صراط: حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "پای داعش را به ایران باز نکنید!" در روزنامه کیهان نوشت:
1- قبل از ورود به موضوع اصلی، تأکید بر این نکته ضروری است که آنچه در یادداشت پیشروی آمده است، یک «هشدار جدی» درباره خطری است که میتواند برای تمامی مردم ایران فاجعهآفرین باشد. بنابراین انتظار آن است که رئیس جمهور محترم در بررسی ماجرا و ابعاد آن به شانتاژها و هیاهوی این و آن توجه نکنند و موضوع را برپایه مستندات آن ارزیابی فرمایند. این تأکید از آنجا ضرورت دارد که یک جریان آلوده و بدسابقه، در هماهنگی با آن سوی آبها، اصرار دارد هر نقد خیرخواهانه و هشدار دلسوزانه را به حساب مخالفت با دولت بنویسد و با این ترفند، موضوع را از میدان بررسی و چارهجویی خارج سازد. در این میان، عاقلانهترین راه بررسی مستقل و مستند موضوع خواهد بود. مخصوصاً اگر مسائل مهم و تعیین کنندهای نظیر برنامهریزی حریف برای باز شدن پای تروریستهای داعش به کشورمان در میان باشد.
2- چند روز قبل، یکی از تیترهای اصلی صفحه اول کیهان را به توافق نهایی بانک مرکزی با «سازمان بینالمللی مبارزه با پولشویی» و «کارگروه ویژه اقدام مالی» این سازمان -FATF- اختصاص دادیم و با عنوان «فروش اطلاعات بانکی در برابر وعده نسیه» به بخشهایی از آسیبهای جدی این توافق در عرصه اقتصادی اشاره داشتیم.
امروز اما، در پی آنیم که به خطرناکترین بخش از توافق یاد شده که زمینهسازی برای باز کردن پای داعش به جمهوری اسلامی ایران است و به آن توجه نشده است، بپردازیم. بدیهی است که هیچ یک از مسئولان محترم نظام حتی در دوردستترین افق ذهن خویش هم اهل کمترین تسامح با تروریستهای تکفیری نیستند، ولی اگر توافق با FATF به گونهای تدوین شده باشد که به آن اشاره خواهیم کرد، نتیجه طبیعی آن در گام اول؛ تضعیف توان نظامی و قدرت بازدارندگی ایران اسلامی است و اعزام تروریستهای تکفیری که از ابتدا، نیز برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران راهاندازی شدهاند، در گامهای بعدی صورت خواهد گرفت! بخوانید!
3- «اتحادیه بینالمللی مبارزه با پولشویی» یک سازمان همکاری میان دولتهاست که باهدف مبارزه با پولشویی تشکیل شده و مقابله با انواع فعالیتهای غیر قانونی در عرصه اقتصاد را، از اهداف اعلام شده خود میداند. اعضای این سازمان را کشورهایی تشکیل میدهند که از مراکز مالی و اقتصادی مهم جهان تلقی میشوند. وظیفه این سازمان، بررسی فعالیت اقتصادی کشورها و اعلام نظر درباره سلامت اقتصادی و فعالیت مالی آنهاست و این که آیا کشور مزبور محل مناسب و قابل اعتمادی برای روابط تجاری و یا سرمایهگذاری هست یا نه؟
FATF در سال 2007 جمهوری اسلامی ایران را به اتهام حمایت از تروریسم و کمکهای مالی به گروههای مقاومت در فهرست کشورهایی قرار داده بود که نظام مالی بینالملل را تهدید میکنند! و به سایر کشورها درباره «ریسک بالا»ی معامله و برقراری روابط تجاری و یا سرمایهگذاری در ایران هشدار داده بود! کارگروه اقدام ویژه FATF توضیح داده بود که ایران و کرهشمالی دو کشوری هستند که بالاترین ریسک مالی و سرمایهگذاری در جهان را دارا میباشند.
4- هفته گذشته، بانک مرکزی با صدور بیانیهای اعلام کرد که با سازمان بینالمللی مبارزه با پولشویی و «کارگروه ویژه اقدام مالی» آن -FATF- به توافق رسیده است. بیانیه بانک مرکزی درباره جزئیات این توافق توضیحی نمیدهد. از سوی دیگر، سازمان مورد اشاره، مفاهیمی نظیر پولشویی، تروریسم، پول کثیف و... را در بستر استانداردهای نظام سرمایهداری و استکباری تعریف کرده و بارها دیده شده که همین استانداردها را هم به میل و دستور نظام سلطه جهانی تغییر داده است. بنابراین اولین پرسش از دولت محترم و بانک مرکزی آن است که آیا در تعریف تروریسم و پول کثیف و... با کارگروه FATF به نقطه نظر مشترکی رسیدهاند؟ چرا که در نگاه رسماً اعلام شده آنها، حزبالله لبنان، سپاه قدس، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله و همه نیروهای مقاومت که برای حفظ و حراست از سرزمینهای آباء و اجدادی خود با قدرتهای استکباری و نظامهای دستنشانده آنها درگیر هستند، «تروریست»! نامیده میشوند! و حال آن که تعریف ما از تروریسم با تعریف سازمان یاد شده، نه فقط مشترک نیست، بلکه یکصد و هشتاد درجه تفاوت نیز دارد. بنابراین اگر تعریف حریف از تروریسم را پذیرفته باشیم، باید برای برقراری روابط تجاری با کشورهای غربی، نه تنها از حمایت حزبالله لبنان و جهاد اسلامی و سایر نیروهای مقاومت دست بکشیم، بلکه از تولید موشکهای بالستیک و تأمین بودجه سپاه قدس نیز خودداری کنیم!
5- شواهد موجود حکایت از آن دارند که FATF در تعریف خود از «تروریسم» کمترین تغییری نداده است و همچنان اعلام میکند حمایت یک کشور از گروههایی که سازمان ملل آنها را در لیست گروههای تروریست قرار داده است میتواند روابط تجاری و سرمایهگذاری با آن کشور را دارای ریسک بالا و تهدیدی علیه نظام مالی جهان معرفی کند. از این روی و با توجه به نگاه سازمان ملل به نیروی قدس، حزبالله و سایر نیروهای مقاومت بدیهی است که این سازمان حمایت از حزبالله و فعالیت سپاه قدس را برهم زننده صلح و آرامش منطقه و حمایت از تروریستها بداند و بر همین اساس FATF عادی شدن روابط تجاری و اقتصادی ایران با سایر کشورها را فقط در صورتی امکانپذیر معرفی کند که جمهوری اسلامی ایران حمایت از حزبالله و سایر نیروهای مقاومت را متوقف ساخته و از فعالیت سپاه قدس دست بکشد!
همین دو روز قبل «اریک شولتز» سخنگوی کاخ سفید رسماً اعلام کرد «ایران باید از حمایت حزبالله که یک گروه تروریستی است(!) دست بکشد. حمایت از این گروه باعث ایجاد مشکل برای این کشور در بازارهای بینالمللی است»! سخنگوی کاخ سفید در ادامه با استناد به نظر FATF گفت «عاملان مالی و تجاری و سرمایهگذاران حاضر نیستند با کشوری تجارت کنند که برای تروریسم تأمین مالی میکند»! و دهها نمونه دیگر از همین دست که اشاره به فهرست آن نیز به درازا میکشد.
6- خب! حالا باید از دولت محترم پرسید که آیا توافق انجام گرفته با FATF دست کشیدن ایران اسلامی از حمایت حزبالله و سایر نیروهای مقاومت و متوقف کردن فعالیت نیروی قدس را شامل نمیشود؟! اگر چنین است چرا کشورهای تشکیل دهنده سازمان مبارزه با پولشویی کماکان بر تروریست بودن حزبالله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین اصرار میورزند و فعالیت نیروی قدس را مصداق حمایت از تروریسم میدانند؟! پاسخ این پرسش حتی اگر دولت محترم همچنان بر محرمانه بودن این توافق اصرار داشته باشد نیز به وضوح قابل درک است و آن، این که اگر توافقی صورت پذیرفته باشد- که صورت پذیرفته است- و چنانچه لازمه این توافق دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از حمایت حزبالله و فعالیت نیروی قدس باشد! صد البته بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران هرگز به این خواسته قدرتهای استکباری تن نمیدهد و حاشا که مردم شریف و مظلوم این مرز و بوم اسلامی را دست بسته تسلیم آمریکا و متحدانش کرده و عرصه کشور را به تاخت و تاز تروریستهای آمریکایی-اسرائیلی داعش و سایر گروههای تکفیری تبدیل کند. و اما...
7- اکنون و همین حالا باید به این پرسش که برخی از جریانات آلوده در داخل کشور و در هماهنگی کامل با دشمنان بیرونی مطرح میکنند پاسخ داد. پرسش مطرح شده این است که «مگر حمایت از حزبالله لبنان و نیروهای مقاومت و ادامه فعالیت نیروی قدس سپاه چه اندازه اهمیت دارد که مجبور باشیم روابط اقتصادی و تجاری خود با کشورهای غربی را فدای این حمایتها کنیم؟! در پاسخ باید گفت؛ نه فقط شواهد و اسناد موجود بلکه اعتراف صریح مقامات آمریکایی و اروپایی کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که گروههای تکفیری و مخصوصا داعش برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران طراحی و راهاندازی شدهاند. بنابراین همه جریاناتی که به مقابله با تکفیریها مشغولند و دراین راه از ایثار جان و مال و همه داشتههای خود نیز دریغ نمیورزند علاوه بر انجام یک تکلیف الهی و دفاع از مرز و بوم و مردم وطن خویش، از جان و مال و نوامیس و امنیت مردم ایران نیز دفاع میکنند و بسیار احمقانه است اگر کمک مالی یا تسلیحاتی به آنان را-نستجیر بالله- در حد صدقه! به آنها تلقی کنیم. بلکه تمامی آنان، مردمان پاکباز و فداکاری هستند که به امت واحده اسلامی اعتقاد دارند و از خاکریزهای پیش روی ایران اسلامی که امالقراء جهان اسلام است، پاسداری میکنند...
به نمونههای زیر که فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست توجه کنید.
الف: دو سال قبل هیلاری کلینتون، وزیرخارجه اوباما در کتاب خاطرات خود با عنوان «انتخابهای سخت - HARD CHOICES» نوشت «قرار بود ما در روز پنجم ژوئیه سال 2013 در نشستی با دوستان اروپایی خود، دولت اسلامی (داعش ISIS- دولت اسلامی عراق و سوریه) را به رسمیت بشناسیم. من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی، بلافاصله پساز تشکیل آن، توضیح دهم، اما یکباره همهچیز در برابر چشمان ما فرو ریخت» و میافزاید « در صورت موفقیت دولت اسلامی تقسیمات منطقه عربی و مغرب عربی به طور کامل تغییر میکرد و ما تسلط کامل بر منابع نفتی و گذرگاههای دریایی پیدا میکردیم».
ب: ادوارد اسنودن، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا میگوید؛ سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در شکلگیری گروه موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام (داعش) نقش اصلی را داشتند و در عملیاتی با نام «لانه زنبور -VESPIARY» گروه داعش را تشکیل دادند.
ج: «دیوید میلیبند» وزیر خارجه پیشین انگلیس در مصاحبه با آبزرور (19 مرداد 94) ادعای تونی بلر نخستوزیر وقت انگلیس را که گفته بود حمله ما به عراق باعث پیدایش داعش شد، به تمسخر گرفته و میگوید «آقای تونی بلر نمیتواند نقش انگلیس در راهاندازی داعش را انکار کند و ترجیح میدهد بگوید که حمله به عراق باعث پدید آمدن داعش شده است»!
د: ابوبکر البغدادی، رهبر داعش در خطبههای - به اصطلاح - نمازجمعه موصل با صراحت گفته بود «اولویت ما مبارزه با اسرائیل نیست، اولویت ما مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است»! گفتنی است اسناد ویکی لیکس و تصریح اسنودن حاکی از آن است که ابوبکر البغدادی یک دوره فشرده آموزشی را در اسرائیل و زیر نظر کارشناسان موساد طی کرده است.
ه: مداوای مجروحان داعش در بیمارستانهای «حیفا» و «تلآویو» که با عیادت نتانیاهو از آنان و پخش فیلم این عیادت در تلویزیون رژیم صهیونیستی همراه بود، نشانه دیگری از ریشه اسرائیلی داعش است. نتانیاهو در این دیدار گفته بود؛ داعش نیروهای مقاومت را از مرزهای اسرائیل به درون کشورهای اسلامی کشیده است!
و: حمایت مالی و تدارکاتی آلسعود و برخی دیگر از کشورهای مرتجع عربی از تکفیریها، ارسال اسلحه و مهمات آمریکایی برای داعش، حمله جنگندههای آمریکایی به نیروهای مقاومت در مواردی که داعش به محاصره افتاده بود و دهها نمونه دیگر از این دست کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که هدف اصلی از تشکیل و راهاندازی داعش و سایر گروههای تکفیری، مقابله با ایران اسلامی بوده است و...
8- اکنون باید از مطرحکنندگان سؤال یاد شده، پرسید که آیا هنوز هم میتوانید، حمایت از حزبالله، نیروهای مقاومت و تاکید بر فعالیت سپاه قدس را زیر سوال ببرید؟ و نقش تعیینکننده و سرنوشتساز آن را در حفظ امنیت مردم ایران انکار کنید؟! و یا اینکه با قاضی کردن کلاه خود به این باور قطعی میرسید که اگر سپاه قدس، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و نیروهای مقاومت تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران نبودند، امروزه باید در شهرهای ایران اسلامی شاهد عملیات تروریستی وحشیانه داعش باشیم.
حالا به وضوح میتوان دید چه حکیمانه و کارشناسانه است، نظر رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده شهدای هفتم تیر و شهدای مدافع حرم که میفرمایند؛ «هدف اصلی از راهاندازی گروههای تروریستی تکفیری و اقدامات آنها در عراق و سوریه، حمله به ایران بود اما قدرت نظام جمهوری اسلامی موجب شد آنها در همان عراق و سوریه زمینگیر شوند» و یا، آنجا که میفرمایند «دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام، دفاع از ایران است» و یا نظر سیدحسن نصرالله که سپاه را باعث زمینگیر شدن داعش و مانع پیشروی این گروه تکفیری دانسته بود و...
9- و بالاخره، با توجه به آنچه گذشت به وضوح میتوان نتیجه گرفت که اگر -نستجیربالله- دولت محترم در توافق با FATF نگاه و تعریف آنان را از تروریسم پذیرفته باشد که انشاءالله چنین مباد و نباشد، خروجی آن، خلعسلاح کردن ایران اسلامی از قدرت نظامی بازدارنده و ارسال کارت دعوت برای تکفیریهای داعش و تن دادن به جنایات وحشیانه و فجیع آنان علیه مردم کشورمان خواهد بود! اتفاقی که حتی اگر دولت محترم از آن غفلت کرده باشد، ملت پاکباخته و پای در رکاب ایران اسلامی هرگز اجازه وقوع به آن نخواهند داد.
1- قبل از ورود به موضوع اصلی، تأکید بر این نکته ضروری است که آنچه در یادداشت پیشروی آمده است، یک «هشدار جدی» درباره خطری است که میتواند برای تمامی مردم ایران فاجعهآفرین باشد. بنابراین انتظار آن است که رئیس جمهور محترم در بررسی ماجرا و ابعاد آن به شانتاژها و هیاهوی این و آن توجه نکنند و موضوع را برپایه مستندات آن ارزیابی فرمایند. این تأکید از آنجا ضرورت دارد که یک جریان آلوده و بدسابقه، در هماهنگی با آن سوی آبها، اصرار دارد هر نقد خیرخواهانه و هشدار دلسوزانه را به حساب مخالفت با دولت بنویسد و با این ترفند، موضوع را از میدان بررسی و چارهجویی خارج سازد. در این میان، عاقلانهترین راه بررسی مستقل و مستند موضوع خواهد بود. مخصوصاً اگر مسائل مهم و تعیین کنندهای نظیر برنامهریزی حریف برای باز شدن پای تروریستهای داعش به کشورمان در میان باشد.
2- چند روز قبل، یکی از تیترهای اصلی صفحه اول کیهان را به توافق نهایی بانک مرکزی با «سازمان بینالمللی مبارزه با پولشویی» و «کارگروه ویژه اقدام مالی» این سازمان -FATF- اختصاص دادیم و با عنوان «فروش اطلاعات بانکی در برابر وعده نسیه» به بخشهایی از آسیبهای جدی این توافق در عرصه اقتصادی اشاره داشتیم.
امروز اما، در پی آنیم که به خطرناکترین بخش از توافق یاد شده که زمینهسازی برای باز کردن پای داعش به جمهوری اسلامی ایران است و به آن توجه نشده است، بپردازیم. بدیهی است که هیچ یک از مسئولان محترم نظام حتی در دوردستترین افق ذهن خویش هم اهل کمترین تسامح با تروریستهای تکفیری نیستند، ولی اگر توافق با FATF به گونهای تدوین شده باشد که به آن اشاره خواهیم کرد، نتیجه طبیعی آن در گام اول؛ تضعیف توان نظامی و قدرت بازدارندگی ایران اسلامی است و اعزام تروریستهای تکفیری که از ابتدا، نیز برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران راهاندازی شدهاند، در گامهای بعدی صورت خواهد گرفت! بخوانید!
3- «اتحادیه بینالمللی مبارزه با پولشویی» یک سازمان همکاری میان دولتهاست که باهدف مبارزه با پولشویی تشکیل شده و مقابله با انواع فعالیتهای غیر قانونی در عرصه اقتصاد را، از اهداف اعلام شده خود میداند. اعضای این سازمان را کشورهایی تشکیل میدهند که از مراکز مالی و اقتصادی مهم جهان تلقی میشوند. وظیفه این سازمان، بررسی فعالیت اقتصادی کشورها و اعلام نظر درباره سلامت اقتصادی و فعالیت مالی آنهاست و این که آیا کشور مزبور محل مناسب و قابل اعتمادی برای روابط تجاری و یا سرمایهگذاری هست یا نه؟
FATF در سال 2007 جمهوری اسلامی ایران را به اتهام حمایت از تروریسم و کمکهای مالی به گروههای مقاومت در فهرست کشورهایی قرار داده بود که نظام مالی بینالملل را تهدید میکنند! و به سایر کشورها درباره «ریسک بالا»ی معامله و برقراری روابط تجاری و یا سرمایهگذاری در ایران هشدار داده بود! کارگروه اقدام ویژه FATF توضیح داده بود که ایران و کرهشمالی دو کشوری هستند که بالاترین ریسک مالی و سرمایهگذاری در جهان را دارا میباشند.
4- هفته گذشته، بانک مرکزی با صدور بیانیهای اعلام کرد که با سازمان بینالمللی مبارزه با پولشویی و «کارگروه ویژه اقدام مالی» آن -FATF- به توافق رسیده است. بیانیه بانک مرکزی درباره جزئیات این توافق توضیحی نمیدهد. از سوی دیگر، سازمان مورد اشاره، مفاهیمی نظیر پولشویی، تروریسم، پول کثیف و... را در بستر استانداردهای نظام سرمایهداری و استکباری تعریف کرده و بارها دیده شده که همین استانداردها را هم به میل و دستور نظام سلطه جهانی تغییر داده است. بنابراین اولین پرسش از دولت محترم و بانک مرکزی آن است که آیا در تعریف تروریسم و پول کثیف و... با کارگروه FATF به نقطه نظر مشترکی رسیدهاند؟ چرا که در نگاه رسماً اعلام شده آنها، حزبالله لبنان، سپاه قدس، حماس، جهاد اسلامی، انصارالله و همه نیروهای مقاومت که برای حفظ و حراست از سرزمینهای آباء و اجدادی خود با قدرتهای استکباری و نظامهای دستنشانده آنها درگیر هستند، «تروریست»! نامیده میشوند! و حال آن که تعریف ما از تروریسم با تعریف سازمان یاد شده، نه فقط مشترک نیست، بلکه یکصد و هشتاد درجه تفاوت نیز دارد. بنابراین اگر تعریف حریف از تروریسم را پذیرفته باشیم، باید برای برقراری روابط تجاری با کشورهای غربی، نه تنها از حمایت حزبالله لبنان و جهاد اسلامی و سایر نیروهای مقاومت دست بکشیم، بلکه از تولید موشکهای بالستیک و تأمین بودجه سپاه قدس نیز خودداری کنیم!
5- شواهد موجود حکایت از آن دارند که FATF در تعریف خود از «تروریسم» کمترین تغییری نداده است و همچنان اعلام میکند حمایت یک کشور از گروههایی که سازمان ملل آنها را در لیست گروههای تروریست قرار داده است میتواند روابط تجاری و سرمایهگذاری با آن کشور را دارای ریسک بالا و تهدیدی علیه نظام مالی جهان معرفی کند. از این روی و با توجه به نگاه سازمان ملل به نیروی قدس، حزبالله و سایر نیروهای مقاومت بدیهی است که این سازمان حمایت از حزبالله و فعالیت سپاه قدس را برهم زننده صلح و آرامش منطقه و حمایت از تروریستها بداند و بر همین اساس FATF عادی شدن روابط تجاری و اقتصادی ایران با سایر کشورها را فقط در صورتی امکانپذیر معرفی کند که جمهوری اسلامی ایران حمایت از حزبالله و سایر نیروهای مقاومت را متوقف ساخته و از فعالیت سپاه قدس دست بکشد!
همین دو روز قبل «اریک شولتز» سخنگوی کاخ سفید رسماً اعلام کرد «ایران باید از حمایت حزبالله که یک گروه تروریستی است(!) دست بکشد. حمایت از این گروه باعث ایجاد مشکل برای این کشور در بازارهای بینالمللی است»! سخنگوی کاخ سفید در ادامه با استناد به نظر FATF گفت «عاملان مالی و تجاری و سرمایهگذاران حاضر نیستند با کشوری تجارت کنند که برای تروریسم تأمین مالی میکند»! و دهها نمونه دیگر از همین دست که اشاره به فهرست آن نیز به درازا میکشد.
6- خب! حالا باید از دولت محترم پرسید که آیا توافق انجام گرفته با FATF دست کشیدن ایران اسلامی از حمایت حزبالله و سایر نیروهای مقاومت و متوقف کردن فعالیت نیروی قدس را شامل نمیشود؟! اگر چنین است چرا کشورهای تشکیل دهنده سازمان مبارزه با پولشویی کماکان بر تروریست بودن حزبالله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین اصرار میورزند و فعالیت نیروی قدس را مصداق حمایت از تروریسم میدانند؟! پاسخ این پرسش حتی اگر دولت محترم همچنان بر محرمانه بودن این توافق اصرار داشته باشد نیز به وضوح قابل درک است و آن، این که اگر توافقی صورت پذیرفته باشد- که صورت پذیرفته است- و چنانچه لازمه این توافق دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از حمایت حزبالله و فعالیت نیروی قدس باشد! صد البته بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران هرگز به این خواسته قدرتهای استکباری تن نمیدهد و حاشا که مردم شریف و مظلوم این مرز و بوم اسلامی را دست بسته تسلیم آمریکا و متحدانش کرده و عرصه کشور را به تاخت و تاز تروریستهای آمریکایی-اسرائیلی داعش و سایر گروههای تکفیری تبدیل کند. و اما...
7- اکنون و همین حالا باید به این پرسش که برخی از جریانات آلوده در داخل کشور و در هماهنگی کامل با دشمنان بیرونی مطرح میکنند پاسخ داد. پرسش مطرح شده این است که «مگر حمایت از حزبالله لبنان و نیروهای مقاومت و ادامه فعالیت نیروی قدس سپاه چه اندازه اهمیت دارد که مجبور باشیم روابط اقتصادی و تجاری خود با کشورهای غربی را فدای این حمایتها کنیم؟! در پاسخ باید گفت؛ نه فقط شواهد و اسناد موجود بلکه اعتراف صریح مقامات آمریکایی و اروپایی کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که گروههای تکفیری و مخصوصا داعش برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران طراحی و راهاندازی شدهاند. بنابراین همه جریاناتی که به مقابله با تکفیریها مشغولند و دراین راه از ایثار جان و مال و همه داشتههای خود نیز دریغ نمیورزند علاوه بر انجام یک تکلیف الهی و دفاع از مرز و بوم و مردم وطن خویش، از جان و مال و نوامیس و امنیت مردم ایران نیز دفاع میکنند و بسیار احمقانه است اگر کمک مالی یا تسلیحاتی به آنان را-نستجیر بالله- در حد صدقه! به آنها تلقی کنیم. بلکه تمامی آنان، مردمان پاکباز و فداکاری هستند که به امت واحده اسلامی اعتقاد دارند و از خاکریزهای پیش روی ایران اسلامی که امالقراء جهان اسلام است، پاسداری میکنند...
به نمونههای زیر که فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست توجه کنید.
الف: دو سال قبل هیلاری کلینتون، وزیرخارجه اوباما در کتاب خاطرات خود با عنوان «انتخابهای سخت - HARD CHOICES» نوشت «قرار بود ما در روز پنجم ژوئیه سال 2013 در نشستی با دوستان اروپایی خود، دولت اسلامی (داعش ISIS- دولت اسلامی عراق و سوریه) را به رسمیت بشناسیم. من به 112 کشور سفر کردم تا نقش آمریکا و توافق با بعضی دوستان را درباره به رسمیت شناختن دولت اسلامی، بلافاصله پساز تشکیل آن، توضیح دهم، اما یکباره همهچیز در برابر چشمان ما فرو ریخت» و میافزاید « در صورت موفقیت دولت اسلامی تقسیمات منطقه عربی و مغرب عربی به طور کامل تغییر میکرد و ما تسلط کامل بر منابع نفتی و گذرگاههای دریایی پیدا میکردیم».
ب: ادوارد اسنودن، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا میگوید؛ سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در شکلگیری گروه موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام (داعش) نقش اصلی را داشتند و در عملیاتی با نام «لانه زنبور -VESPIARY» گروه داعش را تشکیل دادند.
ج: «دیوید میلیبند» وزیر خارجه پیشین انگلیس در مصاحبه با آبزرور (19 مرداد 94) ادعای تونی بلر نخستوزیر وقت انگلیس را که گفته بود حمله ما به عراق باعث پیدایش داعش شد، به تمسخر گرفته و میگوید «آقای تونی بلر نمیتواند نقش انگلیس در راهاندازی داعش را انکار کند و ترجیح میدهد بگوید که حمله به عراق باعث پدید آمدن داعش شده است»!
د: ابوبکر البغدادی، رهبر داعش در خطبههای - به اصطلاح - نمازجمعه موصل با صراحت گفته بود «اولویت ما مبارزه با اسرائیل نیست، اولویت ما مبارزه با جمهوری اسلامی ایران است»! گفتنی است اسناد ویکی لیکس و تصریح اسنودن حاکی از آن است که ابوبکر البغدادی یک دوره فشرده آموزشی را در اسرائیل و زیر نظر کارشناسان موساد طی کرده است.
ه: مداوای مجروحان داعش در بیمارستانهای «حیفا» و «تلآویو» که با عیادت نتانیاهو از آنان و پخش فیلم این عیادت در تلویزیون رژیم صهیونیستی همراه بود، نشانه دیگری از ریشه اسرائیلی داعش است. نتانیاهو در این دیدار گفته بود؛ داعش نیروهای مقاومت را از مرزهای اسرائیل به درون کشورهای اسلامی کشیده است!
و: حمایت مالی و تدارکاتی آلسعود و برخی دیگر از کشورهای مرتجع عربی از تکفیریها، ارسال اسلحه و مهمات آمریکایی برای داعش، حمله جنگندههای آمریکایی به نیروهای مقاومت در مواردی که داعش به محاصره افتاده بود و دهها نمونه دیگر از این دست کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که هدف اصلی از تشکیل و راهاندازی داعش و سایر گروههای تکفیری، مقابله با ایران اسلامی بوده است و...
8- اکنون باید از مطرحکنندگان سؤال یاد شده، پرسید که آیا هنوز هم میتوانید، حمایت از حزبالله، نیروهای مقاومت و تاکید بر فعالیت سپاه قدس را زیر سوال ببرید؟ و نقش تعیینکننده و سرنوشتساز آن را در حفظ امنیت مردم ایران انکار کنید؟! و یا اینکه با قاضی کردن کلاه خود به این باور قطعی میرسید که اگر سپاه قدس، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و نیروهای مقاومت تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران نبودند، امروزه باید در شهرهای ایران اسلامی شاهد عملیات تروریستی وحشیانه داعش باشیم.
حالا به وضوح میتوان دید چه حکیمانه و کارشناسانه است، نظر رهبر معظم انقلاب در دیدار خانواده شهدای هفتم تیر و شهدای مدافع حرم که میفرمایند؛ «هدف اصلی از راهاندازی گروههای تروریستی تکفیری و اقدامات آنها در عراق و سوریه، حمله به ایران بود اما قدرت نظام جمهوری اسلامی موجب شد آنها در همان عراق و سوریه زمینگیر شوند» و یا، آنجا که میفرمایند «دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام، دفاع از ایران است» و یا نظر سیدحسن نصرالله که سپاه را باعث زمینگیر شدن داعش و مانع پیشروی این گروه تکفیری دانسته بود و...
9- و بالاخره، با توجه به آنچه گذشت به وضوح میتوان نتیجه گرفت که اگر -نستجیربالله- دولت محترم در توافق با FATF نگاه و تعریف آنان را از تروریسم پذیرفته باشد که انشاءالله چنین مباد و نباشد، خروجی آن، خلعسلاح کردن ایران اسلامی از قدرت نظامی بازدارنده و ارسال کارت دعوت برای تکفیریهای داعش و تن دادن به جنایات وحشیانه و فجیع آنان علیه مردم کشورمان خواهد بود! اتفاقی که حتی اگر دولت محترم از آن غفلت کرده باشد، ملت پاکباخته و پای در رکاب ایران اسلامی هرگز اجازه وقوع به آن نخواهند داد.