وی کارگردانی و تهیهکنندگی چند مجموعه مستند تلویزیونی مانند "در امتداد ساوا"، "بحران کوزوو"، "گذری بر غارهای ایرانی"، "کاروانسرهای ایران" و... را برعهده داشته است. برپایی نمایشگاه عکس در داخل و خارج از کشور در کارنامه هنری وی به چشم میخورد، از افتخارات عرب در حوزه عکاسی و کارگردانی میتوان به دریافت لوح تقدیر به خاطر نمایشگاه عکس کودک افغان 1377، جایزه نخست نمایشگاه عکس انسان، سنگ کوهستان تهران 1378، جایزه ویژه یونسکو در بخش زندگی در هارمونی ژاپن سال 2000 میلادی و... اشاره کرد.
فیلم سینمایی "آخرین ملکه زمین" اولین اثر بلند سینمایی محمدرضا عرب بود که به خاطر کارگردانی برنده دو دیپلم افتخار از جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر شد. جدید ترین فیلم این کارگردان "ندارها" با بازی هانیه توسلی، پژمان بازغی، محسن طنابنده و... بر پرده سینماها است و در جشنواره فجر نامزد دریافت چند تندیس شد. محسن طنابنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد و واروژ کریم مسیحی بهترین تدوین را از آن خود کرد.
در این گفتگو درباره دوری چند ساله وی از فیلمسازی، شرایط اکران، پرداختن به سینمای اجتماعی و شرایط تولید فیلم "ندارها" با وی صحبت کردیم.
*خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: فیلم قبلی شما "آخرین ملکه زمین" در شرایط خوبی اکران نشد و حتی وقتی روی پرده رفت، چند سال از زمان ساخت آن میگذشت. شاید این موضوع باعث شد تا نگذارید برای فیلم دومتان "ندارها" چنین اتفاقی تکرار شود به همین دلیل خیلی زودتر شرایط اکران آن رافراهم کردید و اتفاقا زمان خوبی را برای این اکران انتخاب کردید. چقدر شرایط برای شما راضی کننده است؟
- محمدرضا عرب کارگردان "ندارها": فیلم قبلی برای تولید و پخش دست سازمانی بود و من در آن کار مجری طرح بودم .ولی در "ندارها" به عنوان تهیهکننده و سرمایه گذار حضور دارم. همچنین از طرف دیگر سرمایه گذار فیلم که بنیاد سینمایی فارابی است، وکالتی دارم که تمام امور فیلم را پیگیری کنم. به همین دلیل بعد از جشنواره به فکر اکران فیلم افتادم. بعد از جشنواره مدیران سینماهای سرگروه فیلمها را میبینند و انتخاب انجام میشود.
میتوانم عنوان کنم "آخرین ملکه زمین" در بخش اکران کاملا شرایط متفاوت از "ندارها" داشت. در فیلم قلبی که سازمانی وجود داشت که پخشکننده و تولید کننده بود و تغییر و تحولات زیادی هم در آن سازمان صورت گرفت به هر حال شرایط به آن شکل در اکران برای فیلم قبلی به وجود آمد. البته زیاد نمیخواهم وارد موضوع اکران "آخرین ملکه زمین" شوم.
* به هر حال تجربه خوبی از اکران فیلم قبلی خود نداشتید به همین دلیل خیلی زود وارد پروسه اکران "ندارها" شدید.
- اتفاقا تجربه گرانقدری از اکران "آخرین ملکه زمین" نصیب من شد. در حال حاضر که پیگیر کارهای نمایش "ندارها" هستم و تا این مرحله پیش رفتم بیشتر از همان تجربهها بهره بردم. من از نمایش فیلم قبلی تجربیات خوبی به دست آوردم. "آخرین ملکه زمین" در تک سانس سینما آزادی 4 تا 6 بعد ظهر 25 میلیون فروخت. فکر نمیکنم هیچ فیلمی در تک سانس تاکنون برایش چنین اتفاقی افتاده باشد.
حرف شما را در این بخش کاملا همراهی می کنم. من چیزهایی زیادی آموختم. عمدتا فیلمسازان کمتر خود را وارد مقوله اکران میکنند. ما بیشتر فیلم را تولید می کنم و به دنبال فیلم بعدی هستیم. من اینگونه نیستم تا فیلم اکران نشود و ویدئو نمایش خانگی آن وارد بازار شود به دنبال کار بعدی نمیروم و عملا تمام مراحل کار را پیگیری می کنم. خیلی سنتی جلو می روم.
* شما خودتان از قبل برنامه اکران عید فطر را برای فیلم "ندارها" در نظر گرفته بودید و یا تلاش کردید در این زمان باشد به هر حال عید نوروز و عید فطر بهترین گزینه در اکران عمومی فیلم ها هستند.
- بعد از جشنواره سرگروههای سینمایی فیلمها را میبینید و وارد مذاکره میشویم. به هر حال اکران هر فیلم همیشه به اکران قبلی بستگی دارد. وقتی وارد مذاکره با سینما آزادی و با پخش هم که سازمان توسعه سینمایی سوره است وارد مذاکره شدیم. مدیر سینما آزادی عنوان کرد، تعهداتی وجود دارد و شما برای اکران سر گروهی باید در نوبت قرار بگیرید با توجه به همین موضوع اکران فیلم "ندارها" به بعد از "شبانه روز" موکول شد. چه بسا اینکه اگر فیلم "شبانه روز" زودتر اکران میشد ما حتی زودتر از عید فطر فیلم را به نمایش میگذاشتیم. زمان مشخص نبود اما گمانه زنی ما همان ماه رمضان و عید فطر بود.
احساس کردم شهر روزه داری کردند و عید فطر بعد از این ماه زمان خوبی است که مخاطب به دیدن فیلمها بروند. من خیلی خوشحالم که فیلم عید فطر اکران شده است و خوشحالیام را پنهان نمیکنم. فکر میکنم خداوند لطف و عنایت ویژه داشته است و اصلا هم آدمی نیستم برای خوشایند کسی این حرف را بزنم.
روزهای تعطیلی عید فطر ما با فروش و استقبال خیلی خوبی روبرو بودیم. با اینکه مردم هم مسافرت بودند ما افتتاحیه خوبی برگزار کردیم که حدود 400 نفر در سالن پایین سینما آزادی مهمان داشتیم. با اینکه این سالن ظرفیت 350 نفر را دارد ما حدود 100 تا 150 صندلی اضافه کردیم. پشت صحنهای از کار پخش کردیم و عوامل هم روی صحنه حاضر شدند. به هر حال روز اول اینگونه آغاز شد و همان روز اول فیلم به سانس فوقالعاده رسید.
در یک روز تعطیلی که بیشتر مردم مسافرت بودند، این اتفاق عجیبی به نظر میرسد. سانس 12 تا 2 شب را بلیت فروختند. فردا هم در سینما فرهنگ فیلم با استقبال خوب روبرو شد. ما قرار گذاشتم با دوستان در تمام سالنهای نمایش دهنده فیلم حضور پیدا کنیم.
* شما بعد از فیلم "آخرین ملکه زمین" که کاری در فضای سیاسی - اجتماعی بود. در "ندارها" به سراغ فیلمی با فضای کاملا اجتماعی رفتید، فیلم اول شما جشنواره پسند بود و جوایزی را از آن خود کرد، در جشنوارههای متعدد به نمایش در آمد. اما بین ساخت فیلم اول و دوم شما فاصله افتاد . چطور به سمت ساخت فیلمی کاملا اجتماعی رفتید؟
- همانطور که اشاره کردید فیلم "آخرین ملکه زمین" با ماجرای 11 سپتامبر شروع میشود. این فیلم به خاطر موضوع افغانستان و 11 سپتامبر جهان شمولتر است. اینکه جشنواره پسند است. شما وقتی فیلمی را میسازید مسائل و مشکلات دارید که به تنها چیزی که فکر نمی کنید حضور جشنوارهای است. بله این فیلم به 25 جشنواره رفت و جوایز متعددی گرفت در داخل کشور هم جوایزی را از آن خود کرد.
از طرف دیگر من خیلی تند تند فیلم نمیسازم البته طی این سالها و فاصله بین دو کار، چند فیلم ساختم. یک فیلم در سربرنیتسا ساختم. فیلم کوتاهی آقای طالب زاده ساخت که من تهیهکننده آن بودم. همچنین یک تله فیلم به نویسندگی آقای طالب زاده کار کردم و... هر کدام از اینها پروسهای دارد، دو سالی کار تدریس انجام دادم. احساس کردم بعد از "آخرین ملکه زمین" احتیاج به ریکاوری دارم.
* پس در این سالها دغدغه فیلمسازی داشتید اما در خلال کارهای دیگرتان؟
- بله قطعا داشتم. بعد از"آخرین ملکه زمین" تا "ندارها" 100 فیلمنامه خواندم. من بعد از فیلم اولم قطعا سخت گیر شدم. حتما قصه و فیلمنامهای میخواهم که با آن ارتباط برقرار کنم. "آخرین ملکه زمین" سال 85 ساخته و 88 اکران شد. اگر "ندارها" فیلم پنجم من بود و اکران میشد باز سئوال شما همین بود.
سینما با مخاطب و اکران سینما است. من اگر قرار بود سالی یک فیلم بسازم و شما آن را فقط در جشنواره ببینید و بیافتد در درون یک قوطی و من مدام درگیر اکران آن باشم این موضوع شانی برای مخاطب، منتقد و نه برای من دارد. یکی از دلایل این موضوع بود.
من سال 86 پروانه ساخت "ندارها" را به تهیهکنندگی یک بزرگوار دیگر گرفتم. هر دو سرمایه گذاری را بر عهده داشتیم. اصلا قرار نبود چهار سال طول بکشد. هر جایی میرفتیم همه میگفتند چقدر بچههای خوبی هستید، چه فیلمنامه خوبی دارید. اما ما نمیتوانیم با شما کار کنیم.
آنها معتقد بودند باید کارگردانی باشد که اسم و رسم داشته باشد که کنارش ایستاد و عکس یادگاری گرفت. ما هم عنوان میکردیم این اسمش رانت است، شایسته سالاری و مردم سالاری است. به هر حال فیلم اول من هم اکران نشده بود شاید باید به آنها حق می دادیم. از طرفی من هم خیلی خوش عکس برای یادگاری نیستم.
خیلی ازسازمانها ماموریتشان این بود که این کار را انجام دهند ولی نخواستند. وقتی یک مجموعه نمیخواهد همکاری کند جنگ و جدالی نداریم. باید به دنبال یک راهکار جدید بود. در شبکه دو سیما تله فیلمی این اثر تصویب شده بود ولی "ندارها" نه با بودجه تله فیلم ساخته میشود و نه ساختمان اینگونه کار را داشت.
در این سینما دو نفر بلد هستند که تله فیلم بسازند و به عنوان فیلم سینمایی اکران کنند. من بلد نیستم و ادبیات این کار را هم ندارم و خوشحالم که نمی توانم این کار را انجام دهم. چون تله فیلم یک تعریف و فیلم سینمایی تعریف دیگری دارد. خیلی هم آقای فرجی مدیر وقت شبکه و آقای سیفیآزاد با روی باز استقبال کردند ولی مطمئن بودم این چیزی که الان هست نمی شد.
در نهایت در سال88 تهیه کننده اعلام خستگی کرد. من به او گفتم برو انصراف بده چون میدیدم اذیت میشود. او هم بدون اینکه به ما بگوید انصراف داد. ما خیلی اتفاقی فهمیدیم که پروانه ساخت باطل شده است و مجوزی نداریم.
ما قراردادی با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی داشتیم که حدود یک سال با مدیر وقت این مرکز گفتگو کرده بودیم. فیلمنامه را خوانده بودند پروانه ساخت داشتیم، ولی قرار داد در کار نبود. یک سال با قرارداد و یک سال هم بدون قرار داد با هم صحبت کردیم. بعد هم قرارداد پس داده شد. دوباره به خدمت ایشان رفتم و عنوان کردند دوباره در خواست پروانه ساخت کنید و اگر میتوانید مسائل را با اداره نظارت ارشاد حل کنید، ما مشکل نداریم.
* به هر حال شما باید اعلام تهیهکنندگی میکردید.
- بله من مدارک تهیه کنندگیهایی که برای خود و دیگران کرده بودم را ارائه کردم. در روزهای آخر حضور جعفری جلوه و اربابی درخواست پروانه دادیم و دوباره در سال 88 این مجوز به نام من صادر شد پس من کند کند نمیخواستم فیلم بسازم.
من فکر میکردم فیلم دوم را بهتر می توانم از فیلم اول بسازم. به هر حال از خودت یک انتظاراتی داری، یک فیلم ساختی و اکران شده، منتقدین و مخاطبین دیدند و جایزه گرفته است. قطعا شرایط فیلم اول را ندارد. به هر حال از سال 88 پیگیری کردم.
مرکز گسترش که قرارداد را پس داده بود قبل از اینکه مدیر مرکز تغییر کند ما پروانه ساخت گرفتیم و رفتیم ولی من تا امروز آقای آفریده را ندیدم. امیدوارم هر جا هست سلامت باشد. چون قرار بود بعد پروانه ساخت ما قرارداد ببندیم که این اتفاق نیفتاد و من از این موضوع خیلی آزرده خاطرم. چون این عمر من است که در این روزها و سالها سپری شد و هیچ کسی چیزی نگفت. همانطور که سر "آخرین ملکه زمین" همین اتفاق افتاد. عملا کسی نیست از ما حمایت کند جز خدایی که بالای سر است. آقای آفریده رفتند و مدیر فعلی مرکز گسترش عملا حمایت از فیلم دوم را از دستور کار خارج کرد.
من یک ویژگی دارم که وقتی همه می گویند نه موتورم شروع به کارکردن می کند. احساس میکنم هویت فردی و کاریام زیر سئوال میرود. خیلی کارها که همه گفتند نه را انجام دادم. در کویر مجموعه ساختم، آب نداشتیم اما دوربین داشتیم. سعی کردم در حاشیه کار نکنم و در متن فعالیت کنم. کمی ارتباطات و داشتههای خودمان را پیگیری کردیم و مجددا فیلمنامه را به مدیریت فعلی فارابی دادیم البته قبل از ایشان هم ارائه کرده بودیم.
آقای طالبزاده نویسنده فیلمنامه صبوری کرد. ما حدود شش بار فیلمنامه را بدون هیچ قراردادی بازنویسی کردیم. بعد بازنویسی هم در واقع کف وامی که قرار بود به همه بدهند را به ما پیشنهاد دادند. در نهایت ابتدای امر فارابی زیاد خوشبین نبود فیلمنامه را خواند و از مسیری که طی این چند سال طی کرده بودیم مطلع شدند، جلساتی با ما گذاشتند آقای رضا بالا معاونت فرهنگی وقت همان زمان خیلی پیگیر بودند و همچنین حسن نجاریان.
آنقدر هر چیز نازل شده وبه سطح رسیده است وقتی که قرار است یک فیلمساز حرف جدی بزند خیلی سخت است که به پات بایستند. به هر حال اطمینان کردند. زمانی که لشکری پور هم به فارابی آمد دوباره کار روال گذشته را طی کرد و زمین نمایند. اینها اتفاقات خوبی است.
یک وقتهایی فیلمسازی فراتر از نگاتیو، دوربین و پول است و باید به تو اطمینان کنند و زمانی که ما در گذشته پیگیری میکردیم در کنار این که عکسمان به درد یادگاری نمی خورد و همچنین اسم ما. یک عدم اطمینانی هم وجود دارد که من نمی دانم این از کجا میآید ولی این موضوع به شما این دلگرمی را میدهد که در هر شرایطی بایستی و کارت را انجام دهی.
علیرضا طالب زاده به غیر از فیلمنامه نویسی برادری کرد و اصلاحاتی که شاید خیلی باب میلش نبود که اصلاحات دراماتیک بود نه ممیزی به خاطر من انجام داد.
* پس فارابی بدون هیچ تغییری در فیلمنامه، مشارکت را پذیرفت؟
- بله به هر حال سه سال بود که فیلمنامه در فارابی بود مورد بازبینی و بررسی قرار گرفته بود. اما اجرایی نمیشد رضا بالا و نجاریان آن را اجرایی کردند.