صراط: همه
چیز در دفترش سبز است درست مثل عنوان حزبی که دبیرکلی آن را به عهده دارد
اما میگوید بعد از آن رنگ بازی که سال 88 صورت گرفت، نام حزب هم کمی تحت
الشعاع قرار گرفته است.
وی در مورد وضعیت فعلی احزاب نگرانیهایی از جنس دیگری دارد و میگوید که
احزاب برندهای خود را به سرمایهداران اجاره دادهاند و به شرکت پیمانکاران
تبلیغاتی بدل شدهاند.
از شعاری عمل کردن دولت یازدهم در مورد احزاب نیز انتقاد میکند و معتقد است که احزاب در دولت روحانی زینتالمجالس هستند.
حسین کنعانی مقدم درباره انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم دیدگاه صادق
زیباکلام مبنی بر اینکه اصلاحطلبان باید برای سال 96 به سراغ عارف و ظریف
بروند را بیاثر میداند و میگوید که عارف و ظریف نمیتوانند آرای خاکستری
را به خود اختصاص دهند بنابراین اصلاحطلبان ممکن است به سمت سیدحسن خمینی
مایل شوند.
وی در این گفتوگو همچنین از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد کرد و گفت که
نگاه دولت در اقتصاد به بیرون است که پول و سرمایه از بیرون وارد شود. تا
مسائل و مشکلات را حل کنند درحالیکه اقتصاد مقاومتی این نیست.
با حسین کنعانی مقدم در این گفتوگو درباره وضعیت احزاب، عملکرد اقتصادی
دولت یازدهم، برجام و انتخابات ریاست جمهوری دور دوازدهم به تبادل نظر
پرداختیم که مشروح این گفتوگوی تفصیلی به شرح زیر است:
*امام (ره) موافق نظام تکحزبی نبود
آقای کنعانیمقدم بهعنوان اولین سؤال به نظر شما فرآیند سیاسی احزاب ما بعد از انحلال حزب جمهوری اسلامی چگونه بوده است؟
کنعانیمقدم: حزب جمهوری اسلامی با توجه به فرایند طی کرده بعد از انقلاب اسلامی حزبی تقریباً فراگیر بود که به عبارتی ساختار تکحزبی جمهوری اسلامی را رقم میزد و به لحاظ وسعت اکثر شخصیتهای حکومتی در این حزب عضویت داشتند که روح قانون اساسی ما تعدد احزاب را توصیه میکرد و بر همین اساس ما شاهد تعدد احزاب در کشور بوده و هستیم.
ساختار تکحزبی و چندحزبی در دنیا تجربههای مختلفی را داشته است. برخیها در مورد حزب جمهوری میگویند که امام (ره) دستور دادند حزب انحلال و برخی نیز میگویند دستور امام بر توقف حزب جمهوری بود اما هر آنچه بود ایشان مایل نبودند سیستم کشور یک سیستم تکحزبی بسته مثل حزب کمونیست در چین یا روسیه باشد.
در برخی کشورها مثل آمریکا فقط دو حزب دموکرات و جمهوریخواه هستند بنابراین ما در کشور چندصدایی را پذیرفته بودیم بنابراین همان زمان با تائید امام، جامعه روحانیت و مجمع روحانیون شکل گرفت. اینکه حزب جمهوری حزبی فراگیر بود موردتردید کسی نیست اما اینکه این حزب از داخل لایههای سیاسی کشور شکلگرفته باشد جای سؤال دارد چراکه پس از انحلال حزب جمهوری شاهد رویش احزاب مختلف با عنوانهای مختلف هستیم که قبلاً فرصت رقابت و اینکه خود را نشان دهند را پیدا نکرده بودند؛ البته نیاز جامعه ما چندحزبی است و نباید به سمت ساختار تکحزبی برویم.
شما مخالف حزب فراگیر هستید؟
کنعانیمقدم: در مورد حزب فراگیر باید بگویم که در برخی از کشورهای دنیا ساختار نظامی آن کشورها حزبی است یعنی احزاب نخست پارلمان و پارلمان رئیسجمهور و رئیسجمهور نخستوزیر را انتخاب میکند بنابراین احزاب نقش مؤثری در فرایند قدرت دارند؛ اما ما نظاممان ولایی است یعنی طبق قانون اساسی باتوجه به ساختار ولایتفقیه است. ما نه میتوانیم بگوییم حکومت ما ریاستی است و نه میتوانیم بگویم پارلمانی و نه حزبی؛ بنابراین باید به این نقطه توجه داشت که احزاب در کشور ما برآمده از یک ساختار سیاسی نیستند بلکه از جامعه ما برای شکلگیری اراده سیاسی کشور؛ احزاب شکلگرفتهاند و هر کشوری متناسب با ساختار سیاسی خود و برای محقق کردن اراده و تصمیمگیری سیاسی نیازمند نهادها و سازمانهایی است که پل ارتباطی بین مردم را بهصورت تدوین شده و مشخص به حاکمیت منتقل کند و به عقیده من ساختار احزاب در کشور ما باد در همین بستر شکل بگیرد.
*برخی از احزاب فقط یک برگه کاغذ هستند/احزاب دولت ساخته آفتی بزرگ هستند/ سروکله احزاب دولت ساخته پس از دولت کارگزاران پیدا شد
به احزاب دولت ساخته اشاره داشتید ما پس از جنگ شاهد احزابی هستیم که از طریق دولتها شکل گرفتند و درنهایت هم میبینیم نتوانستند جریان همسو با خودشان را حفظ کنند. تحلیل شما در این باره چیست؟
کنعانیمقدم: ظهور و بروز احزاب در ایران 5 حالت داشته است که ما به دو دوران بعد و قبل از انقلاب اسلامی اشاره میکنیم. قبل از انقلاب که حکومت پادشاهی بود و تکلیف احزاب نیز مشخص اما بعد از پیروزی انقلاب ما با احزابی روبرو بودیم که دارای عقبه مردمی بودند مثل حزب جمهوری اسلامی که توانسته بود فراگیر شود و لابهلای مردم نفوذ کند ولی یکسری احزاب وجود دارند که توسط برخی از نخبگان تشکیل میشود و تعدادشان نیز محدود است. این احزاب سعی میکنند که در رقابتهای سیاسی بتوانند پارلمان و ریاست جمهوری را به دست بیاورند و در مناسبات سیاسی تأثیرگذار باشند. برخی از احزاب نیز فقط یک برگه کاغذ هستند یعنی برنامه و حرفی برای گفتن ندارند. امروز 240 حزب در کشور وجود دارد اما در عمل تأثیرگذاری زیادی را از آنها شاهد نیستیم. برخی از احزاب از کمیسیون مربوطه مجوز حزبی ندارند یعنی شبه حزبی هستند در ایام انتخابات شکل میگیرند و بیانیه صادر میکنند و گروههای نفوذ درست میکنند و در بین حاکمیت، جریانات سیاسی تأثیرگذاری پیدا میکنند.
اما وقتی به آنان گفته میشود که شما در حال فعالیت حزبی هستید میگویند که خیر ما کار حزبی نمیکنیم و مخالف حزب نیز هستیم. آفتی بزرگی که پس از انقلاب اسلامی ایران به آن مبتلا شدیم احزاب دولت ساخته است کار احزاب این است که دولتها را شکل دهند و طی یک فرایند تشکیلاتی کادر، ایجاد کرده و نخبه پروری کنند و مطالبات مردم را به برنامههای حکومت تبدیل کنند.
یعنی بروز و ظهور آن را به چه زمانی تعمیم میدهید؟
کنعانیمقدم: عرض میکنم؛ متأسفانه سروکله احزاب دولت از زمان دولت کارگزاران پیدا شد. دولتها تشکیل میشدند و به لحاظ قدرتی که داشتند حزب تشکیل میدادند در دولت اصلاحات نیز ما شاهد شکلگیری احزاب دولت ساخته مثل حزب منحله مشارکت و قدرت یافتن گروههایی مثل سازمان منحله مجاهدین انقلاب اسلامی بودیم و در دوران احمدینژاد احزابی چون آبادگران و رایحه خوشخدمت بروز و نمود یافتند.
*احزاب احمدینژاد را روی کار نیاوردند
آبادگران که قبل از دولت آقای احمدینژاد تشکیلشده بود؟
کنعانیمقدم: بالاخره اینها گروههایی بودند که بعدها تبدیل به حزب شدند مثل جبهه پایداری؛ ریشه این احزاب پس از روی کار آمدن احمدینژاد بود بنابراین احمدینژاد بهوسیله احزاب بر روی کار نیامدند. احزاب دولت ساخته همواره با دولتها ظهور میکنند و با رفتن دولتها نیز رو به افول میروند. این افراد که به سمت حزب میروند بیشتر تکنوکراتهایی هستند که خود را آویزان دولتها میکنند یعنی از رانتهای دولتی استفاده میکنند تا در قدرت بمانند و بعد که قدرت دولت از آنها گرفته میشود نام و نشانی از آنها باقی نمیماند. به نظر بنده یکی از آفتهای احزاب در نظام جمهوری اسلامی احزاب دولت ساخته است.
آقای کنعانیمقدم در انتخابات اخیر شاهد بودیم مردم لیستی رای دادن و لیستی انتخاب کردند؛ به نظر شما این لیستی رای دادن یعنی حرکت مردم به سمت فعالیت حزبی؟
کنعانیمقدم: من بحث انتخابات گذشته را به سه بخش تقسیم میکنم. نخست بخش شهرستانها و شهرهای کوچک که در این فضا مردم بیشتر با نگاه قومیتی رأی میدهند و زیاد احزاب و تشکلهای سیاسی تأثیرگذار نیستند. در مراکز استانها بهغیراز تهران رقابت سیاسی در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی شکل گرفت؛ اما این رقابت، رقابت احزاب نیست. رقابت جریانات سیاسی بود که باهم ائتلاف کرده بودند. برخیها را با این هدف وارد لیست کرده بودند که اگر این شخص به مجلس راه پیدا کند، ما میتوانیم این فرد را به سمت جریان خود سوق دهیم؛ اصولگرایان در تهران برخلاف اصلاحطلبان نتوانستند سازمان رأی خود را وارد صحنه کنند. البته در این میان نباید غافل بود که آنهایی که سازمان رأی را در قالب احزاب و جریانات سیاسی دنبال میکردند لیستها را کسانی تهیهکرده بودند که وقتی از آنها میپرسیدی چند نفر از اعضای این لیست را میشناسی میگفتند 5 یا 6 نفر مثلاً میگفتند پدرش را میشناسم و ... شاید وقتی از افرادی که در این لیستها قرارگرفته بودند میپرسید مجلس شورای اسلامی کجاست مجلس قدیم را به شما نشان میدادند. این نقص یک توسعه سیاسی در کشور است؛ یعنی سازمانهای رأی بهراحتی قابل خریداری است و یا با جریانات بیرونی بهراحتی گره میخورند که خوب نیست. احزاب در آینده سیاسی کشور بسیار مهم هستند و باید شکل بگیرند و معتقدم احزاب فراگیر در کشور ما به 6 گرایش تقسیم میشوند احزابی هم که باهم در برخی موارد همفکر هستند، میتوانند جبهه مشترک تشکیل دهند. اگر 50 الی 60 حزب در یک جبهه مشترک قوی عضو شوند، میتوانند یک حزب فراگیر قدرتمند و اثرگذار را به وجود بیاورند؛ اما بعضیها به دنبال این هستند که احزاب را منحل کرده و تکحزبی در کشور به وجود بیاورند. این روش اشتباهی است چراکه دست به هرکدام از احزاب بزنید میتواند برای کشور یک چالش سیاسی امنیتی به وجود بیاورد.
*دولت روحانی عقبه حزبی ندارد/حزب اعتدال و توسعه شاخهای از حزب کارگزاران است/احزاب در دولت روحانی زینتالمجالس هستند
تحلیل شما از اردوگاه حزبی دولت اعتدال چیست؟
کنعانیمقدم: عقبه سیاسی دولت روحانی حزبی نبود و خیلی از حزبهایی که در دولت تدبیر و امید شکل گرفتند بهواسطه رانت دولتی بود اما اسم نمیبرم. انتظار این بود که در دولت آقای روحانی احزاب نقش اساسی ایفا کنند اما امروز شاهد این هستیم که یک الی دو حزب وابسته به ایشان کارگاههای مرکزی دولت را شکل میدهند که این احزاب از کارگزاران گرفته تا احزاب وابسته به حزب اعتدال، حزب اعتدال و توسعه خود شاخهای از حزب کارگزاران است. این احزاب عمدتاً دولت را مدیریت و برای آن تصمیم سازی سیاسی کردند بنابراین عملاً احزاب در دولت آقای روحانی زینت المجالس بودند. احزاب را به افطاری دعوت میکنند و همه احزاب نیز حضور مییابند گفتوشنودی نیز انجام میشود اما هیچ نتیجهای در برندارد. بنا نیست دولت همه تخممرغهای خود را در سبد یک یا دو حزب بگذارد و با آنها دولت را مدیریت کند. وقتی یک رئیسجمهور رأی مردم را میگیرد، از آن تاریخ به بعد رئیسجمهور همه مردم است، بنابراین باید همه نظرات و آرای مردم را نمایندگی کند. اینکه ما بخواهیم احزاب را بایکوت کنیم چون در مسیر ما نبودهاند و یا مهر افراطیگری و یا تندروی به آنها بزنیم و بگوییم شما علیه ما کارشکنی میکنید و اتاق فکر درست کردید شیوه درستی نیست و اساساً حذف کردن احزاب در جمهوری اسلامی رویکرد مناسبی نیست. یکی از بحثهای مردمسالاری دینی این است که ما مردم را در قالب احزاب و تشکلهای سیاسی مشارکت سیاسی داده و وارد صحنه کنیم.
*دولتخانه احزاب را در تصمیمسازیهای سیاسی بازی نمیدهد/ خانه احزاب فقط زینت المجالس دولت روحانی است
یعنی دولت به دنبال حذف احزاب است؟
کنعانیمقدم: خانه احزاب در دولت آقای روحانی احیا شد اما فقط زینت المجالس دولت است چقدر خانه احزاب در تصمیمسازیهای سیاسی دولت مؤثر است عملاً هیچ. اصلاً بازی نمیدهد.
اما مطرح است آقای روحانی در ضیافتی که به نام احزاب برگزار کردند به زینت المجالس یا همان خانه احزاب نبودند؟
کنعانیمقدم: بله دولت از احزاب همسوی خود دعوت کرد.
*احزاب به پیمانکاران تبلیغاتی جریانات سیاسی تبدیلشدهاند
ماجرای ساختمان خانه احزاب به کجا رسید؟
کنعانیمقدم: شهرداری ساختمان شعبان بیمخ را در اختیار خانه احزاب قرار داده است و ما نمیخواستیم بپذیریم ولی گفتیم اگر همین را نگیریم دیگر هیچچیز به ما نمیدهند. امروز فرایندی برای احزاب ما به وجود آمده که قابلتحمل نیست. احزاب ما عملاً تبدیل به پیمانکاران تبلیغاتی جریانات سیاسی پشت پرده شدند؛ یعنی این جریانات با احزاب صحبت میکنند که شما بیایید تبلیغ ما را بکنید و ما به شما هزینه میدهیم. اینکه حزبی بخواهد برند خود را به این جریانات پشت پرده اجاره بدهد که دیگر حزب نیست عملاً یک پیمانکار تبلیغاتی است. متأسفانه اگر افرادی از این احزاب همرأی بیاورند این اسپانسرها هستند که فضا را مدیریت و بهرهبرداری میکنند.
یعنی اتفاقی که در انتخابات اخیر مجلس هم رخ داد؟
کنعانیمقدم: بله؛ در جریان انتخابات مجلس دهم دیدیم که احزاب لیستهایی را حمایت میکنند که ما وقتی با دبیران کل این اعضا صحبت میکردیم میگفت که ما حتی افراد موجود در این لیستها را نمیشناسیم. پس اگر نمیشناسید چرا حمایت میکنید؟ این خطرناک است ما فردا شاهد این خواهیم بود کسانی که قدرت مالی و قدرت مانور سیاسی دارند بدون داشتن تابلو، مجوز و عمل کردن در چارچوب قانون اساسی با خریدن چند حزب بزرگ کاری میکنند که کل نظام را به چالش میکشانند.
*اگر منافع اصلاحطلبان به خطر بیفتد از روحانی عبور خواهند کرد
این روزها اصلاحطلبان بیش از گذشته مدعی هستند روحانی مستأجر 4 ساله آنهاست؛ حتی پیشنهاد و توصیه میکنند که در انتخابات سال 96 آقای روحانی کاندیدا نشود و آقایان عارف و ظریف کاندیدای اصلاحطلبان در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شوند؛ ارزیابی شما از این فضاها چیست؟
کنعانیمقدم: من معتقدم اصلاحطلبان و جریانی که حامی آقای روحانی بودند از آقای روحانی برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند و هر موقع هم که آقای روحانی مانع آنان شود از وی عبور خواهند کرد. چراکه تجربه عبور از هاشمی و خاتمی را در کارنامه دارد بنابراین اگر شخص دیگری نیز باشد از وی عبور خواهند کرد.
چرا؟
کنعانیمقدم: چونکه اصلاحطلبان قدرت را در راستای حفظ منافع خود تعریف کردند و اگر منافع آنان به خطر بیفتد برایشان مهم نیست شخصی که از آنها عبور میکند روحانی است یا شخص دیگر.
آیا میتوانیم بگوییم که اصلاحطلبان برای بقای خود در قدرت حتی از هویت خود نیز عدول و عبور میکنند چراکه در جریان انتخابات سال 92 گزینه اصلی خود یعنی آقای عارف را کنار گذاشتند و از آقای روحانی حمایت کردند؛ حتی در انتخابات اخیر نیز در لیست خود چهرههای اصولگرایی قراردادند که انتقاد برخی از فعالان این طیف سیاسی را به دنبال داشته است.
کنعانیمقدم: من اصلاحطلبان را به سه جریان تقسیم میکنم یک جریان شعار اصلاحطلبی میدهند اما در عمل بر سیستم انحصارطلبی خود پایبند هستند یعنی قبضه قدرت نه کسب قدرت هدف غایی آنان است. بخش دیگری از اصلاحطلبان خود را در ساختار سیاسی مثل احزاب و گروههای سیاسی تعریف کردند که عمدتاً بهعنوان تشکیل سازمان رأی هستند و هدفشان این است که بتوانند در زمان انتخابات لیستهای خود را به همه برسانند و مشارکت سیاسی مردم را در مسیر منافع خود دنبال کنند؛ جریان سوم اصلاحطلبان خود را بر روی ریل نظام هدف و مسیر آن تعریف کردند؛ بنابراین خود را مسافر این قطار میدانند نه راننده. این طیف در اقلیت هستند یعنی مدعی نیستند که جریانهای سیاسی در کشور را رهبری میکنند اما برخی از اصلاحطلبان مدعی هستند که قطار، راننده و مسافران آن متعلق به آنان است و به هر سمتوسو که بخواهند میتوانند کشور و نظام را سوق دهند؛ این نحوه نگرش که هنوز هم وجود دارد خطرناک است. اینها وقتی احساس کنند کسی مانع حرکت قطار و ریلگذاریهایی که صورت میدهند هستند، بهراحتی از ریل عبور میکنند و خیلی راحت تعریف عبور از مانع را که در دائرهالمعارف سیاسی خوددارند را مطرح میکنند؛ بنابراین بسیاری از این افراد با روش ماکیاولی معتقدند که هدف وسیله را توجیه میکند اگر رئیس دولت اصلاحات بود که هیچ اگر نبود هم شخص دیگری است که بتوان با وی مسیر را ادامه داد؛ چون به دنبال قبضه کردن حکومت هستند.
*احمدینژاد میتواند در سال 96 بازی روحانی را خراب کند
آقای دکتر! ارزیابی شما از وضعیت انتخابات سال آینده و چگونگی مواضع و رفتار اصلاحطلبان و اصولگرایان چیست؟
کنعانیمقدم: انتخابات سال 94 فارغ از نتیجه باعث شد که اصولگرایان به موفقیت ائتلاف باهم دست یابند. خیلی از کسانی که حاضر نبودند پشت میز بنشیند آمدند، پشت میز نشستند و بنده خودم جزو افرادی هستم که باوجود انتقادات بسیاری از این نقدها را کنار گذاشته و در انتخابات با همفکران خود همدل و مشترک شدیم. اصولگرایان باید با همین تجربه فردی وجیههالمله را معرفی کند تا آرای خاکستری را جذب کند؛ یعنی بتواند مطالبات مردم را مطرح کند نه مطالبات جریان اصولگرایی و حزبی را. چنین شخصی میتواند در انتخابات آتی رقیب جدی برای آقای روحانی باشد و انتخابات بسیار گرمی را رقم بزند. ممکن است رأی بیاورد و یا رأی نیاورد اما میتواند در انتخابات بعدی فردی باشد که بر روی آن سرمایهگذاری شده و مؤثر واقع شود. ممکن است اصولگرایان دو الی سه نفر را معرفی و از فضای انتخابات نیز برای ابراز احساسات و نظرات خود استفاده کنند. احتمال سوم این است که اصولگرایان ورود نکنند اما تیپهایی چون احمدینژاد و امثالش وارد بازی شوند.
چرا آمدن و یا نیامدن احمدینژاد برای اصلاحطلبان و دولت پررنگ شده است
کنعانیمقدم: آقای احمدینژاد میتواند بر روی بازی آقای روحانی اثر بگذارد شاید نتواند پیروز شود اما میتواند بازی را به هم بزند. به یکی گفتند شما بازی بلد نیستید بنابراین تو را در فوتبال راه نمیدهند آن شخص میگوید درست است که بازی بلد نیستم اما میتوانم بازی را خراب کنم.
و چهارمین احتمال؟
کنعانیمقدم: چهارمین احتمال این است که اصولگرایان یکسری توقعات از دولت روحانی دارند بنابراین اگر این توقعات برآورده شود احتمال دارد اصولگرایان از خود آقای روحانی حمایت کنند.
چه توقعاتی؟
کنعانیمقدم: یکی از این توقعات مسئله تحریمهاست و آقای روحانی در انتخابات سال 92 قول جدی دادند که تحریمها برطرف شود اما هنوز تحریمها برداشته نشده است. دومین توقع اصولگرایان از دولت روحانی اقتصاد مقاومتی و ایجاد رونق اقتصادی است چراکه ما با رکود بهجایی نمیرسیم. اقتصاد ما باید بر اساس ریلگذاری که مقام معظم رهبری در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی صورت دادند باید به سمت جلو در حال حرکت باشد. سومین توقع نیز بحث سامان دادن به آشفتگی فرهنگی است ما هیچ نقشه مهندسیشده از دولت و یا رفتار مشخص و طرح مشخص در مورد مسئله فرهنگی نمیبینیم مماشات کردن و رفتارهای آشفته وجود دارد که باید در این مورد برنامهای ارائه شود اگر این سه توقع را دولت بتواند برآورده کند حتی در صورت بازی ندادن اصولگراها در دولت؛ اصولگرایان از روحانی حمایت خواهند کرد. اگر این اتفاق بیفتد آقای روحانی رأی میآورد و رأی وی نیز بیشتر از دور اول خواهد بود.
*گروکشی اصلاحطلبان در سال 96 با روحانی
به نظر شما بازی اصلاحطلبان در سال 96 چگونه خواهد بود؟
کنعانیمقدم: من معتقدم که اصلاحطلبان در انتخابات مرحله دوم با آقای روحانی بازی گروکشی را عمومیتر میکنند؛ یعنی به آقای روحانی میگویند که باید فلان نیرو در کجا باشد و فلان سازمان را چه گروهی اداره کند.
مثل همین خط و نشانی امروزشان که میگویند باید در دولت تغییر کابینه صورت بگیرد؟
کنعانیمقدم: سختگیریها به روحانی در سال 96 بیشتر از اینها خواهد بود چراکه اصلاحطلبان معتقدند دولت نتوانسته است در طول این 4 سال مطالبات آنان را به نتیجه برساند.
*اصلاحطلبان میدانند که اگر فشارها را افزایش دهند روحانی به سمت اصولگرایان میآید
عدم موفقت عارف در کسب کرسی ریاست مجلس دهم چقدر فشارها را علیه روحانی بیشتر کرده است؟
کنعانیمقدم: آقای روحانی تحتفشار خواهد بود و به نظر میرسد برای کاهش فشارها چارهای جز این ندارد که به سمت اصولگرایان مایل شود. اگر آقای روحانی رفتارهایی که من اشاره کردم تحقق ببخشد شاید فشار اصلاحطلبان را نیز کاهش بدهد چراکه اصلاحطلبان میدانند اگر بیش از این به روحانی فشار بیاورند وی به دلیل پیشینه سیاسی خود و عضویت در جامعه روحانیت مبارز به سمت اصولگرایان میآید اما درهرصورت اصلاحطلبان تلاش خواهند کرد که روحانی را نگهدارند چون گزینهای بهغیراز آقای روحانی ندارند شاید آنها به دنبال چهرههایی چون سید حسن خمینی بروند.
*عارف و ظریف موقعیت کسب آرای خاکستری را ندارند/اصلاحطلبان شاید در سال 96 به سراغ سید حسن خمینی بروند/روحانی به سید حسن اجازه ورود به صحنه را نمیدهد
برخی تئوریسینهای جران اصلاحات پیشنهاد دادهاند که برای انتخابات سال 96 عارف و یا ظریف کاندیدا شوند؟
کنعانیمقدم: آقایان ظریف و عارف موقعیت این را ندارند که بتوانند درصد بالایی از آرا را کسب کنند. اگر ظریف و عارف کاندیدا شوند شانس اصولگرایان برای پیروزی صد در صد خواهد شد. آقای روحانی قبل از انتخابات 92 خودش نیز باور نمیکرد که بتواند رأی بیاورد؛ آقای ظریف و عارف پتانسیل جذب آرای خاکستری را ندارند اما آقای سید حسن خمینی این توانایی بالقوه را دارد و اگر کاندیدا شود خیلی بیشتر از روحانی همرأی میآورد ولی بعید میدانم آقای روحانی این اجازه را به سید حسن خمینی بدهد که وی وارد صحنه شود.
*معنی اقتصاد مقاومتی مقاومت در سنگر نیست
وضعیت اقتصادی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟ خود دولتیها مدعی هستند که اتفاقات خوبی در حوزه اقتصادی صورت گرفته است. به نظر شما تعریف دولت از اقتصاد مقاومتی چیست؟
کنعانیمقدم: مقام معظم رهبری در مقدمه اقتصاد مقاومتی به مسائل مهمی اشاره کردند که به نظر اینجانب این مقدمه بسیار حائز اهمیت است و متأسفانه خیلیها شاید این مقدمه را نخواندهاند. شاهد مثال هم مسئولان هستند. مقام معظم رهبری میفرماید که ما در یک جنگ اقتصادی تمامعیار قرار داریم. در قاموس سیاسی و اقتصادی، جنگ اقتصادی و اقتصاد جنگی دو مفهوم کاملاً مشخصی دارد. چند کشور باهم ائتلاف میکنند و با شما وارد یک جنگ اقتصادی میشوند، مثل همین تحریمها و تهدیدها.
شما باید در مقابل این تهدیدات بجنگید اینگونه نیست که شما در سنگر بنشینید و مقاومت کنید در کل معنای اقتصاد مقاومتی نیز مقاومت در سنگر نیست. اقتصاد مقاومتی مدنظر مقام معظم رهبری این است که شما به دشمن هجوم بیاورید و آنان را با شکست مواجه و پیشروی کنید تا توسعه به همراه داشته باشید. وقتی سخن از اقتصاد جنگی است به شرایطی میرسیم که میگوییم شرایط جنگی است و اقتصاد را مثل زمان جنگ اجرا میکنیم. ریاضت اقتصادی و بستن مرزها صورت بگیرد که این برای اقتصاد جنگی است و مقام معظم رهبری نیز این را قبول ندارد چراکه ما به دنبال اقتصاد ریاضتی نیستیم. ما دنبال اقتصادی هستیم که جلوی توسعه ما را نگیرد. اقتصاد دانشمحور و درونزا فاکتور اصلی اقتصاد مقاومتی هستند. بعضی از دوستان در دولت فکر میکنند که با 200 پروژهای که مطرح شد میتوان سالهای سال با همین پروژهها سر کرد اما من به آنان گفتم که اگر ما در بحث اقتصاد مردمی مردم را وارد صحنه میکنیم پتانسیل داخلی موجود در کشور خود را بروز و ظهور نمیدهد. آقایان دنبال اقتصاد دولتی هستند. پروژه و کار تعریف میکنند.
*دولت در بحث اقتصاد نگاه به بیرون دارد/دولت بیشتر مقاومت اقتصادی میکند تا اقتصاد مقاومتی/خرید ایرباس چه ربطی به اقتصاد مقاومتی دارد؟
یعنی مخالف خصوصیسازی هستند؟
کنعانیمقدم: نگاه دولت در اقتصاد به بیرون است که پول و سرمایه از بیرون وارد شود. تا مسائل و مشکلات را حل کنند درحالیکه اقتصاد مقاومتی این نیست من به شوخی به آنان گفتم شما بیشتر مقاومت اقتصادی میکنید تا اقتصاد مقاومتی. بخش خصوصی ما برای رونق فعالیت اقتصادی باید وارد صحنه شود اما ما میبینیم که باز وزرا رئیس پروژه شدند.
آیا دراینباره با آنها مذاکرهای هم داشتید؟
کنعانیمقدم: بله بهعنوانمثال در جلسه از آقایان سؤال کردم گفتم فرض کنید سیاستهای ابلاغی اقتصاد مقاومتی نبود شما چهکار میکردید؟ شما همین کارهایی که امروز در حال بازتعریف آن هستید صورت میدادید. دولت دارد کار خودش را میکند و یک پیشوند و پسوند اقتصاد مقاومتی را به آن میبندد تا بگوید من در راستای سیاستهای کلی حرکت میکنم. من از آنها پرسیدم که بار مالی این پروژههای شما چه مقدار است؟ آنها رقمی نداشتند که اعلام کنند؛ به دوستان دولتی گفتم به فرض رقم هزار میلیارد تومان باشد شما میخواهید از کجا بودجه آن را تأمین کنید و منابع مالی شما کجاست؟ وزارتخانههای شما که اکنون دارند در راستای بودجه کار میکنند و دچار کسری هستند. بخش خصوصی به استانداران میگوید شما که رئیس فرماندهی اقتصاد مقاومتی در استان شدهاید من 20 کارخانهدارم و اینها تعطیلشدهاند و فاقد نقدینگی و مواد اولیه هستند. باید چهکار کرد؟ باید این کارآفرین چهکار کند؟ امروز 7 هزار پروژه نیمهتمام در کشور وجود دارد استاندار چه پاسخی دارد که بگوید. باید در این مورد چارهای اندیشیده بشود. اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری آن را مطرح کردند یک الگوی اقتصادی است و در 40 سال پس از انقلاب چنین الگویی در اختیار ما نبود. ما کشور را در بحث اقتصادی یا به روش سوسیالیستی اداره میکردیم و یا مندرآوردی یکچیزی به اسم اقتصاد اسلامی را صورت دادیم و یا سیستمهای لیبرالیستی را دنبال کردیم.
اما در حال حاضر نقشه راه مشخص است.
کنعانیمقدم: بله؛ مقام معظم رهبری تکلیف همه را روشن کردند و فرمودند: اقتصاد مقاومتی الگوی اقتصادی ما است؛ یعنی وزارتخانهها امروز هر کاری که دارند باید کنار بگذارند و از این الگو استفاده کنند. من از آقایان سؤال کردم که کجای خریداری هواپیمای ایرباس به اقتصاد مقاومتی ربط دارد؟ اینهمه منابع مالی و امکانات در کشور خوابیده است و برای یک دلار لهله میزنند بنابراین چنین اقداماتی چه ربطی به اقتصاد مقاومتی دارد.
آقای آخوندی در یک مصاحبهای گفته بود که ما برای ایرباسها که پول نمیدهیم ما اینها را اجاره میکنیم و بعد از درآمدش همسانسازی میشود.
کنعانیمقدم: ممکن است در شرایط دیگری این حرف آقای آخوندی توجیه داشته باشد، اما وقتی زیرساختهای حملونقل دچار مشکل هستند، چنین سیاستهایی درست نیست. به نظر میرسد دولت برای عبور از یکساله بعد از انتخابات گشایشهای اقتصادی را ایجاد کند. شاید این گشایشهای اقتصادی در چندماه پایانی دولت یازدهم خود را نشان دهد؛ اما اگر به ماهیت اینچنین اقداماتی نگاه کنیم، این کارها تولید ثروت نیست بلکه از ذخیره خوردن است و کار بسیار بدی است. ولی اگر در 4 سال آینده رئیسجمهوری پایههای اقتصاد مقاومتی را بر محور دانشبنیان بودند تأسیس کند میتوانیم الگوی اقتصاد مقاومتی را رقم بزنیم و از این شرایط عبور کنیم.
*فیشهای نجومی به دلیل روشهای مدیریتی دولت هاشمی است
آقای کنعانیمقدم امروز در پی ماجرای فیشهای نجومی دو تحلیل مطرح میشود؛ نخست اینکه دولت عزم جدی برای حل این مسئله ندارد گرچه در ظاهر شعار این را میدهد که میخواهد با این متخلفین برخورد کند؛ و دوم اینکه صاحبان تخلف آنقدر قدرت دارند که دولت زورشان به آنها نمیرسد صراحتاً میگویند بنابراین برخی مواقع صحبتهایی از این جنس که وزیر نمیتواند ما را عزل کند مطرح میشود؛ شما چه نظری دارید؟
کنعانیمقدم: ریشه این فیشهای نجومی به روشهای مدیریتی کشور در ابتدای دولت آقای هاشمی برمیگردد؛ یعنی مدیریت پرهزینه. بهعبارتدیگر یعنی پست و مقام دارای سرقفلی است چون منابع مالی و قدرت دارد.
برای این موضوع به چه عواملی میتوانید اشاره داشته باشید؟
کنعانیمقدم: در این خصوص عوامل زیادی مطرح است که بنده به طور اختصار به رسه عامل آن اشاره میکنم؛ اول قانون بد بود؛ متأسفانه روسای جمهور گذشته ما حتی دولت آقای احمدینژاد قوانینی در درون خود تصویب کردند که مدیران حقدارند خودشان وام بگیرند و تسهیلاتی را به خود اختصاص دهند. دومین مسئلهای که سبب چنین رفتارهایی در قانون حقوقی ما شده بیقانونی است. برای مقابله با این روشها است. بحث فراقانونی نیز بسیار مهم است چراکه بعضیها خود را تافته جدا بافته از نظام میدانند و میگویند ما صاحب مملکت و نظام هستیم و ما تصمیم میگیریم. مردم میگویند که قانونگذاران برای مستضعفین و ضعفا قانون وضع میکنند و خودشان از همهچیز مبرا هستند.
بیعدالتی یکی از بحثهای بسیار مهم در اقتصاد است که این به ابزار سیاسی برای مقابله کردن با رقیب تبدیلشده است. این مسائل نباید تبدیل به نزاعهای سیاسی شود. اینها بحثهای نظاممند برای ساختارهای اجرایی کشور است که باید بر اساس آن قانون و مقررات را عمل کرد.
به نظر شما آیا دولت عزم جدی برای مقابله با فساد را دارد؟
کنعانیمقدم: معتقدم که دولت عزم جدی دارد اما نگرانم این مسئله به یک ابزار سیاسی تبدیل و یکسری مسائل را مخفی نگه دارد.
یعنی میتوان اینگونه از سخن شما برداشت کرد که دولت به دنبال استفاده ابزاری از موضوع فیشهای نجومی و بحث فساد ستیزی است؟
کنعانیمقدم: جواب شمارا اینطور میدهم که سیاسیکاری در بحث مبارزه با فساد برای نظام بد است. چون اعتماد مردم سلب میشود و میگویند همه آمدهاند و بخوربخور راه انداختهاند و ما بهانهایم؛ این سلب اعتماد تیشه به ریشه نظام میزند. مقام معظم رهبری نیز فرمودند که این مسئله باید پیگیری شود و به بوته فراموشی سپرده نشود و در عمل نیز باید جدی با چنین مدیرانی برخورد شود که البته نظام ما نسبت به خیلی از نظامهای دیگر جهان، نظامی سلامت است؛ اما بههرحال نظام جمهوری اسلامی کوچکترین خطایی را نیز برنمیتابد.
*هیچ امیدی به برداشته شدن تحریمها نیست/پسابرجام نفت در مقابل غذا است/برجام محتوای اقتصادی ندارد
به نظر شما آیا برجام توانسته انتظارات مردم در حوزه اقتصادی را محقق کند یا خیر.
کنعانیمقدم: من زمان آقای روحانی که بحث تحریمها مطرح شد مفصل در این زمینه صحبت کردم و معتقدم اولاً هیچ امیدی به برداشته شدن تحریمها نیست و اگر تحریمها را سیاسی و از روی کاغذ بردارند آمریکاییها کاری میکنند که این اصلاً ارزش اقتصادی نداشته باشد و دقیقاً نیز همین کار را کردند یعنی منافع اقتصادی که برجام میتوانست صورت دهد را از این سند بیرون کشیدند و یکسری تعهدات سیاسی هر دو طرف در آن گنجاندند. امروز پاکستان به دلیل اینکه قدرت اتمی دارد در شانگهای وارد شد اما ایران را راه ندادند. امروز فناوری هستهای بهنوعی در کشور تعطیلشده است؛ این برجام یا پسابرجام نفت در مقابل غذا است یعنی هدف آمریکاییها در بهکارگیری تزارهایی برای مسئله تحریمها همین نقطه امروز بود؛ آنها بزرگترین آدمهای خود را در اروپا جمع کردند از اقتصادی بینالمللی و اجتماعی گرفته تا ساختار تحریم درست کنند که انتهای سیاست تزارهای تحریم، نفت در مقابل غذا است. امروز ما نفت را صادر میکنیم اما اراده خرج کردندش را نداریم قوانین و مقرراتی را وضع کردهاند که پول از این بانک میتواند بیاید و یا از آن بانک نمیتواند بیاید. آنها حتی زمینه را بهگونهای کنار هم جفتبندی کردهاند که حتی برای خرید هواپیما نیز به سراغ آنها برویم. درهرصورت آمریکا میخواهند ما پولهایمان را در فروشگاههای آنها خرج کنیم. این اقدامات برای مهار ایران است.
در زمان شاه عربستان همپیمان آمریکا بود؛ ایران نیز همپیمان آمریکا بود؛ اما در آن زمان آمریکاییها مهار دوجانبه را پیشبینی کرده بودند؛ یعنی ما زمان شاه هیچگاه با عربستان خوب نبودیم اما نمیگذاشتند این دو کشور به هم نزدیک شوند وقتی شاه سقوط کرد و جمهوری اسلامی روی کارآمد دیدند عراق بهترین گزینه برای ایجاد مهار دوجانبه بود بنابراین عراق و ایران را مهار دوجانبه کردند. الآن نیز دوباره به خط قبلی خود برگشتهاند تا ایران و عربستان را وارد مهار دوجانبه کنند تا این دو کشور را به جنگ بکشانند. من معتقدم برجام هیچ محتوای اقتصادی نداشت. ما نیز هیچ راهی جز اقتصاد مقاومتی نداریم. چراکه به دنبال ایجاد ساختارهای آن نبودیم از برجام نیز چیزی بیرون نمیآید مگر اینکه پولهای نفتی و صادراتی ما در جیب سهامدارانی تقسیمشده است که در برجام سهم داشتند؛ یعنی آن 6 کشور سهامداران برجام هستند. آنان در برجام منافع اقتصادی ما را تقسیم کردند. برجام امروز تبدیل به یک قانون شده است و خلاف قانون نیز نمیتوان آن را رد کرد. بالاخره این تصمیم نظام است و باید آن را اجرا کنند؛ اما مدیران ما باید این مسائل را در این حد بدانند. همان زمانی که آقای روحانی گفتند که وعده حل معضلات اقتصادی را در 100 روز مطرح کردند به یکی از نزدیکان ایشان گفتم که این موضوع پاشنه آشیل دولت آقای روحانی همین موضوع خواهد بود.
*تق و لق شدن برنامه هستهای پس از برجام آفت بزرگی را در رشد علمی به وجود آورد
آقای دکتر یکی از مسائلی که رهبری بارها بر آن تأکید داشتند کاهش سرعت علمی کشور است؛ به نظر شما چه اتفاقی افتاده که سرعت علمی کشور رو به کاهش است؟
کنعانیمقدم: مقام معظم رهبری یک نهضت علمی را طراحی و طرح کردند و همهکسانی که اعتقاد به انقلاب داشتند وارد صحنه شدند. من خودم 12 اختراع ثبتشده دارم، یعنی از زمانی که مقام معظم رهبری دستور دادهاند ما شروع به کارهای علمی کردیم؛ بنابراین این حرکت بین دانشجویان و اساتید حالت رو به رشدی گرفت و همه به دنبال ارائه مقاله و ثبت آن رفتند و ما را چند پله در سطح دنیا بالا برد اما به نقطهای رسیدم که تبدیل این اختراعات و اپلیکیشنها به محصول اقتصادی با فراز و نشیبهایی روبرو شد. بههرحال باید مقالات علمی تبدیل به تولید ثروت شود. اگر نتوان مقالات علمی را تولید ثروت کرد، هیچ فایدهای ندارد. باید قاب بگیرید و به دیوار بزنید یعنی سرکه بی اندازید و ترشیاش را بخورید. اقتصاد دانشبنیان یعنی اینکه شما با فناوری و تکنولوژی، بتوانید تولید ثروت کنید. یک ژاپنی با یک گرم مواد «آی سی» میسازد و دو میلیون دلار میفروشد؛ اما یک کشور نیز صدها میلیون تن منابع زیرزمینی خود را استخراج میکند تا بتواند یکمیلیون دلار درآمد کسب کند بنابراین تفاوت اقتصاد دانشبنیان در همین است.
بحث هستهای یکی از فناوریهای مهم ما است که پس از برجام تق و لق شد بنابراین افت بزرگی در رشد علم ما به وجود آورد و این خیلی بد است چراکه کشوری که میخواهد اقتصاد دانشبنیان داشته باشد باید حرف اول و آخر را علم بزند.
ممنون از وقتیکه در اختیار ما قراردادید.
کنعانیمقدم: من هم از شما سپاسگزارم.