به گزارش تسنیم، از همان روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی که ملت شریف ایران عزم خود را جزم کرد تا تحت لوای آموزههای شریعت نبوی(ص) و مکتب اهل بیت(علیهمالسلام) و تئوری ناب ولایت فقیه، نظام سیاسی اجتماعی خود را بنا نهد و با راهبرد استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی عملاً دست رد به سینه قدرتهای زورگو و سلطهطلب شرق و غرب جهان بزند، به جرم این اراده پولادین و پیشرفتهای گوناگون علمی و فنی، سیاسی و فرهنگی، همواره آماج هجمههای سخت و نرم از ناحیه کشورها و جریانهای استکباری و عمله و عواملشان در جای جای دنیا ازجمله منطقه و برخی کشورهای مرتجع عرب قرار گرفت.
از محاصرههای اقتصادی و تحریمهای ظالمانه گرفته تا انواع تهدیدات و تهاجمات نظامی و فرهنگی و سیاسی و بالاخره فتنهانگیزی در سطوح بینالمللی، منطقهای و حتی داخلی علیه ملت غیور و سربلند ایران اسلامی! بهراستی کدامین اقدام ریز و درشتی است که نظام سلطه و عوامل منطقهایاش برای انزوا و شکست ملت ایران در توانش بوده و انجام نداده است؟!
آنچه هدف و جهتگیری اصلی در تمامی این فتنهها و دشمنیها بهعنوان حد مشترک انواع حیلهها و توطئهها بهشمار میرود، در وهله اول فروپاشی جمهوری اسلامی و شکست انقلاب اسلامی و در صورت ناکامی، روی آوردن به اهداف حداقلی که انزوای ایران اسلامی از مجرای تغییر رفتار، ازجمله آن است. بارها و بارها در بیانات و جلسات مختلف از سران استکبار تا سران فتنه در منطقه و حتی داخل کشور شبیه این تعبیرها شنیده شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران تجلی اتحاد و انسجام ملتی بزرگ است که اکنون زیباترین جلوه دمکراسی و مردمسالاری را تحت تأثیر آموزههای دین و مکتب حیاتبخش اسلام به نمایش گذارده است. اکنون در اروپا و غرب کسانی دم از حقوق بشر و فشار بر ایران اسلامی میآورند که با اغراض شوم و قصد غارت ثروت ملتهای مظلوم و مسلمان، با دولتها و حاکمان بیلیاقت و خودفروختهای همچون برخی کشورهای مرتجع عرب با محوریت عربستان، روابط تنگاتنگی دارند که کمترین نشان از حقوق بشر و دمکراسی و حاکمیت اراده مردمانشان را نداشته و ندارند؟!
آنچه در اجلاس کنفرانس همکاریهای اسلامی در ترکیه اتفاق افتاد، بهترین گواه بر سیاستهای شیطانی عربستان سعودی در اجرای اهداف شوم استکبار بهویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی، علیه ملت ایران است. مهمترین تکیه کلام و محوریترین چیزی که به شکلهای گوناگون در ادبیات دشمنان و بدخواهان بزرگ و کوچک و داخل و خارج انقلاب و جمهوری اسلامی شنیده میشود، تغییر رفتار مردم ایران است.
حال باید توجه داشت که مراد از تغییر رفتار چیست؟ و علت اصلی دشمنی با ملت ایران کدام است؟!
آیا اگر مردم ایران و دولتمردانش همچون برخی کشورهای وابسته، در تکاپوی استقلال، عزت و پیشرفت نبود باز هم آماج این همه تهاجمات ناجوانمردانه قرار میگرفت؟ آیا اگر همچون قبل از انقلاب، اجازه میداد تا هر آدم صورتنشسته و پلشتی از هرجای دنیا بهعنوان مستشار و یا هر عنوان پوچ دیگری ضمن بهرهمندی از حق مصونیت قضایی (کاپیتولاسیون) علاوه بر مأموریت غارتگری و چپاول، حق توحش نیز از کشور ایران دریافت مینمودند، بازهم تحت فشارهای گوناگون قرار میگرفت؟
بهراستی انقلابی که تحقیرها و ذلت یک ملت را به آقایی و استقلال و اقتدار وصفناشدنی تبدیل کرد و از کشوری که برای کمک به اسرائیل سرباز و نیروی نظامی اعزام مینمود، قدرتی ساخت که اکنون با افتخار در خط مقدم مقاومت و مبارزه با غده سرطانی جهان اسلام یعنی اسرائیل غاصب و خونآشام حتی آبروی کشورهای عربی را نیز خریده است، چرا باید اینگونه مورد بیمهری و فشار و تهاجمات کور از ناحیه مدعیان مسلمانی و حقوق بشری قرار بگیرد؟
تغییر رفتار در ادبیات دشمنان ملت ایران، یعنی ارتجاع و بازگشت به همان دوران ذلتبار و بردگی ستمشاهی.
آنچه در فرایند مذاکرات هستهای و نیز مقطع پسابرجام هدف اصلی طرفهای غربی مذاکرات بهویژه آمریکا بود، تغییر رفتار با چنین ماهیتی بود که به فضل الهی با هوشمندی و درایت رهبری عزیز و حکیم انقلاب اسلامی و نقشآفرینی فرزندان انقلابی ملت ایران، برای نظام سلطه تأمین و تحصیل نگردید و لذا اکنون که نقشههای شوم آنان با منطق و اراده و مقاومت ملت ایران در اوضاع پسابرجام و نیز در اعمال توطئههای منطقهای در قالب جنگ نیابتی و تشدید شکاف و اختلاف (شیعه و سنی) و تجزیه کشورهای اسلامی و در نهایت انزوای جمهوری اسلامی به لطف الهی نقش بر آب گردیده و در حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری همچون داعش بهویژه در عراق و سوریه، تیرشان به سنگ خورده و در برابر اراده و ایستادگی ملت مظلوم یمن به چالش جدی کشیده شدهاند، طبیعی است که نوک پیکان را وقیحانه به سمت ایران سرافراز و ملت سلحشورش نشانه بروند. کسانی که خود سرخطهای اصلی شرارت و ناامنی در منطقه میباشند، با ژستی منافقانه در اجلاس و کنفرانسی که انگیزه اصلیاش ارتقاء همکاری کشورهای اسلامی بهویژه علیه صهیونیزم و اسرائیل میباشد، بیشرمانه علیه ملت و دولت ایران اسلامی عربده میکشند و ایران را به تغییر رفتار دعوت کرده و به عامل بیثباتی و ناامنی در منطقه و دخالت در امور کشورها که خود مروج آن هستند، متهم میسازند. گوئیا سران نالایق و شکمباره سعودی به دستور مثلث شوم آمریکا، اسرائیل و انگلیس این روزها مأموریتی جز فشار بر ایران برای تغییر رفتار ندارد و البته مراد از تغییر رفتار، دست برداشتن از تمامی آرمانها و ارزشهای انقلاب و حمایت از ملتهای مظلوم و جنبشهای اسلامی مردمی اعم از شیعه و سنی است.
اساساً عربستان حکایت بچه پولدار و عزیز دردونهای را دارد که با راهانداختن بازی پول و ثروت و نفت و با دمیدن در بوق اختلاف و شکاف بین مسلمانان، به خیال رهبری جریان سنی جهان اسلام، همواره در توهم صدرنشینی و اربابی امت اسلام به سر میبرد، این در حالی است که عملاً در جهت اهداف شوم نظام سلطه بهویژه آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی، راه اشتباه و خطرناکی را در منطقه پیش گرفته است.
در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است:
1. عربستان این روزها در رودررویی با ایران اسلامی هماهنگ و با تمام قدرت و جسارت و بدون کمترین ملاحظهای ظاهر گردیده است و البته عصبیتها و جسارتهای عربستان ناشی از ضربههایی است که در حوزههای مختلف بهویژه در عراق و سوریه و شکستهای پیدرپی تروریستهای داعشی و تکفیری و عوامل وابسته به آنها در منطقه دریافت نمودهاند.
عربستان حتی از یک کاریکاتور ملک عبدالله و یا موضوع تعرض مبهم سفارت عربستان و یا حمایت جمهوری اسلامی از حزبالله لبنان و مقاومت اسلامی در منطقه نمیگذرد و آنرا با تمام قدرت رسانهای و با جنگ روانی در محافل بینالمللی علیه ملت ایران هیاهو میکند که نمونه بارز آن گنجاندن 4 بند در بیانیه پایانی اجلاس کنفرانس همکاریهای اسلامی در ترکیه علیه ایران بود. این در حالی است که عربستان تنها در یکساله اخیر بدترین جنایتها را نسبت به جهان اسلام بهویژه ملت مظلوم یمن داشته است و در خاطره تاریخ، حادثه تلخ منا را بهعنوان نشان بیلیاقتی برای خود ثبت نموده است که متأسفانه بهسان همه حقایق تلخ و شیرین دیگر به فراموشی سپرده شده است.
2. اگرچه روابط عربستان با غرب ماهیتاً راهبردیتر از ما و بهلحاظ استراتژیک، هماهنگ با سیاستهای غرب و در نهایت با جذب حمایتهای بدون حد و حصر غرب بهویژه در مجامع بینالمللی ظاهر میشوند اما شرایط جدید پسابرجام و نیز تحولات منطقه و موفقیتهای کمنظیر جبهه مقاومت اسلامی، در درازمدت بههیچوجه به نفع عربستان نخواهد بود، چه آنکه تاریخ بهویژه در جریان جنگ تحمیلی 8 ساله نیز نشان داد مکر و حیله و فتنه و ظلم، عاقبت خوشی ندارد.
3. معرفی چهره واقعی حاکمان عربستان و مبانی فکری وهابیت و جریانهای تکفیری وابسته به عربستان نباید هرگز فراموش گردد، چه آنکه موضوع حادثه منا از ابعاد مختلف بهویژه جنبههای حقوق بشری آن قابل پردازش و تحلیل و بررسی مستمر است.
این نمونهای از موضوعات فراوانی است که در به چالش کشیدن حاکمان مسلمانکش و کودککش عربستان قابل طرح میباشد. در همین راستا پیگیری مجدانه شکایت خانوادههای قربانیان حادثه منا از مجاری قانونی و توسط نهادهای ذیربط بهویژه وزارت امور خارجه و مسؤولان حج و زیارت از اقدامات لازم و ضروری است که باید بدون هیچ ملاحظهای دنبال گردد.
4. هدف عربستان و برخی کشورهای مرتجع و وابسته عرب با تبعیت از اربابان غربیشان، به انزوا کشاندن ملت و دولت ایران است، بهجاست با استفاده از ظرفیتهای فراوانی که در عرصههای منطقهای و بینالمللی وجود دارد، برقراری تماس و تقویت همکاریها و ارتباطهای دیپلماتیک با کشورهای مختلف در دستور کار قرار گیرد. در اینراستا دستگاه دیپلماسی ایران لازم است با نگاهی همهجانبه و عمیق و فراگیر از لاک انفعال بیرون آمده و با دیپلماسی فعال و انقلابی در این زمان که احساس میشود علاوه بر فشارهای گوناگون دشمنان ملت ایران، جنگی پیچیده و مرموز دیپلماتیک نیز علیه ایران اسلامی بهراه افتاده است، مجاهدانه ضمن رصد تحولات سیاسی و منطقهای و بینالمللی، بهموقع و بههنگام به وظائفی در خور شأن ملت بزرگ ایران بهخوبی عمل نمایند و البته بهلحاظ دیپلماسی عمومی نیز تمامی ظرفیتهای نخبگان در داخل کشور باید با گروهها و سازمانهای مردمپایه و شخصیتها و محافل مردمی کشورهای اسلامی به تقویت ارتباطات بیفزایند.
5. عربستان همواره بهعنوان عامل تفرقه جهان اسلام و حامی تروریسم بهویژه جریانهای تکفیری و داعش که امروزه بلایی برای امنیت بینالمللی گردیده است، باید محکوم گردد.
6. حکام آل سعود بهخاطر ارتباطات آشکار و پنهان با رژیم صهیونیستی و بلکه حمایت و تقویت سیاستهای غاصبانه و وحشیانه اسرائیل باید مورد سرزنش جدی و فراگیر قرار گیرد.
7. علیرغم خوشبینی برخی در داخل کشور، برجام وسیله محکی برای نظامهای غربی بهویژه آمریکا قرار گرفته است تا باری دیگر بیصداقتی و بدعهدی آنان در منظر افکار عمومی دنیا و ملت شریف ایران به اثبات برسد. (عدو شود سبب خیر، گر خدا خواهد)
8. اوضاع پسابرجام تا به امروز نشان داده است که تعهدات کاغذی بازیگران سیاست و قدرت در عرصه برجام همان بچهگولزدنی و یا بازیهای حیلهگرانهای است که در برابر اراده و هوشمندی و انسجام ملی ایرانیان قهرمان، بهمنزله حنای بیرنگی میماند که دلبستگی و امید به آن هرگز از سر عقل و منطق نخواهد بود (در اینراستا سخنان صادقانه رئیسکل بانک مرکزی جناب آقای سیف درباره عایدی نداشتن برجام قابل توجه است.) و البته پیشرفت و عزت روزافزون و همهجانبه کشور در گرو راهبردها و سیاستهای اقتصاد مقاومتی و اصرار بر آرمانها و ارزشهای ملی، انقلابی و اسلامی میباشد.