صراط: محمدرضا زائری از چهرههای فرهنگی و روحانیون مشهور تهران، در یادداشتی عملکرد هفتهنامه «یالثارات» را مورد انتقاد شدید قرار داد.
به گزارش ایسنا، در بخشی از این یادداشت که با عنوان «کدام خونخواهی؟ کدام حسین؟» در ماهنامه «خیمه» منتشر شده است، میخوانیم: «در دنیای امروز موضوعات مختلفی مانند حفظ حرمتها و قداستها و ارزشها، حجاب و حیا و عفاف، تقدسزدایی و عادیسازی اهانتها، پاسداشت مناسبتهای مذهبی و ... میتواند زمینه و مجال بروز چالشها و درگیریهای جدی و سوءتفاهمهای عمیق باشد. یکی از این چالشها و درگیریها ماجرای واکنش نشریه "لثارات الحسین" به کیفیت حضور برخی هنرمندان و هنرپیشههای سینما روی فرش قرمز در جشن هنری حافظ در تالار وحدت تهران بود. حالات و اشکالی که به طور طبیعی در چنین فضایی و از چنین اشخاصی دیده میشود، قطعا مورد تأیید افراد مؤمن و مذهبی نیست و با معیارهای دینی و شرعی نمیتوان آن را توجیه و تحمل کرد اما واکنش در مقابل چنین رفتارها و صحنههایی چگونه باید باشد و آیا معیارها و شاخصهای دینی و اخلاقی ما اجازه هر گونه واکنشی را میدهد؟
در آیین و مذهبی که حتی شیشه شراب شخص عرقخوار و مجرم، مالیت دارد و شما حق ندارید شیشه را بشکنید و تنها مجاز به تلفکردن شراب هستید (بلکه اگر بگوید من خودم شراب را خالی میکنم باید به خودش اجازه دهید این کار را بکند) و اگر شیشه او را بشکنید مدیون هستید و باید پول شیشه خالی را به او برگردانید، تکلیف آبروی افراد چه میشود؟ در چنین دین و مذهبی آیا مجاز هستیم هر طور میخواهیم با دیگران برخورد کنیم و هر چه میخواهیم به آنان بگوییم و نسبت بدهیم؟ آیا پیشوایان ما در برخورد با خطاکاران و مجرمان، سنت و سلوک روشنی نداشتهاند و آیا شیوه صحیح نهی از منکر را به ما آموزش ندادهاند؟
رفتار عجیب و غریب نشریه "لثارات" در برابر جشن حافظ چنان غیر منتظره و غیر قابل باور بود که بسیاری از دلسوزان و دردمندان فضای فرهنگی جبهه انقلاب را متحیر ساخت و فرصت هرگونه عکسالعمل و تحرکی را از آنان گرفت. از یکسو این رفتار زشت و نادرست به هیچوجه با فرهنگ دینی و مبانی ارزشهای اسلامی قابل هضم نبود و از سوی دیگر موضوعی که همواره مورد انتقاد همه مؤمنین و متشرعین است به شکل بدی دستمالی شده بود. با انتشار این نشریه، بسیاری از چهرههای دینی و حوزوی به صراحت موضع گرفتند و آن را محکوم کردند و از این شیوه اعلام انزجار و برائت نمودند و حتی یکی از فضلای برجسته حوزه، یادداشتی صریح با این عنوان نوشت که "این صدای حوزه نیست"!»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «حقیقت این است که این عملکرد نشریه لثارات بیش و پیش از هر کسی به جبهه خودی ضربه زد و ظرفیت نهی از منکر و تقبیح رویدادهای ناشایست امثال جشن حافظ را تخریب کرد و باعث شد موضع منتقدان و معترضان به این مسائل تضعیف شود زیرا برای مخاطب عام و انسان معمولی که معمولا ذهنش دوقطبی است، وقتی یک طرف تخریب شود به طور طبیعی جبهه مقابل تقویت میشود. مثلا در دوقطبی ایرانیها و خارجیها! وقتی جنس ایرانی تضعیف شد و اعتماد به نفس ایرانی از بین رفت و خود را آفتابهساز دانست، خود به خود تصور شخص از کیفیت جنس خارجی مثبت میشود و کالای غیرایرانی قیمت و ارزش پیدا میکند! در موضوعات فرهنگی نیز اگر یک دانشآموز از معلم دینی یا قرآن کودکیاش کتک خورد و خاطره بدی پیدا کرد، به طور ناخواسته نسبت به رفتارهای ضددینی و غیردینی گرایش مییابد!
وقتی نشریهای که حتی نام عربی به معنای شعاری دینی را دارد، موضوعی نادرست و غیر قابل تأیید مثل پوشش غیرمطلوب و ناروای هنرپیشههای زن سینما را به شکلی بدتر و غیرقابل قبولتر و غیرقابل تأییدتر مورد نقد قرار میدهد، قبل از هر چیز راه را بر انتقاد منطقی و صحیح از آن رفتار غلط میبندد! وقتی کسی مثلا برای مجازات یک مجرم کاری غیر اخلاقی و زشت کرده باشد، مجرم در موضع قدرت قرار میگیرد و حتی اگر قتل و غارت و جنایت هم کرده باشد، زبان شما در مقابل او بسته است!
نشریه "لثارات" با رفتار غیر اخلاقی و نادرست خود بیش از هر کسی به جبهه انقلاب و متدینین ضربه زد و زبان آنها را بست! نشریهای که شعار خونخواهی امام مظلوم و شهید کربلا را بر تارک خود دارد و همیشه مدعی پرچمداری مرام و مسلک حسینی بوده است، چگونه میتواند به راحتی تهمتی شنیع و زننده به دیگران بزند و چیزی را ادعا کند که حد شرعی دارد؟ اگر آنچه رخ داده است منکر بوده چرا تصاویر آن در این نشریه به چاپ میرسد و جزئیاتی که معمولا هم مورد توجه قرار نمیگیرد با شرح و تفصیل و به شکل زننده بازتاب مییابد؟ از آن بدتر این است که این نشریه از کار خود نه تنها شرمنده و پشیمان نباشد بلکه با چاپ مجدد تصاویر در شماره بعد، منتقدان خود را انگلیسی و ... بنامد و بیش از گذشته بر خلاف خود اصرار کند!
آیا شیوه جذب مخاطبان به سوی آستان مقدس حسینی چنین است؟ آیا گشودگی مبنای "باب الحسین أوسع" که قرار است حتی شهروندان اروپایی و آمریکایی را با هر حال و روزی شامل شود و آنان را به سعادت برساند اینگونه در مورد شهروندان ایرانی به ضیق و تنگی میرسد؟ آیا وسعت و فراخی "سفینة الحسین" که قرار است هر گمگشته غرقاب سیلهای آخرالزمان را نجات بخشد و هدایت کند این طور در مورد هموطنهای شیعه خودمان به تنگنا میرسد؟ آیا دستور "کن محبا لمحبینا ولو کانوا فاسقین / دوستداران ما را حتی اگر خطاکار بودند دوست بدار " که امام هشتم علیه السلام به کارواندار سنی اصفهانی خود فرمود اینگونه فراموش میشود؟»
در بخش پایانی یادداشت زائری نیز آمده است: «هنرمندان و بازیگران و کارگردانان سینمایی که در جشن حافظ حضور داشتند (حتی خانمهایی که با وضعی زننده و ناشایست قدم بر فرش قرمز گذاشته بودند) همه کسانی هستند که ارادت و احترام خود را به ساحت قدسی سیدالشهدا ابراز کردهاند. برخی از این بانوان کسانی هستند که در سالهای اخیر روضهخوان سیدالشهدا بودهاند و با قرائت مقتل عاشورا در مراسم عزاداری برخی مراکز فرهنگی و هنری مانند برج میلاد به سبک و شیوه خود در اقامه عزای سالار شهیدان مشارکت کردهاند. آیا معیارهای شرعی و قواعد عقلی حکم میکند که از این بهانه استفاده کنیم و با شیوهای نیکو و زبانی نرم و روشی پسندیده آنان را بیشتر و بهتر در این فضا و محیط نگه داریم یا اینکه با برخورد بیادبانه و رفتارهای غیرشرعی و غیراخلاقی همین فرصت نزدیکشدنشان به درگاه نجاتبخش قلعه و بارگاه توسل به سیدالشهدا علیهالسلام را هم از آنان بگیریم؟ خدا به کدام یک بیشتر راضی است؟ ارباب و مولایمان کدام را بیشتر میپسندد؟ کدام روش و شیوه، صحیح و سزاوار است؟»
به گزارش ایسنا، در بخشی از این یادداشت که با عنوان «کدام خونخواهی؟ کدام حسین؟» در ماهنامه «خیمه» منتشر شده است، میخوانیم: «در دنیای امروز موضوعات مختلفی مانند حفظ حرمتها و قداستها و ارزشها، حجاب و حیا و عفاف، تقدسزدایی و عادیسازی اهانتها، پاسداشت مناسبتهای مذهبی و ... میتواند زمینه و مجال بروز چالشها و درگیریهای جدی و سوءتفاهمهای عمیق باشد. یکی از این چالشها و درگیریها ماجرای واکنش نشریه "لثارات الحسین" به کیفیت حضور برخی هنرمندان و هنرپیشههای سینما روی فرش قرمز در جشن هنری حافظ در تالار وحدت تهران بود. حالات و اشکالی که به طور طبیعی در چنین فضایی و از چنین اشخاصی دیده میشود، قطعا مورد تأیید افراد مؤمن و مذهبی نیست و با معیارهای دینی و شرعی نمیتوان آن را توجیه و تحمل کرد اما واکنش در مقابل چنین رفتارها و صحنههایی چگونه باید باشد و آیا معیارها و شاخصهای دینی و اخلاقی ما اجازه هر گونه واکنشی را میدهد؟
در آیین و مذهبی که حتی شیشه شراب شخص عرقخوار و مجرم، مالیت دارد و شما حق ندارید شیشه را بشکنید و تنها مجاز به تلفکردن شراب هستید (بلکه اگر بگوید من خودم شراب را خالی میکنم باید به خودش اجازه دهید این کار را بکند) و اگر شیشه او را بشکنید مدیون هستید و باید پول شیشه خالی را به او برگردانید، تکلیف آبروی افراد چه میشود؟ در چنین دین و مذهبی آیا مجاز هستیم هر طور میخواهیم با دیگران برخورد کنیم و هر چه میخواهیم به آنان بگوییم و نسبت بدهیم؟ آیا پیشوایان ما در برخورد با خطاکاران و مجرمان، سنت و سلوک روشنی نداشتهاند و آیا شیوه صحیح نهی از منکر را به ما آموزش ندادهاند؟
رفتار عجیب و غریب نشریه "لثارات" در برابر جشن حافظ چنان غیر منتظره و غیر قابل باور بود که بسیاری از دلسوزان و دردمندان فضای فرهنگی جبهه انقلاب را متحیر ساخت و فرصت هرگونه عکسالعمل و تحرکی را از آنان گرفت. از یکسو این رفتار زشت و نادرست به هیچوجه با فرهنگ دینی و مبانی ارزشهای اسلامی قابل هضم نبود و از سوی دیگر موضوعی که همواره مورد انتقاد همه مؤمنین و متشرعین است به شکل بدی دستمالی شده بود. با انتشار این نشریه، بسیاری از چهرههای دینی و حوزوی به صراحت موضع گرفتند و آن را محکوم کردند و از این شیوه اعلام انزجار و برائت نمودند و حتی یکی از فضلای برجسته حوزه، یادداشتی صریح با این عنوان نوشت که "این صدای حوزه نیست"!»
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «حقیقت این است که این عملکرد نشریه لثارات بیش و پیش از هر کسی به جبهه خودی ضربه زد و ظرفیت نهی از منکر و تقبیح رویدادهای ناشایست امثال جشن حافظ را تخریب کرد و باعث شد موضع منتقدان و معترضان به این مسائل تضعیف شود زیرا برای مخاطب عام و انسان معمولی که معمولا ذهنش دوقطبی است، وقتی یک طرف تخریب شود به طور طبیعی جبهه مقابل تقویت میشود. مثلا در دوقطبی ایرانیها و خارجیها! وقتی جنس ایرانی تضعیف شد و اعتماد به نفس ایرانی از بین رفت و خود را آفتابهساز دانست، خود به خود تصور شخص از کیفیت جنس خارجی مثبت میشود و کالای غیرایرانی قیمت و ارزش پیدا میکند! در موضوعات فرهنگی نیز اگر یک دانشآموز از معلم دینی یا قرآن کودکیاش کتک خورد و خاطره بدی پیدا کرد، به طور ناخواسته نسبت به رفتارهای ضددینی و غیردینی گرایش مییابد!
وقتی نشریهای که حتی نام عربی به معنای شعاری دینی را دارد، موضوعی نادرست و غیر قابل تأیید مثل پوشش غیرمطلوب و ناروای هنرپیشههای زن سینما را به شکلی بدتر و غیرقابل قبولتر و غیرقابل تأییدتر مورد نقد قرار میدهد، قبل از هر چیز راه را بر انتقاد منطقی و صحیح از آن رفتار غلط میبندد! وقتی کسی مثلا برای مجازات یک مجرم کاری غیر اخلاقی و زشت کرده باشد، مجرم در موضع قدرت قرار میگیرد و حتی اگر قتل و غارت و جنایت هم کرده باشد، زبان شما در مقابل او بسته است!
نشریه "لثارات" با رفتار غیر اخلاقی و نادرست خود بیش از هر کسی به جبهه انقلاب و متدینین ضربه زد و زبان آنها را بست! نشریهای که شعار خونخواهی امام مظلوم و شهید کربلا را بر تارک خود دارد و همیشه مدعی پرچمداری مرام و مسلک حسینی بوده است، چگونه میتواند به راحتی تهمتی شنیع و زننده به دیگران بزند و چیزی را ادعا کند که حد شرعی دارد؟ اگر آنچه رخ داده است منکر بوده چرا تصاویر آن در این نشریه به چاپ میرسد و جزئیاتی که معمولا هم مورد توجه قرار نمیگیرد با شرح و تفصیل و به شکل زننده بازتاب مییابد؟ از آن بدتر این است که این نشریه از کار خود نه تنها شرمنده و پشیمان نباشد بلکه با چاپ مجدد تصاویر در شماره بعد، منتقدان خود را انگلیسی و ... بنامد و بیش از گذشته بر خلاف خود اصرار کند!
آیا شیوه جذب مخاطبان به سوی آستان مقدس حسینی چنین است؟ آیا گشودگی مبنای "باب الحسین أوسع" که قرار است حتی شهروندان اروپایی و آمریکایی را با هر حال و روزی شامل شود و آنان را به سعادت برساند اینگونه در مورد شهروندان ایرانی به ضیق و تنگی میرسد؟ آیا وسعت و فراخی "سفینة الحسین" که قرار است هر گمگشته غرقاب سیلهای آخرالزمان را نجات بخشد و هدایت کند این طور در مورد هموطنهای شیعه خودمان به تنگنا میرسد؟ آیا دستور "کن محبا لمحبینا ولو کانوا فاسقین / دوستداران ما را حتی اگر خطاکار بودند دوست بدار " که امام هشتم علیه السلام به کارواندار سنی اصفهانی خود فرمود اینگونه فراموش میشود؟»
در بخش پایانی یادداشت زائری نیز آمده است: «هنرمندان و بازیگران و کارگردانان سینمایی که در جشن حافظ حضور داشتند (حتی خانمهایی که با وضعی زننده و ناشایست قدم بر فرش قرمز گذاشته بودند) همه کسانی هستند که ارادت و احترام خود را به ساحت قدسی سیدالشهدا ابراز کردهاند. برخی از این بانوان کسانی هستند که در سالهای اخیر روضهخوان سیدالشهدا بودهاند و با قرائت مقتل عاشورا در مراسم عزاداری برخی مراکز فرهنگی و هنری مانند برج میلاد به سبک و شیوه خود در اقامه عزای سالار شهیدان مشارکت کردهاند. آیا معیارهای شرعی و قواعد عقلی حکم میکند که از این بهانه استفاده کنیم و با شیوهای نیکو و زبانی نرم و روشی پسندیده آنان را بیشتر و بهتر در این فضا و محیط نگه داریم یا اینکه با برخورد بیادبانه و رفتارهای غیرشرعی و غیراخلاقی همین فرصت نزدیکشدنشان به درگاه نجاتبخش قلعه و بارگاه توسل به سیدالشهدا علیهالسلام را هم از آنان بگیریم؟ خدا به کدام یک بیشتر راضی است؟ ارباب و مولایمان کدام را بیشتر میپسندد؟ کدام روش و شیوه، صحیح و سزاوار است؟»