صراط: عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه منبر علی خمینی در قائمشهر «واکنشی» و اثباتگر «نادرستی یک متدولوژی» در برخی بزرگزادگان بود گفت: تجربه قائمشهر بهطور کلی خط بین روحانیت محافظهکار و اسلام انقلابی را نشان داد.
مجتبی زارعی در گفتوگو با فارس، درباره مراسم سالروز ارتحال مرجع فقید آیتاللهالعظمی صالحیمازندرانی که با سخنرانی آیتالله علی معلمی «نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری» و حجتالاسلام علی خمینی «نوه امام راحل» همراه بود، با بیان اینکه تجربه برنامه قائمشهر نشان داد که روششناسی نادرستی در بین برخی از نوههای امام (ره) در مواجهه با پدیدههای تئوریک و سیاسی اجتماعی در جریان است، اظهار کرد: این تجربه نشان میدهد که با وجود ادعاها، نوههای گرامی آن امام بزرگوار از حیث متدولوژی به پختگی در حوزه پدیدههای اجتماعی و تئوریک نرسیده و با وجود اظهار برخی از مباحث خوب، نشان میدهد که هنوز در روش این محترمین عبور کاملی از بحث نسب، تعصبات ژنتیکی و دفاعهای غیر ضروری و واکنشی صورت نگرفته است، بهنحوی که در همین تجربه قائمشهر معلوم شد که آنها قادر نیستند از نسبت برادری بهجای نسبتهای انقلابی حتی بر بالای منبر عبور کنند.
وی با اشاره به سخنان آیتالله معلمی، افزود: به نظر من صحبتهای ایشان نمادین و متفاوت از فضای گذشته محافظهکارانه در مازندران و نیز مرز بین رودربایستیها و واقعیات آرمانی انقلاب بهصورت کلی است، لذا به نظر من این اقدامی جهادی در برابر سکوت محافظهکارانه است.
* یک پیشنهاد به نوههای امام(ره)؛ برای اصلاح روششناسی به اسفار اربعه امام راحل مراجعه کنید
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه بهعنوان یک دانشجو و دوستدار فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) عرض میکنم که اگر بخواهیم از حیث روششناسی یک پیشنهادی به نوههای محترم آن بزرگمرد داشته باشیم، این است که میتوانند از طریق تمرین در بازخوانی «اسفار اربعه» امام خمینی(ره) که سفرهای چهارگانه آن عارف سیاسی است، به راه و متدولوژی جدیدی برای برخورد با خود، خدا، جامعه و قدرت سیاسی برسند، زیرا که به قول آیتالله معلمی «دوست میداریم آنها (نوههای امام راحل) آقای ما باشند»، اما تا متدولوژی خود را عوض نکنند، نمیتوانند به سیادت تئوریک رسیده و با پدیدهها، علمی و با سلوک و زیّ طلبگی در علم و عمل برخورد کنند.
این محقق و پژوهشگر علوم سیاسی اسلامی، مازندران را منطقهای مهم، محل تلاقی افکار و آرا و بروز و ظهور اتفاقات سیاسی و دارای مردمانی سیاسی و انقلابی توصیف کرد که پیشینه تاریخی و سیاسی مهمی دارد، بهنحوی که نخستین دولت شیعی بهدست علویان در مازندران تشکیل شده است.
وی ادامه داد: شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری شهید اسلامگرا و طراز فقهای انقلابی و آزادیخواه از مازندران برخاسته بود، این دیار بیش از 10 هزار و 400 شهید تقدیم انقلاب کرده است که البته در کنار این موارد، معالاسف بدنامیهایی در 7 یا 8 سال اخیر داشته است؛ قهر هاشمی رفسنجانی از مراسم تنفیذ رئیس جمهور منتخب از سوی امام خامنهای را داشتیم و در حالیکه این مراسم نزد امام در حال انجام بود، ایشان با خدم و حشم از تهران قهر کرده و میآید در مناطق کوهستانی مازندران بیتوته میکند، قهر از ولایت و قهر از مردم ایران و در این راه نیز عده اندکی از نخبگان آریستوکرات در مازندران از او پذیرایی میکنند.
زارعی افزود: از طرفی نیز، سالگرد گذشته مرحوم آیتالله العظمی صالحی مازندرانی بهدلیل حرفهای نادرست سخنران وقت ـ هاشمی رفسنجانی ـ نیز حاوی تجربه بدی برای سرمایه اجتماعی و تاریخی تبرستان بود.
* تجربه قائمشهر خط بین روحانی محافظهکار و روحانی اسلام انقلابی و طبقات محروم جامعه را نشان داد
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به سخنرانی آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالگرد آیتالله صالحی که در شیرگاه انجام شد، خاطرنشان کرد: در آن سخنرانی، ایشان در کمال شگفتی و در اوج حماسههای خط مقاومت، بدون هیچ سند و مدرکی آقای بشار اسد را به استفاده از سلاحهای کشتار جمعی علیه ملت سوریه متهم کرد، در این سخنرانی، به هر دلیلی مازندران مقابل چنین ادعاهایی پوچ، نایستاد.
عضو مؤسس انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بیناللمل ایران با بیان اینکه تجربه قائمشهر و سخنرانی آیتالله معلمی در واقع خط بین روحانیت محافظهکار و روحانی اسلام انقلابی و اسلام طرفدار طبقات محروم جامعه را نشان داد، گفت: چون همه میدانند این فقیه مجتهد در مازندران مدافع حقوق کارگرها است، در قائمشهر و برخی مناطق مازندران که کارگرها چندین ماه حقوق نگرفتهاند و رکود همه جا را و ازجمله صنایع قائمشهر را فرا گرفته و ایشان بدون محافظهکاری و برای راهانداختن چرخ تولید زحمت کشید، اینجا نیز برای اسلام انقلابی به صحنه آمد، ضمن اینکه فرزندان او در دفاع مقدس شهید شدهاند.
* امام خمینی شئ در موزه نیست، بلکه یک جریان همیشه زنده است
زارعی در بخش دیگری از سخنان خود با طرح این سؤال که روششناسی عمومی شناخت منسوبان امام (ره) در جامعه استلزاماتی دارد و این روششناسی با روششناسی برخی روحانیون آریستوکرات و خط امامیهای متوقف در سال 68 متفاوت است، تصریح کرد: عدهای خط امامیهای تجدیدنظرطلب و آریستوکرات میخواهند که روششناسی مطالعه حضرت روحالله را با نسب تبیین کنند، عدهای میخواهند آن را در سبب پیاده کنند؛ مانند اینکه «من فلان تاریخ با امام خمینی(ره) بودم، در پرواز پاریس به تهران بودم، در نهضت بودم و ...» اما اینها در امام(ره) ماندهاند و قدرت درک تحولات بعد از امام را نداشتهاند و برخیها با تحلیلهای سببی، سبب را معیار با امام(ره) بودن قرار میدهند، برخیها نیز امام خمینی(ره) را مانند شیء در موزه میخوانند، در حالیکه ایشان یک جریان زنده است.
وی ادامه داد: بهنظر میآید که در اینجا یک اشکال بزرگی پیش آمده است که در واقع نوههای امام(ره) بهویژه فرزندان احمد آقا که رضوان خدا بر آن یادگار امین باد و به گواهی دوست و دشمن ذوب در والیان فقیه زمان بوده و از نسبتهای غیر اصیل پدر و پسر عبور کرده؛ اینها اما از این مرز عبور نکردند، در حالیکه مرحوم احمد آقا میفرمایند: «به فرزندانم میگویم که هرگز گرفتار تحلیلهای گوناگون نشوند، اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی فقیه نخواند، بدانند نقص از ما است».
* مرحوم «احمد آقا» همواره جلوتر از زمان خود حرکت میکرد و بر انقلاب و مردم منت نمیگذاشت
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه اکنون از سوی برخی نوههای امام خمینی(ره) مدام تحلیلها و اجتهادات گوناگون وجود داشته و مرز آن با ولی فقیه معلوم نیست، خاطرنشان کرد: «حاج احمد آقا» پس از رحلت امام، کار اثباتی بهجای کار سلبی و واکنشی را در صدر کارهای خود قرار داده؛ یعنی ایشان در سخنرانیهای خود از ولی فقیه بعد از امام(ره) حرفهای اثباتی میزدند و میگفتند که ای مردم! زندگی آیتالله خامنهای همانند زندگی امام راحل ساده است و میگفتند: «من از نزدیک زندگی ایشان را میبینم و در یکی از روزها از زبری فرش منزل آقا به موکت پناه بردم!»
این استاد دانشگاه بیان کرد: مرحوم «احمد آقا» همواره جلوتر از زمان خود حرکت میکرد، نمیگذاشت پرسش و ابهام برای برخی افراد پیش بیاید، بلکه به روش اثباتی مباحث و موارد را عنوان میکرد و کار را بهجایی نمیرساند که امروز از سوی برخی نوههای امام(ره) میبینیم.
* آموزه عملی روششناسانه امام خمینی (ره) در برابر منسوبین
وی با اشاره به رفتار مرحوم حاج احمد خمینی با دولت هاشمی رفسنجانی و داد و فریادهای محکم او علیه دولت سازندگی و تذکر مداوم در ارتباط با اشرافیگری، افزود: ایشان در برابر دولتهای وقت هرگز دست به تدلیس دولتها نمیزدند و تصریح کرده بودند که «خط قرمز فقط ولایت فقیه است، نه دیگران» و مدام تذکر میدادند که چرا وزارتخانههای دولت هاشمیرفسنجانی مسیر خلافی را میروند، چرا اینهمه وسایل تزئینی میخرند، او یکتنه در مقابل دولت وقت ایستادگی میکرد و یک شخصیت فعال مؤثر بود به دولت تذکر میداد که چرا با استقراض، عزت دولت ایران و ایرانیان را لکهدار میکند، چرا مستضعفان در فشار هستند و بهراستی آیا نوههای امام و فرزندان آن یادگار امین چنین میکنند؟ چرا مدام اکنون به تدلیس تئوریک و عاطفی هاشمیرفسنجانی میپردازند و به قول آیتالله معلمی «ما میخواهیم این محترمین آقای ما باشند»، اما اول باید آقای خود باشند و اسفار اربعه جدشان را در خلوت و جلوت تمرین کرده باشند.
این پژوهشگر علوم دینی و سیاسی بیان کرد: از طرفی، علی خمینی که بر بالای منبر میگوید ما نباید از امام تخطی کنیم، درست است اما مگر امام خمینی(ره) حقی بر نظام ندارد و روایتی در این باره در توجیه حقداری خود بر نظام را من غیر حق بیان میکند، مگر نمیدانند که جدشان به ما و مردم آموزش داده و یک متدولوژی در اختیار همگان قرار داده که نیازی به حرف علی آقا باقی نمیگذارد، چون مگر آموزه عملی از امام امت نداریم؟ مرحوم آقا مصطفی خمینی(ره) فرزندی به نام حسین دارند که در سال 59 در مشهد در دفاع از بنیصدر سخنرانی میکند، مردم ناراحت شده و به او حمله میکنند، او با مردم درگیر شده و تلاش میکند دست به سلاح ببرد، از مشهد با جماران تماس میگیرند، مرحوم اشراقی به امام(ره) اطلاع میدهند و ایشان میفرماید که حسین را «تحتالحفظ» به تهران بیاوردید، گفتند که او مسلح است و میخواهد به سمت مردم شلیک کند، امام راحل فرمودند که اگر شلیک کرد، به حسین شلیک کنند! (با این مضمون)
زارعی ادامه داد: وقتی امام(ره) از آقای اشراقی پرسیدند که آیا پیام مرا ابلاغ کردید، ایشان گفتند بلی! امام فرمودند که کامل ابلاغ کردی؟ اشراقی که نتوانست به امام دروغ بگوید، گفت: قسمت دوم پیام شما را نگفتم، امام راحل دوباره تکرار کردند: «با مشهد تماس بگیر و بگو که حسین را تحتالحفظ به تهران بیاورند و اگر شلیک کرد، به حسین شلیک کنند»، در واقع این روششناسی امام خمینی(ره) در برخورد با مسایل سیاسی و اجتماعی است، لذا حقی که علی خمینی از آن میگوید، مبتنی بر کدام قواعد فقهی است، اگر از ایشان همین یک کلمه از تجربه قائمشهر باقی بود، ما را بس است که معلوم شود نوههای محترم امام(ره) هنوز بهجای ابتنا بر نص متدولوژی امام خمینی(ره)، در بند برخی روحانیون سیاستمدار و آریستوکرات هستند.
* مردم خواستار بازگشت فرزندان احمد آقا به روششناسی احمد آقا و نص وصیتنامه امام(ره) هستند
این مدرس دانشگاه با تأکید بر اینکه پس از اهل بیت(ع) چیزی به اسم خاندان و آل نداریم و اینها مربوط به اسلامهای درباری و اسلام سلطنتی است، تصریح کرد: آل سعودها رهیافتهایی انحرافی و شاهنشاهی است، در واقع اکنون نوههای امام راحل با این روششناسیهای عمومی انقلاب و روحانیون رهآموز ولایت آریستوکراتها چالش پیدا کردهاند و تنها راه این محترمین، بازگشت به سلوک پدر و وصیت جدشان است.
زارعی گفت: مردم خواستار بازگشت فرزندان «احمد آقا» به روش احمد آقا هستند، مردم میخواهند که نوههای گرامی امام(ره) در برابر امام و انقلاب تواضع داشته باشند و از منتگذاشتنهای بیمورد بهدلیل برخی حمایتهای رایج بر انقلاب پرهیز کنند؛ بهعنوان مثال در جایی میگویند که از رهبری دفاع کردیم، اما صحبت این است که دفاع کردند و چرا منت میگذارند، مردمان کشاورز و کارگر و آن روستایی کوخنشین هم البته بیمنت از نظام دفاع میکنند، اما همه میدانیم که حمایت رایج شرط کافی نیست، مهم این است که سنگی را از پیش پای ملت بردارند، همانند آن یادگار امین اقدام اثباتی انجام بشود نه سلبی، باید کنشگر دفاع از ولی فقیه و انقلاب اسلامی باشند نه جزو برخی طایفه واکنش.
* رنجنامه مرحوم احمد خمینی علیه آیتالله منتظری کجاست؟
وی با اشاره به انجام ندادن کارهای اثباتی از سوی این محترمین گفت: کار بهجایی رسید که حالا دیگر هر جا تشریف ببرند، ملت سؤال دارد که چرا کوتاهی میکنید و صد البته راهش این نیست که بر بلندای منبر از برادر دفاع کنیم و خیال کنیم کار را تمام کردیم! مردم سؤال دارند که ای محترمین! رنجنامه مرحوم احمد آقا علیه آیتالله منتظری که بهدلیل تأثیرپذیری و گرفتاری در تحلیلهای گوناگون در برابر ولی فقیه زمان ایستاده بود؛ کجا خاک میخورد؟! بهراستی باید از این محترمین پرسید که این رنجنامه کجاست؟ چرا نوههای امام آن را تجدید چاپ نمیکنند، چاپ هم کرده باشند کافی نیست، چون باید با شرکت در جهاد کبیر، این رنجنامه را به متون کارگاههای اموزشی در مناطق مختلف کشور تبدیل کنند، چرا نسل جوان نباید از این رنجنامه مطلع باشد، اگر تمام تهران را جستوجو کنیم، خبری از این رنجنامه نیست! چرا؟!
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه مرحوم احمد خمینی از سوی گروهک نهضت آزادی متهم به جعل دستخط امام(ره) شد و ایشان با ارائه اسناد در برابر این کار ایستاد و ترسی به دل راه نداد، اظهار کرد: اما چرا این اسناد امروز توسط نوههای امام(ره) منتشر نشده یا بر آن تأکید نمیشود؟! چرا مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) خوب اداره نمیشود؟ کار کلان پروژه فیلم سینمایی روحالله چرا سالها در بنبست قرار داشته و دارد؟ چرا درباره ادعای تقلب در انتخابات حرفی زده نشد، چرا علیه مستند تلویزیونی شاخص که درباره حضرت «روحالله» بود موضعگیری شد؟ چرا نوههای امام(ره) در وقایع خرداد 88 موضعگیری نکردند، چرا با سران فتنه ملاطفت و مصاحبت داشته و با آنها عکس میاندازند، مگر ولی فقیه در برابر ضرورت توبه یا محکومیت کودتای 88 توسط سران فتنه تأکید ندارند؟ پس استقبال رسمی از سید محمد خاتمی در حرم امام چه معنیای دارد؟ سؤال روشن است و نیاز به تحریک مردم از بالای منبر وجود ندارد.
* تاریخ اسلام پُر است از تجربههای قائمشهر؟!
زارعی ادامه داد: آقای علی خمینی! تقلب در انتخابات شده یا نه؟! نظر شما و حسن آقا درباره نه اعتراض مردمی که پس از آن با تبیین صبورانه امام خمینی (ره) به ریزش از پیرامون کودتاچیان انجامید، بلکه درباره اصرار سران فتنه بر این کار ضد انقلابی چیست؟ لطفاً اجتهاد مقابل نص عقل، نص قانون و نص ولی زمان نکنید؟! آیا سخن آیتالله معلمی را میتوان با مغلطه و جنجال رسانهای جماران هو کرد؟! تاریخ اسلام پُر است از تجربههای قائمشهر؟!
این استاد دانشگاه ادامه داد: به نظر بنده اگر سایت جماران را دو محقق بیطرف بررسی کنند، میببینند که برخی نادرستیها از همین سایت است، دیگر اینکه چرا در برخی کانالها و شبکههای مجازی از سوی نوهها و نتیجههای محترم امام(ره) مطالبی بدون منطق و متدولوژی برخاسته از امام خمینی(ره) منتشر میشود، اینها مطابق با آموزهها و روششناسی امام خمینی(ره) نیست، امام به نوههای خود گفتهاند که در کوران حوادث، بیجهت مداخله نکنند و راستی مگر یکی از نوههای امام خمینی(ره) با آمریکا همصدا نبوده است؟! جوانان انقلابی نجابت کردند و پس از رأفت نظام، در پذیرش او برای ورود به کشور اقدامی نکردند، اما با متدولوژی برخی رهآموزان آریستوکرات باید جلوی آمریکا دوستی رسمی آن نوه امام(ره) به آمریکا و حرفهای ضد انقلابی آن نوه و خبر جلسه او با رضا پهلوی و نیز دعوت او از آمریکا برای حمله به ایران باید بهخاطر حق امام بر انقلاب سکوت کرد؟!
وی بیان کرد: صد البته که بیان اقدامات ضد انقلابی آن نوه با سوابق دیگر نوههای محترم قابل قیاس نیست، اما این خود امارهای فقهی است که ملاک خط است نه آل و نسب! حق امام بر گردن امت این است که هرگز افراد را بهجای شخصیتها ننشاند، چون فراموش نکنیم که او به ما یاد داد و گفت که حتی اگر خمینی(ره) هم به جز اسلام و انقلاب چیزی گفت، ملت جلوی او بایستد، لذا نتیجه منطقی و عقلی ادعای حق امام بر امت برای عزیز داشتن وابستگان که بهطور تلویحی در منبر علی خمینی(ره) در قائمشهر بود؛ از اساس باطل است.
* منبر قائمشهر امتحان بد علی خمینی در برابر یک مجتهد و نظام معرفتشناختی حوزه
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سخنرانی آیتالله معلمی و علی خمینی در قائمشهر اظهار کرد: علی خمینی در مقابل یک روحانی مجتهد امتحان بدی را پس داده است، آیتالله معلمی در 26 سالگی (یعنی درسال 1348) درجه اجتهاد گرفت، ایشان در سخنرانی چند سؤال روششناسانه متین از حسن خمینی داشت و هرگز دنبال جواب آن از سوی برادرِش یعنی علی خمینی نبود، سؤالات این پیرمرد انقلابی نمادین و مربوط به صحنه و تحولات اندیشهای و فکری کشور و تطورات خواص و بعضی بزرگزادگان بود؛ اینکه چرا با سران فتنه ملاطفت و ملاقات دارند، چرا به کمک اثباتی و عملی ولی فقیه نمیروند، چرا در برابر برخی واقعیات جامعه سکوت کردند، چرا برای دفاع از ماهیت نظام کاری نکردند و چرا صحیفه نور را منتشر نمیکنند؟! باید حضور علی خمینی گفت که دفاع از ماهیت نظام کاری واکنشی نیست، بلکه تبیینی و کنشگرایانه است.
* ملت میل دارد که اسناد گهربار از پستوهای مؤسسه تنظیم به ویترین عمومی جامعه منتقل شود
زارعی تصریح کرد: البته علی خمینی پاسخ داد که صحیفه امام (ره) را منتشر کردیم، بله! درست است که یک مجموعهای از بیانات امام راحل با عنوان صحیفه امام منتشر شده است، اما حرف اصلی آیتالله معلمی به نظر من نمادین است، سؤال این است که چرا این آثار از حیث دسترسیهای گفتمانی در جایگاه شایستهای در اقصی نقاط کشور قرار ندارد، بهعنوان مثال به نظر بنده حدود 100 روز مانده به پایان عمر امام (ره) اتفاقات بزرگی در کشور افتاد؛ آن رهبر فرزانه پیامهای استقامتی را صادر کردند، درباره حجاج، اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی، نهضتهای اسلامی، بسیج بینالملل، بازسازی کشور با مشارکت اهالی جهاد و شهادت و پرهیز از گم کردن آنها در پیچ و خم روزمرگیهای زندگی، روحانیت اصیل، روحانیت وابسته، مسائل منطقه و دستوراتی درباره نهضت بدنام آزادی و مسائلی که اکنون در بین خواص و نخبگان میبینیم نیز پیامهایی را صادر کردهاند، آن پیامها اکنون کجاست و چرا با صورتهای دسترسیهای گفتمانی چاپ نمیشوند؟! کشفالاسرار کجاست؟! پیامهای آن حکیم دوران درباره تجربه قائله مرحوم منتظری کجاست؟! بله ما میدانیم که آنها سوخته نشد! و در لابهلای صحیفه امام راحل وجود دارد، اما به نظر این دانشجوی اندیشه سیاسی اسلام، ملت میل دارد که این اسناد گهربار را از پستوهای مؤسسه تنظیم به ویترین عمومی جامعه منتقل کند، آنها این کار را نمیکنند و بهجای آن از اسلام ساختگی و جعلی به نام اسلام رحمانی حرف زده میشود و اندیشه امام مثله میشود، اما این محترمین حرفی نمیزنند؟!
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس گفت: اکنون این سؤالات محل چالش است و باید به آنها پاسخ داده شود، زیرا آن مؤسسه، فقط مؤسسه تنطیم آثار امام خمینی(ره) نیست، بلکه نامش مؤسسه نشر آثار آن حکیم دوران نیز است!
این محقق و پژوهشگر علوم سیاسی با اشاره به راه افتادن یک جریان فتنه رسانهای در برخی سایتها و فضاهای مجازی در مازندران و کشور که ایجاد جنجال و مصاحبه ساختگی علیه آیتالله معلمی و تأیید رفتار علی خمینی را مطرح کرده و حتی اظهار میکنند که استاندار و دیگر مقامات استان کار حضرت آیتالله را تقبیح و کار علی خمینی را ستایش کردند، گفت: اگر راست میگویند؛ صوت یا دستخط مقامات استان را منتشر کنند تا جوانان و توده مردم بدانند چه چیزی تأیید و چه چیزی ستایش شد؟! وانگهی مگر روحانیت اصیل شیعه برای سخنرانی باید مطابق میل سیاستمداران حرف بزند، البته ما در جایی ندیدیم که مسؤولان مازندران علیه آیتالله معلمی موضعگیری کنند، ضمن اینکه روحانیت اصیل شیعه آزاد است و نیازی به خوشامدگویی فلان مقام سیاسی ندارد.
وی ادامه داد: این جریان با کارگردانی سایت جماران بود و برخی از سایتهای مازندران نیز در تله افتادند، برخی سایتهای مازندران البته بدنام هستند؛ مثلاً در انتخابات اخیر مجلس خبرگان و شورای اسلامی، یکی از سایتها علیه کاندیداهای خبرگان با بیرون از مرز هماهنگ بود!
* مثبت و منفیهای سخنان علی خمینی
زارعی با اشاره به سخنان علی خمینی بیان کرد: ایشان البته به نکات مهم و با ارزشی در سخنان خود اشاره کرد؛ اولاً پذیرفت که خطا و اشتباه و کوتاهیهایی در وابستگان امام(ره) وجود داشته و این بخشی از تواضع علی خمینی را میرساند که به نظرم باارزش است و خیلی اهمیت دارد، ضمن اینکه ایشان شهادت داد که عدهای در خارج قصد دارند پروژه نفوذ را در حسن خمینی اجرا کنند و این شهادت، تأیید نگرانیهای ملت و نخبگان انقلابی درباره حسن آقا است.
وی ادامه داد: البته این مهم است که این محترمین کمی فکر کنند که چرا دشمن برای نفوذ در آنها طمع کرده است، زیرا شهادت علی خمینی که از روی بیاطلاعی نبوده و حتماً این سخن را براساس یک سری اخبار و یک شناختی گفته است که البته همین شهادت و گواهی این عضو خانواده معلوم کرد که سخنان آیتالله معلمی چهقدر صحیح و دقیق و از روی دلسوزی بود و خود نقض ادعاهای علی خمینی در قائمشهر است، البته او دشمنان طمع کننده در حسن آقا را صرفاً خارجی تلقی کرده، اما رگههایی از نفوذ در داخل وجود دارد که حلقه اتصال با بیرون است و باید آن حلقه واسط را شناسایی و منهدم کرد.
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس گفت: علی خمینی بهطور نیمبند در قائمشهر بر تکیه بر متدولوژی نسب عبور کرد و این نیز قابل تحسین است که از واقعیت ایران و منطقه گزارش کرد که در 200 سال اخیر رهبری به قوت و قیمی آیتالله خامنهای نیامده و این را دوست و دشمن شهادت میدهند، اما ایشان موفق نشد از حصار تنگ خانوادگی عبور کنند!
* علم بهتنهایی کافی نیست/ تجربه مرحوم منتظری را داریم
زارعی با بیان اینکه منبر در مبارزات تشیع قداست دارد و جای دفاع از برادر و شخص نیست، بلکه جای دفاع از شخصیت نظام و انقلاب است، خاطرنشان کرد: اما درباره نکات منفی منبر علی خمینی باید گفت که ایشان دفاع از نظام و رهبری را بهنوعی واکنشی و با منتگذاشتن مطرح کرد و گفت: «مگر حسن آقا در برنامه تلویزیونی از رهبر دفاع نکردند؟»، او در حالی این سخنان را میگوید که امام راحل خطاب به برخی از بزرگان حوزه فرمودند: «50 سال عبادت کردید، خدا قبول کند، یک روزی هم یکی از وصیتنامههای شهدا را مطالعه کنید» و منظورش همین نوجوانان و جوانانی بود که وصول به قرب حق را با خودسازی در سنی کوتاه به نمایش گذاشته بودند، از نظر آن حکیم دوران، حسین فهمیده یک رهبر بود و میگفت که باید حسین فهمیده را بهجای خمینی رهبر نامید، اما از این نوههای محترم باید سؤال کرد چرا همین امام وقتی به حسین خمینی میرسد؛ تا صدور فرمان شلیک تیر پیش میرود؟!
زارعی با اشاره به این سخن علی خمینی درباره حضور خود و برادرش در حوزه که در سن پایین و با بهرهمندی از علم و دانش است، افزود: البته ما نمیخواهیم بگوییم این ادعاها نادرست است، ولی میگوییم که انشاءالله برای خودشان خیر باشد و انشاءالله برای تحقیق و پژوهش در حوزه نیز خیر است و جای تحسین دارد، اما منطق و متدولوژی حضرت روحالله به ما آموخت که علم بهتنهایی کافی نیست، اگر مانع بزرگی را از پیش پا برداشتند، مهم است، چه کار بزرگی در رابطه با این ملک و ملت انجام دادهاند مهم است، آنها یکبار بگویند که برای انقلاب این کارها را انجام دادیم، چرا همیشه منت میگذارند که ما حمایت کردیم؟! بگویند کدام تانک تئوریک و دیگر تانکها را همانند شهید حسین فهمیده از مقابل پای ملت برداشتند یا چند بار با خانوادهها و یتیمان مدافعان حرم ملاطفت و مصاحبت کردند، چهقدر درباره نفوذ و بدعهدی دشمن حرف زدند، تا چه اندازه از الگوهای اسلامی، ایرانی پیشرفت در اسلامیت و جمهوریت نظام حرف زده و در این راه به کمک نظام و رهبری آمدند.
* تیزهوشی حکم میکرد که منبر را شخصی نکنید
این پژوهشگر علوم دینی و سیاسی ادامه داد: نباید خیال کنند که امثال آیتالله معلمی وحدت را بههم میزنند یا این حرفهای بیارزش را در سایتها منسوب بهخود تقویت کنند که رسم مهماننوازی را مردم مازندران یا آیتالله معلمی بهجا نیاوردند، مگر برای «پیکنیک» به مازندران آمده بودید، مگر میهمان خصوصی منزل آیتالله بودید؟! از قضا این شما بودید که حرمت یک مجتهد هفتاد هشتاد ساله را بهجا نیاوردید، شما بر روی منبر اخلاق علمی و زیّ طلبگی را در برابر کسی که شاگرد امام(ره) بود بهجا نیاوردید و کار را از بحث گفتمانی به دفاع از برادر، تقلیل دادید و از سنت علمی حوزه عدول کردید، چرا این فقیه را با عبارات غیرمحترمانه خطاب کردید؟!
عضو هیأت علمی اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تربیت مدرس خطاب به علی خمینی بیان کرد: موقعی که امام رحلت کردند، شما چهار ساله بودید، آیتالله معلمی گفتند: دوست دارند که شما آقا و سرور باشید، اما شما با خطاب قراردادنهای مکرر کار را احساسی کردید، یکبار هم که شده بهجای دلالت مردم به مراتب فضل خود، مراتب گذشت خود را نیز نمایان کنید، تیزهوشی حکم میکرد که منبر را شخصی نکنید و آیتالله معلمی را برای پرسشهای معقول و همهگیر و ملی سرزنش نکنید! تیزهوشی حکم میکرد که حسن آقا پس از احراز نشدن در انتخابات خبرگان با قهر خود از افتتاحیه خبرگان، دعوایش را شخصی نکند و در حالیکه دستاندرکاران مجلس عظمای خبرگان و نظام در صندلیهای ردیف نخست برای او جا را با نام او خالی نگه داشتند و همه دنیا نیز متوجه غیبت او شد، میرفت و با نام خمینی در جای خود مینشست تا نشان دهد که شخص او مهم نیست، اما شخصیت و هندسه خبرگان مهم و استراتژیک است، این متدولوژی در قهر شبیه قهر همان روحانی آریستوکرات از مراسم تنفیذ رئیس جمهور وقت در حسینیه امام خمینی(ره) بود که به دست مبارک امام خامنهای صورت میپذیرفت، چرا برای خدمت ناکرده بر نظام منت میگذارید، با این وصف و با این شرح صدرهای نداشته آیا بهتر نیست خود را در معرض انظار قرار ندهید؟!
وی در پایان با بیان اینکه من نیز همان حرف استاد آیتالله معلمی را تکرار میکنم که ما دوست داریم شما آقای ما باشید، گفت: اما ابتدا باید متدولوژی ورود خود به جریانات سیاسی و اجتماعی را با ائمه انقلاب، یعنی امام خمینی(ره) و امام خامنهای منطبق کنید، یا بهصورت کامل وصیتنامه آن یادگار امین امام را (یعنی مرحوم حاج احمد آقا) را نصبالعین خود سازید.