شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۹

نقش منافقین در کشتار حجاج در سال 66

در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار شد، توسط دولت سعودی با خشونت سرکوب شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند.
کد خبر : ۳۱۳۹۲۰
صراط: در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار شد، توسط دولت سعودی با خشونت سرکوب شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند. اکنون شواهدی وجود دارد که نشان‌گر نقش سازمان منافقین و همکاری آنان با رژیم بعثی عراق و عربستان سعودی در قتل‌عام حجاج ایرانی است.

به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در روز نهم مردادماه 1366 شمسی برابر با ششم ذیحجّه سال 1407 قمری، مراسم برائت از مشرکین که از سوی حجاج در مکه مکرمه برگزار شد، توسط دولت سعودی با خشونت سرکوب شد و در این بین بسیاری از حجاج ایرانی به شهادت رسیدند. اکنون شواهدی وجود دارد که نشان‌گر نقش سازمان منافقین و همکاری آنان با رژیم بعثی عراق و عربستان سعودی در قتل‌عام حجاج ایرانی است.

این فاجعه درحالی رخ داد که ایران درگیر جنگ با متجاوزان عراقی بود و دست داشتن رژیم بعث در این جریان محتمل به نظر می‌رسید. در چنین شرایطی سازمان منافقین بلافاصله پس از فاجعه قتل عام حجاج ایرانی در مکه مکرمه، با صدور اعلامیه‌ای، جمهوری اسلامی ایران را مسئول این کشتار دانست و جنایتکاران سلفی، بعثی، وهابی و سعودی را تبرئه کرد.

"مهدی ابریشمچی"، یکی از اعضای سازمان منافقین، در مذاکره با افسران اطلاعاتی عراق به صدور این اعلامیه و اطلاع سعودی‌ها از آن اشاره کرده و می‌گوید: «دعوتنامه رسمی را که "ملک فهد" برای ما فرستاده است، ما فکر می‌کردیم در رابطه با اطلاعیه ما بوده است ولی وقتی رفتیم این دعوتنامه را به ما تحویل دادند، لذا ما جهت هماهنگی با شما مستقیماً این مسئله را بیان نمودیم تا ملاحظات و نقطه نظرات شما را در نظر بگیریم. به دنبال اطلاعیه‌ای که بعد از قضیه مکه دادیم که رونوشت آن به سفارت سعودی در بغداد فرستاده شده بود، آقای سفیر تماس گرفته و گفته بود که حامل پیام ملک فهد بوده و امروز به دیدار من آمد. سفیر با ابلاغ توجهات ملک فهد، هیئتی را از سازمان جهت سفر به جده و ملاقات با مسئولین عربستان سعودی دعوت نموده‌اند و تاریخی مشخص کرده‌اند که روز سه‌شنبه این هفته را منتظر هیئت هستند.»

به اعتراف یکی از عناصر سابق سازمان منافقین به نام رضوانی، «مسعود رجوی با استفاده از فرصت ایام حج، طبق یک طرح از قبل برنامه‌ریزی شده و با همکاری عراق، تظاهرات آرام اعلام برائت زائران ایرانی را به خون کشید تا به اهداف خاص خود برسد.» [1]

البته پیش از افشاگری های اعضای منافقن، اطلاعاتی از نقش گروهک منافقین در کشتار مردم در روز 9 مردادماه به دست مقامات جمهوری اسلامی رسیده بود. به عنوان مثال حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت ایران، ضمن سخنرانی خود در مرداد 66 به نقش منافقین در حوادث جمعه خونین مکه اشاره کرده و فرمودند: «ما به احتمال زیاد حدس می‌زنیم منافقین و مزدوران بسیار پست که حاضرند علیه کشورشان به هر جنایتی دست بزنند در این جنایت ددمنشانه دخالت داشته‌اند. شواهد نشان می‌دهد که عده‌ای فارسی‌زبان که صورت‌های خود را پوشانیده بودند در این جنایت، استکبار جهانی و رژیم پادشاهی سعودی را یاری نمودند. این حادثه از قبل طراحی شده بود و بعید نیست که از چند ماه پیش، همزمان با قضیه خلیج فارس هماهنگ شده باشد.»[2]

"عزت‌الله سحابی" از اعضای نهضت آزادی نیز مدت‌ها بعد درمورد شیطنت‌های منافقین در حادثه "جمعه خونین" در کتاب خاطرات خود نوشت: «متاسفانه در اثر دخالت‌های مرموزی که انجام شد، در آن سال این تظاهرات سرکوب شد و تعداد زیادی از هموطنان ما کشته شدند. در سفری که آن سال به خارج داشتم یکی از دوستان به من خبر داد که شیطنت‌هایی از سوی مجاهدین این حادثه را رقم زده، یا به خشونت کشیده است. امیدوار بودم این خبر درست نباشد... ولی شنیده‌ها حاکی از آن بود که یکی از اعضای مجاهدین آقای عباس...، با لباس احرام بین تظاهرکنندگان هنگامی که جمعیت روی پل معروف به "هجوم" می‌رسند گلوله‌ای به طرف پلیس شلیک می‌کند. پلیس عربستان هم که کاملا در حال آماده‌باش بود به طرف جمعیت حمله می‌کنند و تیراندازی می‌شود، جمعیت سراسیمه به عقب برمی‌گردند و جماعت زیادی که بیشتر خانم‌ها بودند زیر دست و پا له می‌شوند و از بین می‌روند.»[3]

همکاری رژیم بعثی عراق با منافقین در کشتار مکه

شواهد موجود حاکی از آن است که رژیم عراق نیز که در آن دوران درگیر جنگ با ایران بود از توطئه منافقین و سعودی‌ها آگاه بوده و برای به خون کشیدن مناسک حج با منافقین همکاری می‌کرده است. در بخشی از مذاکرات فاش شده یکی از عناصر قدیمی مرکزیت سازمان منافقین به نام "عباس داوری"، که در سال 66 ریاست کاروان اعزامی منافقین به مناسک حج را برعهده داشته است، با افسران امنیتی عراق،‌ به موضوع حضور منافقین در حج و همکاری بعثی‌ها با آنان این‌گونه اشاره می‌شود:

عباس داوری: ما می‌خواستیم اگر امکان داشته باشد در درون هیئت‌های عراقی اعزامی به حج حضور یابیم و به گونه‌ای مشخص نگردد که از مجاهدین و غیرعراقی‌ هستیم و همان روزی که ایرانی‌ها وارد می‌شوند ما ملحق می‌شویم؛ البته می‌دانید که ایرانی‌ها به صورت کاروانی به حج می‌آیند؛ می‌خواهیم نیروهای خود را در آنها نفوذ دهیم و ارتباط گیری کنند.

افسر امنیتی عراق: ما چگونه برای شما ویزا بگیریم؟ این نیروهای شما کجا می‌خواهند ارتباط گیری کنند؟

عباس داوری: در جده،‌ که همه زائرین ابتدا آنجا پیاده می‌شوند و فعلا چند نفر مد نظر ما است که [هم‌اکنون] در عراق نیستند.

افسر امنیتی عراق: ما پس از موافقت می‌توانیم برای آنها گذرنامه عراقی درست کنیم و به همراه برخی از کاروان‌های حج بفرستیم. برای هر فرد گذرنامه را می‌فرستند و به دست او می‌رسانند و در موعد مقرر نیز گذرنامه را بازمی‌گردانند؛ راه دیگری نداریم.

عباس داوری: به خاطر حساسیت موجود اگر بشود که بازگشتشان به کشور دیگری باشد و از آنجا به عراق بیایند بهتر است.

افسر امنیتی عراق:‌ چون گذرنامه‌ها با یکی از کاروان‌های ما خواهد رفت نمی‌تواند با این کاروان بازنگردد. چون عربستان از هر کاروانی لیست دارد و نفر شما می‌تواند به مجرد رسیدن به آنجا از بعثه جدا شود و به دنبال کارش برود و کسی او را شناسایی نخواهد کرد و در پایان به فرد تعیین‌شده از سوی ما مراجعه می‌کند و گذرنامه‌اش را تحویل می‌گیرد و می‌آید.

عباس داوری: نفرات مجاهدین می‌خواهند در داخل کاروان‌های ایرانی جای بگیرند و شب و روز با آنها باشند و مشخص نگردد که از کاروان دیگری آمده‌اند.[4]

سفر محرمانه مسعود رجوی به عربستان

در اسفند 1379 یعنی 13 سال پس از اتفاقات ناگوار مکه، تصویری از مسعود رجوی در نشریه مجاهد منتشر شد که نشان می‌داد وی در سال 66 در مکه حضور داشته است.[5] در این عکس علاوه بر رجوی افرادی چون:‌ عباس داوری، ‌علیرضا باباخانی، محمد سیدالمحدثین، علیرضا صدرحاج سیدجوادی و رضا درودی که همگی از مسئولین روابط خارجی و اطلاعاتی و حفاظتی منافقین بودند دیده می‌شوند.

علاوه بر این، شواهد دیگری نیز حاکی از آن بود که سرکرده گروهک منافقین، در سال‌ 66 و همزمان با وقایع مکه با دعوت‌نامه رسمی که از ملک فهد دریافت می‌کند به شکل محرمانه عازم عربستان می‌شود.

در همین رابطه "مهدی ابریشمچی"، به افسر اطلاعات عراق می‌گوید: «ما برای اینکه مخفی بودن سفر را تأمین کنیم حتی برای مخفی ماندن از دید کارکنان فرودگاه،‌ یک جدول زمان‌بندی شده داریم که به شما اطلاع می‌دهیم تا براساس آن عمل شود و انتظار داریم تا براساس آن عمل شود و غیر از ما سه نفر هیچ‌کس از آن اطلاع ندارد.»

در جلسات دیگر بین رابط منافقین و سازمان اطلاعاتی عراق تأکید می‌شود که سفر مزبور در جهت جلب حمایت بیشتر عربستان از سازمان برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران بوده است.[6]

افشای ارتباط منافقین با عربستان توسط مسعود رجوی

مسعود رجوی در مذاکرات با "سپهبد صابرالدوری" رئیس سرویس کل اطلاعات عراق پس از انتفاضه شعبانیه 1370 می‌گوید: «روز پنجشنبه هفته گذشته نماینده ما با "مورفی" در آمریکا دیدار کرد. شروع کردند به حرف‌های ما گوش دادن و ما تلاش کردیم نقشه‌ها و توطئه‌های رژیم [امام] خمینی را برای آنها برملا کنیم. به آنها ثابت کردیم که رژیم ایران تهدید شماره یک به حساب می‌آید، نه عراق. به صراحت گفتیم که این تهدید و خطر متوجه [عربستان] سعودی نیز می‌شود. شما عراقیان ارتباط ما را با سعودی برقرار کردید، به طوری که "ملک فهد" مرا برای دیدار از عربستان دعوت کرد که به آنجا رفتم و با ایشان ملاقات کردم.»

وی همچنین در پیغامی به "رییس سرویس اطلاعات عراق" درباره ارتباط سازمان منافقین و عربستان می‌گوید: «آنچنان که دکتر می‌دانند ما به دنبال متقاعد کردن سعودی به برقراری ارتباط مستحکم با عراق هستیم که [نظام امام] خمینی را به قوی‌ترین صورت طرد کنند و جناب دکتر خوب می‌دانند که خبر این رابطه باید بین ما و شما محفوظ بماند. همچنین اگر دکتر ملاحظه دارند، قبل از آن که هیئت [اعزامی به عربستان] روز سه‌شنبه برود بیان کنند.» [7]

پی نوشت ها:

1- نشریه نگاه، سازمان منافقین، بیانیه رضوانی، ص 330.

2- روزنامه کیهان، سه‌شنبه، 27 مرداد 1366، ص 2.

3- عزت الله سحابی، نیم قرن خاطره و تجربه، جلد دوم، تهران:  انتشارات خاوران، ص١٨٣.

4- صفاءالدین تبرائیان، خوابگردها:ارتباط رهبران سازمان مجاهدین خلق با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی عراق، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 701 و 702.

5- سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام، جلد سوم، تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص 266.

6- پیشین، ص 272.

7- صفاءالدین تبرائیان، خوابگردها، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 70706-704.