صراط: روزنامه اصلاحطلب آرمان نوشت: در سه سال گذشته مدیران این کارخانه مشغول بازی شاد و مفرح نان بیار کباب ببر بودهاند!
روزنامه اصلاح طلب آرمان در واکنش به تعطیلی کارخانه لوازم خانگی «ارج» در کشور، که در سال 1316 تاسیس شد و حدود 80 سال است که با تولید انواع لوازم خانگی در ایران فعالیت میکند، به قلم فریور خراباتی نوشت: مورد سراغ دارم که با یک دستگاه خودرو پراید تشریف برده به بانه و دیگر شهرهای مرزی کشور و در صندوق عقب ماشین یخچال ساید بای ساید جا داده(حتی!)، روی صندلی عقب یک تلویزیون ال ای دی شصت اینچ گذاشته و بار کرده به شهر خود بازگشته اما حال که کارخانه ارج تعطیل شده یا شاید هم تعطیل نشده(چون هر نیم ساعت یک بار یکی از مدیران این کارخانه این خبر را تائید یا تکذیب میکند!) فریاد وامصیبتا سر داده است.بنده خدمت این عزیزان اعلام میکنم که شما عجالتا یخچال ساید بای ساید خارجی داخل صندوق عقب پراید جا نده، نگران کارخانه ارج نبودی هم نبودی!
اما بنده فکر میکنم یکی از معضلات این کارخانه بدون شک تعداد مدیران آنجاست، آخر یک کارخانه چند تا مدیر و سخنگو دارد؟ از روز گذشته که خبر تعطیلی این کارخانه منتشر شده، هر یک ربع که میگذرد یک نفر در مقام مدیر این کارخانه سخنرانی و مصاحبه میکند، باور کنید مایکروسافت با آن عظمت تنها بیل گیتس را به عنوان مدیر، خدمت جهانیان معرفی کرده و این تکثر مدیر واقعا جای نگرانی دارد. در عین حال یکی از مدیران این کارخانه اعلام کرده که در سه سال گذشته ارج هیچ تولیدی نداشته، بنابراین نقش مدیر موردنظر را با ذکر نمودار شرح داده و یکی از این گزینهها را انتخاب کنید،
الف- کارخانه ای که سه سال تولید نداشته چرا باید تعطیل شود؟ سی سال دیگر هم روش!
ب- در سه سال گذشته مدیران این کارخانه مشغول بازی شاد و مفرح نان بیار کباب ببر بودهاند و اساسا بابت همین درایت و هوشی که در این بازی دارند به مقام مدیریت رسیدهاند!
ج- مدیران این کارخانه به پاس زحمات کارگران آنجا و ارج نهادن به آنها، بازنشستگی پیش از موعد را به آنها هدیه دادهاند(بی انصاف نباشید!).حالا در نظر بگیرید امروز که دور دور سخنرانی است، شصت تا مدیر(حداقل!) برای این کارخانه تعطیل پیدا شده، فردا که بخواهند دلایل این تعطیلی را بررسی کنند و یکی از این مدیران را پیدا کرده و با او در این مورد مصاحبه ای انجام خواهند داد، قیافه حق به جانبی به خودش میگیرد و میگوید: «بنده از دوران نوجوانی با وانت به صورت سیار خیار میفروختم و شبها هم توی آژانس کار میکنم، من رو چه به مدیریت؟ ما حتی توی خونه مون هم بخاری نداریم، برای گرم شدن از وقتی وارد خونه میشیم دور خونه میدویم تا از سرما یخ نزنیم، بدو که حراجش کردم، خیار پنج کیلو سه تومن!».
روزنامه اصلاح طلب آرمان در واکنش به تعطیلی کارخانه لوازم خانگی «ارج» در کشور، که در سال 1316 تاسیس شد و حدود 80 سال است که با تولید انواع لوازم خانگی در ایران فعالیت میکند، به قلم فریور خراباتی نوشت: مورد سراغ دارم که با یک دستگاه خودرو پراید تشریف برده به بانه و دیگر شهرهای مرزی کشور و در صندوق عقب ماشین یخچال ساید بای ساید جا داده(حتی!)، روی صندلی عقب یک تلویزیون ال ای دی شصت اینچ گذاشته و بار کرده به شهر خود بازگشته اما حال که کارخانه ارج تعطیل شده یا شاید هم تعطیل نشده(چون هر نیم ساعت یک بار یکی از مدیران این کارخانه این خبر را تائید یا تکذیب میکند!) فریاد وامصیبتا سر داده است.بنده خدمت این عزیزان اعلام میکنم که شما عجالتا یخچال ساید بای ساید خارجی داخل صندوق عقب پراید جا نده، نگران کارخانه ارج نبودی هم نبودی!
اما بنده فکر میکنم یکی از معضلات این کارخانه بدون شک تعداد مدیران آنجاست، آخر یک کارخانه چند تا مدیر و سخنگو دارد؟ از روز گذشته که خبر تعطیلی این کارخانه منتشر شده، هر یک ربع که میگذرد یک نفر در مقام مدیر این کارخانه سخنرانی و مصاحبه میکند، باور کنید مایکروسافت با آن عظمت تنها بیل گیتس را به عنوان مدیر، خدمت جهانیان معرفی کرده و این تکثر مدیر واقعا جای نگرانی دارد. در عین حال یکی از مدیران این کارخانه اعلام کرده که در سه سال گذشته ارج هیچ تولیدی نداشته، بنابراین نقش مدیر موردنظر را با ذکر نمودار شرح داده و یکی از این گزینهها را انتخاب کنید،
الف- کارخانه ای که سه سال تولید نداشته چرا باید تعطیل شود؟ سی سال دیگر هم روش!
ب- در سه سال گذشته مدیران این کارخانه مشغول بازی شاد و مفرح نان بیار کباب ببر بودهاند و اساسا بابت همین درایت و هوشی که در این بازی دارند به مقام مدیریت رسیدهاند!
ج- مدیران این کارخانه به پاس زحمات کارگران آنجا و ارج نهادن به آنها، بازنشستگی پیش از موعد را به آنها هدیه دادهاند(بی انصاف نباشید!).حالا در نظر بگیرید امروز که دور دور سخنرانی است، شصت تا مدیر(حداقل!) برای این کارخانه تعطیل پیدا شده، فردا که بخواهند دلایل این تعطیلی را بررسی کنند و یکی از این مدیران را پیدا کرده و با او در این مورد مصاحبه ای انجام خواهند داد، قیافه حق به جانبی به خودش میگیرد و میگوید: «بنده از دوران نوجوانی با وانت به صورت سیار خیار میفروختم و شبها هم توی آژانس کار میکنم، من رو چه به مدیریت؟ ما حتی توی خونه مون هم بخاری نداریم، برای گرم شدن از وقتی وارد خونه میشیم دور خونه میدویم تا از سرما یخ نزنیم، بدو که حراجش کردم، خیار پنج کیلو سه تومن!».