صراط: درحالیکه که اعضای پارلمان در مقابل ورودیِ سنت استفان جمع شده و منتظر رهبر جدید خود بودند، گروه کر "سالن وستمیستر" شروع به خواندن کرد. همهمهی میان اعضای محافظهکار پارلمان نشان از حس آسودگی و آرامش خاطر داشت: آنها 9 هفته طولانی از رقابت و تفرقه بر سر رهبری را پشت سر گذاشته بودند. یک دوره سیاسیِ سخت و وحشیانه رو به اتمام بود. انگلستان بالاخره یک نخستوزیر جدید داشت.
به گزارش فرارو به نقل از اکسپکتیتور، نخستوزیری ترزا می نشان میدهد قوانینی که سیاستهای مدرن بریتانیا را هدایت میکنند، سرسخت و عجولانه نیستند. می فرد پرزرقوبرقی نیست. او عضو یک طبقه سیاسی طلاکاری شده هم نیست. موفقیت می نتیجه تلاش و کار سخت، استقامت و عزم و اراده است. او جایگاه خود را حفظ کرد درحالیکه تمام اطرافیانش موقعیتهای خود را از دست دادند.
زندگی حرفهای ترزا می با دیوید کامرون و تونی بلر بسیار متفاوت است. زمانی که عضو پارلمان شد چهلساله بود، نه سیساله. او قبل از تجربه سیاسیاش در پارلمان، عضو شورا بود. نوزده سال طول کشید تا از مجلس عوام به خیابان داونینگ برسد که این زمان برای کامرون نه سال و برای تونی بلر چهارده سال است. همچنین در زمان انتصاب به نخستوزیری از هر دوی آنها مسنتر بود.
یکی از وزرای محافظهکار که از او حمایت میکند گفت: "چیزی که باعث میشود بسیاری از ما ترزا می را دوست داشته باشیم این است که از ما بزرگتر است." یک وزیر کابینه به من گفت به قدرت رسیدن می پایان دورهی رهبران جوان و رسانهای است. باورِ اینکه دیوید کامرون قبل از پنجاهسالگی مجبور به ترک خیابان داونینگ شد بسیار سخت است.
از لحاظ گروه سیاسی نیز می کاملاً با کامرون و بلر فرق دارد. درست است که در آکسفورد تحصیلکرده و همسر یک مرد فارغالتحصیل از آکسفورد است؛ اما عضو گروه "ناتینگ هیل" یا چیزی شبیه به آن نیست. شاید بزرگترین تفاوت بین او و کامرون و بلر این است که عضو هیچ باندی نیست. دوشنبه شب، حزب محافظهکار مثل دیگر احزاب با قهقهه های بلند و مضحک در یک کافهی معمولی پیروزی خود را جشن نگرفتند.
در عوض، آنها آرام و بیسروصدا جهتی که می به کشور خواهد داد را مورد بحث قرار دادند، چه نوع برکسیتی را رهبری خواهد کرد و در کابینه او چه کسی به چه سمتی خواهد رسید. می تیمی از دستیاران بسیار وفادار دارد. مشاوران سابقش نیک تیموتی، فیونا هیل و استفان پارکینسون همگی از رهبری او حمایت کردند. آنها نشانگر تغییر دیگری در سبک و سیاق هستند. به عقیده یکی از وزرا، "در مقایسه با افراد کامرون، دستیاران می افراد شناختهشدهتری هستند. ما شماره تلفنهای آنها را داریم." جالب است که هم پارکینسون و هم تیموتی از خروج انگلیس از اتحادیه حمایت کردند.
هیچکس نمیدانست خانم می چه کسی را برای چه پست وزارتیای انتخاب میکند. یک وزیر کابینه گفت: "او از روی علاقه شخصی انتخاب نمیکند." همانطور که یکی از حامیانش میگوید "او بر اساس شایستهسالاری و منافع کشور انتخاب خواهد کرد."
می در بسیاری از مسائل بسیار تودار عمل میکند؛ بهخصوص در رابطه با کارمندان و پرسنل. یک وزیر به من گفت: "هیچکس نمیداند او درباره افراد چه نظری دارد، حتی وزرای ارشدش." یک وزیر دیگر گفت: "شش سال است که در کابینه حضور دارد و شناخت خوبی از همه پیداکرده است." می در کابینه بر سر مسائل امنیتی صدایی محکم و سرسخت بود و با چالشها مبارزه میکرد. اما سعی میکرد در مسائل دیگر زیاد درگیر نشود. مثلاً، همکارانش در کابینه نظر مطمئنی درباره ایدههای اقتصادی می ندارند. حتی همکاران قدیمیاش در پارلمان نیز چیزی نمیدانند. این موضوع تعجبآور است زیرا میزندگی حرفهای خود را در بانک مرکزی انگلستان آغاز کرد و برای اظهارنظر درباره مسائل اقتصادی از بسیاری افراد لایقتر است. سکوت می، حرفهای زیادی دربارهاش میزند.
می یک سیاستمدار ایدئولوژیک نیست. او وقتی برای برچسبها و تئوریهای ایجاد وحدت بزرگ ندارد. احساس وظیفه است که او را هدایت میکند. اغلب بهعنوان یک سیاستمدار محتاط از وی یاد میشود. اما این نظر کاملاً درست نیست. درست است که دوست دارد با رویکردی تدریجی به مسائل نزدیک شود، اما بهعنوان وزیر کشور بسیار جسور و بیباک بود. مثلاً او نیروهای پلیس را بهگونهای به کار گرفت که حتی در زمان مارگارت تاچر نیز دیده نشده بود.
اقدام می در مسئله "ایست و بازرسی" جنبههای زیادی از شخصیتش را آشکار میکند. به گفته منابع، پس از اینکه شنید پلیس جوانهای سیاه انگلیسی را بدون هیچ دلیل قانعکنندهای متوقف و بازرسی میکند، دست به اقدام زد. درک او درباره واکنش مردم به این مسئله نشان میدهد که برخلاف تمام شایعات درباره ی شخصیت پولادینش، وی فردی دلسوز و همدل با مردم است. نزدیکانش میگویند سوءاستفاده پلیس انگلیس از قدرتش سبب دلخوری و توهین به حس شایستگیاش شد.
همین حس شایستگی و مسئولیت به این معنا است که زمان زیادی برای شرکتها و افرادی که از نیرنگهای غیراخلاقی برای پرداخت نکردن مالیات استفاده میکنند را ندارد. کسانی که منافعشان در بخش خصوصی است و تصور میکنند هیچ محافظهکاری نمیتواند با آنها برخورد کند بهتر است نگاهی به کاری که با پلیس کرد بیندازند. همچنین خانم می نسبت به ساکنین قبلی "شماره 10 خیابان داونینگ" معاشرت کمتری با طبقه ممتاز "داووس" خواهد داشت.
می هرگز یک سیاستمدار هیجانانگیز نخواهد بود. نمیخواهد اینگونه باشد. مسلماً، بزرگترین چالش برای او انجام کاری خواهد بود که نتواند در آن به تمام جزئیات بپردازد. بهعنوان نماینده مجلس، بزرگترین عامل اعتمادبهنفسش این بود که بهتر از هر کس دیگری در جریان جزئیات بود. این موضوع باعث میشد در بحث با همکارها و رویارویی با رقیبان و مخالفان بهخوبی از مواضعش دفاع کند. بهعنوان نخستوزیر، امکان ندارد که جزئیات تمام مسائلی که نیاز به تصمیمگیری دارند را بداند. یکی از بزرگترین طرفداران حزب محافظهکار تأیید کرد: "می باید راهی پیدا کند که رسیدگی به تمام امور و مسائل وی را دیوانه نکند."
کار دیگری که می بهعنوان نخستوزیر نمیتواند انجام دهد مدیریت امور کوچک است. او در مجلس عوام کشتی کوچکی را رهبری میکرد. در مبارزات انتخاباتی، می تلاش کرد همکارانش را در رابطه با رویکردش مطمئن کند. در دومین گردهمایی کمیته در سال 1922، تأکید کرد کابینه دولتی مناسب را از نو تشکیل خواهد داد. در ملاقات با وزرای کابینه، تأکید کرد که با آنها بهطور منظم و رو-در-رو ملاقات خواهد کرد تا درباره رسیدگی مسائل نگرانکننده به بحث بپردازند.
دیوید کامرون نیز همین وعده را داد. او گفت کابینه دولت را اصلاح خواهد کرد و با همکاران در ارتباط خواهد بود. اما زمانی که به دفتر راه یافت، به سیستم بستهتری از مدیریت روی آورد. اکنون باید دید آیا ترزا میتواند به وعدههایش عمل کرده و این روش را تغییر دهد. حیطه دیگری که میباید به وزیرانش اجازه مانور بیشتری در آن بدهد موافقت با معاملات تجاری جدید است. یک وزیر کابینه که شدیداً برای ماندن در اتحادیه اروپا تلاش و تبلیغ کرد هفته گذشته به من گفت که از میزان کشورهایی که علاقه دارند وارد معاملات تجاری با انگلیس شوند تعجب کرده است. پس از خروج از اتحادیه، بسیار مهم است که کشور تا میتواند و هر چه سریعتر معاملات تجاری انجام دهد. معاملات اولیه زمینه را برای فعالیتهای بعدی آماده میکند و نشان میدهد بریتانیا قصد دارد کشور باز و برون- نگری باشد. این مسئله یکی از کلیدهای موفقیت برکسیت است.
ترزا می در فاصله زمان حاضر تا انتخابات عمومی بعدی در سال 2020 چه خواهد کرد؟ خب، یکی از مسائل مذاکره بر سر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا خواهد بود. میدانیم که می به همکارانش اعلام کرده آخرین بیانیه حزب محافظهکار را عملی میداند و میخواهد آن را اجرا کند. یکی از متحدان نزدیکش به من گفت که تحت نخستوزیری وی "تأکید" بر اجرای دستور کار سال 2015 را شاهد خواهیم بود، نه جدایی و انحراف کامل از آن. اما به نظر میرسد خانم می میداند که شکست وضع موجود در رفراندوم اتحادیه اروپا درباره مسائلی فراتر از اروپا است؛ اینکه تعداد زیادی از مردم نسبت به اوضاع اقتصادی احساس رضایت ندارند. بزرگترین چالش برای بریتانیا پس از برکسیت این است که بتواند کشور را به مکان جذابی برای سرمایهگذاری تبدیل کند و همزمان با چهرههای غیرقابلقبول سرمایهداری برخورد کند.
اتفاق دیگری که بعد از رفراندوم اتحادیه اروپا رخ داد ایجاد شکافی عمیق در لندن بود؛ میان افرادی که به ماندن و افرادی که به ترک اتحادیه اروپا رأی دادند. بخش زیادی از افرادی که به ترک اتحادیه رأی دادند این تصمیم را ناشی از این احساس میدانند که کشورشان از رقیبان عقبافتاده است. ترزا می در سخنرانی پیروزیاش در میان نمایندگان حزب محافظهکار در روز دوشنبه تأکید کرد که باید به گروهی که چنین احساسی دارند کمک کرد. باید به کیفیت تحصیل در این مناطق رسیدگی شود- بیستوهشت درصد دانش آموزان در شمال شرق به مدارسی میروند که نیاز به بهبود و بازنگری دارند. در بلکپول و دانکستر، بیش از نیمی از دانش آموزان در مدارس ناموفقاند. این نشاندهنده نابرابری در کشور است. حزب محافظهکار به ترزا می روی آورد زیرا در دورانی ناآرام و سرشار از عدم قطعیت، به نظر میرسید میتواند ثبات و پایداری ایجاد کند. با اوج گرفتن رقابت و اختلافات بر سر رهبری، خلقوخوی آرام و خونسردش او را بسیار جذاب کرد. اما ممکن است ناگهان معلوم شود یک رادیکال غیرمنتظره است و در انگلستان تغییراتی به وجود آورد که بسیار فراتر و بزرگتر از برکسیت باشند.
به گزارش فرارو به نقل از اکسپکتیتور، نخستوزیری ترزا می نشان میدهد قوانینی که سیاستهای مدرن بریتانیا را هدایت میکنند، سرسخت و عجولانه نیستند. می فرد پرزرقوبرقی نیست. او عضو یک طبقه سیاسی طلاکاری شده هم نیست. موفقیت می نتیجه تلاش و کار سخت، استقامت و عزم و اراده است. او جایگاه خود را حفظ کرد درحالیکه تمام اطرافیانش موقعیتهای خود را از دست دادند.
زندگی حرفهای ترزا می با دیوید کامرون و تونی بلر بسیار متفاوت است. زمانی که عضو پارلمان شد چهلساله بود، نه سیساله. او قبل از تجربه سیاسیاش در پارلمان، عضو شورا بود. نوزده سال طول کشید تا از مجلس عوام به خیابان داونینگ برسد که این زمان برای کامرون نه سال و برای تونی بلر چهارده سال است. همچنین در زمان انتصاب به نخستوزیری از هر دوی آنها مسنتر بود.
یکی از وزرای محافظهکار که از او حمایت میکند گفت: "چیزی که باعث میشود بسیاری از ما ترزا می را دوست داشته باشیم این است که از ما بزرگتر است." یک وزیر کابینه به من گفت به قدرت رسیدن می پایان دورهی رهبران جوان و رسانهای است. باورِ اینکه دیوید کامرون قبل از پنجاهسالگی مجبور به ترک خیابان داونینگ شد بسیار سخت است.
از لحاظ گروه سیاسی نیز می کاملاً با کامرون و بلر فرق دارد. درست است که در آکسفورد تحصیلکرده و همسر یک مرد فارغالتحصیل از آکسفورد است؛ اما عضو گروه "ناتینگ هیل" یا چیزی شبیه به آن نیست. شاید بزرگترین تفاوت بین او و کامرون و بلر این است که عضو هیچ باندی نیست. دوشنبه شب، حزب محافظهکار مثل دیگر احزاب با قهقهه های بلند و مضحک در یک کافهی معمولی پیروزی خود را جشن نگرفتند.
در عوض، آنها آرام و بیسروصدا جهتی که می به کشور خواهد داد را مورد بحث قرار دادند، چه نوع برکسیتی را رهبری خواهد کرد و در کابینه او چه کسی به چه سمتی خواهد رسید. می تیمی از دستیاران بسیار وفادار دارد. مشاوران سابقش نیک تیموتی، فیونا هیل و استفان پارکینسون همگی از رهبری او حمایت کردند. آنها نشانگر تغییر دیگری در سبک و سیاق هستند. به عقیده یکی از وزرا، "در مقایسه با افراد کامرون، دستیاران می افراد شناختهشدهتری هستند. ما شماره تلفنهای آنها را داریم." جالب است که هم پارکینسون و هم تیموتی از خروج انگلیس از اتحادیه حمایت کردند.
هیچکس نمیدانست خانم می چه کسی را برای چه پست وزارتیای انتخاب میکند. یک وزیر کابینه گفت: "او از روی علاقه شخصی انتخاب نمیکند." همانطور که یکی از حامیانش میگوید "او بر اساس شایستهسالاری و منافع کشور انتخاب خواهد کرد."
می در بسیاری از مسائل بسیار تودار عمل میکند؛ بهخصوص در رابطه با کارمندان و پرسنل. یک وزیر به من گفت: "هیچکس نمیداند او درباره افراد چه نظری دارد، حتی وزرای ارشدش." یک وزیر دیگر گفت: "شش سال است که در کابینه حضور دارد و شناخت خوبی از همه پیداکرده است." می در کابینه بر سر مسائل امنیتی صدایی محکم و سرسخت بود و با چالشها مبارزه میکرد. اما سعی میکرد در مسائل دیگر زیاد درگیر نشود. مثلاً، همکارانش در کابینه نظر مطمئنی درباره ایدههای اقتصادی می ندارند. حتی همکاران قدیمیاش در پارلمان نیز چیزی نمیدانند. این موضوع تعجبآور است زیرا میزندگی حرفهای خود را در بانک مرکزی انگلستان آغاز کرد و برای اظهارنظر درباره مسائل اقتصادی از بسیاری افراد لایقتر است. سکوت می، حرفهای زیادی دربارهاش میزند.
می یک سیاستمدار ایدئولوژیک نیست. او وقتی برای برچسبها و تئوریهای ایجاد وحدت بزرگ ندارد. احساس وظیفه است که او را هدایت میکند. اغلب بهعنوان یک سیاستمدار محتاط از وی یاد میشود. اما این نظر کاملاً درست نیست. درست است که دوست دارد با رویکردی تدریجی به مسائل نزدیک شود، اما بهعنوان وزیر کشور بسیار جسور و بیباک بود. مثلاً او نیروهای پلیس را بهگونهای به کار گرفت که حتی در زمان مارگارت تاچر نیز دیده نشده بود.
اقدام می در مسئله "ایست و بازرسی" جنبههای زیادی از شخصیتش را آشکار میکند. به گفته منابع، پس از اینکه شنید پلیس جوانهای سیاه انگلیسی را بدون هیچ دلیل قانعکنندهای متوقف و بازرسی میکند، دست به اقدام زد. درک او درباره واکنش مردم به این مسئله نشان میدهد که برخلاف تمام شایعات درباره ی شخصیت پولادینش، وی فردی دلسوز و همدل با مردم است. نزدیکانش میگویند سوءاستفاده پلیس انگلیس از قدرتش سبب دلخوری و توهین به حس شایستگیاش شد.
همین حس شایستگی و مسئولیت به این معنا است که زمان زیادی برای شرکتها و افرادی که از نیرنگهای غیراخلاقی برای پرداخت نکردن مالیات استفاده میکنند را ندارد. کسانی که منافعشان در بخش خصوصی است و تصور میکنند هیچ محافظهکاری نمیتواند با آنها برخورد کند بهتر است نگاهی به کاری که با پلیس کرد بیندازند. همچنین خانم می نسبت به ساکنین قبلی "شماره 10 خیابان داونینگ" معاشرت کمتری با طبقه ممتاز "داووس" خواهد داشت.
می هرگز یک سیاستمدار هیجانانگیز نخواهد بود. نمیخواهد اینگونه باشد. مسلماً، بزرگترین چالش برای او انجام کاری خواهد بود که نتواند در آن به تمام جزئیات بپردازد. بهعنوان نماینده مجلس، بزرگترین عامل اعتمادبهنفسش این بود که بهتر از هر کس دیگری در جریان جزئیات بود. این موضوع باعث میشد در بحث با همکارها و رویارویی با رقیبان و مخالفان بهخوبی از مواضعش دفاع کند. بهعنوان نخستوزیر، امکان ندارد که جزئیات تمام مسائلی که نیاز به تصمیمگیری دارند را بداند. یکی از بزرگترین طرفداران حزب محافظهکار تأیید کرد: "می باید راهی پیدا کند که رسیدگی به تمام امور و مسائل وی را دیوانه نکند."
کار دیگری که می بهعنوان نخستوزیر نمیتواند انجام دهد مدیریت امور کوچک است. او در مجلس عوام کشتی کوچکی را رهبری میکرد. در مبارزات انتخاباتی، می تلاش کرد همکارانش را در رابطه با رویکردش مطمئن کند. در دومین گردهمایی کمیته در سال 1922، تأکید کرد کابینه دولتی مناسب را از نو تشکیل خواهد داد. در ملاقات با وزرای کابینه، تأکید کرد که با آنها بهطور منظم و رو-در-رو ملاقات خواهد کرد تا درباره رسیدگی مسائل نگرانکننده به بحث بپردازند.
دیوید کامرون نیز همین وعده را داد. او گفت کابینه دولت را اصلاح خواهد کرد و با همکاران در ارتباط خواهد بود. اما زمانی که به دفتر راه یافت، به سیستم بستهتری از مدیریت روی آورد. اکنون باید دید آیا ترزا میتواند به وعدههایش عمل کرده و این روش را تغییر دهد. حیطه دیگری که میباید به وزیرانش اجازه مانور بیشتری در آن بدهد موافقت با معاملات تجاری جدید است. یک وزیر کابینه که شدیداً برای ماندن در اتحادیه اروپا تلاش و تبلیغ کرد هفته گذشته به من گفت که از میزان کشورهایی که علاقه دارند وارد معاملات تجاری با انگلیس شوند تعجب کرده است. پس از خروج از اتحادیه، بسیار مهم است که کشور تا میتواند و هر چه سریعتر معاملات تجاری انجام دهد. معاملات اولیه زمینه را برای فعالیتهای بعدی آماده میکند و نشان میدهد بریتانیا قصد دارد کشور باز و برون- نگری باشد. این مسئله یکی از کلیدهای موفقیت برکسیت است.
ترزا می در فاصله زمان حاضر تا انتخابات عمومی بعدی در سال 2020 چه خواهد کرد؟ خب، یکی از مسائل مذاکره بر سر خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا خواهد بود. میدانیم که می به همکارانش اعلام کرده آخرین بیانیه حزب محافظهکار را عملی میداند و میخواهد آن را اجرا کند. یکی از متحدان نزدیکش به من گفت که تحت نخستوزیری وی "تأکید" بر اجرای دستور کار سال 2015 را شاهد خواهیم بود، نه جدایی و انحراف کامل از آن. اما به نظر میرسد خانم می میداند که شکست وضع موجود در رفراندوم اتحادیه اروپا درباره مسائلی فراتر از اروپا است؛ اینکه تعداد زیادی از مردم نسبت به اوضاع اقتصادی احساس رضایت ندارند. بزرگترین چالش برای بریتانیا پس از برکسیت این است که بتواند کشور را به مکان جذابی برای سرمایهگذاری تبدیل کند و همزمان با چهرههای غیرقابلقبول سرمایهداری برخورد کند.
اتفاق دیگری که بعد از رفراندوم اتحادیه اروپا رخ داد ایجاد شکافی عمیق در لندن بود؛ میان افرادی که به ماندن و افرادی که به ترک اتحادیه اروپا رأی دادند. بخش زیادی از افرادی که به ترک اتحادیه رأی دادند این تصمیم را ناشی از این احساس میدانند که کشورشان از رقیبان عقبافتاده است. ترزا می در سخنرانی پیروزیاش در میان نمایندگان حزب محافظهکار در روز دوشنبه تأکید کرد که باید به گروهی که چنین احساسی دارند کمک کرد. باید به کیفیت تحصیل در این مناطق رسیدگی شود- بیستوهشت درصد دانش آموزان در شمال شرق به مدارسی میروند که نیاز به بهبود و بازنگری دارند. در بلکپول و دانکستر، بیش از نیمی از دانش آموزان در مدارس ناموفقاند. این نشاندهنده نابرابری در کشور است. حزب محافظهکار به ترزا می روی آورد زیرا در دورانی ناآرام و سرشار از عدم قطعیت، به نظر میرسید میتواند ثبات و پایداری ایجاد کند. با اوج گرفتن رقابت و اختلافات بر سر رهبری، خلقوخوی آرام و خونسردش او را بسیار جذاب کرد. اما ممکن است ناگهان معلوم شود یک رادیکال غیرمنتظره است و در انگلستان تغییراتی به وجود آورد که بسیار فراتر و بزرگتر از برکسیت باشند.