
يكي از اين بازيگران تركيه است كه رهبران آن را مسلماناني تشكيل ميدهند كه نگاه آنان به محيط منطقهاي و جهاني و قواعد بازيگري، نه براساس انگارههاي فرهنگي و اعتقادي، بلكه نوعي رئاليسم ماكياوليستي را به نمايش ميگذارد. شرايط جديد منطقه آنچنان مقامات ترك را به هيجان آورده كه با تصور كسب منافع ملي حداكثري دست به هر اقدام و موضعي ميزنند و از پايداري و ثبات اصولي برخوردار نيستند. يكباره از سوي اين مقامات آنچنان احساس بشردوستي و رفتار انساني بروز ميكند كه اگر ديگران با منطق رفتاري آنها آشنا نباشند، دچار برداشتهاي خاصي ميشوند. اين مقامات ترك كه براي مردم سوريه تا مرز خط و نشان كشيدن براي بشار اسد به پيش ميروند و تهديد ميكنند و اوضاع را غيرقابل تحمل توصيف ميكنند، در مقابل آنچه در بحرين ميگذرد، خاموشند و حتي از پادشاه ديكتاتور و نظام عشايري و ضدبشري آن دفاع ميكنند و شيخ خليفه را به تركيه دعوت كرده، بيانيه صادر و توافقنامه امضا ميكنند.
مقامات ترك كه ناچارند با منطق رئاليسم ماكياولي در چارچوب سياستهاي مطلوب امريكا و رژيم صهيونيستي حركت كنند تا سهم، جايگاه و نقش پيدا كنند، از يك سو به جنگ سرد و جديد تبليغاتي با رژيم صهيونيستي ميپردازند و سفير اين رژيم را اخراج ميكنند و از سوي ديگر تمامي شئون مناسبات اقتصادي، سياسي، نظامي، تبادل و همكاري اطلاعاتي و تسليحاتي با اين رژيم را به قوت سابق ادامه ميدهند. اين مقامات فكر نميكنند كه با پذيرش استقرار سيستم سپر موشكي ناتو در تركيه كه اساساً در تكميل با سيستم x-band مستقر شده در رژيم صهيونيستي،براي تأمين امنيت راهبردي رژيم صهيونيستي ميباشد، به عنصر بيثباتي در منطقه تبديل ميشوند. اگرچه اين سيستم از سوي غربيها براي مقابله با موشكهاي ايراني كه به سوي اهداف رژيم صهيونيستي هدفگيري شدهاند، معرفي ميشوند ولي مقامات ترك براي سرپوش گذاشتن به هدف واقعي و درجه يك اين سيستم، جنگ زرگري با صهيونيستها را چاشني مي كنند و برنامه سفر به غزه را ميريزند تا يك قهرمانسازي در رسانهها را شكل داده و ماهيت اصلي تعاملات پنهان و جاري با صهيونيستها در سايه قرار گيرند. حال آنكه مقامات ترك ميدانند حتي براي رفتار نمايشي خود در قبال صهيونيستها، سقفي وجود دارد و نميتوانند از آن عبور كنند. اين نمايش با اينكه به خوبي اجرا ميشود تا حكومت تركيه را مدافع مردم غزه نشان داده و آن را يك عنصر ضدصهيونيستي نشان دهد ولي در عرصه عملي، تمامي مراودات و تعاملات گرم با صهيونيستها را حفظ كردهاند و هيچ چيز به حالت تعليق در نيامده است. وابسته نظامي صهيونيستها در تركيه باقي است و رفت و آمدهاي توريستي بين دو طرف در جريان است و هيئتهاي نظامي و رسمي مشغول كار خود هستند. مقامات ترك به خوبي ميدانند كه ارزش و محبوبيت آنان در تركيه و خارج آن، در گرو رفتار و سياستهاي شفاف در قبال صهيونيستها و قدرتهاي استكباري و استعماري است و به هر ميزان كه استاندارد دوگانه از خود نشان دهند با واكنش روبهرو ميشوند. نمونه واكنش مردم ليبي به كشتيهاي كمكرساني دولت تركيه از اين جمله است و بايد بدانند كه استقرار سيستم سپر موشكي در تركيه را نميتوان با جنجال تبليغاتي و جنگسرد نمايشي با صهيونيستها پوشيده نگهداشت و از بازتابهاي سياسي- امنيتي در قبال منطق همسايگي با ايران و اكنشي دريافت نكنند. آيا مقامات ترك با پذيرش هزينه سياستهاي دشمني امريكا و غرب با ايران و حمايت راهبردي از رژيم صهيونيستي و بدبيني مردم ايران و تركيه، دستاورد بيشتر و مهمتري كسب ميكنند؟
مقامات ترك كه ناچارند با منطق رئاليسم ماكياولي در چارچوب سياستهاي مطلوب امريكا و رژيم صهيونيستي حركت كنند تا سهم، جايگاه و نقش پيدا كنند، از يك سو به جنگ سرد و جديد تبليغاتي با رژيم صهيونيستي ميپردازند و سفير اين رژيم را اخراج ميكنند و از سوي ديگر تمامي شئون مناسبات اقتصادي، سياسي، نظامي، تبادل و همكاري اطلاعاتي و تسليحاتي با اين رژيم را به قوت سابق ادامه ميدهند. اين مقامات فكر نميكنند كه با پذيرش استقرار سيستم سپر موشكي ناتو در تركيه كه اساساً در تكميل با سيستم x-band مستقر شده در رژيم صهيونيستي،براي تأمين امنيت راهبردي رژيم صهيونيستي ميباشد، به عنصر بيثباتي در منطقه تبديل ميشوند. اگرچه اين سيستم از سوي غربيها براي مقابله با موشكهاي ايراني كه به سوي اهداف رژيم صهيونيستي هدفگيري شدهاند، معرفي ميشوند ولي مقامات ترك براي سرپوش گذاشتن به هدف واقعي و درجه يك اين سيستم، جنگ زرگري با صهيونيستها را چاشني مي كنند و برنامه سفر به غزه را ميريزند تا يك قهرمانسازي در رسانهها را شكل داده و ماهيت اصلي تعاملات پنهان و جاري با صهيونيستها در سايه قرار گيرند. حال آنكه مقامات ترك ميدانند حتي براي رفتار نمايشي خود در قبال صهيونيستها، سقفي وجود دارد و نميتوانند از آن عبور كنند. اين نمايش با اينكه به خوبي اجرا ميشود تا حكومت تركيه را مدافع مردم غزه نشان داده و آن را يك عنصر ضدصهيونيستي نشان دهد ولي در عرصه عملي، تمامي مراودات و تعاملات گرم با صهيونيستها را حفظ كردهاند و هيچ چيز به حالت تعليق در نيامده است. وابسته نظامي صهيونيستها در تركيه باقي است و رفت و آمدهاي توريستي بين دو طرف در جريان است و هيئتهاي نظامي و رسمي مشغول كار خود هستند. مقامات ترك به خوبي ميدانند كه ارزش و محبوبيت آنان در تركيه و خارج آن، در گرو رفتار و سياستهاي شفاف در قبال صهيونيستها و قدرتهاي استكباري و استعماري است و به هر ميزان كه استاندارد دوگانه از خود نشان دهند با واكنش روبهرو ميشوند. نمونه واكنش مردم ليبي به كشتيهاي كمكرساني دولت تركيه از اين جمله است و بايد بدانند كه استقرار سيستم سپر موشكي در تركيه را نميتوان با جنجال تبليغاتي و جنگسرد نمايشي با صهيونيستها پوشيده نگهداشت و از بازتابهاي سياسي- امنيتي در قبال منطق همسايگي با ايران و اكنشي دريافت نكنند. آيا مقامات ترك با پذيرش هزينه سياستهاي دشمني امريكا و غرب با ايران و حمايت راهبردي از رژيم صهيونيستي و بدبيني مردم ايران و تركيه، دستاورد بيشتر و مهمتري كسب ميكنند؟
هادي محمدي