صراط: مهراب قاسمخانی نویسنده کشورمان ماجرای تصادف محمد مایلیکهن با پدر محمد نادری که منجر به فوت وی شد، را روایت کرد و نوشت: من هیچ وقت عقاید و رفتار هاى محمد مایلى کهن رو دوست نداشتم. هنوز هم دوست ندارم. اوایل ضبط مجموعه دورهمى، قبل از این که از پروژه جدا بشم، محمد نادرى یه داستان خیلى عجیبى رو تعریف کرد.
بیست و هفت سال پیش محمد مایلى کهن توى یه تصادف باعث فوت پدر محمد نادرى شده بود... از محمد خواستم تا اجازه بده که توى یه قسمت از برنامه این موضوع رو مطرح کنیم و با این که میدونم چقدر براش سخت بود ولى قبول کرد.
چیزى که اون موقع براى من مهم بود عجیب بودن یا بار دراماتیک این تصادف نبود. نکته مهمش براى من رفتار آقاى مایلى کهن بعد از این تصادف بود که محمد توى ادامه ماجرا تعریف کرد.
آقاى مایلى کهن تا سالها بعد به خانواده نادرى سر میزد و بهشون رسیدگى میکرد و بچه ها رو به سینما و استادیوم میبرد... دوست داشتم آقاى مایلى کهن مهمونمون باشه که به خودم و خیلى ها بفهمونیم چقدر اشتباهه قضاوت هاى کاملاً سیاه و سفید. دوست داشتم بفهمیم که اگه بعضى از ما محمد مایلى کهن رو دوست نداریم معنیش این نیست که آدم بدیه. رفتار انسانى که ایشون داشت رو شاید خیلى از ما ها توى شرایط مشابه نداشتیم
پ.ن اول: متاسفانه ممنوع الکارى اجازه نداد که خودم توى اون قسمتى که آقاى مایلى کهن مهمون بودن حضور داشته باشم و با خودشون حرف بزنم، پس از همینجا بهشون میگم که من هنوز هم عقاید و رفتار هاى شما رو دوست ندارم ولى ازتون ممنونم که انسانیتتون باعث شدید احمق نباشم.
پ.ن دوم: مرسى از محمد نادرى که پذیرفت جلوى دوربین کنار کسى بشینه که هم با عقایدش مخالفه و هم باعث فوت پدرش شده و خودش رو توى چنین شرایط سختى قرارداد که بهمون یاد بده اینقدر آسون از هم متنفر نباشیم.