سیاست شیخ، گارانتی است!
از میان دهها سوژهای که در ذهن دارم، بگذار با مطایبه شروع کنم پلاک امروز را که شایع شده یکی از سران منحصربه فرد فتنه میخواهد در صدا و سیما ظاهر شده، اعتراف کند به بعضی چیزها، یعنی بعضی خطاها و بعض آن تهمتهایی که زد و آخرش هم سند ارائه نکرد. ماندهام که دو تا حرف بدون سند، شد گناه؟! اصلاً در این دوره و زمانه، چه کسی با سند حرف میزند، که آن سر منحصر به فرد فتنه دومیاش باشد؟! ماندهام که ایشان گناه نکرده، از چه چیز میخواهد توبه کند؟! اصلاً چه کسی از رقیب آرای باطله کدام بدی را دیده؟! او به کی و در کجا رسیده آزارش؟! جز مایه سرور و تبسم، حالا بگو بدون سند، چیز دیگری هم بوده؟! «یا سند من لا سند له» اعتراف میخواهد؟! تپلترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی بودن، اعتراف میخواهد؟! از چهار نفر، پنجم شدن، اعتراف میخواهد؟! اینکه شیخ، نفوذی جمهوری اسلامی بوده در اتاق بیضی، توبه نامه میخواهد؟!
حالا چهار تا تهمت به نظام زده، زده که زده! ما ملت راضیایم. نوش جانش! ما باید ببخشیم که میبخشیم! اصلاً ما به شیخ گفته بودیم به نظام تهمت بزند!! این طوری بگیم، شما بیخیال میشین؟! حتماً باید این طوری بگیم؟! اصلاً تقصیر ما بود؛ ما باید توبه کنیم! صدا و سیما دخالت نکند. دستگاه قضا هم دخالت نکند. ما خودمان با نامزدی که از چهار نفر، پنجم شد، یک جوری کنار میآییم. اخلاق شیخ دستمان است. اصلاً همین جوری حال میکنیم! همین جوریشم قشنگه! برای ما وجود شیخه که مهمه! اصلاً گیرم که او از سران فتنه است؛ این چه ربطی به قوه قضائیه دارد؟!! سران فتنه ما ملت است دیگر، سران فتنه دستگاه قضایی نیست که!! از اینها گذشته، توبه نامه شیخ را خودش که نمیتواند برای خودش بنویسد؛ حکماً یک کس دیگری برایش مینویسد. سؤال اساسی این جاست که آیا این توبه نامه، توبه نامه شیخ است، یا همان شخص مذکور؟! اینکه توبه نامه نشد! آیا «اقرار العقلا علی انفسهم جائز»، شامل اقرار الشیوخ، -آن هم چه شیخی؟!- میشود؟! آقاجون! اگه کروبیاعتراف کنه، ما هم میگیم زورکی بوده، قبول نیست! گفته باشیم؛ نگین نگفتین! ما نخواهیم کروبیاعتراف کند، چه کسی را باید ببینیم؟! ما کروبیرا همین طور که هست، دوست داشته باشیم، چه کسی را باید ببینیم؟! اصلاً ما غلط کردیم، مطالبه عدالت داشتیم! لااقل درباره شیخ غلط کردیم! در این گیر و دار ۷ + ۸ و جریان منحرف و تلاش برای وحدت و شرط و شروط فتنه گران و خاتون و قیمت آب و نون، سر جدتون، این تنها دل خوشی ما را خراب نکنید! میخواهید اعتراف بگیرید، یکی دیگه!! شیخ را بیخیال شوید.
در جمهوری اسلامی، چیزی که همواره زیاد است، آدم معترف الخطایا!! به کروبیکاری نداشته باشید. این یکی را دیگر سیاسی (!!) نکنید. بگذارید همین طور پاک و دست نخورده بماند! به این خط و خطوط، آلوده اش نکنید. وانگهی! ما مطالبه داشتیم آقازادهها بروند حبس، یا شیخ برود حصر؟! در حصر، خانه ۳ میلیاردی نمیخرد که میخرد، سند این خانه، منگوله دار نیست، که هست، هفتهای سه بار استخر نمیرود که میرود، بنای رفتن به جماران و همسایه شدن با خاندان اشراف را ندارد، که دارد؛ خب! چرا دیگه میگی حصر؟! بگو قصر دیگه!! القصه! در یکی از لیالی رمضان المبارک به سبب یک افطاری، دمیهمنشین شدم با یکی از محافظانش. میگفت در خانه دیباجی، گاه گداری میآمد دم پنجره و برای رهگذران، دست تکان میداد!! (تصورکردن صحنه با خودتان!) از او خواستم بنویسد خاطراتش را از دوران حصر، یا حالش را ندارد، تعریف کند، من بنویسم. عجب کتاب پرفروشی بشودها!!
جامعه/ دروغی به اسم گارانتی!
بعد از ضمانت سفت و سخت شیخ، ای خوشا که در این بند، باز هم بند کنم به ضمانت نامه و گارانتی که در مملکت ما بعضا مترادف کشک است و دقیقا معنای هیچ و پوچ میدهد. برمیداری از فلان برند معروف، تلویزیون میخری، با این قول که هزینه حمل و نقل و نصبش رایگان است و کلی امکانات جانبیدارد و تا n سال بیمه دارد و کوفت دارد و زهرمار، اما همین که سر و کله TV پیدا میشود، کارگر، گردنی خم میکند و صدایی مظلوم، یعنی که انعام ما؟! دلت نمیآید رایگان بودن هزینه حمل و نقل را سر کارگر بدبخت بکوبیو یک چیز میگذاری کف دست طرف. اوضاع نصب و راهاندازی هم تقریبا بر همین منوال است. یعنی چیزی در مایههای کلاه شرعی، شاید هم کلاه عرفی! نصاب برای نصب، پولی نمیگیرد، اما هنگام راهاندازی، هزینه چند تایی وسیله جانبیکه علیالقاعده باید رایگان باشد را با گفتن ننه من غریبانهوار چنین جملاتی از شمای خریدار میستاند؛ شرمنده، اگر حمل بر جسارت نکنید، پول این وسیله میشود اینقدر و اون یکی هم ۲۰ هزار تومان!! به طرف میگویی: پس اون همه هدایا و چیزهای دیگر اعم از کارت هدیه و مودم رایگان که قرار بود، وقت تحویل بدهند، چی میشه؟! نصاب میگه: اونا رو با پست میفرستن!! الان با خودم که فکر میکنم، میبینم از ما هم هزینه حمل را گرفتند و هم هزینه نصب را. کلا اعتقادی به گارانتی و زیر مجموعههایش از قبیل همین وعده و وعیدها ندارم. به خاطر منتی به اسم گارانتی، کلی میکشند روی جنس، اما وقتی که میخواهی از ضمانت نامه استفاده کنی، شرکتهای اقتصادی خوب بلدند که چه جوری دبه دربیاورند. لابد سر همین چیزهاست که خیلیها مثل من، حتی ماشین صفر هم که میخرند، بیخیال گارانتی، از همان اول، وسیله خود را جلد فلان مکانیک میکنند که قبول دارند کارش را.
از میان دهها سوژهای که در ذهن دارم، بگذار با مطایبه شروع کنم پلاک امروز را که شایع شده یکی از سران منحصربه فرد فتنه میخواهد در صدا و سیما ظاهر شده، اعتراف کند به بعضی چیزها، یعنی بعضی خطاها و بعض آن تهمتهایی که زد و آخرش هم سند ارائه نکرد. ماندهام که دو تا حرف بدون سند، شد گناه؟! اصلاً در این دوره و زمانه، چه کسی با سند حرف میزند، که آن سر منحصر به فرد فتنه دومیاش باشد؟! ماندهام که ایشان گناه نکرده، از چه چیز میخواهد توبه کند؟! اصلاً چه کسی از رقیب آرای باطله کدام بدی را دیده؟! او به کی و در کجا رسیده آزارش؟! جز مایه سرور و تبسم، حالا بگو بدون سند، چیز دیگری هم بوده؟! «یا سند من لا سند له» اعتراف میخواهد؟! تپلترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی بودن، اعتراف میخواهد؟! از چهار نفر، پنجم شدن، اعتراف میخواهد؟! اینکه شیخ، نفوذی جمهوری اسلامی بوده در اتاق بیضی، توبه نامه میخواهد؟!
حالا چهار تا تهمت به نظام زده، زده که زده! ما ملت راضیایم. نوش جانش! ما باید ببخشیم که میبخشیم! اصلاً ما به شیخ گفته بودیم به نظام تهمت بزند!! این طوری بگیم، شما بیخیال میشین؟! حتماً باید این طوری بگیم؟! اصلاً تقصیر ما بود؛ ما باید توبه کنیم! صدا و سیما دخالت نکند. دستگاه قضا هم دخالت نکند. ما خودمان با نامزدی که از چهار نفر، پنجم شد، یک جوری کنار میآییم. اخلاق شیخ دستمان است. اصلاً همین جوری حال میکنیم! همین جوریشم قشنگه! برای ما وجود شیخه که مهمه! اصلاً گیرم که او از سران فتنه است؛ این چه ربطی به قوه قضائیه دارد؟!! سران فتنه ما ملت است دیگر، سران فتنه دستگاه قضایی نیست که!! از اینها گذشته، توبه نامه شیخ را خودش که نمیتواند برای خودش بنویسد؛ حکماً یک کس دیگری برایش مینویسد. سؤال اساسی این جاست که آیا این توبه نامه، توبه نامه شیخ است، یا همان شخص مذکور؟! اینکه توبه نامه نشد! آیا «اقرار العقلا علی انفسهم جائز»، شامل اقرار الشیوخ، -آن هم چه شیخی؟!- میشود؟! آقاجون! اگه کروبیاعتراف کنه، ما هم میگیم زورکی بوده، قبول نیست! گفته باشیم؛ نگین نگفتین! ما نخواهیم کروبیاعتراف کند، چه کسی را باید ببینیم؟! ما کروبیرا همین طور که هست، دوست داشته باشیم، چه کسی را باید ببینیم؟! اصلاً ما غلط کردیم، مطالبه عدالت داشتیم! لااقل درباره شیخ غلط کردیم! در این گیر و دار ۷ + ۸ و جریان منحرف و تلاش برای وحدت و شرط و شروط فتنه گران و خاتون و قیمت آب و نون، سر جدتون، این تنها دل خوشی ما را خراب نکنید! میخواهید اعتراف بگیرید، یکی دیگه!! شیخ را بیخیال شوید.
در جمهوری اسلامی، چیزی که همواره زیاد است، آدم معترف الخطایا!! به کروبیکاری نداشته باشید. این یکی را دیگر سیاسی (!!) نکنید. بگذارید همین طور پاک و دست نخورده بماند! به این خط و خطوط، آلوده اش نکنید. وانگهی! ما مطالبه داشتیم آقازادهها بروند حبس، یا شیخ برود حصر؟! در حصر، خانه ۳ میلیاردی نمیخرد که میخرد، سند این خانه، منگوله دار نیست، که هست، هفتهای سه بار استخر نمیرود که میرود، بنای رفتن به جماران و همسایه شدن با خاندان اشراف را ندارد، که دارد؛ خب! چرا دیگه میگی حصر؟! بگو قصر دیگه!! القصه! در یکی از لیالی رمضان المبارک به سبب یک افطاری، دمیهمنشین شدم با یکی از محافظانش. میگفت در خانه دیباجی، گاه گداری میآمد دم پنجره و برای رهگذران، دست تکان میداد!! (تصورکردن صحنه با خودتان!) از او خواستم بنویسد خاطراتش را از دوران حصر، یا حالش را ندارد، تعریف کند، من بنویسم. عجب کتاب پرفروشی بشودها!!
جامعه/ دروغی به اسم گارانتی!
بعد از ضمانت سفت و سخت شیخ، ای خوشا که در این بند، باز هم بند کنم به ضمانت نامه و گارانتی که در مملکت ما بعضا مترادف کشک است و دقیقا معنای هیچ و پوچ میدهد. برمیداری از فلان برند معروف، تلویزیون میخری، با این قول که هزینه حمل و نقل و نصبش رایگان است و کلی امکانات جانبیدارد و تا n سال بیمه دارد و کوفت دارد و زهرمار، اما همین که سر و کله TV پیدا میشود، کارگر، گردنی خم میکند و صدایی مظلوم، یعنی که انعام ما؟! دلت نمیآید رایگان بودن هزینه حمل و نقل را سر کارگر بدبخت بکوبیو یک چیز میگذاری کف دست طرف. اوضاع نصب و راهاندازی هم تقریبا بر همین منوال است. یعنی چیزی در مایههای کلاه شرعی، شاید هم کلاه عرفی! نصاب برای نصب، پولی نمیگیرد، اما هنگام راهاندازی، هزینه چند تایی وسیله جانبیکه علیالقاعده باید رایگان باشد را با گفتن ننه من غریبانهوار چنین جملاتی از شمای خریدار میستاند؛ شرمنده، اگر حمل بر جسارت نکنید، پول این وسیله میشود اینقدر و اون یکی هم ۲۰ هزار تومان!! به طرف میگویی: پس اون همه هدایا و چیزهای دیگر اعم از کارت هدیه و مودم رایگان که قرار بود، وقت تحویل بدهند، چی میشه؟! نصاب میگه: اونا رو با پست میفرستن!! الان با خودم که فکر میکنم، میبینم از ما هم هزینه حمل را گرفتند و هم هزینه نصب را. کلا اعتقادی به گارانتی و زیر مجموعههایش از قبیل همین وعده و وعیدها ندارم. به خاطر منتی به اسم گارانتی، کلی میکشند روی جنس، اما وقتی که میخواهی از ضمانت نامه استفاده کنی، شرکتهای اقتصادی خوب بلدند که چه جوری دبه دربیاورند. لابد سر همین چیزهاست که خیلیها مثل من، حتی ماشین صفر هم که میخرند، بیخیال گارانتی، از همان اول، وسیله خود را جلد فلان مکانیک میکنند که قبول دارند کارش را.
حسين قدياني
همین شماها نبودید این ........... رو بادش کردید خجالت بکشید