وقتي در سال ۱۳۵۸ پيام امام خميني(ره) در مورد ناميدن جمعه پاياني ماه مبارك رمضان هر سال به عنوان روز قدس صادر شد و معيارهاي ماندگار آن، روز قدس را روز «حيات اسلام»، «روز رهايي فلسطين و قدس شريف»، «روز مقابله مستضعفين عليه مستكبرين» و «روز تشخيص حق از باطل» تعيين كرد، مبناي جديدي را در سياست خارجي و مناسبات بينالملل پايهگذاري كرد. اگر تئوريهاي حاكم بر سياست و روابط بينالملل، با روح و جان لائيك بر همه چيز حكم ميكرد، از اين پس، معيارهاي جديدي كه با فطرت بشري و روح بلند انسانيت سازگار است، ملاك سنجش خواهد بود.
در تمامي ۳۲ سال گذشته تلاشهاي هدفمندي از سوي استكبار، صهيونيسم و ارتجاع عرب براي در سايه ماندن شعار روز قدس كه مرگ بر اسرائيل است، به عمل آمده، ولي اين منشأ نوراني،كه الهام از وجدانهاي الهي و فطرت بشري گرفته در پرده نمانده و پايههاي نظامهاي فرتوت استعماري را هدف قرار داده است. شعار مرگ بر اسرائيل و روز قدس مبناي سنجش اصالت و هويت شد به طوري كه مردم و افكار عمومي منطقه و جهان، به سادگي با آن عجين ميشوند و همه آنها كه يا آشكارا در صف دشمن هستند يا در پرده نفاق به دشمن خدمت ميكردند با آن مقابله كردهاند. چرا مرگ بر اسرائيل در عربستان، مصر، تونس، مراكش و بقيه كشورهاي عربي و نظامهاي ديكتاتوري آن در ساليان دراز ممنوع است و با آن برخورد ميشود؟ مگر نه اينكه حاكمان اين كشورها، در ظاهر بيشترين سينهچاكي را در تعلق قضيه فلسطين به ناسيوناليسم مشكوك عربي از خود نشان ميدهند؟ با آنكه به تعبير قرآن، تمامي هنر استكبار و صهيونيسم براي پوشاندن لباس حق بر باطل اشغالگري، به كار گرفته ميشود، با اين حال مقاومت در مقابل دجالههاي قرن و صهيونيسم و استكبار با الهام از معيارهاي نوراني امام خميني(ره) و پايداري مقاومان از ايران گرفته تا فلسطين، چهره نفاق و باطل را آشكار ميكند. بيداري اسلامي- مردمي در منطقه بخشي از اين جنبش است و از خلال آن فرصت جديدي به دشمنشناسي و درك جديد از اهميت روز جهاني قدس توليد ميشود. امروز، زماني كه ميليونها ايراني، عراقي، لبناني، سوري، بحريني، مصري و تونسي و بقيه كشورهايي كه مجبور به سكوت بودند، روز قدس شعار مرگ بر اسرائيل سر ميدهند و رمز «ارحل» در قاهره براي بيرون كردن سفير رژيم صهيونيستي را ميشنويم، به خوبي مشاهده ميشود كه صداي مخالفت با صهيونيسم، صداي احساس ضرورت بر وحدت مسلمانان، صداي عزت اسلامي و صداي جدا شدن حق از باطل در سطح منطقه با بيداري اسلامي، چند برابر شده است.
روز قدس و مرگ بر اسرائيل فقط يك نماد و شعار در مخالفت با اشغالگر، ظالم، قاتل و جبهه باطل نيست بلكه رمز و مبناي دفاع از هويت اسلامي، وحدت، دفاع از حق و مظلوم و دفاع از منافع و امنيت ملي در مقابل تجاوزگران و آدمكشان حرفهاي است. امروز بيش از هميشه، صهيونيسم و استكبار در تنگناي مشكلات و رسواييهاي گوناگون قرار دارد و به موازات آگاهي و بيداري اسلامي- مردمي در منطقه، آنها از درون و بيرون گرفتاريهاي روز افزون دارند. چه كسي فكر ميكرد كه در عربستان، پرچم رژيم صهيونيستي به آتش كشيده شود و در مصر، شعار و مطالبهگري ميليونها نفر، اخراج رژيم صهيونيستي باشد و در عراق و بحرين و بقيه كشورهاي اسلامي از شرق تا غرب، اعلام تنفر و تبري از اين رژيم تا اين حد فراگير شود. چه كسي فكر ميكرد رژيم صهيونيستي در كمتر از يك ماه دوبار به حكومت مصر اجازه دهد تا نيروهاي نظامي بيشتري وارد سينا كنند! ولي باز هم كابوس ناامني برصهيونيستها پايان نپذيرد. امروز بيش از هميشه آشكار است كه نظامهاي ديكتاتوري منطقه، زنجيرهاي براي حمايت از اسرائيل و سپس دفاع از منافع استكبار هستند و فروپاشي اين سيستمهاي زنجيرهاي به معني محو رژيم صهيونيستي و قطع يد استكبار از منطقه خواهد بود. اين صبح پيروزي در طلوع روز قدس و شعار مرگ بر اسرائيل محقق خواهد شد.
در تمامي ۳۲ سال گذشته تلاشهاي هدفمندي از سوي استكبار، صهيونيسم و ارتجاع عرب براي در سايه ماندن شعار روز قدس كه مرگ بر اسرائيل است، به عمل آمده، ولي اين منشأ نوراني،كه الهام از وجدانهاي الهي و فطرت بشري گرفته در پرده نمانده و پايههاي نظامهاي فرتوت استعماري را هدف قرار داده است. شعار مرگ بر اسرائيل و روز قدس مبناي سنجش اصالت و هويت شد به طوري كه مردم و افكار عمومي منطقه و جهان، به سادگي با آن عجين ميشوند و همه آنها كه يا آشكارا در صف دشمن هستند يا در پرده نفاق به دشمن خدمت ميكردند با آن مقابله كردهاند. چرا مرگ بر اسرائيل در عربستان، مصر، تونس، مراكش و بقيه كشورهاي عربي و نظامهاي ديكتاتوري آن در ساليان دراز ممنوع است و با آن برخورد ميشود؟ مگر نه اينكه حاكمان اين كشورها، در ظاهر بيشترين سينهچاكي را در تعلق قضيه فلسطين به ناسيوناليسم مشكوك عربي از خود نشان ميدهند؟ با آنكه به تعبير قرآن، تمامي هنر استكبار و صهيونيسم براي پوشاندن لباس حق بر باطل اشغالگري، به كار گرفته ميشود، با اين حال مقاومت در مقابل دجالههاي قرن و صهيونيسم و استكبار با الهام از معيارهاي نوراني امام خميني(ره) و پايداري مقاومان از ايران گرفته تا فلسطين، چهره نفاق و باطل را آشكار ميكند. بيداري اسلامي- مردمي در منطقه بخشي از اين جنبش است و از خلال آن فرصت جديدي به دشمنشناسي و درك جديد از اهميت روز جهاني قدس توليد ميشود. امروز، زماني كه ميليونها ايراني، عراقي، لبناني، سوري، بحريني، مصري و تونسي و بقيه كشورهايي كه مجبور به سكوت بودند، روز قدس شعار مرگ بر اسرائيل سر ميدهند و رمز «ارحل» در قاهره براي بيرون كردن سفير رژيم صهيونيستي را ميشنويم، به خوبي مشاهده ميشود كه صداي مخالفت با صهيونيسم، صداي احساس ضرورت بر وحدت مسلمانان، صداي عزت اسلامي و صداي جدا شدن حق از باطل در سطح منطقه با بيداري اسلامي، چند برابر شده است.
روز قدس و مرگ بر اسرائيل فقط يك نماد و شعار در مخالفت با اشغالگر، ظالم، قاتل و جبهه باطل نيست بلكه رمز و مبناي دفاع از هويت اسلامي، وحدت، دفاع از حق و مظلوم و دفاع از منافع و امنيت ملي در مقابل تجاوزگران و آدمكشان حرفهاي است. امروز بيش از هميشه، صهيونيسم و استكبار در تنگناي مشكلات و رسواييهاي گوناگون قرار دارد و به موازات آگاهي و بيداري اسلامي- مردمي در منطقه، آنها از درون و بيرون گرفتاريهاي روز افزون دارند. چه كسي فكر ميكرد كه در عربستان، پرچم رژيم صهيونيستي به آتش كشيده شود و در مصر، شعار و مطالبهگري ميليونها نفر، اخراج رژيم صهيونيستي باشد و در عراق و بحرين و بقيه كشورهاي اسلامي از شرق تا غرب، اعلام تنفر و تبري از اين رژيم تا اين حد فراگير شود. چه كسي فكر ميكرد رژيم صهيونيستي در كمتر از يك ماه دوبار به حكومت مصر اجازه دهد تا نيروهاي نظامي بيشتري وارد سينا كنند! ولي باز هم كابوس ناامني برصهيونيستها پايان نپذيرد. امروز بيش از هميشه آشكار است كه نظامهاي ديكتاتوري منطقه، زنجيرهاي براي حمايت از اسرائيل و سپس دفاع از منافع استكبار هستند و فروپاشي اين سيستمهاي زنجيرهاي به معني محو رژيم صهيونيستي و قطع يد استكبار از منطقه خواهد بود. اين صبح پيروزي در طلوع روز قدس و شعار مرگ بر اسرائيل محقق خواهد شد.
هادي محمدي