، درست نیست.
نویسنده این یادداشت همچنین به ناآرامیهای داخلی کردهای ترکیه و همزمانی آن با بهار عربی اشاره دارد و مینویسد: این حرف هم درست نیست که کردهای ترکیه با همزمانی با بهار عربی تصمیم گرفتند که فعالیتهای خود را علیه آنکارا تشدید کنند. به ویژه این که برخی میگویند رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه خود را مشغول سوریه کرده تا از مشکلات داخلی ترکیه فرار کند. حقیقت این است که مطالبات کردهای ترکیه نه ربطی به محمد البوعزیزی در تونس دارد و نه به مردمی که در میدان التحریر قاهره شعار ملت سرنگونی نظام را میخواهند.
در ادامه این یادداشت آمده است: عمر قضیه فلسطینی به دهها سال پیش باز میگردد. این موضوع لاینحل باقی مانده چرا که ایالات متحده امریکا توانایی لازم برای فشار آوردن به حکومت اسرائیل، چه چپ باشد چه راست، برای رساندن این پرونده به یک راه حل عادلانه را که بر اساس آن مرزهای 1967 فلسطینیان به رسمیت شناخته شود، ندارد. اتفاقی که میتواند میلیونها آواره فلسطینی را برای بازگشت به خانه و کاشانهشان امیدوار کند. اکنون فلسطینیها پس از سالها مذاکرات شکست خورده و ناامیدی از هر گونه همکاری حکومت اسرائیلی راهی سازمان ملل میشوند شاید بتوانند امیدهای مرده را در دلها زنده کنند. فلسطینیها دیگر فهمیدهاند که امریکاییها از انجام هر گونه حرکتی برای آنها ناتوانند و اسرائیلیها نیز از هر گونه بهرهبرداری از هر فرصتی برای خوردن بیشتر حق فلسطینیها فروگذاری نمیکنند و اگر بنا باشد همچنان به این دو عنصر امیدوار باشند هیچ افق سیاسی روشنی در برابرشان قرار نخواهد داشت.
نویسنده این یادداشت در ادامه به کردهای ترکیه نیز اشاره میکند و مینویسد: کردها نمیتوانند به رجب طیب اردوغان امیدوار باشند. چرا که او به تنها راه حلی که برای حل پرونده کردهای ترکیه میاندیشد دست یازیدن به راه حلهای امنیتی است. در تصنیف غربیها ترکیه و اسرائیل دو حکومت دموکراتیک منطقه هستند. ولی کسی نیست از آنها بپرسد چگونه این دو حکومت را دموکراتیک میدانید در حالی که اولی به حقوق کردهای خود در خاک خود بیاعتنا است و دومی به حقوق ملت فلسطینی که همه دنیا اذعان دارند که حق فلسطینیان را خوردهاند در حالی که ایران سومین کشور غیر عرب خاورمیانه در خاک خود حقوق همه اقلیتها و قومیتها را پذیرفته است و غربیها دموکراسی آن را به رسمیت نمیشناسند؟
در پایان این یادداشت آمده است: نمیتوان توضیحی برای برداشتهای عجیب و غریب غربیها داشت جز این که آنها فقط بر اساس منافعشان اصطلاحات و عبارات را توصیف میکنند و حتی همین بهار عربی را امریکاییها تلاش دارند بر اساس مصالح خودشان تعریف کنند. چیز تازهای نیست اگر بگوییم که ایالات متحده امریکا به دنبال چنین سیاستی هست حتی اگر در تنگاترین تنگناها گرفتار باشد.
نوبت ترکیه و تل آویو هم میرسد
بیش از شش ماه است که طوفان "بهار عربی" وزیدن گرفته و در طول این مدت هیچ کدام از کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی از گزند آن در امان نماندهاند. دامنه این اعتراضها از یک سو به اروپا کشیده شده و از سوی دیگر به خاک اسرائیل نیز سرایت کرده است.