صراط: خبرآنلاین نوشت: نوزده سال از آخرین باری که ژنرالها در ترکیه توانستند با فرآیندی غیر دموکراتیک قدرت را در این کشور تغییر دهند، گذشته است. جایی که در کودتای پست مدرن ۱۹۹۷، ارتش این کشور، توانست بدون خونریزی نجم الدین اربکان را از قدرت کنار بزند. از آن سالها بسیار گذشته و در این سالها بسیار از قدرت نظامیان این کشور کاسته شده است.
مطابق موازین کپنهاک، ترکیه به سمت محدود کردن دخالت نیروهای نظامی در روندهای غیر نظامی پیش رفته است. اما کودتای ۲۰۱۶ را چگونه باید مطالعه و تحلیل کرد؟
۱ - کار چه کسی بود؟
ژنرالهای میانی ارتش
آنطور که در اخبار آمده بدنه میانی ارتش این کودتا را مدیریت و به انجام رسانده است. عدم حضور ژنرالهای عالیرتبه در این کارزار از تسویه
نیروهای غیر سمپات به اردوغان و حکومت عدالت و توسعه مربوط میشود.
ژنرالهایی که عادت کرده بودند هر ده سال یکبار از روندهای موجود در صحنه
سیاسی نگران شوند و میراث آتاتورک را در معرض خطر ارزیابی کنند، مدت زمان
نسبتا زیادی تحمل کردند تا یکبار دیگر پوتین های خود را به پا کنند و به
خیابان ها بیایند و شهر را به تصرف خود در آورند.
۲ - فتح الله گولن پشت این ماجرا بود؟
غیرممکن است
آنها که از نقش داشتن فتح الله گولن در کودتای اخیر سخن گفتند، احتمالا اطلاع چندانی از مناسبات سیاست و قدرت در ترکیه ندارند. فتح الله گولن که زمانی متحد کلاسیک همین رجب طیب اردوغان بوده، هیچگاه روابط نزدیکی با نظامیان و ارتش این کشور نداشته است. اردوغان که به قدرت رسیدن خود را تا اندازه بسیار زیادی مدیون و مرحون حمایتهای پدر معنوی وقت خود (گولن) است در سالهای اخیر و با جدی شدن اختلافات میان این دو، تمام اقدامات علیه خود را به گولن و پنسیلوانیا نسبت داده است. اما کافیست کمی مناسبات قدرت در این کشور را بشناسید تا دریابید گولن از کمترین دامنه نفوذی در بدنه نظامیان و ارتش این کشور برخوردار است. گولن و اردوغان بدنه و دامنه مشترکی از حامیان دارند و طبقات سنتی، بازریان و مذهبیهای ترکیه از گروه های اجتماعی به شمار میروند که هم گولن و هم اردوغان روی آنها تاثیر و نفوذ دارند.
بعید نیست تلاش برای نسبت دادن این کودتا به فتح الله گولن از سوی نیروهای نزدیک به اردوغان برای به حاشیه راندن هرچه بیشتر این شخصیت ذی نفوذ در جامعه ترکیه صورت گرفته باشد.
۳ - چرا این کودتا نمایشی نبوده است؟
اسناد کافی وجود ندارد
ساعاتی پس از انتشار اخبار مربوط به کودتا، تحلیلی مبنی بر عامدانه و نمایشی بودن این کودتا از سوی رجب طیب اردوغان در رسانههای مجازی دست به دست شد. اما شواهد و قرائن اندکی برای اثبات این فرضیه وجود دارد. جنگندهها بر فراز شهر به پرواز در می آیند. تانکها شهر را اشغال میکنند، تلویوزیون ملی ترکیه تسخیر میشود و بیانیه ارتش از آن قرائت میشود. تیراندازی در سطح شهر، انفجار در نزدیکی پارلمان، اشغال فرودگاه، کشته و زخمی شدن بیش از ۴۰۰ نفر و دستگیری بیش از ۱۵۰۰ نفر فقط برای نمایش اردوغان، کمی هزینه زیادی نیست؟ برای اردوغانی که انتخابات پارلمانی را با انواع اقسام راهکارهای معمول و غیر معمول برده است. دوره ریاست جمهوری اش تازه آغاز شده است. هیچ تهدید امنیتی خارجی او و حکومتش را تهدید نمیکند. سیاست خارجی اش را به تازگی رختی نو در انداخته و با دوستان قدیم که دشمن شده بودند، از در آشتی در آمده. در این شرایط چرا و با چه منطقی باید دست به این نمایش دوست نداشتنی بزند؟ البته که از این پس اقتدار و تسلط اردوغان بر امور بیشتر خواهد شد، اما شواهد برای اثبات نمایشی بودن این کودتا اصلا قانع کننده نیست.
۴ - تاثیر کودتا بر آینده ترکیه چگونه خواهد بود؟
اردوغان قدرتمندتر میشود
کودتا هم که واقعی بوده باشد، نمایش اردوغان در جذب و به صحنه آوردن نیروهایش ستودنی است. او با یک تماس فیس تایمی با تلفن همراه ورق را برگرداند. طرفداران همیشه در صحنه اش بار دیگر دست یاری به سوی مولایشان دراز کردند و اجازه ندادند دوران سیاه کودتاها بار دیگر در این کشور رخ نمایی کند. رهبران احزاب جمهوری خواه خلق و دموکراتیک خلقها که اصلیترین رقبای عدالت و توسعه به شمار میروند به سرعت و پیش از اینکه نتیجه کودتا مشخص شود این روند را محکوم کردند.
صلاح الدین دمیرتاش که بیش از هر شخصیت سیاسی دیگری در ماه های اخیر اردوغان را به باد انتقاد گرفته هم از کودتا حمایت نکرد. این نشان از آن دارد هرچند انتقادات جدی نسبت به عملکرد اردوغان وجود دارد، اما دلیل نمیشود مخالفان، ارتش و نظامیان را به عدالت و توسعهای که به هر حال از صندوق رای (ولو با تخلفاتی در برگزاری انتخابات) خارج شده، ترجیح دهند.
به هر ترتیب پرواضح است که این اتفاق به سود اردوغان و گسترش دامنه نفوذ او بر امورات کشور خواهد انجامید. این کودتای نافرجام حتما اردوغان و ییلدریم را در پروسه تغییر قانون اساسی ترکیه و تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی یاری خواهد کرد.
۵ - کدامیک مطلوب ایران بود؟ وقوع کودتا یا نافرجامیاش؟
هیچکدام
این واقعیتی انکار ناپذیر است که اردوغان در سالهای اخیر، ادبیات تندی در قبال ایران در پیش گرفته، سیاستهایش در خصوص ما چندان دوستانه نبوده و نارضیاتی ها و خصومتهایی را هم در تهران برانگیخته است. همین اتفاق سبب شده برخی در ایران هر نوع تحت فشار قرار گرفتن اردوغان را مطلوب ارزیابی کنند و از هر شکستی که برای رجب طیب پیش آید استقبال کنند. حال آنکه شاید این نگاه چندان جامع نباشد.
آلترناتیو اردوغان و عدالت و توسعه که حزبی اسلامگرا هستند چیست؟ رجوع به تاریخ نه چندان دور نشان میدهد روابط ایران و ترکیه در زمان حکمرانی سکولارها و نظامیان اصلا مناسب نبوده است. دوران سلیمان دمیرل، مسعود ییلماز، تانسو چیلر و ... آینه خوبی برای توصیف روابط احتمالی ایران با نظامیان، سکولارها و لائیکهای غیر اسلامگرا است.
رصد مناسبات ایران و ترکیه طی چند دهه اخیر هم نشان میدهد بهترین مراودات میان تهران و آنکارا از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه رقم خورده است.
از سوی دیگر فتح الله گولن که یکی دیگر از آلترناتیوهای اردوغان و عدالت و توسعه است، فردی با باورهای عمیق مذهبی، ضد شیعه و ضد ایران است و قدرت گرفتن او، حتما کار را برای روابط دوجانبه دشوارتر خواهد کرد.
با این وجود اردوغان حتما از این پس با اعتماد به نفس بیشتری در سیاست داخلی گام برخواهد داشت. از آنجا که سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی است، این اعتماد به نفس به محیط منطقهای هم تسری خواهد یافت و کار برای مراوده با این کشور به ویژه در پرونده هایی که اختلاف نظر جدی میان ما و ترکیه وجود دارد دشوارتر هم خواهد شد.
ختم کلام اینکه بهتر بود هیچ کودتایی رخ نمیداد، اما حالا که رخ داده، همان بهتر که ناکام ماند، چرا که موفقیت کودتا با عنایت به بدنه اجتماعی حامی اردوغان به معنای شدت گرفتن ناآرامی های شهری در این کشور و ریشه گرفتن بحران کردی در مناطق شرقی آناتولی و احتمالا سرریز ناامنی ها به مناطق غربی ایران می بود. ضمن اینکه در شرایطی که منطقه آماده انفجار است و دور تا دور مرزهای جمهوری اسلامی ایران، تنش و ناآرامی و ناامنی است که حرف اول و آخر را میزند حتما افزوده شدن یک حوزه تازه بیثباتی بحران خاورمیانه را مهار نشدنیتر می کرد و احتمال تسری این ناامنیها به درون مرزهای ایران را بیشینه میکرد.
۲ - فتح الله گولن پشت این ماجرا بود؟
غیرممکن است
آنها که از نقش داشتن فتح الله گولن در کودتای اخیر سخن گفتند، احتمالا اطلاع چندانی از مناسبات سیاست و قدرت در ترکیه ندارند. فتح الله گولن که زمانی متحد کلاسیک همین رجب طیب اردوغان بوده، هیچگاه روابط نزدیکی با نظامیان و ارتش این کشور نداشته است. اردوغان که به قدرت رسیدن خود را تا اندازه بسیار زیادی مدیون و مرحون حمایتهای پدر معنوی وقت خود (گولن) است در سالهای اخیر و با جدی شدن اختلافات میان این دو، تمام اقدامات علیه خود را به گولن و پنسیلوانیا نسبت داده است. اما کافیست کمی مناسبات قدرت در این کشور را بشناسید تا دریابید گولن از کمترین دامنه نفوذی در بدنه نظامیان و ارتش این کشور برخوردار است. گولن و اردوغان بدنه و دامنه مشترکی از حامیان دارند و طبقات سنتی، بازریان و مذهبیهای ترکیه از گروه های اجتماعی به شمار میروند که هم گولن و هم اردوغان روی آنها تاثیر و نفوذ دارند.
بعید نیست تلاش برای نسبت دادن این کودتا به فتح الله گولن از سوی نیروهای نزدیک به اردوغان برای به حاشیه راندن هرچه بیشتر این شخصیت ذی نفوذ در جامعه ترکیه صورت گرفته باشد.
۳ - چرا این کودتا نمایشی نبوده است؟
اسناد کافی وجود ندارد
ساعاتی پس از انتشار اخبار مربوط به کودتا، تحلیلی مبنی بر عامدانه و نمایشی بودن این کودتا از سوی رجب طیب اردوغان در رسانههای مجازی دست به دست شد. اما شواهد و قرائن اندکی برای اثبات این فرضیه وجود دارد. جنگندهها بر فراز شهر به پرواز در می آیند. تانکها شهر را اشغال میکنند، تلویوزیون ملی ترکیه تسخیر میشود و بیانیه ارتش از آن قرائت میشود. تیراندازی در سطح شهر، انفجار در نزدیکی پارلمان، اشغال فرودگاه، کشته و زخمی شدن بیش از ۴۰۰ نفر و دستگیری بیش از ۱۵۰۰ نفر فقط برای نمایش اردوغان، کمی هزینه زیادی نیست؟ برای اردوغانی که انتخابات پارلمانی را با انواع اقسام راهکارهای معمول و غیر معمول برده است. دوره ریاست جمهوری اش تازه آغاز شده است. هیچ تهدید امنیتی خارجی او و حکومتش را تهدید نمیکند. سیاست خارجی اش را به تازگی رختی نو در انداخته و با دوستان قدیم که دشمن شده بودند، از در آشتی در آمده. در این شرایط چرا و با چه منطقی باید دست به این نمایش دوست نداشتنی بزند؟ البته که از این پس اقتدار و تسلط اردوغان بر امور بیشتر خواهد شد، اما شواهد برای اثبات نمایشی بودن این کودتا اصلا قانع کننده نیست.
۴ - تاثیر کودتا بر آینده ترکیه چگونه خواهد بود؟
اردوغان قدرتمندتر میشود
کودتا هم که واقعی بوده باشد، نمایش اردوغان در جذب و به صحنه آوردن نیروهایش ستودنی است. او با یک تماس فیس تایمی با تلفن همراه ورق را برگرداند. طرفداران همیشه در صحنه اش بار دیگر دست یاری به سوی مولایشان دراز کردند و اجازه ندادند دوران سیاه کودتاها بار دیگر در این کشور رخ نمایی کند. رهبران احزاب جمهوری خواه خلق و دموکراتیک خلقها که اصلیترین رقبای عدالت و توسعه به شمار میروند به سرعت و پیش از اینکه نتیجه کودتا مشخص شود این روند را محکوم کردند.
صلاح الدین دمیرتاش که بیش از هر شخصیت سیاسی دیگری در ماه های اخیر اردوغان را به باد انتقاد گرفته هم از کودتا حمایت نکرد. این نشان از آن دارد هرچند انتقادات جدی نسبت به عملکرد اردوغان وجود دارد، اما دلیل نمیشود مخالفان، ارتش و نظامیان را به عدالت و توسعهای که به هر حال از صندوق رای (ولو با تخلفاتی در برگزاری انتخابات) خارج شده، ترجیح دهند.
به هر ترتیب پرواضح است که این اتفاق به سود اردوغان و گسترش دامنه نفوذ او بر امورات کشور خواهد انجامید. این کودتای نافرجام حتما اردوغان و ییلدریم را در پروسه تغییر قانون اساسی ترکیه و تبدیل نظام پارلمانی به ریاستی یاری خواهد کرد.
۵ - کدامیک مطلوب ایران بود؟ وقوع کودتا یا نافرجامیاش؟
هیچکدام
این واقعیتی انکار ناپذیر است که اردوغان در سالهای اخیر، ادبیات تندی در قبال ایران در پیش گرفته، سیاستهایش در خصوص ما چندان دوستانه نبوده و نارضیاتی ها و خصومتهایی را هم در تهران برانگیخته است. همین اتفاق سبب شده برخی در ایران هر نوع تحت فشار قرار گرفتن اردوغان را مطلوب ارزیابی کنند و از هر شکستی که برای رجب طیب پیش آید استقبال کنند. حال آنکه شاید این نگاه چندان جامع نباشد.
آلترناتیو اردوغان و عدالت و توسعه که حزبی اسلامگرا هستند چیست؟ رجوع به تاریخ نه چندان دور نشان میدهد روابط ایران و ترکیه در زمان حکمرانی سکولارها و نظامیان اصلا مناسب نبوده است. دوران سلیمان دمیرل، مسعود ییلماز، تانسو چیلر و ... آینه خوبی برای توصیف روابط احتمالی ایران با نظامیان، سکولارها و لائیکهای غیر اسلامگرا است.
رصد مناسبات ایران و ترکیه طی چند دهه اخیر هم نشان میدهد بهترین مراودات میان تهران و آنکارا از زمان روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه رقم خورده است.
از سوی دیگر فتح الله گولن که یکی دیگر از آلترناتیوهای اردوغان و عدالت و توسعه است، فردی با باورهای عمیق مذهبی، ضد شیعه و ضد ایران است و قدرت گرفتن او، حتما کار را برای روابط دوجانبه دشوارتر خواهد کرد.
با این وجود اردوغان حتما از این پس با اعتماد به نفس بیشتری در سیاست داخلی گام برخواهد داشت. از آنجا که سیاست خارجی امتداد سیاست داخلی است، این اعتماد به نفس به محیط منطقهای هم تسری خواهد یافت و کار برای مراوده با این کشور به ویژه در پرونده هایی که اختلاف نظر جدی میان ما و ترکیه وجود دارد دشوارتر هم خواهد شد.
ختم کلام اینکه بهتر بود هیچ کودتایی رخ نمیداد، اما حالا که رخ داده، همان بهتر که ناکام ماند، چرا که موفقیت کودتا با عنایت به بدنه اجتماعی حامی اردوغان به معنای شدت گرفتن ناآرامی های شهری در این کشور و ریشه گرفتن بحران کردی در مناطق شرقی آناتولی و احتمالا سرریز ناامنی ها به مناطق غربی ایران می بود. ضمن اینکه در شرایطی که منطقه آماده انفجار است و دور تا دور مرزهای جمهوری اسلامی ایران، تنش و ناآرامی و ناامنی است که حرف اول و آخر را میزند حتما افزوده شدن یک حوزه تازه بیثباتی بحران خاورمیانه را مهار نشدنیتر می کرد و احتمال تسری این ناامنیها به درون مرزهای ایران را بیشینه میکرد.