به گزارش صبح نو، حاشیههایی که از محتوای فیلم تا سرمایهگذاری و مشارکت برخی طرفهای خارجی در آن، حرف و حدیثهای زیادی برایش به ارمغان آورد. کمی عقبتر در اوایل خرداد هم این فیلم در شصت و نهمین دوره جشنواره کن مطرح شده و 2 جایزه بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه را از آن خود کرده بود. جوایزی که البته برخی رسانههای ایرانیِ حامیِ سنتی فرهادی را هم به اشتباه انداخت و از این جوایز به عنوان نخلهای بهترین بازیگر مرد و فیلمنامه یاد کردند در حالی که کن صرفاً یک نخل دارد که به بهترین فیلم اعطا میشود و سایر موارد اهدایی صرفاً جایزهاند؛ جایزههایی که این بار نصیب آقایان شهاب حسینی و اصغر فرهادی شد.
«فروشنده» پیش از اکران اکثر المانهای جذابیت و به سینما کشاندن مخاطب را داشت. جوایز پر سر و صدای کن، سوپراستارهای عالم هنر(شهاب حسینی و ترانه علیدوستی) حواشی و جوایز جهانی قبلی کارگردان و امثالهم. تجربه اما نشان داده است که هر قدر موج اول اقبال به یک فیلم، کتاب یا هر اثر هنری ناشی از پروپاگاندای تبلیغاتی و رسانهای باشد اما ادامه آن در صورت مقبول افتادن به دوش کسانی میافتد که مواجه مستقیم با اثر داشتهاند و حالا در فرایندی بین فردی، شفاهی و سینه به سینه عامل تبلیغ و دامن زدن به گستره مخاطبان میشوند. اتفاقی که به نظر میرسد برای آخرین فیلم فرهادی نیفتاده است.
شاید بررسی و رصد کردن میزان اقبال مخاطبان به سینما در شهر تهران محک مناسبی برای رصد کردن اقبال مخاطبان به «فروشنده» باشد. فیلم با سر و صدای بسیار در دهم شهریورماه روی پرده سینماها رفت. هرچند اکران شهرستان آن هم با یکی، 2 روز تأخیر شروع شد. برحسب تصمیمهای گرفته شده در شورای صنفی نمایش و موافقت عوامل فیلم، «فروشنده» در ابتدای اکران با افزایش قیمت بلیت با 12 و 15 هزار تومان به فروش میرفت که بعد از چند روز اصلاح شد و به قیمت روزهای قبل برگشت. اقدامی که البته به التهاب و تورم کاذب فیلم دامن میزد و میتوانست اندکی، میزان فروش آن را بیش از واقعیت نشان دهد. با این حال همان طور که انتظار میرفت، فیلم در روزهای اول اکران با ارقام قابل توجهی روبرو شد.
رقمهایی که بیش از هر چیز ناشی از بارِ تبلیغاتی فیلم در پیش از اکران بودند. فیلم در روزهای اول اکران در تهران به ترتیب با 250، 352 و 412 میلیون تومان فروش روبرو شد. روزهایی که هم عنوان تعطیلات آخر هفته را با خود به یدک میکشیدند(چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه) و هم فروش بلیت با افزایش قیمت همراه بود. افزایش قیمتی که البته در هفته بعد به رقم واقعی خود برگشت. از میزان فروش روزانه فیلم در روزهای بعد تا چهارشنبه عددی در دست نیست. با این حال با مقایسه کردن اعدادی که از سوی پخشکننده به عنوان فروش کلی فیلم اعلام شده است و کم کردن رقم فروش فیلم در سه روز اول، میتوان به فروش حدودی آن دست پیدا کرد.
فروش فیلم تا روز دوشنبه 15 شهریور در سینماهای تهران برابر عدد یک میلیارد و 550 میلیون تومان بوده است. با کسر فروش یک میلیاردی سه روز اول، فیلم در روزهای شنبه تا دوشنبه سیزدهم شهریور 550 میلیون تومان بوده است. به عبارت دیگر متوسط فروش روزانه فیلم در این سه روز، حدود 183 میلیون تومان بوده است. به همین ترتیب فروش یک میلیارد و 500 میلیون تومانی تا دوشنبه هفته گذشته به یک میلیارد و 800 میلیون تومان در چهارشنبه هفته گذشته رسید. 350 میلیون تومان در 2 روز؛ متوسط فروش روزانه 175 میلیون تومان. فروش روزانه فیلم از 350 و 400 میلیون تومان حالا بعد از یک هفته به 170 میلیون تومان رسیده است. فروش فیلم حالا در جریان واقعی خودش روندی کاهشی را طی میکند. حالا دیگر از التهابات تبلیغاتی پیش از اکران خبری نیست و فیلم باید خودش، مشتری خودش را پیدا کند.
یک سکانس گمشده
لابلای این بحثها اما ظاهراً نسخه نمایش داده شده در کن با نسخه نمایش داده شده در سینماهای ایران اندکی تفاوت دارد. تا به حال از این تفاوت سخن به میان نیامده است و اینکه کجای فیلم در اکرانهای تهران و کن با یکدیگر متفاوت است. هرچند هنوز شخص فرهادی در این مورد حرفی نزده است اما برخی حرف و حدیثها از آن میگویند که او برای کم شدن بار انتقادات مخاطب و رسانههای داخلی، سکانسی را به نسخه اکران داخل ایران اضافه کرده است. سکانسی که گویا چندان به چشم نیامده است. کاراکتر مظنون به تعرض در پاسخ به شهاب حسینی که از او علت این کار را جویا میشود، پاسخ میدهد: «وسوسه شدم.» در نمایی دیگر از فیلم، حتی مبلغی را هم که همیشه پیرمرد در گوشه اتاق به عنوان حقالزحمه به روسپی سابق میداده، در گوشه یکی از اتاقها گذاشته است. با این همه فرهادی معتقد است مساله اصلی او «تعرض» و «تجاوز» نبوده است. او در مصاحبه اعلام میکند که میخواسته بحث «حریم خصوصی» را به تصویر بکشد. اینکه نیت فیلمساز چه بوده یک مساله است و اینکه بازنمایی فیلم در ذهن و شخصیت مخاطب ایرانی چه مسالهای را تداعی میکند، مساله دیگری است. شاید بد نباشد که برخی گفتههای ترانه علیدوستی را در کن مرور کنیم. زمانی که او واکنش عماد را تشریح کرده و برخلاف دیدگاه فرهادی آن را نه تقبیح خشونت بلکه واکنش یک مرد به تعرض به خانه و خانوادهاش توصیف میکند: «من فکر میکنم اتفاقی که برای عماد افتاد اگر برای یک مرد اروپایی هم افتاده بود همین واکنش را از خود نشان میداد.» موضوعی که، رخ دادن یا ندادن اصل تجاوز را به حاشیه میبرد