صراط: حاشیه ای در جریان بازدید وزیر بهداشت از آسایشگاه بیماران جذامی تبریز،
در ذیل می آید: جایی را نمیدید اما گوشش شنوا بود. همهمه فضا را که شنید
آرام سرش را بلند کرد. پوست صورت چروکیدهاش زیاد اجازه نمیداد سرش را
خیلی بچرخاند. با زبان آذری و صدایی نحیف پرسید "نخبر دی"(چه خبر شده)
گفتند "قوناق گلیب" (مهمان آمده). لبخندی کم رنگ زد و سرش را به آن سمت
چرخاند و سلام مهمان را پاسخ گفت و دیگر هیچ نگفت!
می گفتند هیچکس را ندارد. سالهاست جذام ریشه کن شده اما ساکنین این خانه سالیان زیادی ست که اینجا پذیرایی میشوند چرا که به خاطر ظاهرخاصشان نمیتوانند در جامعه ظاهر شوند.
اکثرشان آفتاب و مهتاب ندیده بودند در روزگارحیاتشان . طرد شده بودند و کسی حاضر نبود حتی برای یک لحظه نگاهی به چهره رنجورشان بیندازند و از شهر کوچ کردهبودند آمده بودند جایی دورتر از شهر.
از راهروهای تو در تو که بیرون آمدیم تک تک صحنههای این عیادت در مقابلم مجسم شد ... چه نعمتیاست سلامتی و چه زیباست حس همدردی انسانهای آشنا ...