گروه اقتصادی صراط - دولت حسن روحانی را به جرات باید یکی از دولت های پر حاشیه و پر سر و صدا خواند. چرا که مسایل سیاسی و اقتصادی آن چه از لحاظ ساختار درون مرزی و چه برون مرزی، دستخوش حوادث و وقایع بسیاری شده است. از روزهایی ابتدایی بر کرسی نشستن رییس جمهور تا کنون، حکایت های بسته و نابسته ای به قوت خود پابرجاست. در این میان، معضلات اقتصادی گریبان دولت را بیش از پیش می فشارد و راه حل هایی که در میانه راه به انتها نمی رسد.
دکتر ابراهیم رزاقی، استاد دانشگاه و اقتصاد دان، در این زمینه با سایت صراط نیوز به گفتگو نشسته است.
برای فقیر فرق نمی کند رییس جمهور عوض بشود یا نشود
من همیشه از دید اقتصادی به مسایل نگاه می کنم. هر کسی باید از تخصص خود مسایل را بررسی کند. از زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی تا امروز، هر آنچه در زمینه اقتصادی اعلام می شود، برخلاف آن چیزی است که در قانون اساسی آمده است، یعنی متکی نبودن به درآمد نفت و داشتن اقتصادی مستقل. بنابراین سیاست تدبیر اقتصادی اعلام شده است. به این روز درآمده ایم که نیازهای خود را از خارج تامین می کنیم. هرچه هم گذشت، بدتر شد. مثلا در زمان هاشمی رفسنجانی بود که ارز ما به خارج رفت و روستاها خالی شد و بیکاری افزایش پیدا کرد. در این چندین سال هم خسارت زیادی دادیم. به تعداد دلالان اضافه شد و همین باعث افزایش بیکاری در سراسر جامعه شد. اوج اختلاف سیاست ها در دولت ها اتفاق افتاد. باید تجدیدنظری در حل این اختلافات داشته باشند. من در هیچ سالی هیچ روند رو به جلویی را نشنیده ام که بخواهم عنوان کنم. در نتیجه این مشکل پیش می آید که 12 میلیون ملت ایرانی بیکار می شوند در صورتی که ما می توانستیم 130 میلیون شغل ایجاد کنیم. دولت ها به جای واقع نگری، اطلاعات می دهند و می خواهند شنونده و بیننده را جذب کنند. زمانی که اطلاعات می دهند، می خواهند مردم به آنها جلب شوند ولی خودتان می دانید که این را تنها برای جلب آنها گفته اید. برای فردی فقیر فرقی نمی کند که رییس جمهور عوض بشود یا نشود. همه از دید وی یکی هستند. مسئولان تنها برای جلب آرای مردم، حرف هایی می زنند و فکر می کنند این کار تنها در زمان حذب آرایشان درست است. الان دولت می گوید 12 و خرده ای نفر بیکار هستند و تعدادی را تحت پوشش خانه دار و افرادی که در حال آموزش دیدن هستند، قرار می دهند. در صورتی که طبق قانون جدید وزارت کار، حتی کسانی که در هفته یک ساعت کار کنند، جز شاغلین به حساب می آیند. ما یک مرکز مستند و درستی را برای دریافت این آمار و اطلاعات در اختیار نداریم. بنابراین تعداد بیکاران ما در ابهام قرار می گیرد.
فضایی اعتماد بر باد ده!
مبحث بعدی که در این میان وجود دارد این است که فضایی غیر عادی و «اعتماد بر باد ده» در دولت به وجود آمده است. برخی از افراد ثروت می اندوزند و مالیات هم نمی دهند. متاسفانه این را دیده ام و نمی دانم نظر مسئولان در این رابطه چیست؟ هر دولتی انتخاب شده ملت است. بقای ملت برای آن مهم است. منافع ملت هم در وجود کار، بیکار نبودن و تلاش زیاد برای ایران و فداکاری کردن خلاصه می شود. اینها شاخصه هایی است که پایداری بلند مدت را به وجود می آورد. اما در زمان 4 رییس جمهور و آقای روحانی از همه بدتر اتفاقاتی ناخوشایند افتاد. ایشان مسیری رفت که بدتر از همه بود. سه سال که می گوییم برجام و در این مدت می بینیم کارگران بیکار می شوند. وی فکر می کند که خارجی ها باید اینجا را نجات دهند یا نقدینگی های عظیمی که از دلالان می آید. هر کسی می خواهد پول دربیاورد، می رود دلالی می کند و خانه ای می سازد و می گذارد هر وقت گران شد، آن را بفروشد. این امکانات حیف است از بین برود. دولت کنونی هنوز هم امید دارد که آمریکایی ها بیایند و ایران را نجات دهند. به این فکر نمی کند که آنها اگر می توانستند کشور خودشان را نجات می دادند.
عدم وجود شفافیت در اطلاع رسانی دولت
فکر می کنم بخش اطلاع رسانی دولت با شفافیت توام نیست. الان بحثی که بسیار روز است، مساله فیش های حقوقی نجومی است. اما همین مشکل را در زمینه حقوق های نجومی هم نمی پذیرد. متاسفانه آدم هایی مسئولیت دار هستند که به خودشان فکر می کنند. به این فکر نمی کنند که شما مسئول هستید و باید الگوی تان حضرت علی باشد. نتیجه این می شود که آدم هایی را پرورش می دهند که خودشان را خدا می دانند و به اینجایی می رسند که می بینید. به اینها باید بگوییم تو خدمتگزار مردم هستی! این آدم ها از دوران هاشمی رفسنجانی رشد کرده و ثروت کلانی را کسب کرده اند. شوروی و آمریکا هم به صدام خدمت کردند. یک عده از هموطنان می روند جان شان را برای عدالت می دهند. اگر فضا این باشد، اطلاع رسانی درست درنمی آید. روحانی می گوید: ما می خواهیم افراد متخلف را مجازات کنیم. دو ماه گذشته است اما چه کار کرده اند؟ چند نفری استعفا داده اند و تمام. 20 هزار از 80 هزار نفر مامور دولتی که ارتباط تنگاتنگ با بخش خصوصی و اشرافی دارند که اصلا به این فکر نمی کنند در کنار این مردم حضور دارند و مصلحت نظام برای شان مهم نیست. در نهایت هم با دلالی و به این و آن رشوه دادن به اصطلاح طرف را برای خود می خرند. اگر مسئولان نظام کمک نکنند، مگر می توانند ثروت را بگیرند و پس بدهند؟
نباید خوی کاخ نشینی در مسئولان به وجود بیاید
ما شاهد این هستیم که بخش خصوصی این همه بدهی دارد. خب به جای اینکه بیایند و از این بخش خسارت بگیرند، به آنها وام هم می دهند. بدهی به قوت خود باقی می ماند. همین موارد اکثریت مردم را دچار رنج می کند. اصل 43 قانون اساسی می گوید: در حکومت جمهوری اسلامی ایران، برای مردم باید مسکن، بهداشت و آموزش و ... فراهم کنید. مسئولان ما با ثروت های عظیم چه کرده اند و چند نفر از مردم ما را که در وضعیت بدی زندگی می کنند، نجات داده اند؟ اینها یاد گرفته اند که خوب حرف بزنند ما از نظر عمل هیچ! فکر هم نمی کنم به این سادگی از این خودپرستی ها دست بکشند. در اینجا وظیفه رسانه هایی که منتقد دولت دولت هستند باید شفاف سازی کرده و درد مردم را بگویند. اما با آدم هایی که به گفته مقام معظم رهبری، دل شان بسوزد. آدم هایی که درد مردم را بفهمند. باید مثل مردم زندگی کنند. خوی کاخ نشینی نباید در مسئولان به وجود بیاید. وقتی کاخ نشین می شوند دیگر درد مردم را حس نمی کنند. باید اعتقاد به قانون اساسی در همه ابعاد وجود داشته باشد. فرمایشان امام خمینی(ره) در وصیت نامه شان، راهنمای خوبی برای مان می تواند باشد. باید به تولید داخلی کمک کرد. اندیشه های رهبری را در چارچوب حکومت اسلامی نگاه کنیم نه از نگاه سرمایه گذاری لیبرالی که بانک جهانی آن را وضع می کند. برای کسانی که فعالیت غیر تولیدی می کنند، باید مالیات سنگین گرفته شود. آنهایی که فساد کرده و مالیات سنگینی هم پرداخت نکرده اند، مردم را سرد می کنند. الگوهای صنایع دفاع را ببینید! صنایع دفاع ما از قدرت بالایی برخوردار است چرا که رهنمودها را به خوبی پیاده کرده اند و حالا می بینید ما به لحاظ امنیتی بسیار قوی هستیم. آدم های قوی زیاد هستند اما با آنها چه کردیم؟ بازنشسته شان کرده ایم. مهم این است که به آدم های قوی در تمام حوزه ها بها بدهیم.
دکتر ابراهیم رزاقی، استاد دانشگاه و اقتصاد دان، در این زمینه با سایت صراط نیوز به گفتگو نشسته است.
برای فقیر فرق نمی کند رییس جمهور عوض بشود یا نشود
من همیشه از دید اقتصادی به مسایل نگاه می کنم. هر کسی باید از تخصص خود مسایل را بررسی کند. از زمان ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی تا امروز، هر آنچه در زمینه اقتصادی اعلام می شود، برخلاف آن چیزی است که در قانون اساسی آمده است، یعنی متکی نبودن به درآمد نفت و داشتن اقتصادی مستقل. بنابراین سیاست تدبیر اقتصادی اعلام شده است. به این روز درآمده ایم که نیازهای خود را از خارج تامین می کنیم. هرچه هم گذشت، بدتر شد. مثلا در زمان هاشمی رفسنجانی بود که ارز ما به خارج رفت و روستاها خالی شد و بیکاری افزایش پیدا کرد. در این چندین سال هم خسارت زیادی دادیم. به تعداد دلالان اضافه شد و همین باعث افزایش بیکاری در سراسر جامعه شد. اوج اختلاف سیاست ها در دولت ها اتفاق افتاد. باید تجدیدنظری در حل این اختلافات داشته باشند. من در هیچ سالی هیچ روند رو به جلویی را نشنیده ام که بخواهم عنوان کنم. در نتیجه این مشکل پیش می آید که 12 میلیون ملت ایرانی بیکار می شوند در صورتی که ما می توانستیم 130 میلیون شغل ایجاد کنیم. دولت ها به جای واقع نگری، اطلاعات می دهند و می خواهند شنونده و بیننده را جذب کنند. زمانی که اطلاعات می دهند، می خواهند مردم به آنها جلب شوند ولی خودتان می دانید که این را تنها برای جلب آنها گفته اید. برای فردی فقیر فرقی نمی کند که رییس جمهور عوض بشود یا نشود. همه از دید وی یکی هستند. مسئولان تنها برای جلب آرای مردم، حرف هایی می زنند و فکر می کنند این کار تنها در زمان حذب آرایشان درست است. الان دولت می گوید 12 و خرده ای نفر بیکار هستند و تعدادی را تحت پوشش خانه دار و افرادی که در حال آموزش دیدن هستند، قرار می دهند. در صورتی که طبق قانون جدید وزارت کار، حتی کسانی که در هفته یک ساعت کار کنند، جز شاغلین به حساب می آیند. ما یک مرکز مستند و درستی را برای دریافت این آمار و اطلاعات در اختیار نداریم. بنابراین تعداد بیکاران ما در ابهام قرار می گیرد.
فضایی اعتماد بر باد ده!
مبحث بعدی که در این میان وجود دارد این است که فضایی غیر عادی و «اعتماد بر باد ده» در دولت به وجود آمده است. برخی از افراد ثروت می اندوزند و مالیات هم نمی دهند. متاسفانه این را دیده ام و نمی دانم نظر مسئولان در این رابطه چیست؟ هر دولتی انتخاب شده ملت است. بقای ملت برای آن مهم است. منافع ملت هم در وجود کار، بیکار نبودن و تلاش زیاد برای ایران و فداکاری کردن خلاصه می شود. اینها شاخصه هایی است که پایداری بلند مدت را به وجود می آورد. اما در زمان 4 رییس جمهور و آقای روحانی از همه بدتر اتفاقاتی ناخوشایند افتاد. ایشان مسیری رفت که بدتر از همه بود. سه سال که می گوییم برجام و در این مدت می بینیم کارگران بیکار می شوند. وی فکر می کند که خارجی ها باید اینجا را نجات دهند یا نقدینگی های عظیمی که از دلالان می آید. هر کسی می خواهد پول دربیاورد، می رود دلالی می کند و خانه ای می سازد و می گذارد هر وقت گران شد، آن را بفروشد. این امکانات حیف است از بین برود. دولت کنونی هنوز هم امید دارد که آمریکایی ها بیایند و ایران را نجات دهند. به این فکر نمی کند که آنها اگر می توانستند کشور خودشان را نجات می دادند.
عدم وجود شفافیت در اطلاع رسانی دولت
فکر می کنم بخش اطلاع رسانی دولت با شفافیت توام نیست. الان بحثی که بسیار روز است، مساله فیش های حقوقی نجومی است. اما همین مشکل را در زمینه حقوق های نجومی هم نمی پذیرد. متاسفانه آدم هایی مسئولیت دار هستند که به خودشان فکر می کنند. به این فکر نمی کنند که شما مسئول هستید و باید الگوی تان حضرت علی باشد. نتیجه این می شود که آدم هایی را پرورش می دهند که خودشان را خدا می دانند و به اینجایی می رسند که می بینید. به اینها باید بگوییم تو خدمتگزار مردم هستی! این آدم ها از دوران هاشمی رفسنجانی رشد کرده و ثروت کلانی را کسب کرده اند. شوروی و آمریکا هم به صدام خدمت کردند. یک عده از هموطنان می روند جان شان را برای عدالت می دهند. اگر فضا این باشد، اطلاع رسانی درست درنمی آید. روحانی می گوید: ما می خواهیم افراد متخلف را مجازات کنیم. دو ماه گذشته است اما چه کار کرده اند؟ چند نفری استعفا داده اند و تمام. 20 هزار از 80 هزار نفر مامور دولتی که ارتباط تنگاتنگ با بخش خصوصی و اشرافی دارند که اصلا به این فکر نمی کنند در کنار این مردم حضور دارند و مصلحت نظام برای شان مهم نیست. در نهایت هم با دلالی و به این و آن رشوه دادن به اصطلاح طرف را برای خود می خرند. اگر مسئولان نظام کمک نکنند، مگر می توانند ثروت را بگیرند و پس بدهند؟
نباید خوی کاخ نشینی در مسئولان به وجود بیاید
ما شاهد این هستیم که بخش خصوصی این همه بدهی دارد. خب به جای اینکه بیایند و از این بخش خسارت بگیرند، به آنها وام هم می دهند. بدهی به قوت خود باقی می ماند. همین موارد اکثریت مردم را دچار رنج می کند. اصل 43 قانون اساسی می گوید: در حکومت جمهوری اسلامی ایران، برای مردم باید مسکن، بهداشت و آموزش و ... فراهم کنید. مسئولان ما با ثروت های عظیم چه کرده اند و چند نفر از مردم ما را که در وضعیت بدی زندگی می کنند، نجات داده اند؟ اینها یاد گرفته اند که خوب حرف بزنند ما از نظر عمل هیچ! فکر هم نمی کنم به این سادگی از این خودپرستی ها دست بکشند. در اینجا وظیفه رسانه هایی که منتقد دولت دولت هستند باید شفاف سازی کرده و درد مردم را بگویند. اما با آدم هایی که به گفته مقام معظم رهبری، دل شان بسوزد. آدم هایی که درد مردم را بفهمند. باید مثل مردم زندگی کنند. خوی کاخ نشینی نباید در مسئولان به وجود بیاید. وقتی کاخ نشین می شوند دیگر درد مردم را حس نمی کنند. باید اعتقاد به قانون اساسی در همه ابعاد وجود داشته باشد. فرمایشان امام خمینی(ره) در وصیت نامه شان، راهنمای خوبی برای مان می تواند باشد. باید به تولید داخلی کمک کرد. اندیشه های رهبری را در چارچوب حکومت اسلامی نگاه کنیم نه از نگاه سرمایه گذاری لیبرالی که بانک جهانی آن را وضع می کند. برای کسانی که فعالیت غیر تولیدی می کنند، باید مالیات سنگین گرفته شود. آنهایی که فساد کرده و مالیات سنگینی هم پرداخت نکرده اند، مردم را سرد می کنند. الگوهای صنایع دفاع را ببینید! صنایع دفاع ما از قدرت بالایی برخوردار است چرا که رهنمودها را به خوبی پیاده کرده اند و حالا می بینید ما به لحاظ امنیتی بسیار قوی هستیم. آدم های قوی زیاد هستند اما با آنها چه کردیم؟ بازنشسته شان کرده ایم. مهم این است که به آدم های قوی در تمام حوزه ها بها بدهیم.
جدايي اقتصاد از سياست و دولت ها و كاغذبازي
جلوگيري از واردات بي رويه
فراهم كردن شرايط پايدار و آسان براي ايجاد اشتغال