هنوز چشمهايت را خوب باز نكردهاي كه يكي چنان كنار گوشت فرياد ميزند و از خريد تمام اقلام زندگيات ميگويد كه ديوانه وار به هوا ميپري و هاج و واج مدتي به اين طرف و آن طرف نگاه ميكني تا خودت را پيدا كني... «آهن، كابينت، موتور يخچال، كولر، فرش ميخريم.» نميداني اين همه شدت صدا در بلندگوهاي دوره گرد كهنه خر براي چيست و چند دقيقه بعد «گوجه، پياز خشك انباري، طالبي، خيار سبز قلمي و...» از راه ميرسد، انگار هيچ چيز جلودار آنها نيست، نه زمان و نه مكان. مغزت سوت ميكشد و هنوز به حالت اول برنگشتهاي كه «دوپ دوپ» ضبط ماشين پسر همسايه مانند متهاي روحت را سوراخ ميكند تا بداني سيستم خفني را روي آن نصب كرده است. حالا ديگر فرق نميكند جمعه است يا وسط هفته چون اين بازي هر روز ما شهرنشينان است البته داخل خانه يا خارج از آن هم تفاوتي ندارد زيرا جنگ «اعصاب و اصوات» با يكديگر بخش جدا نشدني اين زندگي سرشار از آلودگيهاست. آلودگي هوا، آلودگي محيط، آلودگيهاي بصري، آلودگي صوتي و هزار آلودگي ديگر كه با دست خود به وجود آورده و ميآوريم و بعد گرفتار در آن مينشينيم، مينويسيم و حرف ميزنيم و به دنبال چارهاي ميگرديم.
خوب يا بد بايد بپذيريم كه آلودگي صوتي نسبت به ساير آلودگيها اهميت خود را از دست داده، چراكه خطرات بهداشتي ناشي از آن به سرعت قابل رؤيت نيست، اما در عين حال نبايد از اين موضوع غافل شد كه در قرن اخير، بسياري از شهرهاي بزرگ با اين مسئله و عوارض ناشي از آن به عنوان يكي از معضلات زيستمحيطي مواجهند بنابراين كنترل آن بايد در اولويت تصميمگيران و برنامهريزان شهري قرار گيرد. متأسفانه آلودگي صوتي به علت ناملموس بودن، مورد بيتوجهي افكار عمومي قرار گرفته تا جايي كه اكثر افراد، شنيدن صداهاي غيراستاندارد و تحمل آلودگي صوتي را يكي از خصايص و ويژگيهاي زندگي در كلانشهرها ميدانند.
چرا اينطوري شدم؟
متخصصان گوش و حلق و بيني متفق القول ميگويند آلودگي صوتي شايعترين علت كاهش شنوايي به شمار ميرود و متأسفانه اين بيماري هنگامي كه به گوش آسيب رساند، ديگر قابل درمان نيست. به همين دليل است كه در سالهاي اخير شاهد تبليغ انواع متفاوت و پيشرفته سمعك هستيم، اما بازي به همين جا خاتمه نمييابد زيرا سر و صداي زياد و آلودگي صوتي نوعي عامل استرسزاي بيولوژيك است كه نه تنها بر سيستم شنوايي بلكه بر كل بدن انسان اثر ميگذارد. دكتر مهين سعادتيان، فوق تخصص گوش و حلق و بيني در اين مورد ميگويد:«صداهاي بلند يا انتشار صدايي به صورت مكرر باعث تحريك سيستم اعصاب مركزي و سيستم غده هيپوفيز و آدرنال شده و موجب اختلالات هورموني و به خطر افتادن سلامت فرد ميشوند. در اين صورت شخص علاوه بر عصبي شدن به خاطر سختي در ارتباط برقرار كردن با ديگر افراد جامعه در كنترل رفتارهايش نيز دچار مشكل ميشود بنابراين دليل بسياري از حوادث و درگيريهاي افراد در سطح جامعه را ميتوان در تأثيرات مخرب اصوات بر روح و روان آنان جستجو كرد.»
بارها و بارها ديدهايم كه شهروندان و حتي شايد خودمان بيدليل عصبي شدهايم و بر سر مسائل كوچك و بيمورد به بحث و جدل و شايد درگيريهاي فيزيكي پرداختهايم. از خود پرسيدهايم كه «چرا اينقدر عصبي شدهام؟ چرا طاقتم كم شده؟ چرا زود كنترلم را از دست ميدهم؟ من اين نبودم و...»
دكتر سعادتيان در مورد نحوه شناخت بيماريهاي مربوط به اصوات ميگويد: «همه كساني كه در معرض آلودگي صوتي قرار دارند به نوعي دچار مشكلات روحي و رواني هستند اما زماني متوجه بيماري خود ميشوند كه بيماري آنها به مرحلهاي رسيده كه ديگر قابل برگشت نيست. صداها سطح تحمل افراد را كاهش داده و قدرت تصميمگيري درست را از افراد ميگيرند. بيحوصلگي، زود عصبي شدن و به يكباره بهم ريختن فكر و ذهن از نشانههاي تأثير صداها روي افراد بيمار است.»
آلودگي صوتي تنها به اصوات قابل شنيدن توسط انسان محدود نميشود بلكه پارهاي از اينگونهامواج وجود دارند كه ماوراي صوت بوده و قادرند به مايع سلولي راه يابند و ضايعاتي را در آن ايجاد كنند. اين اصوات ميتوانند به راحتي تعدادي از سلولها به ويژه گلبولهاي قرمز خون را بتركانند و براي فيزيولوژيك بدن انسانها و ساير جانوران، مشكلات جدي به وجود بياورند. بدين صورت كه باعث تحريك سيستم اعصاب مركزي، تأثير بر سيستم غده هيپوفيز و آدرنال، ايجاد اختلالات هورموني و عدم سلامت ميشود و هنگامي كه باعث كاهش شنوايي شود، شخص نميتواند به راحتي با افراد جامعه ارتباط برقرار كند و اين خود باعث كاهش كيفيت زندگي و سلامت رواني او ميشود و باري را بر دوش اجتماع و جامعه ميگذارد.
اغلب افراد به گونهاي به سر و صدا عادت كرده و ناراحتي ناشي از آن را چندان احساس نميكنند، در حالي كه اگر نسبت به اين مسئله آگاهي پيدا كنند سعي در محافظت و مراقبت خود و خانوادهشان در برابر سر و صداي محيط اطراف خواهند نمود.
«بل»هاي دردسرساز
واحد اندازهگيري بلندي صوت بل است كه به افتخار الكساندر گراهام بل، مخترع تلفن ناميده شده است. دسيبل يك دهم بل است. اگر آستانه شنوايي را صفر حساب كنيم صداي حرف در گوشي ۲۰ دسيبل، صداي اتومبيل ۴۵ دسيبل، مكالمه عادي ۶۰ دسيبل و صداي رعد ۱۱۰ دسيبل است. صداي بالاتر از ۱۲۰ دسيبل به گوش صدمه ميزند.
با مطالعه تحقيقات و بررسي نتايج آن مشخص ميشود صداهايي با شدت ۱۵۰ دسيبل براي بعضي حيوانات كشنده و مرگبار است. اين حيوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعي، فلج و رعشه دچار ميگردند. در انسانها نيز رنگپريدگي و بالارفتن فشارخون از اثرات آلودگيهاي صوتي است. صداهاي مداوم عكسالعملهايي را در بدن ايجاد ميكند از جمله اينكه درجه حرارت بدن كاهش مييابد و انقباض رگها بيشتر ميشود و اين حالت پس از قطع صدا هنوز ادامه مييابد. بدن انسان در خواب نيز به محركهاي صوتي پاسخ ميدهد بدون اينكه فرد از خواب بيدار شود، در اين حالت نيز ضربان قلب و حالات ماهيچهها تغيير ميكند.
كافي است سري به روستاها و كوه و دشت بزنيم تا متوجه شويم كه پديده سر و صدا و آلودگي صوتي مخصوص شهرهاي بزرگ است. افرادي كه در روستاها زندگي ميكنند بسيار كمتر از افراد شهرنشين به آسيب دستگاه شنوايي و درد و رنجهاي روحي و رواني و به تبع آن ناهنجاريهاي اجتماعي مبتلا ميشوند. به گفته كارشناسان، آلودهترين شهر دنيا از نظر آلودگي صوتي بانكوك با ۱۰۰ دسيبل انرژي صوتي است اما اگر طاقت شنيدنش را داشته باشيم بايد بگوييم كه تهران هم دست كمي از آن ندارد و در حال حاضر يكي از آلودهترين شهرهاي دنيا از نظر صوتي به شمار ميآيد.
نقشههاي الكي!
بدون شك با توجه به شرايط به وجود آمده و نوع رفتارها و كنشها و واكنشهاي اجتماعي بين افراد جامعه و به خصوص شهرنشينان بايد تبعات زيستمحيطي و انساني آلودگي صوتي را جبرانناپذير بدانيم و با اشاره به افزايش ميزان پرخاشگري، سردردها و كوچ پرندگان، نسبت به تأثير مخرب اين معضل روي جسم، روح و محيط زيست شهروندان، قبول كنيم كه بوق ماشينها و موتوسيكلتها يكي از مهمترين منابع آلودگي صوتي در شهرها و در صدر آنها تهران است كه بايد با در نظر گرفتن تمام جوانب قانوني و فرهنگسازي مانع ادامه اين روند شويم.
هر چند طرح تهيه نقشههاي صوتي براي مناطق مختلف شهر تهران از سال ۸۰ آغاز شده است و تاكنون نقشه آلودگي صوتي مناطق ۶، ۷، ۹، ۱۱ و ۱۲ و منطقه فرودگاه مهرآباد تهيه شده و در اين ميان منطقه ۶ آلودهترين منطقه شهر تهران به لحاظ صوتي شناخته شده است اما با اين اوصاف كارشناسان معتقدند تأثير تهيه اين نقشهها زماني قابل مشاهده است كه تمامي پيمانكاران خود را ملزم به تبعيت از اين نقشه بدانند و تمام ساخت و سازها و فعاليتهاي عمراني كه در شهر انجام ميگيرد، بر اساس ارزيابيهاي زيست محيطي باشد، در صورتي كه متأسفانه در حال حاضر كارهاي عمراني بدون اين ارزيابيها صورت ميگيرد.
در حال حاضر آلودگي صوتي درمناطق مسكوني نزديك بزرگراهها بين ۷۰ تا ۸۰ دسيبل است، اين در شرايطي است كه به عقيده كارشناسان استاندارد آلودگي صوتي مناطق مسكوني در روز ۵۵ دسيبل و در شب ۴۵ دسيبل است.
به گفته مسولان شهري ۲۰ بزرگراه شهر تهران آلودگي صوتي دارند كه بايد براي نصب ديوار صوتي در برخي نقاط اين بزرگراهها اقدام شود. بزرگراههاي مدرس، شهيد همت، امام علي(ع)، يادگارامام(ره)، كردستان، حكيم و رسالت از جمله بزرگراههايي هستند كه آلودگي صوتي بالايي دارند و بزرگراههاي كردستان، حكيم، رسالت و همت در اولويت نصب ديوار صوتي قرار دارند.
قوانين ما و كارهاي آنها
در كشورهاي پيشرفته دنيا براي اجرا و ساخت اتوبانها و مناطق حساس به سر و صدا مانند مراكز آموزشي و بيمارستانها از نقشههاي صوتي استفاده ميكنند. براساس قوانيني كه در سال ۲۰۰۲ توسط ۱۵ عضو اتحاديه اروپا به تصويب رسيد تا سال ۲۰۰۷ بايد تماميشهرهاي داراي جمعيتي بالغ بر ۲۵۰ هزار نفر، جادههايي براي تردد بيش از ۶ ميليون خودرو، ريلهايي براي تردد بيش از ۶۰ هزار قطار و فرودگاههايي با بيش از ۵۰ هزار پرواز در سال بر اساس نقشههاي صوتي احداث و تا سال ۲۰۰۸ نيز بايد از اين نقشهها در طرحهاي تفصيلي براي كاهش آلودگي صوتي استفاده ميكردند. اين نقشههاي صوتي هر پنج سال به روز شده و علاوه بر اين تا سال ۲۰۱۲ بايد اين نقشهها براي مناطقي با جمعيت بالاي ۱۰۰ هزار نفر نيز تهيه شود.
در مقابل در كشور ما و با توجه به اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه ميگويد، «حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسلهاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي روبهرشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي ميشود و از اينرو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازمه پيدا كند، ممنوع است.» شرايط آنچنان اسفبار شده كه به راحتي ميتوانيم در رفتار روزمره شهروندان شاهد آن باشيم و كوتاهي مسئولان در توجه به اين مسئله مهم وقتي نمايانتر ميشود كه اخباري مبني بر اعلام فهرست ۵۴۲ نقطه خارج از حد استاندارد آلودگي صوتي در تهران به گوش ميرسد. اينها نشانه چيست؟ آيا اصل پنجاهم قانون اساسي مورد توجه مردم و مسئولان امر قرار گرفته...
اين درد جامعه ماست كه تا مشكل و معضلي علني و عميق نشود، به فكر يافتن راهي براي پيشگيري يا برنامهاي براي چارهانديشي و چارهجويي نميافتيم، لذا هر چند سازمان محيط زيست متولي كنترل آلودگي صوتي است، اما شهرداري نيز ميتواند در اجراي برنامهها و سياستهاي تعيين شده به عنوان يك حامي ايفاي نقش كند. آلودگي صوتي و عوارض زيانبار آن، يك حقيقت غير قابل كتمان است كه مطمئنا عوارض آن هزينه هايي بس بالاتر از پيشگيرياش به همراه دارد.
خوب يا بد بايد بپذيريم كه آلودگي صوتي نسبت به ساير آلودگيها اهميت خود را از دست داده، چراكه خطرات بهداشتي ناشي از آن به سرعت قابل رؤيت نيست، اما در عين حال نبايد از اين موضوع غافل شد كه در قرن اخير، بسياري از شهرهاي بزرگ با اين مسئله و عوارض ناشي از آن به عنوان يكي از معضلات زيستمحيطي مواجهند بنابراين كنترل آن بايد در اولويت تصميمگيران و برنامهريزان شهري قرار گيرد. متأسفانه آلودگي صوتي به علت ناملموس بودن، مورد بيتوجهي افكار عمومي قرار گرفته تا جايي كه اكثر افراد، شنيدن صداهاي غيراستاندارد و تحمل آلودگي صوتي را يكي از خصايص و ويژگيهاي زندگي در كلانشهرها ميدانند.
چرا اينطوري شدم؟
متخصصان گوش و حلق و بيني متفق القول ميگويند آلودگي صوتي شايعترين علت كاهش شنوايي به شمار ميرود و متأسفانه اين بيماري هنگامي كه به گوش آسيب رساند، ديگر قابل درمان نيست. به همين دليل است كه در سالهاي اخير شاهد تبليغ انواع متفاوت و پيشرفته سمعك هستيم، اما بازي به همين جا خاتمه نمييابد زيرا سر و صداي زياد و آلودگي صوتي نوعي عامل استرسزاي بيولوژيك است كه نه تنها بر سيستم شنوايي بلكه بر كل بدن انسان اثر ميگذارد. دكتر مهين سعادتيان، فوق تخصص گوش و حلق و بيني در اين مورد ميگويد:«صداهاي بلند يا انتشار صدايي به صورت مكرر باعث تحريك سيستم اعصاب مركزي و سيستم غده هيپوفيز و آدرنال شده و موجب اختلالات هورموني و به خطر افتادن سلامت فرد ميشوند. در اين صورت شخص علاوه بر عصبي شدن به خاطر سختي در ارتباط برقرار كردن با ديگر افراد جامعه در كنترل رفتارهايش نيز دچار مشكل ميشود بنابراين دليل بسياري از حوادث و درگيريهاي افراد در سطح جامعه را ميتوان در تأثيرات مخرب اصوات بر روح و روان آنان جستجو كرد.»
بارها و بارها ديدهايم كه شهروندان و حتي شايد خودمان بيدليل عصبي شدهايم و بر سر مسائل كوچك و بيمورد به بحث و جدل و شايد درگيريهاي فيزيكي پرداختهايم. از خود پرسيدهايم كه «چرا اينقدر عصبي شدهام؟ چرا طاقتم كم شده؟ چرا زود كنترلم را از دست ميدهم؟ من اين نبودم و...»
دكتر سعادتيان در مورد نحوه شناخت بيماريهاي مربوط به اصوات ميگويد: «همه كساني كه در معرض آلودگي صوتي قرار دارند به نوعي دچار مشكلات روحي و رواني هستند اما زماني متوجه بيماري خود ميشوند كه بيماري آنها به مرحلهاي رسيده كه ديگر قابل برگشت نيست. صداها سطح تحمل افراد را كاهش داده و قدرت تصميمگيري درست را از افراد ميگيرند. بيحوصلگي، زود عصبي شدن و به يكباره بهم ريختن فكر و ذهن از نشانههاي تأثير صداها روي افراد بيمار است.»
آلودگي صوتي تنها به اصوات قابل شنيدن توسط انسان محدود نميشود بلكه پارهاي از اينگونهامواج وجود دارند كه ماوراي صوت بوده و قادرند به مايع سلولي راه يابند و ضايعاتي را در آن ايجاد كنند. اين اصوات ميتوانند به راحتي تعدادي از سلولها به ويژه گلبولهاي قرمز خون را بتركانند و براي فيزيولوژيك بدن انسانها و ساير جانوران، مشكلات جدي به وجود بياورند. بدين صورت كه باعث تحريك سيستم اعصاب مركزي، تأثير بر سيستم غده هيپوفيز و آدرنال، ايجاد اختلالات هورموني و عدم سلامت ميشود و هنگامي كه باعث كاهش شنوايي شود، شخص نميتواند به راحتي با افراد جامعه ارتباط برقرار كند و اين خود باعث كاهش كيفيت زندگي و سلامت رواني او ميشود و باري را بر دوش اجتماع و جامعه ميگذارد.
اغلب افراد به گونهاي به سر و صدا عادت كرده و ناراحتي ناشي از آن را چندان احساس نميكنند، در حالي كه اگر نسبت به اين مسئله آگاهي پيدا كنند سعي در محافظت و مراقبت خود و خانوادهشان در برابر سر و صداي محيط اطراف خواهند نمود.
«بل»هاي دردسرساز
واحد اندازهگيري بلندي صوت بل است كه به افتخار الكساندر گراهام بل، مخترع تلفن ناميده شده است. دسيبل يك دهم بل است. اگر آستانه شنوايي را صفر حساب كنيم صداي حرف در گوشي ۲۰ دسيبل، صداي اتومبيل ۴۵ دسيبل، مكالمه عادي ۶۰ دسيبل و صداي رعد ۱۱۰ دسيبل است. صداي بالاتر از ۱۲۰ دسيبل به گوش صدمه ميزند.
با مطالعه تحقيقات و بررسي نتايج آن مشخص ميشود صداهايي با شدت ۱۵۰ دسيبل براي بعضي حيوانات كشنده و مرگبار است. اين حيوانات قبل از مرگ به تشنجات موضعي، فلج و رعشه دچار ميگردند. در انسانها نيز رنگپريدگي و بالارفتن فشارخون از اثرات آلودگيهاي صوتي است. صداهاي مداوم عكسالعملهايي را در بدن ايجاد ميكند از جمله اينكه درجه حرارت بدن كاهش مييابد و انقباض رگها بيشتر ميشود و اين حالت پس از قطع صدا هنوز ادامه مييابد. بدن انسان در خواب نيز به محركهاي صوتي پاسخ ميدهد بدون اينكه فرد از خواب بيدار شود، در اين حالت نيز ضربان قلب و حالات ماهيچهها تغيير ميكند.
كافي است سري به روستاها و كوه و دشت بزنيم تا متوجه شويم كه پديده سر و صدا و آلودگي صوتي مخصوص شهرهاي بزرگ است. افرادي كه در روستاها زندگي ميكنند بسيار كمتر از افراد شهرنشين به آسيب دستگاه شنوايي و درد و رنجهاي روحي و رواني و به تبع آن ناهنجاريهاي اجتماعي مبتلا ميشوند. به گفته كارشناسان، آلودهترين شهر دنيا از نظر آلودگي صوتي بانكوك با ۱۰۰ دسيبل انرژي صوتي است اما اگر طاقت شنيدنش را داشته باشيم بايد بگوييم كه تهران هم دست كمي از آن ندارد و در حال حاضر يكي از آلودهترين شهرهاي دنيا از نظر صوتي به شمار ميآيد.
نقشههاي الكي!
بدون شك با توجه به شرايط به وجود آمده و نوع رفتارها و كنشها و واكنشهاي اجتماعي بين افراد جامعه و به خصوص شهرنشينان بايد تبعات زيستمحيطي و انساني آلودگي صوتي را جبرانناپذير بدانيم و با اشاره به افزايش ميزان پرخاشگري، سردردها و كوچ پرندگان، نسبت به تأثير مخرب اين معضل روي جسم، روح و محيط زيست شهروندان، قبول كنيم كه بوق ماشينها و موتوسيكلتها يكي از مهمترين منابع آلودگي صوتي در شهرها و در صدر آنها تهران است كه بايد با در نظر گرفتن تمام جوانب قانوني و فرهنگسازي مانع ادامه اين روند شويم.
هر چند طرح تهيه نقشههاي صوتي براي مناطق مختلف شهر تهران از سال ۸۰ آغاز شده است و تاكنون نقشه آلودگي صوتي مناطق ۶، ۷، ۹، ۱۱ و ۱۲ و منطقه فرودگاه مهرآباد تهيه شده و در اين ميان منطقه ۶ آلودهترين منطقه شهر تهران به لحاظ صوتي شناخته شده است اما با اين اوصاف كارشناسان معتقدند تأثير تهيه اين نقشهها زماني قابل مشاهده است كه تمامي پيمانكاران خود را ملزم به تبعيت از اين نقشه بدانند و تمام ساخت و سازها و فعاليتهاي عمراني كه در شهر انجام ميگيرد، بر اساس ارزيابيهاي زيست محيطي باشد، در صورتي كه متأسفانه در حال حاضر كارهاي عمراني بدون اين ارزيابيها صورت ميگيرد.
در حال حاضر آلودگي صوتي درمناطق مسكوني نزديك بزرگراهها بين ۷۰ تا ۸۰ دسيبل است، اين در شرايطي است كه به عقيده كارشناسان استاندارد آلودگي صوتي مناطق مسكوني در روز ۵۵ دسيبل و در شب ۴۵ دسيبل است.
به گفته مسولان شهري ۲۰ بزرگراه شهر تهران آلودگي صوتي دارند كه بايد براي نصب ديوار صوتي در برخي نقاط اين بزرگراهها اقدام شود. بزرگراههاي مدرس، شهيد همت، امام علي(ع)، يادگارامام(ره)، كردستان، حكيم و رسالت از جمله بزرگراههايي هستند كه آلودگي صوتي بالايي دارند و بزرگراههاي كردستان، حكيم، رسالت و همت در اولويت نصب ديوار صوتي قرار دارند.
قوانين ما و كارهاي آنها
در كشورهاي پيشرفته دنيا براي اجرا و ساخت اتوبانها و مناطق حساس به سر و صدا مانند مراكز آموزشي و بيمارستانها از نقشههاي صوتي استفاده ميكنند. براساس قوانيني كه در سال ۲۰۰۲ توسط ۱۵ عضو اتحاديه اروپا به تصويب رسيد تا سال ۲۰۰۷ بايد تماميشهرهاي داراي جمعيتي بالغ بر ۲۵۰ هزار نفر، جادههايي براي تردد بيش از ۶ ميليون خودرو، ريلهايي براي تردد بيش از ۶۰ هزار قطار و فرودگاههايي با بيش از ۵۰ هزار پرواز در سال بر اساس نقشههاي صوتي احداث و تا سال ۲۰۰۸ نيز بايد از اين نقشهها در طرحهاي تفصيلي براي كاهش آلودگي صوتي استفاده ميكردند. اين نقشههاي صوتي هر پنج سال به روز شده و علاوه بر اين تا سال ۲۰۱۲ بايد اين نقشهها براي مناطقي با جمعيت بالاي ۱۰۰ هزار نفر نيز تهيه شود.
در مقابل در كشور ما و با توجه به اصل پنجاهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران كه ميگويد، «حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسلهاي بعد بايد در آن حيات اجتماعي روبهرشدي داشته باشند، وظيفه عمومي تلقي ميشود و از اينرو فعاليتهاي اقتصادي و غير آن كه با آلودگي محيط زيست يا تخريب غيرقابل جبران آن ملازمه پيدا كند، ممنوع است.» شرايط آنچنان اسفبار شده كه به راحتي ميتوانيم در رفتار روزمره شهروندان شاهد آن باشيم و كوتاهي مسئولان در توجه به اين مسئله مهم وقتي نمايانتر ميشود كه اخباري مبني بر اعلام فهرست ۵۴۲ نقطه خارج از حد استاندارد آلودگي صوتي در تهران به گوش ميرسد. اينها نشانه چيست؟ آيا اصل پنجاهم قانون اساسي مورد توجه مردم و مسئولان امر قرار گرفته...
اين درد جامعه ماست كه تا مشكل و معضلي علني و عميق نشود، به فكر يافتن راهي براي پيشگيري يا برنامهاي براي چارهانديشي و چارهجويي نميافتيم، لذا هر چند سازمان محيط زيست متولي كنترل آلودگي صوتي است، اما شهرداري نيز ميتواند در اجراي برنامهها و سياستهاي تعيين شده به عنوان يك حامي ايفاي نقش كند. آلودگي صوتي و عوارض زيانبار آن، يك حقيقت غير قابل كتمان است كه مطمئنا عوارض آن هزينه هايي بس بالاتر از پيشگيرياش به همراه دارد.