دکتر مجید ابهری رفتارشناس اجتماعی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با تناسب نقشهای دینی با شخصیت بازیگر اظهار داشت: برای ایفای نقش شخصیتهای دینی باید از بازیگرانی استفاده کرد که دارای زمینه های مذهبی و سوابق روشنی در جامعه باشند متأسفانه 90 درصد بازیگران حتی فاقد مطالعات اولیه مذهبی بوده و فقط براساس روابط با تهیه کننده یا کارگران و یا شکل و شمایل ظاهری انتخاب می شوند.
وی افزود: با توجه به اینکه برخی بازیگران چهره گیشه پسند دارند و نام و چهره آنها برای فیلم و یا سریال ایجاد جذابیت می کند، گروهی دیگر از تهیه کنندگان از این گونه چهره ها برای تضمین تماشاگر استفاده می کنند.
این رفتارشناس اجتماعی یادآور شد: از نگاه رفتارشناسی اجتماعی بازیگران نقشهای دینی نباید در نقشهایی مخالف با ضوابط دینی ظاهر شده باشند و یا بعد از آن ظاهر شوند. برای مثال در سریال یوسف پیامبر چهره کمتر شناخته شده ای به عنوان شخصیت حضرت یوسف انتخاب شد اما بعدها همین هنرپیشه به قدری در سریالها و فیلمهای دیگر بازی کرد که سابقه ذهنی فیلم دینی وی از حافظه اجتماعی پاک شد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه ممکن است برخی افراد موضوع نیاز و مسئله مادی را اصلی ترین دلیل تنوع نقش قلمداد کنند گفت: در پاسخ به این گونه افراد باید گفته شود، فیلمها و سریالهای مذهبی کم نیستند. بلکه اگر هنرمندان خود را برای ایفای نقش در این گونه سریالها و فیلمها حفظ و جذاب کنند افکار جامعه آنها را بیشتر پسندیده و در قالب شخصیتهای هنری دینی بیشتر جای می گیرند.
دکتر ابهری اظهار داشت: متأسفانه به خاطر حضور مافیای هنری در سینما و تلویزیون چهره های محدود و معین در این گونه تولیدات دیده می شوند. یعنی هر کارگردان و تهیه کننده تیم مخصوص به خود را دارد که با اعلام نام وی آن گروه هنری چه زن و چه مرد در ذهنها تداعی می شوند، ممکن است یک یا دو نفر براساس نیاز تغییر کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: برای پذیرفته شدن فیلمها و سریالهای دینی باید بیشتر از چهره های ناشناخته ، کمتر دیده شده استفاده شود تا از نظر روانشناسی هنری برای جامعه و بیشتر مردم قابل قبول تر باشد. و یا اینکه هنرمندانی که در این گونه نقشها ظاهر می شوند تقدس و عنوان نقش خود را حفظ کرده و سعی کنند از کشیده شدن به نقش های بازاری خودداری کنند.
وی تأکید کرد: از نگاه رفتارشناسی انتخاب بازیگر همواره باید بین نقش و هنرمند یا شخصیت مورد نظر و هنرپیشه یک ارتباط منطقی وجود داشته باشد، البته در بسیاری از اوقات دستهای چهره پرادازان این کمبودهای را پر می کنند که بی تردید هرچقدر چهره پردازی و گریم برای ایفای نقش بیشتر شود، پذیرش آن دشوارتر می شود. برای مثال وقتی یک خانم هنرپیشه 30 سال در نقش یک زن سالمند ظاهر می شود و یا یک هنرپیشه مرد در نقش یک روحانی ایفای نقش می کند به قول خود هنرمندان نشستن نقش بر چهره هنرپیشه قسمت اعظم باور پذیری در رابطه با آن سریال یا فیلم است.
آنهم بازي ميكنند
و برايشان مينويسند تا بازي بكنند
چرا گشت ارشاد با اینها برخورد نمیکنه؟ چرا فرهنگ و ارشاد به دادن این نقش ها نظارت نمیکنه که از هر جنگ نرمی بد تره ؟
دوربین فقط یک زمینه است برای ابراز هنرشون