شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ساعت :
۱۵ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۷
اصولگرایی ما و اصولگرایی شهید مطهری

چگونه می توان «اصولگرا» بود؟

رویکرد شهید مطهری آگاه‌سازی و نیرومند کردن قدرت تفکر مردم است. بخش عمده‌ای از مکتوباتی که از آن حکیم شهید در دست است، خطابه‌های آن بزرگوار است که برای "توده‌ها" ایراد شده نه صرفاً "نخبگان جامعه". ایشان تأکید داشت که اذهان مردم را روشن سازد تا جنبش اسلامی، عمق اجتماعی یابد و تغییرات سیاسی از این عمق‌یابی حاصل شود. بنابراین توجه به عرصه‌ی عمومی و آموزش افکار مردم فصل مهمی از رویکردهای اصولگرایانه را شامل می‌شود.
کد خبر : ۳۱۷۱۸

سجاد نوروزی:آراء حکیم و فیلسوف الهی و فقیه اصولی آیت الله شهید مطهری در باب مهم‌ترین مسائل اندیشه‌ای و ایضاً سیاسی‌ای که یک اصولگرا با آن‌ها رو‌به‌رو است مهمترین توشه فکری است که به مدد آن می توان در دریای مواج سیاست وارد د و از گزندهای آن برکنار ماند . در نظر ایشان اصولگرایی، التزام به اصول مشخصی است، اما این التزام هرگز جزمیت و خشک مغزی را به ارمغان نمی‌آورد و نوشداروی اجتهاد در فکر شیعی و بهره‌گیری از مؤلفه‌ عقل آن را از رویکردهای بنیادگرایانه که عمدتاً در جهان اجتماعی اهل سنت حادث می‌شود، تمییز می‌دهد. در اندیشه‌ی شهید مطهری "اصول دینی" اگر چه لایتغیر و والا بود، اما علوم جدید نیز مورد توجه قرار می‌گرفت و نقد و بررسی می‌شد. بررسی‌ای که نوید بخش ترویج معرفت اسلامی در یک گستره‌ی کلان بود و در روزگاری که مادی ‌اندیشان حکم به اطفای نور دین می‌دادند، بن بست معرفتی را برای آنان به ارمغان آورد که هیاهوشان فرو نشست و آخرالامر چون از حربه‌ی منطق تهی شده بودند و خلع سلاح، شاخه‌ی التقاطی آنان دست به سلاح برد تا به تعبیر امام(ره) ثلمه‌ای بر اسلام وارد شود.

آن حکیم شهید، مسائل موضوعه آن را تبیین می‌کرد و از منطق و فلسفه‌ی اسلامی برای شرح ماهیت تعالیم اسلامی بهره می‌گرفت. پس همین امر نشان می‌دهد که اصولگرایی و عرصه‌ی سیاسی-اجتماعی آن جز از طریق بحث‌های منطقی و فلسفی و "جدال احسن" میسور نیست و رمز ماندگاری این تفکر، در همین امر مستتر است. شهید مطهری در مقام یک فیلسوف و حکیم با بیانی ساده و قلمی روان به نشر حقایقی پرداخت که پیکر معارف اسلامی را فربه ساخت و منبع و مکتوبی شد برای جویندگان حکمت و معرفت ناب اسلامی. بنابراین امروز نیز ادامه مسیر فلسفی و معرفتی شهید مطهری و نصب‌العین قرار دادن منش اجتماعی اوست که برای اصولگرایی ممد حیات است و بقای آن را تضمین می‌کند. اصولگرایی و اصولگرایان اگر می‌خواهند کامیاب باشند و عامل به تکالیف الهی، باید آن‌چه را که شهید مطهری از لحاظ فلسفی و اجتماعی تئوریزه کرده است در عرصه‌ی عمل سیاسی- اجتماعی به کار بندد تا به معنای واقعی کلمه "جامعه‌ی نمونه اسلامی" نضج گیرد.

در این باب رویکرد شهید مطهری آگاه‌سازی و نیرومند کردن قدرت تفکر مردم است. بخش عمده‌ای از مکتوباتی که از آن حکیم شهید در دست است، خطابه‌های آن بزرگوار است که برای "توده‌ها" ایراد شده نه صرفاً "نخبگان جامعه". ایشان تأکید داشت که اذهان مردم را روشن سازد تا جنبش اسلامی، عمق اجتماعی یابد و تغییرات سیاسی از این عمق‌یابی حاصل شود. بنابراین توجه به عرصه‌ی عمومی و آموزش افکار مردم فصل مهمی از رویکردهای اصولگرایانه را شامل می‌شود. اکنون متأسفانه این سنت جلیله تا حدی کمرنگ شده است که می‌طلبد فقهای عظام و نخبگان اصولگرا به احیای آن همت گمارند.


2- متأسفانه امروز عمده‌ی جهد اصولگرایان به پی‌ریزی پیروزی‌های سیاسی معطوف شده است و از فعالیت‌های فکری و اندیشه‌‌ای غافل شده‌اند و از یاد برده‌اند اگر قرار است سیاست متعالی اسلامی مانا و پایدار باشد، باید بستر فکری و فرهنگی آن همواره امتداد نظری و عقیدتی داشته باشد. این نقد امروز به جد، به برخی از اصولگرایان وارد است که از فعالیت‌های تئوریک و نظری غافل شده‌اند و فقط سطح را می‌بینند و نه عمق را. امروز رودرروی تفکر اصولگرایانه، رقیبی ایستاده است که ده‌ها برابر مادی‌اندیشان روزگار شهيد مطهري در عرصه‌ی عمومی، در دانشگاه‌ها و عرضه‌ی نشر افکار فرهنگی حضور دارند و تئوریسین‌های آن به جد به تبلیغ آرا و ایده‌های فلسفی لیبرال و سکولار مشغول‌اند. بنابراین آیا جز این است که نخبگان و تئوریسین‌های جریان اصولگرا برای حفاظت و حراست از نظم معنایی انقلاب اسلامی باید به عرصه‌ی تفکر به طور جدی وارد شوند؟ اگر تنها به سطوح سیاسی تفکر اصولگرایانه توجه شود و پراگماتیک‌وار بدنبال شالوده افکنی برای کامیابی سیاسی بود، دیری نخواهد پایید که جریان فکری-لیبرال و سکولار به اهداف فرهنگی خود دست خواهند یافت. بنابراین می‌طلبد با پی‌ریزی نهادهای فرهنگیِ مدنی به بسط معارف اسلامی و فلسفی اهتمام جدی صورت گیرد.


3-در دهه‌ی چهارم انقلاب می‌طلبد راهی را که شهید مطهری در چند خطابه برای تبیین انقلاب اسلامی و تحلیل خصایص آن آغاز کرد، با جامعیت بیشتری پی گرفته شود. تبیین فلسفی انقلاب اسلامی و تلاش برای تئوریزه کردن فلسفه‌های مضاف آن، امروز امری است که نیازهای فکری جامعه را پاسخ می‌دهد و از میدان‌دار شدن اندیشه‌های نامبارک جلوگیری می‌کند. مانند هر انقلاب دیگر، امروز برخی از انقلابیون پشیمان شده‌اند و ردای تفکر لیبرالیستی‌ای را به تن کرده‌اند که مطابق آن هرگونه جبهه برای تغییرات انقلابی مذموم شمرده می‌شود. بنابراین علل وقوع انقلاب اسلامی و ضرورت‌های فلسفی آن باید به صورت مداوم در عرصه‌ی جامعه و محافل دانشگاهی و فکری تبیین شود. فی‌المثل در قرائت‌های جدید از انقلاب‌ها که بیشتر در شاخه "جامعه‌شناسی انقلاب" مطرح است. انقلاب‌های گوناگون پس از طی کردن مراحلی با "ترمیدور" یا "فروکش کردن شور انقلابی" مواجه خواهند شد. بنابراین بدیهی است که اگر این سنخ از قرائت ما در عرصه‌ی مطالعات دانشگاهی نهادینه شود، دانشجویان باید به دنبال مقطعی در انقلاب اسلامی باشند که در آن از شور انقلابی خبری نیست!

4- تفسیری که شهید مطهری در باب آزادی بیان و اندیشه ارائه کرده‌اند، از جمله امهات نظریه فلسفی اصولگرایانه محسوب می‌شوند. عطف به این امر نباید اجازه داد تفسیرهای جزم اندیشانه و متحجرانه از انقلاب اسلامی نحله‌ی غالب شود. خطر این رویکرد به انقلاب اسلامی، صدها بار فزون‌تر از ایده‌های سکولار و لیبرال است و اساساً جاده صاف‌کن طرح مسائل لیبرالیستی در عرصه عمومی می‌شوند. قشر یا گروهی که پیش از انقلاب اسلامی مبارزه را "حرام" می‌دانستند، امروز نباید میدان‌دار تئوریزه کردن انقلاب اسلامی باشند، حضرت امام (ره) در اواخر حیات پر برکتشان در مکتوبی که متصف به‌نام "منشور روحانیت" شد به صراحت به نقد این قشریون و متحجران پرداختند و از این حیث امروز مقابله نظری با تبعات این تفکر و نقد و افشای آن از جمله ضروریاتی است که در پیش روی نخبگان اصولگرا وجود دارد. باید توجه داشت که تحجر در بطن خود سکولاریسمی را یدک می‌کشد که دافع هرگونه طراوت و نشاط فلسفی است و اساساً این تفکر مخالف هرگونه اقبال به فلسفه است. داستان آب کشیدن کوزه مرحوم مصطفی خمینی در حوزه و مسائلی که برای علامه طباطبایی(ره) و شهید مطهری به وجود آمد، خود مَثل اعلای این امر است که نیاز به شرح و بسط مطول آن نیست.

5-
"من این مطلب را از دوازده سال پیش مکرر گفته‌ام: روحانیت ما مثل درخت زنده آفت زده است، با آفت‌هایش باید مبارزه کرد. آن کسی که می‌گوید دست به ترکیبش نزنید معنایش این است که با آفت‌هایش هم مبارزه نکنید، مثل درختی است که شته زده باشد یا لااقل فی‌الجمله عیب‌هایی داشته باشد، این اشتباه است. کسانی هم که می‌گویند به دلیل فلان عیب و فلان ضعف و... این درخت را باید از ریشه کند، آن‌ها هم اشتباه می‌کنند، این درختی است که اگر کنده شود، دیگر ما و شما قادر نیستیم به‌جای آن، نهال جدیدی بنشانیم. با آفت‌‌ها و عیب‌هایش باید مبارزه کرد و آن معایب را اصلاح کرد ولی اصلش را باید حفظ کرد. بنابراین آینده انقلاب اسلامی ایران پیوند زیادی دارد با آینده روحانیت" ( مطهری، آینده انقلاب اسلامی: 254)
این سخن شهید مطهری در باب روحانیت نیز از جمله اصول مشخص و مبانی واضحی است که پیش‌روی تفکر اصولگرایانه قرار دارد. اصولگرایی و اصولگرایان در عین حال که تابع اجتهاد و رویکردهای فقهی هستند، اما بر اساس همین رویکرد باید به صورتی مداوم مراقبت کنند که در شجره‌ی طیبه روحانیت آفت و کژکارکردی عیان نشود و این امر جز با متابعت و ملازمت از خط روحانیت اصیل شیعه میسور نیست.

6- از این پس به عون الهی در باب تبیین اصولگرایی از منظر آن حکیم شهید و دیگر بزرگان مطالبی را یه صورت سلسله وار تقدیم خواهیم کرد . این وجیزه اولین بابی بود که گشوده شد و امید آنکه در پرتو توجهات حضرت حق استمرار یابد.