به گزارش تسنیم، البته نباید از نقش سرویسهای مختلف رایگانی که این شبکهها به کاربرانشان میدهند؛ چشم پوشی کرد. به هر ترتیب این عوامل باعث شده تا شبکههای مجازی بخش مهمی از زندگی جوامع انسانی شود.
حضور این پدیده در سرزمین ما ایران، البته کمی متفاوتتر و پر قدرتتر بوده است. به گونهای که مردم سرزمین ما اکثر نیازهای خود را از این طریق برطرف میکنند. اگر بخواهند ارتباط برقرار کنند، روابط اجتماعی مدنی داشته باشند، کمی تفریح کنند، از اخبار مطلع شوند، رژیم بگیرند، دارو مصرف کنند، صله رحم کنندو... به این شبکهها متوسل میشوند.
اتفاقی که کمکم به معظلی بدل میشود که پیگیری آن در این مغال نمیگنجد. اما بحث اصلی در این میان تشکیل کمپینهای حمایتی از افراد، حیوانات یا جریانهاست. اتفاقی که به سرعت در فضای مجازی پخش میشود و تبدیل به موضوع اصلی جامعه میشود. مردم را به چالش وامیدارد و ذهن مخاطبان این شبکهها را درگیر میکند. گاهی مسئولان را به واکنش وامیدارد. در کل موضوع جریان سازی رخ میدهد تا یک معضل اجتماعی را حل کند یا از اتفاقی خاص حمایت کند. مردم ما هم به دلیل حضور فعالشان در این صحنه و برای عقب نماندن از دیگران، سریع دست به کار میشوند و آستینها را بالا زده به کمک به این کمپینها میپیوندند. اگر در توانشان باشد کاری میکنند و عکسش را در صفحه شخصیشان منتشر میکنند. اگر نه حداقل بعد از کسب اطلاعات کافی توسط گوگل، فوراً یک عکس از فضای اینترنت میگیرند و در صفحهشان باز نشر میدهند. البته دستهای هم به نوشتن یک تکست در گوشی و گرفتن اسکرین شات قناعت میکنند. دسته اندکی هم از کنار این نوع کمپینها میگذرند و آن را به دست فراموشی میسپارند.
اما چیزی که مشخص است لزوم استفاده از علامت «#» یا به اصطلاح همان هشتگ است. یعنی مهم نیست چه طور میخواهی حمایت کنی اما یادت باشد حتما از این علامت و متن یکسان کمپین استفاده کنی. همین کافیست تا جزو حمایت کنندگان باشید.
اما این کمپینها از کجا نشعت میگیرند؟ راه اندازان این کمپینها چه کسانی هستند؟ آیا نفع شخصی در راه اندازی این کمپینها موثر است؟ چه عواملی تحریک کننده افراد است؟
پاسخ به این سؤالها یک نتیجهگیری کلی به ما میدهد و آن هم این که هرچه موضوع اجتماعیتر، مورد ظلمتر و یا اتحادگرایانهتر باشد، حمایتها، قویتر خواهد بود. کمپینهای حمایتی نشان میدهد که مردم دلسوز ما از هر مظلومی دفاع میکنند.
حال با این اوصاف آیا وقت آن نرسیده که کمپین «#حمایت_از_تولید_ملی» ایجاد شود؟
در همین شبکههای اجتماعی به تازگی خبر تعطیلی کارخانههای ارج وآزمایش را همه ما شنیدهایم اما چرا به اندازهای که دلمان برای آزار یک سگ میسوزد، برای مردمان بیکار جامعه خودمان دلسوزی نمیکنیم.جامعهای که ما نیز جزء آن هستیم و اگر این روند ادامه داشته باشد؛ معلوم نیست ما نفر چندم صف بیکاران خواهیم بود یا اگر در پست دولتی مشغول به فعالیت هستیم به این فکر کنیم که فرزند ما نیز بیکار خواهد ماند. در این روند رو به افول، همه ما محکوم به فنا هستیم.
مگر هرکدام از ما از بیکاری ابراز نارضایتی نمیکنیم؟ پس چرا خودمان تلاشی نداریم. آن هم ما مردمانی که برای جلوگیری از حیوان آزاری کمپین تشکیل میدهیم. مگر خودمان از حیوانات کمتریم؟
وقتی میتوان به راحتی با انتشار عکسی با یک وسیله ایرانی از تولید حمایت کرد؛ چرا سهل انگاری میکنیم؟ از خودمان شروع کنیم؛ از فرش خانههایمان که اکثرا ایرانی است، از کفشهایمان شروع کنیم. شاید به نظر ساده برسد اما همین سهل انگاریها باعث تعطیلی امروز کارخانهها شده است.
نرمافزارهایی مثل اینستاگرام فرصت این یادآوری را به راحتی برای ما فراهم کرده است. فرصتی برای حمایت از خودمان. از جامعهای که در آن زندگی میکنیم.
پس از امروز خود را موظف بدانیم که در صفحههای شخصیمان از این کمپین حمایت کنیم.