صراط: وقتی وارد موزه ۳ طبقه با زیربنای ۲ هزار و ۴۰۰ متر مربعی خلیج فارس در بندرعباس میشوید، میبینید که شیشه بیشتر ویترینها شکسته و اشیاء باستانی آن در آستانه متلاشی شدن هستند.
به گزارش خبرآنلاین، اگر امید دارید که با یک کلیک در شبکههای اجتماعی نام خلیجفارس برای همیشه خلیجفارس بماند، بهتر است ناامید شوید، چون مهمترین اسناد و اشیاء تاریخی که صحه بر خلیجفارس میگذارند، یکی یکی در حال از بین رفتن هستند. برای فهمیدن این موضوع پیشنهاد میکنیم، دیداری از موزه خلیجفارس بندرعباس بکنید. موزهای که ما دیدیم وضعیتی چنان اسفناکی داشت که شرح دیدارش، این مسئله را قابل درک میکند که چرا عربها نباید مدعی خلیجفارس شوند.
دیدار از موزه خلیج فارس در هرمزگان بندرعباس بیشک شما را میخکوب میکند؛ وقتی وارد موزه ۳ طبقه با زیربنای ۲ هزار و ۴۰۰ متر مربع میشوید، میبینید که شیشه بیشتر ویترینها شکسته و اشیاء باستانی آن در آستانه متلاشی شدن هستند. وقتی دست روی شیشه ویترینها بکشید، دلیل کدر بودن آنها را میفهمید، حجمی از گرد و خاک روی آنها نشسته و از همه جالبتر پشههای مرده زیر ویترینهاست که شما میتوانید به جای تاریخ خلیجفارس از آنها دیدن کنید.
این وضعیت در حالی است که موزه مردمشناسی خلیجفارس بندرعباس در زمره بزرگترین موزههای ایران به شمار میرود و در سال 86 به این منظور بنا شده که هویت خلیجفارس را به نمایش بکشد و مانع از بین رفتن اشیاء ای شود که سندهای زنده خلیجفارس هستند. هرچند که موزه روها میدانند که خیلی از موزههای ایران، حتی موزه اسلامی هم دست کمی از این موزه ندارد. اما به نظر خلیجفارس که حساسیت زیادی روی آن است و به نوعی جنبه ملی دارد، باورنکردنی است.
موزهای که میتوانست در هرمزگان مرکزی قدرتمند برای شناساندن اسناد و مدارک و اشیاءباستانی و تاریخی خلیج فارس در دنیا باشد، امروز دیدار از اسکلتهای هخامنشی آن خط بطلانی بر این وضعیت میکشد. آفتاب سوزان هرمزگان از پنجره به اسکلتهای دوره اشکانی میتابد و آنها را به اندازه یک بخاری داغ میکند، بعد هم چیلر بالای سرشان اسکلتهای گرم شده را سرد میکند! به نظر میرسد که این تفاوت فاحش گرما و سرما چندان تاثیری در روند نگهداری این اسکلتها ندارد. اسکلتهایی که از جمله مهمترین اسناد به جا مانده از تاریخ تمدن هرمزگان هستند.
وضعیت اسکلتهای بیحفاظ، ویترینهای شکسته، بوی بد موزه، پشههای مرده بر در و دیدار و پشت ویترینها، آن هم زمانیکه مسئولان سازمان میراث فرهنگی میگویند که برنامه مدونی برای بلند آوازه کردن خلیج فارس در دنیا دارند، تعجب برانگیز است. بارها و بارها در خبرها آمده که بودجههای مناسبی برای موزهها اختصاص داده شده است. این بودجهها پس چرا به داد موزه خلیجفارس نمیرسد؟ چه چیز مانع رسیدن این بودجهها به موزهها میشود؟ چرا موزه خلیج فارس حتی یک نیرو برای زدودن گرد و خاک شیشه ویترینها ندارد؟
چرا اسکلتهای اشکانی ویترینهای محافظتی و فیلترهای مناسب ندارند؟ این اسکلتها همینطورپشت پنجرهها رها شدهاند، به همین دلیل وقتی نور از این پنجرهها رد میشود، گرم میشوند و بعد چیلرها آنها را خنک میکنند. این اتفاق به گفته کارشناسان باعث متلاشی شدن این اسکلتها میشود. اسکلتهایی که پس از گذشت قرنها به ما رسیدهاند و امروز باید به دلیل نبود مراقبتهای لازم زودتر از گذشته تخریب شوند.
دیدار از این موزه و قدم زدن در آن هر لحظه شما را با جلوههای جدید بیتوجهی به آثار تاریخی آشنا میکند.کافی است که کمی در برابر خمرهها و سفالینههای تاریخی تامل کنید تا ببینید، چگونه پوسته پوسته شده و بدون مرمت رها شده است. ادامه این روند باعث میشود که از مسئولان میراث فرهنگی پرسید، چرا این آثار را دچار این وضعیت کرده و بیتوجه رهایش کردهاید.
توپهای جنگی هم که در بدو ورود به موزه دیده میشود، دست کمی از سایر اشیاء ندارد. این توپها در حال پوسیدن هستند و دیگر نمیتوان از آن به عنوان ابزار جنگی نام برد. این توپها کم کم دارند از ارزشهای تاریخی خود تهی میشوند و میتوان دیگر به عنوان آهن پارهای بیارزش به فروش رساند.
دیدار از موزه خلیجفارس خیلیها را ممکن است یاد گفتههای دنیل توماس پاتس، پرفسور باستان شناسی خاورمیانه بیاندازد. وقتی این پرفسور که مطالعات و پژوهشهای بسیاری در مورد ایران کرده بود، یک بار نام خلیجعربی را بر زبان آورد، وقتی وارد ایران شد، با تهمتهای بسیاری رو به رو شد. او با این صحبتها از خودش دفاع کرد: «امیداوارم ایرانیها از من ناراحت نباشند. در دنیا و غرب در حال حاضر بیشتر از فارسی، عربی تدریس میشود. بیشتر مطالعات عرب شناسی گذاشته میشود چون کشورهای عربی در این زمینه سرمایهگذاری کردهاند. امروزه بیشتر پژوهشهای اصلی غربیها در زمینه عراق و سوریه است نه ایران. بنابراین این چیز طبیعی است که خلیج عربی جا میافتد. امیدوارم کارهایی که کردم باعث ناراحتی مردم ایران نشود و متاسفم که باعث ناراحتی مردم ایران شدم اما این حقیقت را باید بپذیریم که به یک شخص محدود نمیشود.»
بازدید از موزه خلیجفارس هرمزگان، صحه میگذارد بر گفتههای پاتس. بیتوجهی به آثار تاریخی، نبود برنامهریزی برای حفظ هویت ایرانی و نبود برنامهای مدون و سرمایهگذاریهای لازم در این زمینه در دراز مدت اتفاقات ناخوشایندی را رقم میزند. این روند چشمانداز روشنی را پیش روی خلیج همیشه فارس نمیگذارد.
موزه خلیجفارس از مهمترین ارکان صیانت از این هویت است که البته کافی است سری به آن بزنید و ببینید چگونه دارد از این ارکان تهی میشود. وقتی موزه خلیجفارس اینگونه باشد، چگونه میتوان باور کرد، مسئولان در راس امور واقعا به وعدههایشان که هر سال در روز خلیجفارس میگویند، عمل میکنند. آیا رییس میراث فرهنگی یک بار از این موزه بازدید کرده است؟ که در راستای افزایش گردشگر و تقویت زیرساختهای گردشگری داد سخن سر میدهد.
به گزارش خبرآنلاین، اگر امید دارید که با یک کلیک در شبکههای اجتماعی نام خلیجفارس برای همیشه خلیجفارس بماند، بهتر است ناامید شوید، چون مهمترین اسناد و اشیاء تاریخی که صحه بر خلیجفارس میگذارند، یکی یکی در حال از بین رفتن هستند. برای فهمیدن این موضوع پیشنهاد میکنیم، دیداری از موزه خلیجفارس بندرعباس بکنید. موزهای که ما دیدیم وضعیتی چنان اسفناکی داشت که شرح دیدارش، این مسئله را قابل درک میکند که چرا عربها نباید مدعی خلیجفارس شوند.
دیدار از موزه خلیج فارس در هرمزگان بندرعباس بیشک شما را میخکوب میکند؛ وقتی وارد موزه ۳ طبقه با زیربنای ۲ هزار و ۴۰۰ متر مربع میشوید، میبینید که شیشه بیشتر ویترینها شکسته و اشیاء باستانی آن در آستانه متلاشی شدن هستند. وقتی دست روی شیشه ویترینها بکشید، دلیل کدر بودن آنها را میفهمید، حجمی از گرد و خاک روی آنها نشسته و از همه جالبتر پشههای مرده زیر ویترینهاست که شما میتوانید به جای تاریخ خلیجفارس از آنها دیدن کنید.
این وضعیت در حالی است که موزه مردمشناسی خلیجفارس بندرعباس در زمره بزرگترین موزههای ایران به شمار میرود و در سال 86 به این منظور بنا شده که هویت خلیجفارس را به نمایش بکشد و مانع از بین رفتن اشیاء ای شود که سندهای زنده خلیجفارس هستند. هرچند که موزه روها میدانند که خیلی از موزههای ایران، حتی موزه اسلامی هم دست کمی از این موزه ندارد. اما به نظر خلیجفارس که حساسیت زیادی روی آن است و به نوعی جنبه ملی دارد، باورنکردنی است.
موزهای که میتوانست در هرمزگان مرکزی قدرتمند برای شناساندن اسناد و مدارک و اشیاءباستانی و تاریخی خلیج فارس در دنیا باشد، امروز دیدار از اسکلتهای هخامنشی آن خط بطلانی بر این وضعیت میکشد. آفتاب سوزان هرمزگان از پنجره به اسکلتهای دوره اشکانی میتابد و آنها را به اندازه یک بخاری داغ میکند، بعد هم چیلر بالای سرشان اسکلتهای گرم شده را سرد میکند! به نظر میرسد که این تفاوت فاحش گرما و سرما چندان تاثیری در روند نگهداری این اسکلتها ندارد. اسکلتهایی که از جمله مهمترین اسناد به جا مانده از تاریخ تمدن هرمزگان هستند.
وضعیت اسکلتهای بیحفاظ، ویترینهای شکسته، بوی بد موزه، پشههای مرده بر در و دیدار و پشت ویترینها، آن هم زمانیکه مسئولان سازمان میراث فرهنگی میگویند که برنامه مدونی برای بلند آوازه کردن خلیج فارس در دنیا دارند، تعجب برانگیز است. بارها و بارها در خبرها آمده که بودجههای مناسبی برای موزهها اختصاص داده شده است. این بودجهها پس چرا به داد موزه خلیجفارس نمیرسد؟ چه چیز مانع رسیدن این بودجهها به موزهها میشود؟ چرا موزه خلیج فارس حتی یک نیرو برای زدودن گرد و خاک شیشه ویترینها ندارد؟
چرا اسکلتهای اشکانی ویترینهای محافظتی و فیلترهای مناسب ندارند؟ این اسکلتها همینطورپشت پنجرهها رها شدهاند، به همین دلیل وقتی نور از این پنجرهها رد میشود، گرم میشوند و بعد چیلرها آنها را خنک میکنند. این اتفاق به گفته کارشناسان باعث متلاشی شدن این اسکلتها میشود. اسکلتهایی که پس از گذشت قرنها به ما رسیدهاند و امروز باید به دلیل نبود مراقبتهای لازم زودتر از گذشته تخریب شوند.
دیدار از این موزه و قدم زدن در آن هر لحظه شما را با جلوههای جدید بیتوجهی به آثار تاریخی آشنا میکند.کافی است که کمی در برابر خمرهها و سفالینههای تاریخی تامل کنید تا ببینید، چگونه پوسته پوسته شده و بدون مرمت رها شده است. ادامه این روند باعث میشود که از مسئولان میراث فرهنگی پرسید، چرا این آثار را دچار این وضعیت کرده و بیتوجه رهایش کردهاید.
توپهای جنگی هم که در بدو ورود به موزه دیده میشود، دست کمی از سایر اشیاء ندارد. این توپها در حال پوسیدن هستند و دیگر نمیتوان از آن به عنوان ابزار جنگی نام برد. این توپها کم کم دارند از ارزشهای تاریخی خود تهی میشوند و میتوان دیگر به عنوان آهن پارهای بیارزش به فروش رساند.
دیدار از موزه خلیجفارس خیلیها را ممکن است یاد گفتههای دنیل توماس پاتس، پرفسور باستان شناسی خاورمیانه بیاندازد. وقتی این پرفسور که مطالعات و پژوهشهای بسیاری در مورد ایران کرده بود، یک بار نام خلیجعربی را بر زبان آورد، وقتی وارد ایران شد، با تهمتهای بسیاری رو به رو شد. او با این صحبتها از خودش دفاع کرد: «امیداوارم ایرانیها از من ناراحت نباشند. در دنیا و غرب در حال حاضر بیشتر از فارسی، عربی تدریس میشود. بیشتر مطالعات عرب شناسی گذاشته میشود چون کشورهای عربی در این زمینه سرمایهگذاری کردهاند. امروزه بیشتر پژوهشهای اصلی غربیها در زمینه عراق و سوریه است نه ایران. بنابراین این چیز طبیعی است که خلیج عربی جا میافتد. امیدوارم کارهایی که کردم باعث ناراحتی مردم ایران نشود و متاسفم که باعث ناراحتی مردم ایران شدم اما این حقیقت را باید بپذیریم که به یک شخص محدود نمیشود.»
بازدید از موزه خلیجفارس هرمزگان، صحه میگذارد بر گفتههای پاتس. بیتوجهی به آثار تاریخی، نبود برنامهریزی برای حفظ هویت ایرانی و نبود برنامهای مدون و سرمایهگذاریهای لازم در این زمینه در دراز مدت اتفاقات ناخوشایندی را رقم میزند. این روند چشمانداز روشنی را پیش روی خلیج همیشه فارس نمیگذارد.
موزه خلیجفارس از مهمترین ارکان صیانت از این هویت است که البته کافی است سری به آن بزنید و ببینید چگونه دارد از این ارکان تهی میشود. وقتی موزه خلیجفارس اینگونه باشد، چگونه میتوان باور کرد، مسئولان در راس امور واقعا به وعدههایشان که هر سال در روز خلیجفارس میگویند، عمل میکنند. آیا رییس میراث فرهنگی یک بار از این موزه بازدید کرده است؟ که در راستای افزایش گردشگر و تقویت زیرساختهای گردشگری داد سخن سر میدهد.