صراط: 27 تیرماه 1367 ایران قطعنامه 598 را که به تعبیر
امام خمینی (ره) عنوان جام زهر به خود گرفت، پذیرفت اما ارتش صدام چند روز
بعد حمله گستردهای را در جبهه جنوب تدارک دید و بار دیگر تا نزدیکیهای
شلمچه پیش آمد. ارتش این کشور در 31 تیرماه 67 ابتدا از جنوب به خاک ایران
وارد و تا نزدیکیهای خرمشهر و اهواز پیشروی کرد و زمانی که با مقاومت جدی
مردمی و ارتش و سپاه رو به رو شد با تجهیز یگانهایی از اعضای سازمان
مجاهدین خلق (عناصر تروریست منافق)، 23 تیپ سر تا پا مسلح را از غرب برای
تصرف تهران راهی خاک ایران کرد.
صفرعلی براتلو از فرماندهان لشگر 6 که در آن زمان با کمک همسنگرانش ترمز تانکهای برزیلی منافقین را کشیدند، اقدامات منافقان در آن زمان را اینگونه بیان میکند: «جنگ منافقین جنگ مسلحانه بود و به هیچ کس رحم نمیکردند. حتی اگر یک مغازهدار حزباللهی را هم پیدا میکردند میکشتند. چهرههای بزرگ، علما... در همین خیابان رژه میرفتند و میگفتند مرگ بر بهشتی. اینها که دیگر علنی بود. کشتارشان عجیب و غریب بود. روی مردم اسید میپاشیدند. موقع افطار نارنجک پرت میکردند و یک خانواده را متلاشی میکردند. اقداماتشان بسیار سبعانه و کثیف بود».»
سرنوشت منافقینی که علیرغم رافت اسلامی توبه نکردند
انتشار فایلی که به مذاق ضد انقلاب خوش آمد
وقتی حمایت عربستان از منافقین علنی میشود
پروژه تطمیع از طریق دلارهای سعودی
منافقینی که آینده خود را به تروریستها گره زدند
حمایت آل سعود؛ آغاز پروژه منافقین
حال جای این سئوال باقی میماند که بیت منتظری با اقدام اخیر خود و انتشار سخنان تند او علیه اعدام منافقین در سال 67 امتداد راه خود را در مسیر چه جریانی قرار داد و با کمک چه کسانی خط تخریب امام (ره) و انقلاب را همچون پدر ادامه میدهد. شاید بازخوانی اظهارات سید احمد خمینی در پاسخ به نامه نگاریهای منتظری و طرح ادعاهای واهی از سوی او جوابی برای بیت منتظری نیز باشد. بازخوانی كلمه به كلمه رنجنامه یادگار امام خمینی (ره) میتواند پاسخ های مهمی باشد برای كسانی كه راه منحرفین انقلاب را دنبال میكنند.
نیروهای
رزمی متشکل از منافقین تروریست و ارتش عراق که به سرعت از قصر شیرین و سر
پل ذهاب عبور کردند و خود را به نزدیکیهای کرمانشاه رساندند، در 34
کیلومتری کرمانشاه و در منطقه چهار زبر با کمین نیروهای سپاه و ارتش
برخورد کردند و تلفات و خسارات بیسابقهای از جمله کشته شدن حدود 5 هزار
نفر را نیز تجربه کردند.
صفرعلی براتلو از فرماندهان لشگر 6 که در آن زمان با کمک همسنگرانش ترمز تانکهای برزیلی منافقین را کشیدند، اقدامات منافقان در آن زمان را اینگونه بیان میکند: «جنگ منافقین جنگ مسلحانه بود و به هیچ کس رحم نمیکردند. حتی اگر یک مغازهدار حزباللهی را هم پیدا میکردند میکشتند. چهرههای بزرگ، علما... در همین خیابان رژه میرفتند و میگفتند مرگ بر بهشتی. اینها که دیگر علنی بود. کشتارشان عجیب و غریب بود. روی مردم اسید میپاشیدند. موقع افطار نارنجک پرت میکردند و یک خانواده را متلاشی میکردند. اقداماتشان بسیار سبعانه و کثیف بود».»
سرنوشت منافقینی که علیرغم رافت اسلامی توبه نکردند
در
این میان منافقینی هم که در زندان بودند و به صورت تاکتیکی اعلام توبه
کرده بودند، پس از پذیرفتن آتشبس و حمله منافقان به ایران این عده نیز در
زندان آشوب کرده و شروع به آتش زدن زندان کردند تا به زعم خود و با رسیدن
منافقین به تهران، پروسه اشغال تهران را کامل کرده و کار را یکسره کنند که
البته با تلاش دستگاههای نظامی و امنیتی ناکام ماندند و عملیات منافقان
شکست خورد.
پس از شکست منافقان در
عملیات مرصاد، حضرت امام خمینی (ره) حکمی را درباره بررسی مجدد پرونده
منافقین زندانی که همچنان بر سر موضع خود بودند و صدور محکومیت اعدام برای
کسانی که برنامه شورش در زندان و همزمان با برنامههای بیرون سازمان را
داشتند، صادر کردند.
مطابق همین نظر
امام خمینی (ره)، چند صد نفر از منافقین و وابستگان دیگر گروههای مسلح که
همچنان به مشی مسلحانه علیه نظام اسلامی اعتقاد داشتند، اعدام شدند و صدها
زندانی تواب هم آزاد شده و به خانوادههای خود پیوستند. البته این تصمیم
حضرت امام خمینی (ره) مورد انتقاد و اعتراض منتظری واقع شد و همچنانکه از
روحیه خاص وی انتظار میرفت، قادر به تبیین چنین امری نبود.
منتظری
که در آن زمان قائم مقام وقت رهبر انقلاب اسلامی بود و متاسفانه به علت
سادگی و نفوذ افراد منحرف در بیت خود شدیدا تحت تاثیر عقاید آنها قرار
داشت، بار دیگر با تحریک اطرافیان شروع به موضع گیری در این باره کرد و
نظام را از برخورد با این جریان برحذر داشت. ازجمله اقدامات او نگارش دو
نامه تند و هتاکانه به امام (ره) در 9 و 13 مرداد سال 67 بود؛ اما پس از
آنکه اعتراضات و نامهنگاریهای او به نتیجه نمیرسد 24 مرداد ماه 67 از
چهار تن از مسئولان مرتبط با این قضیه آقایان نیری (حاکم شرع)، اشراقی
(دادستان)، رئیسی (معاون دادستان) و پورمحمدی (نماینده اطلاعات در اوین)
دعوت میکند تا به منزلش بیایند.
منتظری
در این جلسه انتقادات خود را با تعابیر تندی علیه جمهوری اسلامی و امام
(ره) مطرح میکند و البته پاسخ میشنود. اعتراضات و انحرافات منتظری به
برخورد قاطعانه با منافقین آنقدر ادامه یافت تا نهایتا از قائممقامی رهبری
عزل شد.
انتشار فایلی که به مذاق ضد انقلاب خوش آمد
تاریخ
ورق خورد و حالا قریب به 10 هزار و 220 روز از آن ماجرا میگذشت و همچنان
اعدام منافقین در سال 67، دستخوش بازی رسانههای غربی و معلوم الحال برای
محکوم کردن ایران به نقض حقوق بشر میشد تا اینکه در تاریخ 19 مرداد
وبسایت منتظری که توسط فرزند وی اداره می شود، صوت سخنان 40 دقیقه و 12
ثانیهای انتقادیاش از اعدام منافقین در دیدار 24مرداد67 با جمعی از
مسئولین قضایی را منتشر کرد.
انتشار
این فایل صوتی خیلی زود به تیتر یک رسانههای ضد انقلاب تبدیل شد و به
فضاسازی چندروزهای که برای سالگرد اعدام منافقین پس از مرصاد به راه
انداخته بودند رونق تازهای داد. اگرچه فایل صوتی فوق حاوی حرف ناگفته
جدیدی نبود و 10 محور اصلی این سخنرانی بیش از 15 سال قبل در کتاب خاطرات
آقای منتظری منتشر شده بود؛ اما همنوایی بیت قائم مقام معزول امام خمینی
(ره) با جریانات ضد انقلاب و رسانههای چون بیبیسی فارسی پرده از
پروژهای جدید برداشت، پروژهای که تطهیر چهره منافقان را با محوریت این
رسانهها و حامیان آن دنبال میکرد.
وقتی حمایت عربستان از منافقین علنی میشود
پاریس (مقر اروپایی گروهک تروریستی منافقین)، 19 تیرماه:
میتینگ تبلیغاتی تروریستهای منافق در شرایطی برگزار شد که رسانههای
وابسته به حکام مرتجع عرب نظیر العربیه و الحدث برای پوشش آن سنگ تمام
گذاشتند؛ مهمانان این میتینگ نیز اغلب از سیاستمداران بازنشسته و
ازکارافتاده کشورهای مدعی دموکراسی و مرتجع عربی بودند.
یکی
از مهمانان این مراسم، ترکی فیصل شاهزاده سعودی و رئیس سابق دستگاه
اطلاعاتی دربار آل سعود بود؛ وی که به دشمنی با ایران و دوستی با رژیم
صهیونیستی معروف است در سخنرانی خود در نشست منافقین باز هم ادعاهای سابق
خود پیرامون ایران را تکرار کرد و الفاظ نامناسب و دور از ادبی را در مورد
مردم ایران و نظام سیاسی کشورمان که هنوز زخم خورده جنایت آل سعود در فاجعه
منا هستند، بکار برد.
همچنین
در زمانیکه شاهزاده سعودی سخنان وقیحانه خود علیه جمهوری اسلامی ایران را
به زبان میآورد؛ منافقین بصورت هماهنگ و از قبل تعیین شده شعار
ناجوانمردانه «اسقاط نظام» سر میدادند که حتی شاهزاده سعودی هم به وجد
آورد تا مشخص شود منشاء این خوشحالی و شعارهای عربی منافقین چیزی جز
دلارهای سعودی نبوده است. ترکی فیصل رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان
سعودی همچنین مدعی شد که ایران از حماس و جهاد اسلامی با هدف ایجاد هرج و
مرج در منطقه حمایت بعمل میآورد.
الفیصل
همچنین به منافقین وعده پیروزی بر نظام مقدس جمهوری اسلامی داد و با تاکید
بر حمایت همه جانبه سعودیها از فرقه رجوی مدعی شد ایران در مسائل کشورهای
عربی دخالت میکند، اما ریاض مانع این دخالت خواهد شد.
حضور
این شاهزاده سعودی در نشست عناصر فرقه رجوی که دستانشان به خون دهها نفر
از مردم بیگناه ایران آغشته و آلوده است، و توصیف آنها به عنوان گروه
مقاومت در رسانههای سعودی، بار دیگر عمق کینه آل سعود از ملت ایران را
آشکار کرد.
پروژه تطمیع از طریق دلارهای سعودی
چند
روز بعد از سخنرانی وقیحانه ترکی فیصل علیه ایران، درست در 10 مرداد ماه
منابع فلسطینی از دیدار «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با
«مریم رجوی» سرکرده گروهک منافقین در پاریس خبر دادند. دیداری که موضوع آن
بحث و گفتگو درباره آخرین تحولات منطقه خاورمیانه به خصوص مسائل فلسطین از
جمله طرح فرانسه برای سازش بود.
ملاقات
محمودعباس با سرکرده گروهک منافقین بلافاصله بعد از سفر به عربستان سعودی
شکل گرفت تا بار دیگر مسئله تطمیع از طریق دلارهای سیاه سعودی را به ذهن
متبادر سازد.
ملاقاتی که حسین شیخ الاسلام مشاور وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگو با خبرگزاری میزان
فلسفه برگزاری آن را اینگونه بیان میکند: «محمود عباس با توجه به رویکرد و
سابقهای که از خود نشان داده است به خوبی ثابت کرده است که دست نشانده
آمریکا است به گونه ای که اسنادهمکاری وی با آمریکا در لانه جاسوسی پیش از
انقلاب کشف شد و مشخص شد که وی مامور CIAاست.»به
خوبی میتوان دریافت که مهمترین پیام حضور ترکی فیصل شاهزاده سعودی در
نشست گروهک تروریستی منافقین و همچنین دیدار محمود عباس با سرکرده گروهک
منافقین پس از ملاقات با مقامات سعودی، اعلام حمایت کامل آل سعود از
منافقینی است که طی بیش از سه دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد،
هزاران شهروند ایرانی را ترور کرده و به شهادت رساندهاند و مرتکب جنایات
فراوانی شدهاند.
منافقینی که آینده خود را به تروریستها گره زدند
البته
منافقین با برپایی این دیدارها حرکت جدید دیگری را شکل دادند تا بر اساس
آن موجودیت خود را به رخ بکشند که البته به گفته وزیر امور خارجه کشورمان
ترتیب دهندگان این دیدارها با این کارشان مثل صدام آینده خود را به
تروریستها گره زدند.
ظریف در حاشیه سفر
یک ماه پیش خود به قزاقستان در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر حضور
شاهزاده سعودی در نشست منافقین در پاریس گفت: بازی گروهک منافقین در فرانسه
سالهاست که شروع شده است. این بازی سیاسی که سالانه برگزار میکنند برای
اولین بار نیست که شکل گرفته بلکه همهساله با تعدادی از افراد تقریباً با
شناسنامه کاملاً روشن سیاسی معیوب از کشورهای مختلف حضور پیدا میکنند و
سخنرانی میکنند، افرادی مثل اولسون یا نیوت گینگریچ سالهاست که حضور پیدا
میکنند و از تروریستها حمایت میکنند، اتفاق جدیدی نیست و سیاستهایشان
همیشه همین بوده است.
وی ادامه داد:
متأسفانه حضور فردی که هم تولید کننده القاعده و هم طالبان بوده و هم نقش
بسیار ننگینی در سابقه رژیم سعودی در منطقه داشته در این اجلاس منافقین
قدری خبرساز شده که آن هم نشاندهنده بیکفایتی و بیدرایتی این گونه افراد
است که مثل صدام آینده خود را به تروریستها گره زدند.
حمایت آل سعود؛ آغاز پروژه منافقین
اعضای
گروهک منافقین حالا برای خارج شدن از ورشكستگی سیاسی دست به تلاشهای
كوری زدند و در این راستا روی حمایت تمام قد نظام کودک کش عربستان سعودی
حساب ویژهای بازکردهاند و حمایتهای علنی رژیم سعودی در چند ماهه اخیر به
خوبی چراغ سبز این کشور برای به رسمیت شناختن این گروهک را نشان داد.
البته
این اولین بار نیست که آل سعود از یک گروهک تروریستی حمایت علنی میکند.
آل سعود بیش از پنج سال است که میلیاردها دلار برای تشکیل و تجهیز و تسلیح
گروههای تروریستی مزدور چون منافقین از سرتاسر جهان هزینه کرده و آنها را
به سوریه فرستاده است تا به خیال واهی خود، زمینه سرنگونی نظام سوریه را
فراهم کنند، اما در عمل تنها ارمغان این رژیم برای ملت سوریه، کشتار و
ویرانی بوده است و هیچ یک از توطئهها و نقشههای سعودیها علیه سوریه به
نتیجه نرسید. در واقع میتوان دلیل آشکار شدن حمایتهای آل سعود از گروهک
تروریستی منافقین را در شکستها و ناکامی این رژیم در مناطق مختلف به ویژه
در سوریه و یمن یافت.
اما در این میان
«محکوم کردن ایران به نقض حقوق بشر» کلیدواژه مشترک آل سعود حامی تروریسم و
منافقین ترویست است که البته برای تحقق آن به بازوی رسانهای چون بیبیسی
نیز نیاز دارند.
بیبیسی همان
رسانهای است که چشم خود را بر 17 هزار شهیدی که در دهه 60 از سوی منافقین
ترور شدند میبندد و برای چند منافق که در سال 67 به جرم محاربه اعدام
شدند مرثیه میخواند و میتواند مهمترین نقش را در رسیدن آل سعود به
اهدافش داشته باشد و به همین منظور آل سعود حمایت از این رسانه را نیز با
جرقههای دلارهای خود جلب میکند.
اکنون
در حالیکه عربستان با کمک بیبیسی و فرقه تروریستی رجوی مشغول پرونده
سازی علیه ایران در زمینه نقض حقوق بشر است تا ذهن و فکر افکار عمومی را از
شکستهایی که در منطقه خورده به سمت دیگری منحرف کند، اقدام اخیر بیت
منتظری تکههای باقی مانده این پازل را تکمیل کرد تا ادامه این بازی هم
برای منافقین و هم برای آل سعود و هم برای این شبکه خبری به ظاهر جذاب جلوه
کند.
به
همین دلیل بود که پس از انتشار فایل صوتی سخنان منتظری توسط سایت رسمی او،
بیبیسی فارسی و رسانههای منافقین بیشترین استقبال از این خبر را داشتند
و به فاصله ی چندساعت پس از انتشار صوت چندین گزارش و مطلب تفصیلی درباره
اعدام منافقین در سال 67 و انتقادات منتظری منتشر کردند. ساعاتی بعد نیز
احمد منتظری در این رابطه مصاحبهای با بیبیسی داشت تا مشخص شود علاوه بر
همنوایی با جریانات ضد انقلاب در این زمینه، ساده لوحی را نیز از پدر خویش
به ارث برده است.
حال جای این سئوال باقی میماند که بیت منتظری با اقدام اخیر خود و انتشار سخنان تند او علیه اعدام منافقین در سال 67 امتداد راه خود را در مسیر چه جریانی قرار داد و با کمک چه کسانی خط تخریب امام (ره) و انقلاب را همچون پدر ادامه میدهد. شاید بازخوانی اظهارات سید احمد خمینی در پاسخ به نامه نگاریهای منتظری و طرح ادعاهای واهی از سوی او جوابی برای بیت منتظری نیز باشد. بازخوانی كلمه به كلمه رنجنامه یادگار امام خمینی (ره) میتواند پاسخ های مهمی باشد برای كسانی كه راه منحرفین انقلاب را دنبال میكنند.