صراط: مرد جنایتکار با کلاشینکف قتل هایش را انجام می داد.
به گزارش میزان،ساعت 2 بامداد یکی از روزهای بهاری سال 83 از طریق ماموران گشت پلیس آگاهی شهرستان شهریار باخبر شدم که جسد دو مرد داخل یک خودروی پژو در یکی از محلههای شهریار در حالی که دست و پایشان بسته شده، پیدا شده است.
زمانی که از این موضوع باخبر شدم، همراه گروهی از ماموران و تیم بررسی صحنه جرم برای بررسی موضوع در محل حاضر شدیم. خودروی پژو 206 که درهایش باز بود در جاده پارک شده و از راننده آن خبری نبود. در صندلی عقب نیز جسد دو مرد جوان قرار داشت که با شلیک گلوله کلاشینکف به قتل رسیده بودند.
همچنین دست و پاهایشان با طناب بسته شده بود. به نظر میرسید مدت زمان کوتاهی از مرگ آنها میگذرد. زمانی که خودرو را بازرسی کردیم، زیر صندلیها خشابهای کلاشینکف را کشف کردیم. اطراف محل جنایت را بررسی کرده، اما ردی از عامل یا عاملان این جنایت پیدا نکردیم. با توجه به این که در آن نیمهشب دسترسی به آمبولانس و انتقال دو مرد کشته شده به پزشکی قانونی مقدور نبود، مجبور شدیم اجساد آنها را همراه خودروی پژو به حیاط پلیس آگاهی منتقل کنیم.
اعتراف به قتل
همزمان با صبح شدن هوا، اجساد این دو برادر به پزشکی قانونی منتقل شد. بازجویی از احمد آغاز شد که اعتراف کرد، او و دو قاچاقچی سابقهدار دیگر با این دو برادر اختلاف حساب مالی داشتهاند، شب هنگام برای پایان دادن به اختلافشان با آنها قرار ملاقات گذاشتهاند. زمانی که این دو برادر حاضر نشدند اختلاف مالی را حل کنند، همراه دو همدست فراریاش تصمیم به ربودن آنها و انتقالشان به کرمان برای اخاذی گرفتهاند.
اما در میانه راه این دو برادر قصد داشتند با باز کردن طناب، گروگانگیران را خلع سلاح کنند که او و همدستانش آن دو برادر را ناکام گذاشته و سه نفری پس از متوقف کردن خودرو با کلاشینکف به سمتشان شلیک کرده و آنها را از پای درآوردهاند. بعد هم با رها کردن خودرو و اجساد این دو برادر متواری شدهاند. با اعتراف این متهم، چند روز بعد یکی از همدستانش که در شهر کرمان پنهان شده بود، دستگیر شد. او نیز در مواجهه حضوری با احمد، به دست داشتن در این تیراندازی مرگبار اعتراف کرد.
نفر اصلی این پرونده همچنان متواری بود. در ادامه تجسسهایمان رد او را در شهرستان مبارکه اصفهان به دست آوردیم. برای دستگیری او به این شهر اعزام شدیم، اما قاتل فراری آنجا را هم ترک کرده بود. تحقیقاتمان در آنجا نشان میداد قاتلی که در تعقیبش هستیم، یک جودوکار بوده که در زمینه شرارت، زورگیری و قاچاق موادمخدر فعالیت دارد .حتی به اتهام شرارتهایش تحت تعقیب پلیس آگاهی شهرستان مبارکه نیز بود.
با اطلاعاتی که به دست آوردیم، در تلاش برای یافتن او بودیم و هر مخفیگاهی را که احتمال میدادیم این مجرم خطرناک در آنجا پنهان شده باشد بهطور نامحسوس زیر نظر گرفتیم. سرانجام بعد از ده روز عملیات توانستیم رد این قاتل فراری را در شهرستان چالوس به دست بیاوریم. بنابراین برای دستگیری او به این مکان رفتیم، اما با حضورمان در آنجا معلوم شد او چند روز پیش در آن خانه بوده و این مخفیگاهش را هم ترک کرده است.
هویت مقتول
در ادامه با استعلام از پلیس راهور توانستیم هویت مالک را که یکی از همین دو قربانی بود، شناسایی کنیم. با توجه به این که وسیلهای از داخل این خودرو به سرقت نرفته بود، اطمینان یافتیم انگیزه جنایت انتقامگیری بوده است. با مشخص شدن هویت یکی از مقتولان و ادامه تحقیقات، ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد افراد کشته شده دو برادر هستند که در زمینه خرید و فروش موادمخدر فعالیت دارند. همین سرنخ کافی بود که ماموران احتمال دهند این دو نفر در جریان اختلاف مالی و تسویه حساب توسط قاچاقچیان دیگری کشته شدهاند.
شناسایی مظنون
در حالی که جستجو برای شناسایی خانواده آنها ادامه داشت ساعتی بعد از این جنایت ردپای یک قاچاقچی حرفهای به نام احمد که با مقتولان اختلافهایی داشت به دست آمد. همان ساعات اولیه جنایت او در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد.
زمانی که این متهم برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شده بود، مادر مقتولان نیز شناسایی و به پلیس آگاهی فراخوانده شد. او با دیدن متهم در حالی که فریاد میزد، گفت تو حق کشتن فرزندانم را نداشتی. مرا داغدار کردی، تو را میکشم.
با فریادهای این زن که نام متهم را بر زبان آورده بود، دیگر ماموران اطمینان یافتند که این دو برادر قربانی تسویه حساب با احمد شدهاند.
پایان یک جنایت
سایه به سایه در تعقیب او بودیم. سرانجام ردپای او را در شهرستان نوشهر یافتیم. در این مرحله دو نفر از ماموران آگاهی نوشهر نیز در حالی که مسلح بودند، با من همراه شدند. اطلاع یافتیم متهم به ارتفاعات کوهستانی در یکی از روستاهای نوشهر رفته و در آنجا پنهان شده است. من همراه دو مامور پلیس آگاهی نوشهر به راه افتادیم و پس از گذشتن از جنگل به منطقه کوهستانی روستا رسیدیم. مشاهده کردیم افرادی در آنجا کار میکنند و در حال حفاری تونل هستند. احساسی به من میگفت قاتل فراری باید در همین جا پنهان شده باشد. بنابراین سه نفری به آنجا نزدیک شدیم. در همان موقع ماموران پلیس نوشهر شروع به تیراندازی هوایی کردند تا اگر متهم در دل کوهستان پنهان شده باشد خود را آشکار کند. همان موقع مشاهده کردیم همه کارگران به سمت و سویی فرار میکنند. ناگهان متوجه مرد قوی هیکلی شدم که با دقت بیشتر مطمئن شدم او قاتل فراری است. قبل از اینکه او فرار کند به سمتش رفتم و دستگیرش کردم.
او در جریان بازجوییها اعتراف کرد که جودوکار بوده و زمانی که با دوستان خلافکار آشنا شده، در دام باندهای تبهکاری گرفتار شده است. او و دو همدستش به دلیل اختلاف حساب مالی یکصد میلیون تومانی این دو برادر را کشته بودند.