صراط: وقتی سخن از «دین و هنر» و ترکیبی با عنوان «هنر دینی» به میان میآید، باید اذعان کرد که هم متخصصان دین و مذهب و هم متخصصان هنر میتوانند و باید در این باره اظهار نظر کنند تا مرز این ترکیب شفاف شود.
در این میان باید اذعان کرد که سینما به عنوان موثرترین و گستردهترین هنر امروزی، شناخته میشود و از این رو، تأمل متخصصان امور دینی بر مسئله سینما، امری مهم و حیاتی تلقی میشود.
به بیان دیگر وقتی از «حوزه و سینما» سخن به میان میآید، این ترکیب عطفی حداقل از دو رویکرد، قابل تحلیل است که البته در هر دو رویکرد، حضور نمایندگانی از روحانیون و حوزههای علمیه (اعم از نمایندگان مراکز فرهنگی هنری حوزه علمیه و دفاتر وابسته یا نمایندگان مرکز مدیریت حوزه علمیه) در کنار سینماگران و اهالی سینما اجتناب ناپذیر است.
رویکرد نخست، تعریف فیلمنامههای سینمایی بر اساس حضور شخصیتها و بازیگران نقشهای روحانی در فیلمها یا حضور روحانیون متخصص در امر هنر در کادر اجرایی و عوامل یک فیلم سینمایی به عنوان عوامل اصلی یا عوامل مشاورهای است.
در کنار این مسئله، برگزاری جشنوارهها و نشستهای مختلف با عنوانهایی مانند هنر دینی، هنر متعهد و ... در همین راستا قلمداد میشود.
یکی از این جشنوارهها، جشنوارهای با عنوان «روحانی و سینما» است که تا کنون دو دوره از آن برگزار شده است و جشنواره دوم، اخیرا به دبیری حجتالاسلام علی سرلک به اختتامیه رسید.
علی سرلک معتقد است اینگونه جشنوارهها، عملا فرصتی را پدید میآورند تا هم سینماگران به تعریف درستی از شخصیت روحانی برای حضور احتمالی در فیلمهای سینمایی برسند و هم اینکه روحانیون متخصص در امر هنر بتوانند نقطه نظرات خود را درباره سینما و فیلم به سینماگران و اهالی هنر منتقل کنند.
بدیهی است که هر دو هدف، با گفتوگو، تعامل و همیاری بین مسئولان هنری، سینماگران، روحانیون، منتقدان و ایده پردازان شکل میگیرد و همین جشنوارهها یا محافل هنری است که این موج مثبت و اثرگذار را تحقق میبخشند.
گفتوگوها و بحثهای دومین جشنواره روحانی و سینما، یادآور یکی از فیلمهای خاص سینمای ایران به نام «مارمولک» شد. فیلمی ساخته کمال تبریزی با ایده پوشیده شدن لباس روحانیت توسط فردی غیر روحانی که این روزها، سالروز اکران آن در سال 1383 است؛ اکرانی که البته سه هفته بیشتر طول نکشید و با سوء تفاهمهایی که مهمترینِ آن، بیسلیقگی در انتخاب نام فیلم بود نمایش آن ناتمام ماند.
این فیلم در سال 1382 ساخته شد، در جشنواره فیلم فجر همان سال (بیست و دومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر) روی پرده رفت و با استقبال فراوانی رو به رو شد.
همین استقبال سبب شد تا فیلم برای اکران نوروزی آماده شود، اما سرنوشت طور دیگری رقم خورده بود؛ چرا که چند روز پیش از آغاز اکران نوروزی اعلام شد که اکران عمومی این فیلم به تعویق افتاده است.
منوچهر محمدی به عنوان یک تهیه کننده کاربلد و متعهد سینمایی، متوجه حساسیتها بود و به درستی تصمیم گرفت تا فیلم را برای تعدادی از مسئولان کشوری و لشکری به نمایش بگذارد تا سوءتفاهمها برطرف شود که ای کاش در کنار این اقدام، فکری هم برای تغییر نام فیلم میکرد.
اینگونه است که مارمولک در اواخر فروردین ماه به اکران عمومی در آمد و در سه هفته، به فروش 750 میلیون تومان دست مییابد که برای سال 1383، رقمی باورنکردنی است.
حساسیتهای ایجاد شده درباره فیلم البته ادامه دارد و تلاش تهیه کننده برای نمایش خصوصی فیلم برای برخی دیگر از منتقدان و رفع سوء تفاهمها، بینتیجه میماند. شایعه میشود که قرار است نمایش فیلم متوقف شود؛ وزیر ارشاد وقت، این خبر را شایعه میداند و البته تهیه کننده هم مایل به ادامه اکران عمومی است، اما مارمولک پرده سینماها را ترک میکند.
منوچهر محمدی و کمال تبریزی در نشستی در خانه سینما حاضر میشوند و در حضور خبرنگاران اعلام میکنند که تصمیم دارند تا نمایش فیلم را متوقف کنند. این اعلام البته با بغض منوچهر محمدی همراه است:
«ما دیکتهای نوشتهایم که حتما نمرهاش بیست نیست؛ اما کسی دوست ندارد دیکتهاش را پاره کنند.»
کاملا مشخص بود که این حرفها و حدیثها، ناشی از برخی سوء تفاهمهاست و ایجاد اصلاحاتی در فیلم و بهویژه تغییر نام آن، مشکل را حل میکند که البته نشد.
اکنون در سال 1395، پس از 12 سال و در دومین جشنواره «روحانی و سینما»، باز هم نام این فیلم بر سر زبانهاست.
کمال تبریزی همین روزها بود که گفت: «من در چند جلسه که مقام معظم رهبری را دیدم، از فیلم تعریف کردند و نتیجهگیری ایشان این بود که متاسفانه این فیلم از طرف کسانی که باید فهمیده میشد، نشد.»
علی سرلک، دبیر جشنواره روحانی و سینما معتقد است: «مارمولک فیلم درست و توانمندی است و به لحاظ بازی، فرم و حرفی که میزند درست ساخته شده است. اگرچه به این فیلم هم مانند خیلی از آثار سینمایی انتقاداتی وارد است. در همان گفتوگویی که با کمال تبریزی داشتم، این کارگردان اذعان میکند که در مورد انتخاب اسم فیلم اشتباه کرده است و این هم به خاطر این بود که چند اسم را برای آن انتخاب کرده بودند ولی فقط با اسم مارمولک موافقت شد. البته انتقاداتی از طرف جامعه روحانیت به فیلم مارمولک وجود دارد ولی مارمولک فیلمی است که سینمای ایران را یک گام به پرداخت روحانی در سینما نزدیک کرد و بعد از آن بود که اقبال سینما برای پرداخت به موضوع روحانیت بیشتر شد.»
این جملات از زبان یک روحانی آشنا به امر هنر، نشان میدهد که اگر تعامل و گفتوگو بین روحانیون و سینماگران، در همان سالهای دهه هشتاد هم وجود میداشت، بسیاری از مشکلات حل شده و موانع برای همیاری تکاملی و موثر «حوزه و هنر»، رفع میشد؛ همان نکتهای که رهبر انقلاب هم به آن اشاره داشته و دارند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هنر متعهد و فاخر نیاز دارد تا فرصتی حداکثری برای گفتوگو و دیالوگ بین مسئولان، روحانیون، هنرمندان، ایده پردازان، پژوهشگران و منتقدان هنر دینی و هنر متعهد ایجاد کند تا همه چیز بر پایه همیاری، همکاری، تعامل، فهم متقابل و رفع هر نوع سوء تفاهم پایهریزی شود.
بدیهی است فعالیتهایی مانند جشنواره روحانی و سینما، فرصتی مغتنم برای این مهم است که از یک طرف باید برنامهریزی دقیقی برای برگزاری موثر و باشکوه آن در هر سال انجام شود و از طرف دیگر، این جشنواره بتواند زمینه را برای ایجاد این تعامل و همیاری در طول سال فراهم کند تا همه چیز محدود به ایام برپایی جشنواره نشود.
اما رویکرد دوم درباره نسبت «حوزه و سینما»، تبیین جایگاه و اهمیت سینما از زبان علمای اَعلام و مراجع معظم تقلید است که بی گمان به پیشرفت هنر به عنوان بازویی برای بسط مفاهیم دینی، کمک شایانی خواهد کرد.
بدون تردید یکی از بزرگان حوزه که همواره درباره هنر و بهویژه سینما، رهنمودها و بحثهای کاربردی راهگشا داشته، آیتالله جوادی آملی است.
بیان بخشی از بیانات این مرجع تقلید در دیدار اخیر برخی از سینماگران و دست اندرکاران جشنواره جهانی فیلم فجر با ایشان، خود گواه این ادعاست:
«این حرف از سخنان بینالمللی اسلام است که انسان با انسان بیایمان میتواند زندگی کند اما با انسان بیایمان یعنی کسی که وفای به عهد ندارد و به پیمان خود وفادار نیست نمیتواند زندگی کند. زبان مشترک بشر، زبانی است که این پیمان را تحکیم میکند و سینما این قدرت را دارد که ایمان و وفای به عهد را در جامعه متعالی کند و این را همه افراد جهان میپذیرند. لذا زبان سینما باید زبان مشترک همه جهانیان یعنی زبان فطرت باشد.»
«باید توجه داشت که سینما، یک رسانه مجازی نیست، هرجا که فکر و اندیشه و هنر در جریان است، فضا، فضای حقیقت است.»
«اگر محتوا غنی باشد؛ اما خط خوانا نباشد، کسی رغبت نمیکند به محتوا توجه کند؛ اما اگر خط زیبا بود، انسان رغبت میکند تا محتوا را نیز بررسی کند، لذا هنر حرف اول را میزند چرا که به همه حواس عنایت میکند و سینما، همه حواس را تأمین میکند.»
«آموزههای پیامبر مربوط به زبان مشترک همه افراد جهان است، فیلم محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، پاسخی محکم به شبهات و تحریفات مطرح شده توسط سلمان رشدی و امثال اوست چرا که تنها ابزاری که میتواند با زبان زنده، پاسخ سلمان رشدیها را بدهد، همین هنر است که امیدواریم قسمتهای مربوط به جوانی و بعثت پیامبر نیز ساخته و اکران شود تا جهانیان بیش از پیش با ابعاد حقیقی وجود مبارک پیامبر اسلام آشنا شوند.»
نکته در این است که حتی بیان یکی از فقرات و نه همه آنها، برای قوت قلب هنرمندان و سینماگران متعهد کافیست و البته ناگفته پیداست که این حمایت معنوی از هنر و بهویژه سینما و تعبیر از آن به «زبان مشترک همه جهانیان»، «زبان فطرت» و «تامین کننده همه حواس»، تا چه اندازه موجب دلگرمی و شور و نشاط اهالی هنر و سینماگران میشود و البته آنان را بر آن میدارد تا بیشتر با مبانی هنر متعهد و هنر دینی آشنا شوند و آن را در هنر سینمایی خود به کار گیرند.
بنابراین بر مسئولان و برنامه ریزان حوزه دین و حوزه سینماست که بیش از پیش، فضا را برای «اقدام و عمل»، یا همان گفتوگو و تعامل متخصصان دین و متخصصان سینما مهیا سازند و آن را مغتنم بدانند تا ثمرات مبارک اجرایی آن، نمود عینی و عملی بیابد.