صراط: ابراهیم یزدی گفت: منتظری مورد سؤاستفاده دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است.
به گزارش تسنیم، انتشار فایل صوتی منتسب به آیتالله حسینعلی منتظری در روزهای اخیر واکنشهایی را در محافل سیاسی - مطبوعاتی برانگیخته است. نکته قابل تامل این که رسانههای منتسب به جریان اصلاحطلب و کارگزاران در مواجهه با این سوژه سیاست «سکوت» را برگزیدند و به نوعی از کنار آن گذشتند اما روزگذشته سه مجله «عصر اندیشه»، «مثلث» و «پنجره» این موضوع را در پروندههایی ویژه بررسی کردند.
هفتهنامه مثلث با انتشار تصویری از حجتالاسلام سیداحمد خمینی این سوال را مطرح کرد که چرا جریان موسوم به چپ در این قضیه از «احمد آقا» به عنوان یادگار امام حمایت نکرد؟ هفتهنامه پنجره نیز با انتشار پروندهای درباره «چگونه مجاهدین، منافق شدند؟» در کنار آن صفحاتی را به آیتالله منتظری اختصاص داد: «پروندهای برای سادهاندیشی: سم کشندهای به نام سادهلوحی!»
در این میان مجله «عصر اندیشه» به مدیرمسئولی محمدمهدی دانی و سردبیری پیام فضلینژاد، تنها نشریهای است که این روزها تصویر روی جلد خود را به عکس آیتالله منتظری و تیتر «چرا انقلاب فرزند خود را خورد؟» اختصاص داده و پروندهای 70 صفحهای را در دوازدهمین شماره خود تدارک دیده است.
پرونده این مجله در کنار مقالات نویسندگان، صاحبنظران حوزه تاریخ و جریانشناسانی مانند مسعود رضایی، حجتالاسلام علی ذوعلم، دکتر سیدعباس فاطمی، قاسم تبریزی، ابراهیم ذوالفقاری، علی میثمی تهرانی، سجاد نوروزی، سیده مهدیه قرشی و... شامل گفتوگوهایی متفاوت با طرفین دیگر این منازعات یعنی احمد منتظری و مصطفی ایزدی نیز هست و حتی چهرههایی مانند ابراهیم یزدی و مصطفی محقق داماد برای اولین بار خاطرات خود را از وی روایت کردهاند؛ گفتگوهایی که در همان ابتدای انتشار گزیدههایی از آن در حسابهای اجتماعی این مجله، واکنشهای بسیاری را برانگیخت.
**ابراهیم یزدی: دشمنان از حرفهای منتظری سوءاستفاده میکردند
«ابراهیم یزدی» وزیر خارجه دولت بازرگان و دبیرکل نهضت آزادی ایران در گفتگویی که با این مجله داشته است، نکاتی را مطرح کرد که برخی از آنها از نظر تاریخی تائید بدبینیهای امام و یادگار ایشان درباره آیتالله منتظری است. یزدی میگوید: «آقای منتظری نامههای خصوصی امام را برایم میخواند.» همان کاری که امام روی آن حساسیت داشت و بارها به آقای منتظری هشدار داده بود مبادا اسناد و اسرار توسط شما در اختیار لیبرالها و منافقین قرار گیرد، اما یکی از بخشهای مهم این گفتگو جایی است که یزدی نیز مانند بسیاری دیگر از تحلیلگران سیاسی به «فرصتطلبی منافقین» و عدم صداقت آنها در برخورد با منتظری اشاره میکند و میگوید: «آقای منتظری اعتقاد نداشت که با مخالفان به خصوص سازمان مجاهدین [منافقین] باید برخوردهای تند داشته باشیم، بلکه معتقد بود با اخلاق خوب میشود آنها را جذب کرد و تنها راه جذب این است که با آنها دیدار کنیم. مشکل اینجا بود که مخالفانِ مجاهدین این را باور نداشتند و آقای منتظری را نقد میکردند. البته باید گفت خود مجاهدین هم در رابطه شان با آقای منتظری صاف و صادق نبودند. اینها فرصت طلبانه با آقای منتظری برخورد میکردند. این تصور را داشتند که ایشان ظرفیت خوبی است و میتوانند از طریقشان مطرح شوند.»
ابراهیم یزدی در پاسخ به سوال عصر اندیشه میگوید: حتی ما به آقای منتظری هشدار میدادیم که «اینها در برخورد و مواضعشان صادق نیستند و درست است که شما از موضع صدق و صفا برخورد میکنید، ولی آنها اینطور نیستند. ایشان میگفتند من باید روش خودم را داشته باشم.» هرچند دبیرکل نهضت آزادی پس از انتشار این بخشهای گفتوگو با ارسال توضیحی ادعا کرد که این سخنان مورد تائید وی نیست، اما مجله عصر اندیشه فایل صوتی این سخنان را به صورت مقایسهای (با متن گفتوگو) منتشر کرد و مشخص شد که توضیح ابراهیم یزدی به سبب معادلاتی بوده که پس از انتشار صوت حمایت منتظری از منافقین شکل گرفته است؛ مسالهای که برخی کارشناسان را نیز به واکنش واداشته و معتقدند که چهرههای سیاسی نباید خاطرات خود را مبتنی بر زمان و حوادث و اتفاقات تنظیم و تعدیل کنند، بلکه باید براساس صداقت و مبانی به آنچه روایت کردهاند، متعهد باشند.
**مصطفی ایزدی: ما هم به منتظری انتقاد داشتیم
این تحلیل که رفتار آیتالله منتظری به گونهای بود که مورد سوءاستفاده دشمنان کشور قرار میگرفت، در جبهه هواداران آیتالله منتظری صرفا متعلق به ابراهیم یزدی نبود، بلکه مصطفی ایزدی نیز که زندگینامه نویس و مولف کتاب «فقیه عالیقدر» است، به عصر اندیشه میگوید: «گاهی به ایشان انتقاد می کردیم که این حرفی که شما گفتید ممکن است در سازمان ملل و... از آن سوءاستفاده کنند. میگفتند من یک طلبهام و حرفی را که فکر میکنم باید بگویم.» البته ایزدی تلاش کرده تا این نقص را متوجه تربیت و سابقه خانوادگی آیتالله منتظری کند: «یکی از مهمترین تفاو تهای ایشان با سایر علما این است که در خانواد های که عالم و روحانی باشند بزرگ نشده بود، به همین دلیل به آداب علمایی توجهی نداشت!» یزدی هم مانند ایزدی در بخشی از مصاحبه که صوت آن منتشر شده، تاکید کرده بود «حرفهای آقای منتظری با حرفهای امام خمینی زاویه داشت و دشمنان ما از آن زاویه استفاده میکردند... حتی گاهی اوقات ایشان برخی صحبتها را میکرد، چون میدانستم ناراحت نمیشود به ایشان میگفتم که آقا شما این حرفها را نزنید.»
**احمد منتظری: کدیور کل مرجعیت را مبتذل کرد
در این بین گفتگوی احمد منتظری شامل نکات تازهای است که با مواضع دیگری او تضاد فاحش دارد. این گفتگو که روز 7 اسفند 1394، روز برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، با وی در قم انجام شده، نشان میدهد که احمد منتظری نیز مانند ابراهیم یزدی نظرات مبنایی خود را براساس حوادث سیاسی تغییر میدهد و ابایی ندارد تا امروز در بی بی سی و رادیو فردا برخلاف آنچه 5 ماه پیش به مجله عصر اندیشه گفته است، مصاحبه کند. احمد منتظری در این گفتگو تاکید کرده که بی بی سی برای اپوزیسیونسازی از پدرم عطش داشت و آیتالله هیچ گاه اعتقاد نداشت که حکومت نامشروع است» موضوعی که البته ایزدی هم آن را بیان کرده و میگفت «انتقادات آیتالله منتظری به کلیت نظام نبود.»
در حالی که احمد منتظری در این گفتگو تاکید میکند که نه تنها «اپوزیسیون نیستم»، بلکه «حاضریم در هر سنگر فرهنگی برای تقویت نظام جمهوری اسلامی با جان و دل کار کنیم» مصاحبهکننده بحث را به سمت مصداقیابی این ادعاها میبرد و درباره نسبت جریان آیتالله منتظری با چهرههای مقیم اروپا و آمریکا مانند محسن کدیور و عبدالکریم سروش و... میپرسد. جالب است که منتظری پاسخهای شفافی در این خصوص میدهد و میگوید: « اصلاً آقای کدیور را نمیشود نماینده طرز تفکر آیتالله منتظری دانست. ایشان اصلاً ولایت فقیه را به کلی قبول ندارد، ولی آقای منتظری قبول داشت.» منتظری در گام بعد انتقادات خود را به کدیور شدیدتر میکند و با اشاره به کتاب «ابتذال مرجعیت» او ادامه میدهد: « اساساً اگر مرجعیت بخواهد با آن متد آقای کدیور بررسی شود، به این نتیجه میرسیم که یک دورهای از مرجعیت خود آیتالله منتظری هم مبتذل بوده است.»
در حالی که احمد منتظری امروز با اظهارات کذب خود تیتر یک رسانههای بیگانه است، در گفتگو با عصر اندیشه انتقادات خود را از کدیور رادیکالتر هم میکند و میگوید: «خب، من اگر بودم یک چنین مطالبی را نمینوشتم. اینطور نیست که بگوییم یک نفر مرجعیت را مبتذل کرده باشد؛ با این کتاب خود و اساس مرجعیت در ذهن مردم مبتذل میشود. به نظر من با آن کتاب، کل مرجعیت زیر سوال رفته است، یعنی مخاطبان ایشان که فقط روشنفکرها و فرهیختگان نیستند، توده مردم هم هستند. آن وقت مردم هم می گویند پس مرجعیت یک امر ضدارزش است.»
منتظری در پاسخ به سوال عصر اندیشه که چه دلایل و عواملی سبب شده است تا چهرههایی مانند دکتر عبدالکریم سروش نیز مانند کدیور خود را نماینده جریان آیتالله منتظری معرفی کنند، پاسخ سرراستی میدهد: به هرحال تبلیغات هم موثر است. انگار آقای سروش هرچه بگوید، آی تالله منتظری گفته است. مثلاً آقای سروش آمده در مورد قرآن چیزی گفته که آی تالله منتظری، علیه آن کتاب نوشته است. همان کتاب «سفیر حق و صفیر وحی »، ولی جوری تبلیغ میکنند که انگار آیتالله منتظری آن حرف را زده است.» بخشی دیگر از گفتگوی او به نظر آیتالله منتظری درباره رهبر معظم انقلاب اشاره دارد که منتظری از پدرش نقل خول میکند «با انتخاب آیت الله خامنه ای، پدرم گفت الحمدالله خیرالموجودین انتخاب شد.»
همچنین در این پرونده دکتر علی اکبر ولایتی، دیرپاترین وزیر خارجه جمهوری اسلامی که کمتر به مسائل داخلی ورود میکند، برخی از خاطرات سیاسی خود پیرامون «نفوذ در بیت منتظری» را روایت کرده است و توضیح میدهد: «رئیس یک کشورعربی با اعتراض به من گفت چرا امام منتظری را عزل کرد؟ زمان وزارتم یک سفارتخانه عربی با ظاهر انقلابی دربیت آقای منتظری نفوذ کرد.»
در شماره جدید عصر اندیشه طرح «کلیدی که قفل شد» از علیرضا ذاکری اشارهای ضمنی به شخصیتی است که میتوانست به عنوان حاصل عمر امام، خدمتگزار انقلاب اسلامی و کلیدی برای آن باشد، اما دگردیسیهای بحثانگیز او مانع از این شد و خود به یک قفل تبدیل گشت.
پیام فضلی نژاد سردبیر نشریه عصر اندیشه درباره این پرونده میگوید: اگرچه این پرونده از چند ماه پیش برای انتشار کلید خورده است اما محتوای آن نشان میدهد در تحلیل رفتارشناسی بیت آیتالله منتظری مانند بررسی شخصیت خود او باید به دنبال دلایل فرامتنی بود. تناقضات اظهارات احمد منتظری و هواداران این جریان مانند ابراهیم یزدی گویای آن است که این چهرهها در حوادث سیاسی و فتنهگون از اتاق فرمان دیگری دستور میگیرند و حتی تا پای انکار نظرات صریح و مستندِ قبلی خود پیش میروند، اما از سوی دیگر انتشار این مصاحبهها در زمان حاضر معادلات تحلیلِ این رفتارشناسی را دگرگون کرده و مشخص شد حتی در میان نزدیکان منتظری نه تنها نظر واحدی نسبت به او وجود ندارد، بلکه همه آنها از منتقدان رفتار وی به شمار میروند و این نقدها را در دهه 1360 با او مطرح کردهاند، اما باز هم آیتالله منتظری به نقدها و مشورتهای افراد مورد وثوق خود توجهی نکرده است.