زياد فرقي نميكند كه شهرها چه وضعيت، مشكلات و معضلاتي را بر دوش ميكشند، مهم اين است كه ما را «بچه شهري» يا در بهترين حالت «بچه تهرون» صدا بكنند. اما يك سؤال پيش ميآيد كه چرا ما اين همه شهر نشيني را دوست داريم و آيا اين شوق و اشتياق باعث شده كه مسئولان شهري خيلي به فكر فراهم كردن امكانات و رفع گيرودارها نباشند؟ خبرهاي خوبي از وضعيت تهران به گوش نميرسد. هرچند هنوز هم برنامهريزان و تصميمگيرندگان اين ابر شهر ميخواهند به هر نحو ممكن اسم و رسمي در ميان شهرهاي مدرن و پيشرفته براي تهران دست و پا كنند، اما با حرف و شيوههاي سنتي نميشود به نتيجه رسيد. چند ماه قبل بود كه خبري مبني بر قرارگرفتن تهران در ميان ده شهر نامطلوب جهان براي زندگي منتشر شد. در اين خبر، تهران دركنار شهرهايي نظير حراره در زيمبابوه، دوالا در كامرون، وابيجان درساحل عاج در دهك پاييني جدول ۱۲۷ شهر دنيا قرار گرفت كه از سوي واحد اطلاعاتي مجله اكونوميست مورد بررسي قرار گرفته بودند. تهران از نظر تأسيسات زيربنايي، دسترسي به كالاهاي مورد نياز، خدمات، خطرات شخصي و... مورد مطالعه و بررسي قرار گرفت و مشخص شده در بين ۲۰ شهر آخر به پايينترين دهك جدول رسيده است.اما تهران سالهاست درميان شهرهاي نامطلوب زندگي قرار داشته و تغييراتي كه درآن ايجاد شده، تنها جاي آن را اندكي بالا يا پايين برده است.
***
عادت كردن به مشكلات و پايين آمدن سطح خواستهها دليلي بر رضايت نيست. امروز تهران از هر نظر دچار مشكلات عديدهاي است كه از آنها رنج ميبرد و در هر اتفاق و حادثهاي اين دملها سر باز ميكنند. بهترين سند براي اين ادعا نيز تعطيليهاي مكرر و بدون برنامه است كه با آلوده شدن هوا، بارش برف، هجوم گرد و غبار و ريزگردها و... شاهد آن هستيم.
كارشناسان كيفيتهاي مطلوب يك شهر براي زندگي را در موارد همچون ميزان دسترسي به امكانات بهداشتي، ترافيك، امكانات رفت وآمد، ميزان آلودگي هوا و... مورد بررسي قرار ميدهند.
حالا كافي است چرخي در پايتخت و خيابانها و كوچه پسكوچههاي آن بزنيم تا به ميزان همگوني و ارتباط امكانات موجود در آن پي ببريم. اينجا شتر گاو پلنگياست كه هر كس ساز خود را ميزند.
تهران شهري است كه با مجموعهاي از دردها دست و پنجه نرم ميكند و هيچ يك از شهرداران اين شهر با توجه به زيرساختهاي ناموزون آن، نتوانستهاند كار فوقالعادهاي براي آن انجام دهند. مشكل ترافيك تهران به حدي پيچيده شده است كه هيچكس حتي نميتواند براي آن راهحلي تصور كند.
مديران كارآمد چاره كارند
خانم مراديان، كارشناس مسائل شهري ميگويد: «شهرداري در رأس مديريت اجرايي كلانشهر تهران، اجراي فعاليتهاي عمراني را در يك پروسه زماني مشخص چه آنچه از قبل در حال اجرا بود و چه آنچه به دليل نياز روز مجبور به اجراي آن احساس ميشود را ساماندهي كرده و با تدبير و سرعت به سمت تكميل آنها پيش ميبرد. بنابراين انتخاب مديران اجرايي در اين عمليات يكي از شاخصترين و بارزترين و در عين حال تأثيرگذارترين سياست اجرايي برنامههاي عملياتي به شمار ميرود. بيانصافي است كه بخواهيم تغييرات بصري شهر را كمرنگ جلوه دهيم، اما انتخاب برخي از مديران در بعضي مناطق شهرداري مغاير با سياستگذاري اوليه و سؤال برانگيز و قابل تأمل است.»
وي با اشاره به مناطقي چون ۱۸،۱۷،۱۶،۱۵،۱۴،۱۲،۱۱،۱۰،۹ و ۲۰ و تأكيد بر اينكه برخي از مناطق تأثير بسزايي در مشاركتها، خصوصاً در عرصه سياسي در دوران قبل و بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران داشتهاند، ادامه ميدهد: «قطعاً نگاه ساكنين اين مناطق نگاهي فراتر از منطقه شهري است. انتخاب مديران شهري در اين مناطق نيز بايد با تأكيد بر خاستگاه مردمي اتفاق بيفتد. تجربه شوراياريها و درصد مشاركت آنها و همچنين مشاركت مردمي و نظرسنجي از آنان و... ميتواند كمك مؤثري در اين انتخابها باشد.»
گشتي در پايتخت
بسياري از تلاشهايي كه براي رفاه و آسايش شهروندان صورت ميگيرد در نفس عمل، عالي و قابل تقدير هستند و بسيار غير منصفانه است كه نسبت به آنها موضع منفي گرفته شود، اما متأسفانه به دليل عدم استفاده از نظرات كارشناسانه و با در نظر نگرفتن جوانب امر و يك بعدي پيش رفتن امور در نهايت به جايي ميرسيم كه بعد از افتتاح هر پروژه تازه نقاط ضعف و مشكلات خود را بروز داده و انتقادات از علت انجام آن كار و هدر دادن پول زيادي از بيت المال شروع ميشود.
مثلاً چند سال پيش، پس از صرف هزينهاي بالغ بر سه ميليارد تومان، بخشي از پلي كه قرار بود براي عبور اتوبوسهاي BRTدر تقاطع خيابان آزادي و آذربايجان بنا شود، ساخته شد اما به يكباره مسئولان امر به نتايجي رسيدند كه بايد پل برچيده ميشد، بنابراين دوباره هزينه گزافي صرف شد تا همه چيز را به روز اول بازگردانند. بعد از آن اتفاق كسي به دنبال مقصر و جريمه كردن او و بازگرداندن پولهاي بيزبان بيت المال نگشت و روز از نو و روزي از نو.
تونل توحيد هم كمك بسيار بزرگي به روان شدن ترافيك كرده اما باز هم ميتوان جاي خالي نظرات كارشناسي و ناديده گرفتن همه جوانب در كنار يكديگر را در اين پروژه ديد. كافي است يك تصادف در اين تونل رخ دهد يا براي چند دقيقه باراني ببارد، آنوقت است كه شهر در ماتم داشتن چنين تونلي به سوگ مينشيند.
در ميدان جمهوري آبنمايي طراحي شده كه قابل تأمل است. اينها را علي رضا يكي از ساكنان اين محله ميگويد و ادامه ميدهد: «اول آنكه اين آبنما به حدي بلند است كه به هيچ وجه قابل رؤيت نيست يعني طوري نصب شده كه از منظر شهري به هيچ وجه نمايي زيبا ندارد و از دور دست متأسفانه بايد گفت شبيه يكي از نمادهاي شيطان پرستي به نام ابليسك است.»
او كه گويي ساعتها به تجزيه و تحليل اين طرح پرداخته و بار كار كارشناسي را به دوش كشيده ميگويد: «معمولاً در كشورهاي غربي براي انسجام سياسي يك كشور معمولاً با حروف بزرگ لاتين يك كشور را معرفي ميكند مانند USA و. . . كه متأسفانه در ستون نصب شده در ميدان جمهوري بيتوجهي مدير و پيمانكار مربوطه در شهرداري منطقه طرحي را انتخاب نموده كه دقيقاً از نظر سياسي كشور جمهوري اسلامي ايران را به صورت تكه تكه نشان ميدهد يعني تمام حروف را به تفكيك روي ستون ابليسك ذكر كرده كه قطعاً توسط حاميان و مريدان اين فرقه چنين استنباط مي شود كه گويي اين طراحي كلمه ايران را در حال متلاشي شدن نشان ميدهند؛ يعني روي ستون نوشته شده
«ج م ه وري- اس ل ام ي- اي ران» من كه فكر نميكنم خيلي درست باشد مثل كلمات لاتين حق داشته باشيم حروف فارسي را هم تك تك بنويسيم.»
با كمي دقت ميشود پذيرفت كه اين نوع نوشتار و طرحها مغاير با سياست نظام جمهوري اسلامي ايران و خاستگاه مردم شريف و شهيدپرور است.
به هر حال مدیریت کلان شهری مثل تهران بسیار مشکل و مستلزم برنامه جامع و مدون با پشتوانه علمی و کارشناسی و در سطح و اندازههای ملی است که در این مسیر اتخاذ رویکردها و سیاستهای بازدارنده و تشویقی برای حفظ شرایط در وضعیت عالی و ایدهآل نیز نیازمند بهرهگیری از افراد توانمند و کارآمد در عرصه مدیریتهاست.
اگر تصمیمی وجود دارد که به دنبال تغییر و تحول است باید حتماً اجرایی شود که با حلوا حلوا کردن هیچ دهانی شیرین نشده است.
***
عادت كردن به مشكلات و پايين آمدن سطح خواستهها دليلي بر رضايت نيست. امروز تهران از هر نظر دچار مشكلات عديدهاي است كه از آنها رنج ميبرد و در هر اتفاق و حادثهاي اين دملها سر باز ميكنند. بهترين سند براي اين ادعا نيز تعطيليهاي مكرر و بدون برنامه است كه با آلوده شدن هوا، بارش برف، هجوم گرد و غبار و ريزگردها و... شاهد آن هستيم.
كارشناسان كيفيتهاي مطلوب يك شهر براي زندگي را در موارد همچون ميزان دسترسي به امكانات بهداشتي، ترافيك، امكانات رفت وآمد، ميزان آلودگي هوا و... مورد بررسي قرار ميدهند.
حالا كافي است چرخي در پايتخت و خيابانها و كوچه پسكوچههاي آن بزنيم تا به ميزان همگوني و ارتباط امكانات موجود در آن پي ببريم. اينجا شتر گاو پلنگياست كه هر كس ساز خود را ميزند.
تهران شهري است كه با مجموعهاي از دردها دست و پنجه نرم ميكند و هيچ يك از شهرداران اين شهر با توجه به زيرساختهاي ناموزون آن، نتوانستهاند كار فوقالعادهاي براي آن انجام دهند. مشكل ترافيك تهران به حدي پيچيده شده است كه هيچكس حتي نميتواند براي آن راهحلي تصور كند.
مديران كارآمد چاره كارند
خانم مراديان، كارشناس مسائل شهري ميگويد: «شهرداري در رأس مديريت اجرايي كلانشهر تهران، اجراي فعاليتهاي عمراني را در يك پروسه زماني مشخص چه آنچه از قبل در حال اجرا بود و چه آنچه به دليل نياز روز مجبور به اجراي آن احساس ميشود را ساماندهي كرده و با تدبير و سرعت به سمت تكميل آنها پيش ميبرد. بنابراين انتخاب مديران اجرايي در اين عمليات يكي از شاخصترين و بارزترين و در عين حال تأثيرگذارترين سياست اجرايي برنامههاي عملياتي به شمار ميرود. بيانصافي است كه بخواهيم تغييرات بصري شهر را كمرنگ جلوه دهيم، اما انتخاب برخي از مديران در بعضي مناطق شهرداري مغاير با سياستگذاري اوليه و سؤال برانگيز و قابل تأمل است.»
وي با اشاره به مناطقي چون ۱۸،۱۷،۱۶،۱۵،۱۴،۱۲،۱۱،۱۰،۹ و ۲۰ و تأكيد بر اينكه برخي از مناطق تأثير بسزايي در مشاركتها، خصوصاً در عرصه سياسي در دوران قبل و بعد از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران داشتهاند، ادامه ميدهد: «قطعاً نگاه ساكنين اين مناطق نگاهي فراتر از منطقه شهري است. انتخاب مديران شهري در اين مناطق نيز بايد با تأكيد بر خاستگاه مردمي اتفاق بيفتد. تجربه شوراياريها و درصد مشاركت آنها و همچنين مشاركت مردمي و نظرسنجي از آنان و... ميتواند كمك مؤثري در اين انتخابها باشد.»
گشتي در پايتخت
بسياري از تلاشهايي كه براي رفاه و آسايش شهروندان صورت ميگيرد در نفس عمل، عالي و قابل تقدير هستند و بسيار غير منصفانه است كه نسبت به آنها موضع منفي گرفته شود، اما متأسفانه به دليل عدم استفاده از نظرات كارشناسانه و با در نظر نگرفتن جوانب امر و يك بعدي پيش رفتن امور در نهايت به جايي ميرسيم كه بعد از افتتاح هر پروژه تازه نقاط ضعف و مشكلات خود را بروز داده و انتقادات از علت انجام آن كار و هدر دادن پول زيادي از بيت المال شروع ميشود.
مثلاً چند سال پيش، پس از صرف هزينهاي بالغ بر سه ميليارد تومان، بخشي از پلي كه قرار بود براي عبور اتوبوسهاي BRTدر تقاطع خيابان آزادي و آذربايجان بنا شود، ساخته شد اما به يكباره مسئولان امر به نتايجي رسيدند كه بايد پل برچيده ميشد، بنابراين دوباره هزينه گزافي صرف شد تا همه چيز را به روز اول بازگردانند. بعد از آن اتفاق كسي به دنبال مقصر و جريمه كردن او و بازگرداندن پولهاي بيزبان بيت المال نگشت و روز از نو و روزي از نو.
تونل توحيد هم كمك بسيار بزرگي به روان شدن ترافيك كرده اما باز هم ميتوان جاي خالي نظرات كارشناسي و ناديده گرفتن همه جوانب در كنار يكديگر را در اين پروژه ديد. كافي است يك تصادف در اين تونل رخ دهد يا براي چند دقيقه باراني ببارد، آنوقت است كه شهر در ماتم داشتن چنين تونلي به سوگ مينشيند.
در ميدان جمهوري آبنمايي طراحي شده كه قابل تأمل است. اينها را علي رضا يكي از ساكنان اين محله ميگويد و ادامه ميدهد: «اول آنكه اين آبنما به حدي بلند است كه به هيچ وجه قابل رؤيت نيست يعني طوري نصب شده كه از منظر شهري به هيچ وجه نمايي زيبا ندارد و از دور دست متأسفانه بايد گفت شبيه يكي از نمادهاي شيطان پرستي به نام ابليسك است.»
او كه گويي ساعتها به تجزيه و تحليل اين طرح پرداخته و بار كار كارشناسي را به دوش كشيده ميگويد: «معمولاً در كشورهاي غربي براي انسجام سياسي يك كشور معمولاً با حروف بزرگ لاتين يك كشور را معرفي ميكند مانند USA و. . . كه متأسفانه در ستون نصب شده در ميدان جمهوري بيتوجهي مدير و پيمانكار مربوطه در شهرداري منطقه طرحي را انتخاب نموده كه دقيقاً از نظر سياسي كشور جمهوري اسلامي ايران را به صورت تكه تكه نشان ميدهد يعني تمام حروف را به تفكيك روي ستون ابليسك ذكر كرده كه قطعاً توسط حاميان و مريدان اين فرقه چنين استنباط مي شود كه گويي اين طراحي كلمه ايران را در حال متلاشي شدن نشان ميدهند؛ يعني روي ستون نوشته شده
«ج م ه وري- اس ل ام ي- اي ران» من كه فكر نميكنم خيلي درست باشد مثل كلمات لاتين حق داشته باشيم حروف فارسي را هم تك تك بنويسيم.»
با كمي دقت ميشود پذيرفت كه اين نوع نوشتار و طرحها مغاير با سياست نظام جمهوري اسلامي ايران و خاستگاه مردم شريف و شهيدپرور است.
به هر حال مدیریت کلان شهری مثل تهران بسیار مشکل و مستلزم برنامه جامع و مدون با پشتوانه علمی و کارشناسی و در سطح و اندازههای ملی است که در این مسیر اتخاذ رویکردها و سیاستهای بازدارنده و تشویقی برای حفظ شرایط در وضعیت عالی و ایدهآل نیز نیازمند بهرهگیری از افراد توانمند و کارآمد در عرصه مدیریتهاست.
اگر تصمیمی وجود دارد که به دنبال تغییر و تحول است باید حتماً اجرایی شود که با حلوا حلوا کردن هیچ دهانی شیرین نشده است.
معصومه ملكي